eitaa logo
سرداران شهید باکری
484 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
469 ویدیو
12 فایل
کلامی گهربار از آقا مهدی باکری: خدایا مرا پاکیزه بپذیر
مشاهده در ایتا
دانلود
  ": من را از یاد نمی برم و هیچ وقت فراموش نمی کنم. غالبا هر وقت که بحث شهدا پیش می‌آید، جلو چشم من است. سالروز شهادت  شهید محمد بروجردی گرامیباد .
‍ 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🔰 🔰 ✍در یکے از روزهای سال ۱۳۳۳ در روستای دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد به عرصه هستی پا نهاد. محبت پدر را بیش از پنج سال درڪ نکرد و درد یتیمے بر قلبش نشست. در۱۷ سالگی با بانویے مومنه ازدواج ڪرد کہ ثمره این ازدواج دو فرزند به نامهاے حسین و سمیه می باشند. درسال ۱۳۵۰ در مدرسه ی مجتهدی در تهران شروع به تحصیل کرده و یک سال بعد به خدمت سربازی رفت. پس از گذراندن دوران سربازی درسال ۱۳۵۴ با حجت الاسلام شاه آبادی ارتباط نزدیکے برقرار نمود و پس از همکاریهای فرهنگے تبلیغی در سازمان فجراسلام آنان بہ این نتیجه رسیدند کہ به مبارزات مسلحانه بپردازند و سپس راهے سوریه شدند. در سال ۱۳۵۵ محمد در سوریه با آیت الله صدر و دکتر چمران ملاقات ڪرده و دوره های آموزش نظامی راگذراند. با بازگشت امام (ره) به ایران ، محمد مسئولیت حفاظت از امام (ره) را بر عهده داشت. او در جریان تصرف رادیو تلویزیون از ناحیه پا مجروح شد. پس از انقلاب ابتدا مسئولیت زندانهای اوین را عهده دار گشت و سپس بہ همراه پنج نفر از دوستان دیگر سپاه را پایه گذاری نمود . پس از صدور فرمان امام(ره) در مرداد ۱۳۵۸ عازم " پاوه " شد. با آغاز غائله كردستان ، خدمت به مردم محروم اين استان را بر عافيت نشيني ترجيح داد. او به سرعت راهۍ كوه هاۍ سرد و سر به فلك كشيده كردستان گرديد و در جاده هاے پر پيچ و خم و در كمركش كوه هاي آن، به قدرۍ تلاش و مبارزه كرد و به قدرۍ از جان مايه گذاشت كه به بالاترين مقام دست يافت. اين مقام، نه فرماندهے سپاه غرب و نه جانشينے قرارگاه حمزه سيدالشهدا و نه پايہ گذارے تيپ شهدا بود ؛ بلكه والاترين مقام را مردم مظلوم و زجر كشيده ديار ڪردستان به او دادند و آن، لقب «مسيح ڪردستان » برای وی بود. مسیح کردستان پس از عمری مبارزه در اول خردادماه سال ۱۳۶۲ زمانیکہ برای پاکسازی مهاباد راهے آنجا شده بود در ساعت۱۲ظهر براثر انفجار مین آیه های مقدس عشق را تلاوت نمود. 🕊 @bakeri_channel
💠این آخری ها، انگار منتظر شهادت باشد عجیب مصمم بود که نمازش را اول وقت بخواند. از ارومیه می آمدیم سمت مهاباد، یک هو گفت بزن بغل. گفتم: چی شده؟ گفت: وقت نمازه. گفتم: اینجا وسط جاده امنیت نداره. اگه صبر کنی یک ربع دیگه می رسیم با هم می خونیم. گفت: همین جا وایستا نماز اول وقت بخونیم. اگه هم قراره توی نماز کشته بشیم دیگه چی از این بالاتر؟ 🌷 زندگینامه شهید محمد بروجردی کتاب یادگاران 12 @bakeri_channel
ماجرای و (بوی انسانیت و جوانمردی زنده باد یاد و راه شهیدان که همان انسانیت است.) ✅ در سال 1358 به جوان مبارز و انقلابی سپرده می‌شود. مهدی باكری در راستای رفع معضلات و دفاع از حقوق مردم و رسیدگی به محله‌های ، كارهایی می كند كه برای همه تازگی داشته و واكنش‌های گوناگونی را برمی‌انگیزد. او در خلال ماجراهای گوناگون، با پافشاری دو گروه متضاد در شهرداری روبه رو می‌شود كه از وی می‌خواهند تا را كه در پاركینگ است، زیر پای خود بگذارد؛ از جمله یكی از این دو گروه، عده‌ای از مدیران به جای مانده از رژیم قبل در شهرداری هستند كه می‌خواهند تا به این وسیله، را از خلق و خوی مردمی اش دور ساخته و همرنگ خود سازند و گروه دیگر نیز برخی از دوستانی هستند كه استدلال می‌كنند، حال كه چنین بنزی در شهرداری وجود دارد، بهتر آن كه به جای بدون استفاده ماندن، زیر پای شهردار قرار گرفته تا بر ابهت او بیفزاید. با این حال، در برابر این اصرارها، مقاومت كرده و با به و سركشی به محلات می‌پردازد. و سرانجام در حالی كه این فشارها روز به روز افزایش می‌یابد، ، روزی از اداره خدمات می‌خواهد تا دستی به سر و روی كشیده و آن را كنند؛ همین باعث می‌شود تا ولوله‌ای میان همه پدید آید تا ببینند باكری با این بنز چه خواهد كرد و آیا آن را سرانجام زیر پای خود خواهد گذاشت، یا فكر دیگری برای آن دارد! 💠پس از این‌كه بنز آماده می‌شود، باكری این بار از مدیر خدمات می‌خواهد تا آن را به برده و گلكاری كنند و به این ترتیب، كنجكاوی‌ها شدت گرفته و این پرسش، این سو و آن سو می‌پیچد كه باكری می خواهد با بنز گلكاری ‌شده چه كاری انجام دهد و همین، گمانه‌زنی‌های گوناگونی را باعث می‌شود. هنگامی كه بنز شهرداری به طرز زیبایی گلكاری می‌شود، در میان انتظار و كنجكاوی‌های دیگران دستور داده تا را به شهر برده و به عنوان در اختیار دختر و پسر جوانی كه هر دو در همان بزرگ شده‌اند و اینك قصد ازدواج با یكدیگر را دارند، بگذارند... . هنگامی كه بنز به یتیم‌خانه برده می‌شود، كودكان و نوجوانان یتیم‌خانه كه همواره از شهیدباكری برخوردار بودند، با چشمانی نمناك و شادی‌كنان، عروس و داماد را سوار بنز كرده و خود با مینی‌بوس، آنها را در شهر همراهی می‌كنند... @bakeri_channel
🔻رئیس ستاد کل نیروهای مسلح: آماده برچیدن بساط هر متجاوز و طمع کاری هستیم 🔸سردار باقری: برآیند قدرت سازی را مشق کرده و دست به ماشه با قاطعیت مهیای برچیدن بساط هر متجاوز و طمع کاری علیه ایران اسلامی هستیم 🔸شرایط نوین جاری در حوزه داخلی و بین‌المللی از جمله در میدان مقابله با شیطان بزرگ و نظام طاغوتی و فرعونی آمریکا می‌تواند از جمله خرمشهرهای دیگری باشد که آحاد ایرانیان را به عرصه جهاد، هوشیاری، هوشمندی و تولید اقتدار بیشتر فرا می‌خواند. @bakeri_channel
🔻 رهبرانقلاب، در خطاب به جوانان: 👈 زمینه را برای روی کار آمدن و فراهم کنید. ۹۸/۳/۱ @bakeri_channel
#ای_شهـید تو خواهـی ماند واین گذرِ زمان است... که ما را با خود به قعر میبرد 🌷شهیدجاویدالاثر مهندس مهدی باکری ❤️پنج شنبه های دلتنگی هدیه به روح پاک و مطهر #شهدا صلوات @bakeri_channel
شهیدحاج محمودشهبازی جانشین فرمانده لشکر27محمدرسول الله(ص) : 2 1361/ عملیات بیت‌المقدس_درآستانه فتح خرمشهر در کنار @bakeri_channel
#شهید محمود شهبازی : با صدای #اذان از سر سفره بلند شد! گفتیم: غذات سرد می‌شه... گفت: نه! می‌رم #نماز و گرنه غذای روحم سرد می‌شه.... @bakeri_channek
#شهید_حمید_باكری به واسطه رشادت‌ها و اراده و مقاومتی كه از خود و گردانش نشان داد، جزء #اولین_افرادی بود كه به #خرمشهر وارد شد و #سجده_شكر را در #مسجدجامع آن شهر به جا آورد... . . #آزادی‌خرمشهر #فرماندهان #حاج‌احمد #شهیدحمیدباکری: سردار محمود عباسی فرمانده گردان شهید مطهری زنجان در عملیات بیت‌المقدس : #یک_خرداد بود که دستور آمد تا مرحله چهارم را شروع کنیم و منتظر نیروی جدید نباشیم. منطقه‌ای که به نیروهای زنجان واگذار شده بود، دژ بین جاده خرمشهر و دژ مرزی بود. منطقه‌ای حساس که انبار گمرک خرمشهر در آن مسیر واقع شده بود. سمت چپ محور عملیاتی ما به جاده اهواز ـ خرمشهر وصل بود و سمت راستمان انبارها و نخلستان‌های بالای خرمشهر بود. گردان ما اولین گردان بود که وارد دروازه #خرمشهر شد. #شهید_حمید_باکری و من و #شهید_حاج‌احمد_کاظمی ( #فرمانده‌لشکر) با هم بودیم. ما با یک موتور به خرمشهر نزدیک شدیم، می‌خواستیم ببینیم می‌توانیم وارد شهر شویم، که از ساختمان‌های مشرف تیراندازی کردند. به سمت راست که آمدیم دیدیم یک فرمانده عراقی با جیپ می‌آید که به کمک چند نفر دیگر او را اسیر کردیم. یک سرتیپ تمام عراقی بود، از او اطلاعاتی گرفتیم، گفت: تمام نیروهای عراقی در مدارس و سالن‌ها جمع شده‌اند و منتظرند شما بروید تا اسیر شوند، این‌ها که مقاومت می‌کنند بعثی هستند. آخرین مرحله عملیات به پایان رسید. #اولین نیروهایی که وارد خرمشهر شدند، دو گردان از زنجان بودند. من و شهیدحمید باکری اولین کسانی بودیم که وارد #مسجدخرمشهر شدیم... @bakeri_channel
هرگاه شب جمعه رایادکردید آنها شمارا نزد اباعبدالله(ع) یادمی کنند... @bakeri_channel