eitaa logo
مجله روستای بلان🇮🇷
985 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.5هزار ویدیو
49 فایل
🇮🇷اصفهان ،شهرستان ورزنه ،بخش مرکزی ،دهستان گاوخونی جنوبی ،روستای بلان مجله روستای بلان🇮🇷 با رویکرد اطلاع رسانی وقایع فرهنگی،سیاسی،ورزشی......،مراسمات ملی ومذهبی پیشنهاد،انتقاد،ارسال مطلب وراه ارتباطی از طریق👇 @showra1400
مشاهده در ایتا
دانلود
با این خوراکی‌ها ولع‌تان نسبت به شیرینی را کنترل کنید https://eitaa.com/joinchat/1411580074Cbf98657aab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگترین زندان ، زندان افکار شماست ... این ویدئوی عجیب را ببینید اگر نمیدونستید بدونید! رسانه با شما همین کار رو میکنه شما دنبال توهم رسانه ای کشیده میشید!! https://eitaa.com/joinchat/1411580074Cbf98657aab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارنامه کامل داوطلبان کنکور منتشر شد 🔹کارنامه ملاک عمل داوطلبان آزمون سراسری سال ۱۴۰۲ منتشر شد. 🔹داوطلبان کنکور می‌توانند کارنامه کامل خود را بر روی سایت سازمان سنجش آموزش کشور مشاهده کنند. @balaan365
ده خصلت آدمای موفق!! ۱-درگیر آدمهای منفی نمی‌شوند. ۲- در مورد دیگران غیبت نمی‌کنند. ۳-وقت شناس هستند. ۴- بدون انتظار می‌بخشند. ۵- مثبت می‌اندیشند. ۶-خود بزرگ بینی ندارند. ۷- قدردان هستند. ۸- مودب هستند. ۹- بهانه تراشی نمی‌کنند. ۱۰-بدون برنامه ریزی مهربانند، نه فقط با اشخاصی که برایشان نفع دارند! @balaan365
🔥علت خلق صورتی ها⚠️ 🔻اتاقهای فکر براندازان خارجی، علت شکست طرحهای اغتشاش و براندازی را وجود «هسته مقاوم بزرگ مردمی مدافع جمهوری اسلامی میدانند که محور اصلی این هسته، نام مبارک حضرت امام حسین ع است. 🔻دشمن به درستی دریافت که برای سقوط جمهوری اسلامی باید نام و مکتب امام حسین ع را نابود کند بنابراین انواع حمله های رسانه‌ای و حتی فیزیکی به مجالس حسینی تشدید شد. 🔻اما نه تنها آتش این عشق خاموش نشد بلکه مانند امسال از همه تاریخ پرشورتر شد. به همین دلیل دشمن به موازات طرح اول، طرح دوم که قدری پیشرفته تر بود رونمایی کرد. 🔻در طرح دوم مقرر شد حالا که کاهش شور حسینی فعلا ممکن نیست، در کنار مبارزه با نام و مرام حسین، جریانی تقویت شود که بگویند ما حسینی هستیم ولی کاری با جمهوری اسلامی نداریم! 🔻قیافه‌‌ی جوزده خیابانی در مهلا نمونه بارز این عملیات و ماموریت بود هرچند شاید امثال پویانفر و خیابانی و فلان پولپاش دقیقا ندانند چه میکردند. 🔻به همین دلیل ناگهان سروکله تعدادی سلبریتی، مجری، مداح و معمم وابسته به فلان بیت پیدا میشود که تلاش میکنند بین میوه و درخت یعنی جمهوری اسلامی و مکتب حسینی فاصله ایجاد کنند یا قیام حسینی را یک حرکت سازش‌کار با مفسدین و ظالمان بر ولایت معرفی کنند. 🔻اینکه زمان شاه علم و کتل حمل میکردی مهم نیست، مهم این است که بدانی وقتی علم ابوالفضل را به مجلس یزید آوردند همه دیدید همه جای علم پر است از اثر شمشیر، به جز جای دست عباس. یعنی عباس(ع) تالحظه آخر علم دفاع از احکام اسلام و ولایت را در وسط میدان جهاد به زمین نینداخت. @balaan365
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅افشاگری طنز رانتهای فرزندان محروم هاشمی رفسنجانی ایول همه عادی ها و معمولی ها ✋😄 https://eitaa.com/joinchat/1411580074Cbf98657aab
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 کلیپ بالا 60ثانیه هست؛ اما معادل خروجي هزاران ساعت کلاس ے " عرفان و معرفت " می باشد. جوان بسیجی که راننده لودر هست و مشغول درست کردن خاکریز برای جبهه مقاومت.. تیر مستقیم به پیشانی مبارکش میخورد؛ بلافاصله بسیجی دوم بجای او پشت لودر می نشیند تا خط مقاومت حفظ شود.. که او هم تیر به قلب مبارکش.. 🌹🏴🌹🏴🌹 🍀 ما چقدر حواس مون هست که این انقلاب الهی ثمرهٔ تلاش این غیور مردان از جنس این دو شهید عزیز هست؟؟ 🥀 الهی در مسیر عطش و انتظار فیض شهادت ؛ خودم را به تو می سپارم..إن شاء الله @balaan365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله روستای بلان🇮🇷
#مجله_ادبی #رمان_جانَم_میرَوَد #قسمت_شصت_ودوم شهاب نمی دانست که چرا اینقدر روی این قضیه حساس شده
_مهیا بدو آژانس دم دره _اومدم زود شال گردن طوسی که مادرش بافت را گردنش انداخت چادر جده را سرش کرد به سمت در رفت کوله اش را برداشت از زیر قرآن رد شد _خداحافظ مهیا سوار ماشین شد _مهیا مادر مواظب خودت باش _چشم ماشین حرکت کرد مهلا خانم کاسه ی آب را پشت سر دخترش ریخت _احمدآقا دیدی با چادر چقدر ناز شده _آره خیلی _کاشکی باهاش میرفتیم تا اونجا _خانم دیگه بزرگ شده بیا بریم تو یه چایی خوش رنگ بدید به ما ....... مهیا پول آژانس را حساب کرد کوله اش را روی دوشش گذاشت با اینکه اولین بارش بود چادر سرش می کرد اما خیلی خوب توانست کنترلش کند.... وارد دبیرستان شد با دیدن تعداد زیادی دانش آموز که از سرو کول همدیگه بالا میرفتن سری به علامت تعجب تکون داد مریم به سمتش اومد _چته برا چی سرتو تکون میدی _واقعا اینا دختر دبیرستانین اینطور از سروکول همدیگه بالا میرن مریم نگاهی به دختر ها انداخت ــ آره واقعا _این مسخره بازیا چیه دختر دبیرستانی باید طرفشو بزنه لهش کنه این مسخره بازیا واسه دوره راهنماییه مریم مشتی به بازویش زد _تو آدم بشو نیستی بیا بریم دارن تقسیم میکنن که کی بره تو کدوم اتوبوس و آروم در گوشش گفت _چادرت خیلی بهت میاد مهیا چشمکی برایش زد _میدونم دخترها به صورت صف پشت سر هم ایستادن... شهاب با لباس نظامی و بیسیم به دست همراه محسن بالا سکو اومد که صدای یکی از دخترا دراومد _بابا این برادر بسیجی جذابه ها دوستش که به زور چادر را روی سرش نگه داشته بود. گفت _کدومش... اگه منظورت اینه که لباس نظامی تنشه آره بابا این بسیجیا هم خوشکل شدن جدیدا مریم با چشم های گرد به مهیا نگاه کرد _مهیا اینا الان در مورد داداشم دارن صحبت میکنن مهیا با خنده سرش را تکون داد دختره روبه مهیا برگشت _مگه نه، این اخوی خوشکله مهیابا خنده سرش را تکون داد _آره خیلی اما شنیدم خیلی بداخلاقه _واقعا مهیا سرشو به نشونه ی تایید تکون داد دخترا شروع به پچ پچ کردن _دیوونه چی میگی بهشون مهیا شروع کرد به خندیدن _دروغ که نگفتم مریم مشتی به مهیا زد واخمی به دخترا کرد همه سوار اتوبوس ها شدند... مهیا و مریم تو اتوبوس شماره 5بودند نرجس و سارا هم اتوبوس شماره ۳ همه اتوبوسا حرکت کرده بودند _کی حرکت می کنیم _هنوز اتوبوس کامل نشده شهاب و محسن سوار شدند... همه ساکت شدند _سلام خواهرا ان شاء الله الان به سمت شلمچه حرکت میکنیم چندتا نکته هست که باید خدمتتون بگم... لطفا بدون هماهنگ با خانم مهدوی و خانم رضایی هیج جایی نرید، جاهایی که تابلو خطر گذاشتند اصلا نرید، مواظب وسایلتون باشید لطفا، خانم مهدوی لطفا چفیه ها رو بین خواهرا پخش کنید مهیا و مریم روی صندلی هایی ردیف دوم نشستند محسن و شهاب هم صندلی های جلوی دخترا.... _بگیر مهیا _من سفید نمی خوام _همشون سفیدن _مشکی می خوام _لوس نشو _مریم یه چفیه مشکی پیش داداشته ازش بگیر _عمرا بهت بده _برو بینم.... سید، سید شهاب به سمت مهیا اومد _خانم رضایی لطفا اینجا سید منو صدا نکنید _شهاب صدات کنم شهاب دستی به صورتش کشید اصلا همون سید صدا کنید.بفرمایید کاری داشتید _این چفیه مشکی رو اگه میشه بهم بدید من سفید نمی خوام شهاب به چفیه مشکیش نگاه کرد داشت به چیزی فکر می کرد لبخندی زد و به سمت مهیا گرفت _بفرمایید مهیا تشکری کرد و دور گردنش انداخت محسن و مریم با تعجب گاهی به این صحنه انداختند همه سر جای خود نشستند مریم اروم در گوش مهیا گفت _حواست به این چفیه باشه خیلی برا شهاب مهم و ارزشمنده باورم نمیشه بهت داده مهیا نگاهی به چفیه انداخت _واه چفیه است ها _اینو دوستش که شهید شده بهش داده _شهید؟؟ _آره مدافع حرم بوده مهیا چفیه را لمس کرد و آرام زیر لب پشت سرهم زمزمه کرد _مدافع حرم.... ... 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 بامــــاهمـــراه باشــید https://eitaa.com/joinchat/1411580074Cbf98657aab