#تیکه_کتاب
هیچ وقت به هیچکس اجازه نده بهت بگه نمیتونی کاری رو انجام بدی، حتی من ... اگه رویایی داری باید ازش محافظت کنی ... مردم اگه نتونن کاری رو انجام بدن، دوست دارن به تو هم بگن که نمیتونی.
اگه چیزی رو میخوای، برو بگیرش ... تموم!
📗 در جستجوی خوشبختی
🖌️ #گابریل_موچینا
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
15.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و خداوند کافیست
#سخنرانی
👤 دکتر الهی قمشه ای
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
نظرات اعضای در مورد داستان زندگی #بهار :👇
سلام و عرض ادب خدمت تمامی اعضای محترم....
درمورد زندگی بهار جان نظری دارم .....
بنده به عنوان یک دوست ، معتقدم همه آدم ها ، خطاهایی در زندگی شان داشته اند ولی باید در چنین مواقعی الگو ی رفتاری ما ، خداوند متعال باشد ....
خدای متعالی که راه توبه را برای تمام بندگانش باز گذاشته است و هروقت که پشیمانی بنده اش را می بیند و اظهار پشیمانی میکند ؛ به دیده منت از خطای بندگانش میگذرد ، پس چرا ما رفتار خداوند را سرلوحه زندگی مان قرار ندهیم ...
بهار عزیزم وقتی نشانه هایی از پشیمانی درچهره همسر سابقت میبینی به خدا توکل کن و به خاطر آینده فرزندانت ، زندگی ات را ازنو بساز....عزیزدلم تمرکز کن روی نقاط مثبتش و سعی کن به چیزهایی که حالت را خراب میکند بها ندهی و فکر نکنی
چرا که تمامی این افکار از ناحیه شیطان هست تا حالت خراب شود.....
به فکر سلامتی و آینده فرزندانت باش
سعی کن گاهی وقت ها چشم هایت راببندی وگوش هایت رابه نشنیدن بزنی.... آن موقع هست که میبینی گاهی تغافل کردن ها ، باعث میشود زندگی زیباتر شود
اره بگو زندگی کنه ولی به شرطی که فتانه دیگه توی زندگیشون تاثیر نداشته باشه.
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
#سرگذشت_رقیه
#سر_خور
#قسمت _سوم
من رقیه هستم دختر دهه ی شصتی و یکی یه دونه یکی از روستاهای کشورمون
یه روز یکی از همسایه ها از مامان اجازه گرفت و قرار شد یه خواستگاری برام بفرسته.منو مامان دو روز در تکاپو بودیم تا به نحو احسن توی این مراسم معرفه ظاهر بشیم..روز موعود رسید..همه چی اماده بود و مامان تندتند میوه هارو شست و در حالیکه مرتب توی ظرف میچید رو به من گفت:رقیه !!مامان جان!!با ذوق برگشتم سمتش و گفتم:بله مامان!!مامان اول یه کم قربون صدقه ام رفت و بعدش ادامه داد:میگم اون روسری سفیدتو سر کن..گفتم:کدوم!؟من چند تا سفید دارم.مامان گفت:همونی که حاج خانم از مکه اورده..توی اینه به خودم که روسری ابی آسمونی سرم بود نگاه کردم و گفتم:مگه این که سر کردم زشته مامان؟مامان اومد کنارم و پشت سرمو بوسید..اون لحظه هر دو توی اینه بهم نگاه کردیم و مامان گفت:اتفاقا این که سرته خیلی هم قشنگه،،ولی اون تبرکه خداست.انشالله امشب دیگه همه چی قسمت بشه..نمیدونم چرا ته دلم دلشوره داشتم،انگار که باز هم قرار بود مشکلی پیش بیاد…….
ادامه 👇
#سرگذشت_رقیه
#سر_خور
#قسمت_چهارم
من رقیه هستم دختر دهه ی شصتی و یکی یه دونه یکی از روستاهای کشورمون
روسری که مامان بزرگ برام تبرک اورده بود رو سر کردم...به مامان بزرگ حاج خانم میگفتیم (مامان بابا) چون مکه رفته بود.روسری سفیدمو سرکردم و رفتم جلوی اینه تا خودمو ببینم..داشتم روسری رو روی سرم مرتب میکردم که دیدم یه سیاهی از پشت سرم به سرعت رد شد..وای ترسیدم و دستمو گذاشتم روی قلبم.تپش قلبم واقعا روی هزار بود جوری که پیش خودم فکر میکردم الانه که قلبم از دهنم بزنه بیرون..چند ثانیه ایی به همون حالت موندم.جرأت نداشتم که برگردم و پشت سرمو نگاه کنم.بالاخره با ترس و لرز برگشتم اما کسی نبود.اروم رفتم سمت پنجره و از پشت پرده حیاط رو هم نگاه کردم ولی کسی نبود.آب دهنمو قورت دادم و تا برگشتم…همون سیاهی یه لحظه مثل هاله ایی که طوفان باعث حرکتش بشه رو دیدم و جیغ کشیدم و افتادم..مامان بسرعت اومد بالا سرم و گفت:چته مادر؟چی شد؟براش تعریف کردم که مامان سریع دستشو گذاشت روی دهنم واطراف رونگاه کرد و اروم گفت:این حرفهارو پیش کسی نزنی هااا.همین طوری خواستگارا میپرند..
ادامه بعدی 👇
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
📍 شورای امنیت به عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل رای نداد
🔹اعضای شورای امنیت سازمان ملل قادر به اجماع بر سر عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل نبودند.
🔹فرازیر، نمایندهٔ مالت در سازمان ملل که ریاست دورهای شورای امنیت را به عهده دارد بعد از اتمام دومین جلسهٔ کمیتهٔ ویژه برای بررسی عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل گفت: «اجماعی وجود نداشت.»
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
16.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ثبت لحظه شکار بره وحشی توسط گرگ در تنگ صیاد استان
چهارمحالوبختیاری
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
4_5821140223341366960.mp3
1.58M
جوونی🌺🍃
بانو زینب آژ🎙
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍ژنرال بازنشسته اسرائیلی: حمله به کنسولگری ایران، قمار بدی بود که میتواند دربهای جهنم را به رویمان باز کند...
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
17.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیتزای گوشت و قارچ خفن درست کن 🍕
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
#سرگذشت_رقیه
#سر_خور
#قسمت_پنجم
مامان گفت:این حرفهارو پیش کسی نزنی هااا.همین طوری خواستگارا میپرند وای به حال اینکه فکر کنند خل یا جنی هستی.با ناراحتی گفتم:اما مامان من خل نیستم.خودم دیدم مثل اون دختره که توی سریال با سرعت اینور و اونور میرفت.مامان گفت:بس کن و بلند شد….الان مهمونا میرسند.از جام بلند شدم اما جرأت نداشتم توی اینه نگاه کنم…یادمه اون زمان ماه رمضان یه سریال از تلویزیون پخش میشد که اسمش (او یک فرشته ….)بود.من با دیدن اون هاله یاد اون سریال افتادم و ترس توی دلم رخنه کرده بود.برای اینکه اون توهمات یادم بره رفتم سمت پارچ شربت البالو که توش پراز یخ بود..از دسته ی پارچ گرفتم تا برای خودم یه لیوان بریزم و بخورم تا یه کم اروم بشه…تا اومدم پارچ رو بلند کنم از وسط نصف شد و محتویاتش روی روسری و فرش ریخت.روسری سفیدم شد سرخ.،از شدت ترس و ناراحتی و عصبانیت گریه ام گرفت…وای وای خوب یادمه که وقتی شروع به گریه کردم بالافاصله صدای خندیدن خانمی رو شنیدم.صدای خنده درست از روبروم میومد اما کسی نبود…
ادامه 👇
#سرگذشت_رقیه
#سر_خور
#قسمت_ششم
با وحشت و در حال گریه ی خیلی بلند ،، مامان رو صدا کردم..مامان دستپاچه خودشو به من رسوند و با دیدن روسریم و پارچ شکسته محکم زد توی صورتش و گفت:چی شد؟؟؟؟چرا این شکلی شدی؟؟چرا فرش کثیف کردی؟الان مهمونا میرسند…من که به هقهقه افتاده بودم گفتم:چه بدونم؟؟؟پارچ توی دستم شکست.مامان که اصلا دوست نداشت من گریه کنم و سر و صورتم پف کنه زود اومد جلو و در حال جمع کردن شیشه خرده ها گفت:فدای سرت مامان!!!!چیزی نشده….الان همه رو جمع میکنم…یه کم اروم شدم و اشکهامو پاک کردم وگفتم:روسری روچیکار کنم؟؟مامان گفت:بروهمون قبلی رو سر کن که بهت بیشتر میومد.مامان در حالیکه صلوات میفرستاد رفت بیرون از اتاق…اون روز خیلی میترسیدم و همش پیش مامان قدم میزدم اما خداروشکر دیگه خبری نشد…..بالاخره شب شد و پدربزرگهام اومدند و منتظر مهمونا شدیم،،بالاخره مهمونا اومدند..از خجالت اینقدر چادرمو جلو کشیده بودم که به زحمت صورتم مشخص بود..از زیر چادر مهمونارو نگاه میکردم و به حرفهاشون گوش میدادم….
ادامه بعدی 👇
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🔴 از نشانه های #کم_خونی می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
خستگی
رنگ پریدگی پوست
ضعف
تنگی نفس
سردرد
سرگیجه
دست و پاهای سرد و… .
♻ درمان:
برای درمان کم خونی در طب سنتی بایستی خلط دم تولید شود و این با مصرف خوراکی های گرم و تر و ترک غذاهای سرد امکان پذیر است. در ذیل برخی از این موارد ذکر شده است:
#فالوده_سیب:
فالوده ای که با یک عدد سیب رنده شده با 3 قاشق غذاخوری عرق بیدمشک و 1 قاشق غذاخوری عسل مخلوط شده باشد؛ و هر روز نصف لیوان، نیم ساعت قبل از هر وعده غذایی میل شود
☜【طب شیعه】
بختیاری آنلاين را به دیگران معرفی کنید
https://eitaa.com/bakhtiyarionline
☀️ بختیاری آنلاين☀️
╰┅┅┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅┅┅╯
🍏