eitaa logo
بلد طیّب/منان رئیسی
15.2هزار دنبال‌کننده
319 عکس
296 ویدیو
17 فایل
کانال دکتر منان رئیسی نماینده مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی عضو هیات علمی و دانشیار معماری دانشگاه قم مدیر پژوهشکده شهرسازی اسلامی عضو سابق شورای معاونین شهرداری تهران و رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران ارتباط: m.raeesi@qom.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
این عکس را در قطعه شهدای گمنام گلزار شهدای شیراز گرفتم. شهیدی که روز میلاد امام سجاد(ع) به دنیا آمد، روز شهادت امام سجاد(ع) هم به شهادت رسید، در زمان شهادت، عضو تیپ امام سجاد(ع) بود و نام عملیاتی هم که در آن به شهادت رسید محرم بود! چهار نشانه برای انتساب این شهید عزیز به امام چهارم! به رویای عجیبی که مادر این شهید در روز عاشورا دیده بوده و روی پلاکارد نوشته شده دقت بفرمایید. @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرچه این اعتراف آقای دکتر سروش (که از منتقدان جدی جمهوری اسلامی است) مربوط به سال ۲۰۱۹ است اما ارزشش را دارد که بارها شنیده شود. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا: كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند خداى رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مى‏‌دهد (مریم/۹۶). زمان: ۱ دقیقه و ۳۲ ثانیه @baladetayyeb
بارش بحران و یا بارش نزولات و رحمت الهی؟! رئیس محترم سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران (که اتفاقا از دوستان و برادران خوب حقیر است) طی مصاحبه‌ای با خبرگزاری فارس در خصوص بارش برف در زمستان تهران هشدارهایی دادند. دو نکته مهم در فرمایشات ایشان به شرح زیر است: - اکنون چندبرابر ظرفیت معابر تهران در این شهر خودرو وجود دارد. - شهروندان در خودروی خود، سوخت اضافی به همراه داشته باشند تا اگر بعد از بارش برف، به علت ترافیک سنگین، سوختشان تمام شد دچار مشکل نشوند. پیرو دو نکته فوق، چندسوال مطرح می‌شود: - چرا یک شهر باید آنقدر متراکم شود که با یک بارش ساده برف، شرایط بحرانی شود و رئیس سازمان مدیریت بحران آن شهر مجبور به مصاحبه شود؟ - اگر تعداد خودروهای تهران چند برابر ظرفیت معابر این شهر هست (که هست) پس چرا هنوز برادران ما در شهرداری به دنبال اجرای انواع و اقسام طرحهایی هستند که بر تراکم جمعیتی شهر (و بالتبع بر تعداد خودروهای این شهر) می‌افزاید؟ ارائه تراکم مازاد در قالب طرحهایی نظیر TOD و یا بسته‌های تشویقی در بافتهای فرسوده که سبب افزایش قابل توجه جمعیت شهر تهران می‌شود را در شرایطی که همین الان این شهر از شدت تراکم در حال انفجار است را چطور می‌توان توجیه کرد؟ چرا در دوره جدید، مصوبات کمیسیون ماده ۵ (که بستری است برای تراکم فروشی) نسبت به برخی دوره‌های مشابه قبل، چندصد درصد رشد کرده است؟ پی‌نوشت ۱: خاطرم هست که چند ماه قبل که در جلسات مختلف شورای معاونین شهرداری تهران نسبت به این نوع مدیریت شهری معترض بودم شهردار محترم تهران در یکی از جلسات چنین فرمودند (نقل به مضمون) که چون رهبری فرموده‌اند که جمعیت کشور بایستی زیاد شود تهران نیز بایستی به تناسب، سهم خود از این افزایش جمعیت را بپردازد! البته همان ایام چندبار (هم شفاها و هم مکتوب) خدمت ایشان و سایر همکاران سابقم عرض کردم که اگر واقعا به دنبال منویات رهبری هستند بدانند که منظور ایشان از افزایش جمعیت، انداختن بار مضاعف بر روی دوش کلانشهرها و به ویژه پایتخت نیست زیرا ایشان خیلی قبل‌تر، بر لزوم کنترل رشد کلانشهرها تاکید فرموده‌اند؛ از جمله در بندهای اول، دوم و دهم از سیاستهای کلی نظام در امور شهرسازی (ابلاغی ایشان در سال ۱۳۸۹)‌. لذا اراده ایشان بر توسعه متوازن کشور است و این نوع تفاسیر از فرمایشات ایشان، نوعی سطحی نگری است. پی‌نوشت ۲: عنایت بفرمایید که دو شهر تهران و لندن دارای جمعیت تقریبا برابر هستند اما با وجود آنکه طول مجموع بزرگراه‌های تهران، حدودا ۹ برابر لندن است، باز هم ترافیک تهران چند برابر لندن است! دلیلش آن است که اولا تهران در مقایسه با لندن، چندبرابر متراکم‌تر است و ثانیا حمل و نقل عمومی در تهران در مقایسه با لندن به مراتب ضعیف‌تر است. پس چاره حل مشکل ترافیک تهران در دو چیز است: اول، تراکم زدایی و تمرکززدایی و یا حداقل، توقف دمیدن در تراکم جمعیتی شهر و دوم، توسعه حمل و نقل عمومی.‌ پی‌نوشت ۳: شرایط امروز تهران، زنگ خطر و عبرتی است برای سایر شهرها و کلانشهرها. عزیزانی که به دنبال الگوبرداری از تهران هستند بدانند که نتیجه اجرای سیاستهای مدیریت شهری تهران (که شاه بیتش توسعه عمودی و متراکم شهر است) چیزی نخواهد شد به جز تکرار مشکلات امروز تهران در آینده شهرهایشان. @baladetayyeb
کالایی شدن فضا و مناسبات جریان سرمایه‌داری با مصلی و مساجد ما چه خواهد کرد؟ زمان لازم برای مطالعه: ۲ دقیقه در خصوص تبدیل مساجد و مصلی به فضاهای تجاری، آنچه که از اسناد تاریخی استنتاج می‌شود این است که در تمدن اسلامی، بازار غالبا در مجاورت مسجد جامع قرار می‌گرفته؛ برای مثال در شهرهای بصره، کوفه‌ و سامرا، بازار شهر در کنار مساجد جامع‌ بوده است. گفتگوی‌ عقیل‌ (برادر امام علی علیه السلام) با ایشان در زمان حکومت حضرت، تأییدی است بر این مدّعا؛ زیرا وقتی‌ که‌ عقیل‌ عرضه می دارد که‌ صد هزار دینار مقروض‌ است و از امام(ع) می‌خواهد که از بیت‌ المال‌ به‌ وی چیزی‌ دهد حضرت‌ بیان می‌دارند که من‌ و تو هرکدام‌ فردی‌ از مسلمانان‌ هستیم‌ و نمی‌توانیم‌ افزون‌ از دیگران‌ از بیت‌ المال‌ بهره ببریم اما چون عقیل‌ قانع‌ نمی‌شود و بر درخواستش اصرار می‌ورزد، حضرت ضمن بیان نصایح، با کنایه به او می‌فرمایند: "اگر به‌ آنچه‌ گفتم‌ قانع‌ نیستی، پایین‌ برو و قفل‌ یکی‌ از صندوقها (صندوقهای بازار) را بشکن‌ و آنچه‌ در آن‌ است‌ را بردار". از این‌ روایت‌ چنین استنتاج می‌شود که‌ دارالاماره‌ (یعنی محل گفتگوی امام به عنوان حاکم جامعه با برادرش) در کنار بازار و مشرِف‌ به آن‌ بوده است و ازسوی دیگر، با توجه به همجواری مسجد جامع و دارالاماره در شهر کوفه، همجواری بازار و مسجد جامع اثبات می‌شود. اما به رغم مجاورت مسجد و بازار، هیچگاه اینطور نبوده که خود مسجد و یا مصلی به محل بیع و بازار تبدیل شود بلکه همیشه در سلسله مراتب شهری، محوریت با مسجد بوده و بازار، پیرامون آن واقع می‌شده تا شان مسجد حفظ شود و تمایز فضایی بین مسجد (به عنوان فضای عبادی) و بازار (به عنوان فضای تجاری) نیز رعایت گردد. چنین شهری، مصداق شهر/عبودیت بود. اما در شهر معاصر که مصداق شهر/ثروت است اغلب قریب به اتفاق مناسبات، بر مدار جریان پول و سرمایه شکل می‌گیرد به نحوی که با کالایی شدن فضا، حتی فضاهای عبادی نظیر مصلی نیز در خدمت مناسبات تجاری قرار می‌گیرند. آنگاه که محوریت مناسبات شهری از عبودیت به ثروت منتقل شود و جریان سرمایه‌داری، یکه تاز مناسبات شهری شود وقوع هر چیزی در فضاهای عبادی دور از ذهن نیست؛ نظیر صحنه‌هایی که اخیرا از کشف حجاب برخی بانوان در حین برگزاری یک نمایشگاه در مصلی تهران منتشر شد. مصلی در چنین شهر/ثروتی که فضاهایش همچون کالا شده است دیگر بیش از آنکه قطب فرهنگی عبادی شهر باشد، فضایی است برای مناسبات تجاری و جریان سرمایه و در چنین فضای ثروت محوری، وقوع هر نوع پدیدار متناقض با شان مصلی به عنوان یک فضای فرهنگی عبادی دور از ذهن نمی‌باشد. @baladetayyeb
انالله و انا الیه راجعون متن این یادداشت را با آیه استرجاع شروع کردم چون امروز که مصوبه مولد سازی دارایی‌های دولت را بررسی کردم متوجه شدم که طبق ماده ۳ این مصوبه (که به شرح زیر است) در کمال تاسف بایستی فاتحه شهر و شهرسازی در این مملکت را بخوانیم: ۳- کمیسیون ماده ۵ قانون تاسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و شورای عالی شهرسازی و معماری ایران هریک مکلف هستند ظرف مدت حداکثر یک ماه نسبت به درخواست تغییر کاربری اموال (املاک) مازاد ارسالی توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی اعلام نظر قطعی نمایند. در صورت مخالفت یا عدم اظهارنظر شورای عالی، مرجع صدور پروانه ساخت، مکلف است با درخواست وزارت امور اقتصادی و دارایی، نسبت به صدور پروانه احداث بنا، مطابق با ضابطه عام ساخت (سطح اشتغال، تراکم، تعداد طبقات و کاربرد بنا) پهنه وقوع، با حفظ کاربری زمین اقدام نماید. عجیب آنکه شورای عالی شهرسازی که در این بند مسئول اظهار نظر معرفی شده، رئیسش وزیر راه و شهرسازی است که خودش یکی از اعضای کمیته هفت نفره مولدسازی است و با این حساب، مرجع پیشنهاد مولدسازی و مرجع تصویب، هر دو یکی است! احیانا عزیزانی که این مصوبه را تصویب کردند احساس نکرده‌اند که چنین مصوبه‌ای، مصداق بارز تعارض منافع است؟! با این بند، باید منتظر هر نوع فاجعه‌ای از تراکم فروشی، کاربری فروشی و شهر فروشی در شهرها و کلانشهرهایمان باشیم. جالب آن است که برای محکم کاری، بند ششم این مصوبه را هم به شرح زیر تصویب کرده اند: ۶- قوانین و مقررات مغایر با این مصوبه به مدت دو سال موقوف الاجرا خواهد بود! تاریخ در مورد ما با چنین مصوبات مشعشعی چه قضاوتی خواهد کرد؟! از همه دلسوزان، علما، اساتید، نمایندگان مجلس و هر عزیزی که دلش برای ایران اسلامی می‌تپد استدعا دارم با روشنگری در این خصوص جلوی تحقق این فاجعه را بگیرند. @baladetayyeb
معماری حرم و فلسفه زیارت احمد بن فارس می‌گوید: «زائر را از آن جهت زائر می‌گویند که وقتی به زیارت تو می‌آید، از غیر تو عدول می‌گرداند». لذا حقیقت زیارت را چنین تعریف کرده‌اند: "حضور الزائر عند المزور". به این معنا که کمال زیارت آن است که حضور زائر نزد زیارت شونده چنان باشد که فقط او را ببیند و از خود، چیزی نبیند. حالا با توجه به این توضیحات، لطفا به این عکس که اخیرا در حرم مطهر امام رئوف(ع) گرفته‌ام توجه بفرمایید که نه از حقیر اثری است و نه از همراهانم. معمار خوش ذوق ایرانی، آرایه‌ها و تزیینات آینه‌کاری را به نحوی معماری کرده است که زائر در این نوع شکستگی‌های هندسیِ آینه‌ها از خود هیچ نبیند و در اثر تعدد قطعات آینه‌ها، تصویر زائر کاملا شکسته شود تا بر خلاف عملکرد اصلی آینه که کارش انعکاس تصویر کامل فرد است، در این نوع هنرپردازی و آینه کاری، زائر چیزی از خود و تصویر خود نبیند؛ به نحوی که معماری محیط، بستری باشد برای حضور قلب زائر و تجلی حقیقتِ حضور عند المزور. صَلّیَ اللهُ عَلَیکَ یٰا اَباالحَسن یا عَلی ابنِ موسَی أَلرّضٰا أَلمُرتَضٰی(ع) @baladetayyeb
از تواضع شهر سنتی تا تفرعن شهر معاصر: چنین نقل شده است که شب قدر، قله سال است؛ اما معنای قله چیست و آیا نمود شهرسازانه‌ای هم دارد؟ وقتی که یک ایده و یا موضوع، تبدیل به مفهوم مرکزی و اصلی (main core) در یک نظام شهرسازی شود آن مفهوم را بایستی قله آن نظام شهرسازی دانست. در شهر اسلامی ایرانی، مفهوم مرکزی، مفهوم عبودیت بود: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاریات/۵۶). لذا چنین شهری، مصداق شهر/عبودیت بود که قله فضایی و اوج خط آسمان آن، تجلیات ابنیه عبادی نظیر مساجد و حرمهای مطهر و بقاع متبرکه بود. اما در شهرها و کلانشهرهای معاصر که محصول نظام سرمایه‌داری است، مفهوم مرکزی، انباشت سرمایه، ثروت و تکاثر است: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (تکاثر/۱). چنین شهری، مصداق شهر/ثروت است که قله و اوج خط آسمانش، ساختمانهایی نظیر بانکها و مال‌ها و سایر تجلیات نظام سرمایه‌داری است. به تصویر فوق بنگرید و تفاوت تواضع و تفرعن در خط آسمان دو شهر سنتی و معاصر (اولی شهر/عبودیت و دومی، شهر/ثروت) را ملاحظه بفرمایید. آن چیزی که از منظر قرآن کریم، اجازه رفعت دارد، مظاهر عبودیت است و نه مظاهر تکاثر و تفرعن: فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ (نور/۳۶). اما متاسفانه هضم نظام شهرسازی ما در هاضمه جهانی و نظام سرمایه‌داری سبب شده است تا چنین حقایقی به تدریج از شهرهای ما رخت بربندد. حال سوالی که مطرح می‌شود این است که چنین شهری که تجلی کالبدی تکاثر و نظام سرمایه‌داری است آیا می‌تواند ظرف مناسبی برای تحقق تمدن نوین اسلامی باشد؟ @baladetayyeb
لطفا در غرب‌زدگی اسراف نفرمایید! تقی زاده (از روشنفکران دوره قاجار و پهلوی) اعتقاد داشت که تنها راه صلاح این است که از نوک پا تا فرق سر، غربی شویم: "امروز چیزی که به حد اعلا برای ایران لازم است و همه وطن‌دوستان ایران با تمام قوا باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده؛ نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا... ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی‌مآب شود و بس". نمی‌دانم اگر او اکنون زنده بود و وضعیت شهر و شهرسازی ما را می‌دید که در برخی جهات حتی از خود غربی‌ها هم غربی‌تر شده‌ایم چه می‌گفت! نمونه‌اش این تصویر است که بیانگر موقعیت سیتی سنتر اصفهان است. سیتی سنتر (city center) یک پدیدار غربی است که از نتایج نظام سرمایه‌داری و در راستای فرهنگ مصرف‌گرایی است و بیانگر مرکز تجاری بسیار بزرگی است که همانطور که از نامش برمی‌آید بایستی در مرکز و قلب شهر ساخته شود. اما عجیب آنکه عده‌ای در شهر اصفهان، آنقدر برایشان مفاهیم غربی جذاب بوده که از خود غربی‌ها هم غربی‌تر شده‌اند و سیتی سنتر را برخلاف مفهوم و عنوانش که بایستی در مرکز شهر باشد، در منتهی الیه شهر و در ابتدای جاده اصفهان به شیراز ساخته‌اند! برای آنکه تن مرحوم تقی‌زاده در گور نلرزد خدمت این دوستان پیشنهاد می‌شود که در وفاداری به فرهنگ غربی اسراف نکرده و مرزهای غرب‌زدگی را جابجا نفرمایند! @baladetayyeb
از معابر کوثری تا خیابانهای تکاثری به تفاوت معابر در شهرهای سنتی و معاصر دقت کرده‌اید؟ در شهر سنتی که مصداق شهر/عبودیت بود بازار در موقعیتهای مشخصی مکان‌یابی و احداث می‌شد به نحوی که در چنین شهری، کارکرد اغلب معابر (متناسب با وجه تسمیه معبر) صرفاً عبور و مرور بود و نه تجارت و بیع. اما در شهر معاصر که مصداق شهر/ثروت است، کمتر معبری را می‌توان یافت که بدنه آن به کاربری‌های تجاری اختصاص نیافته باشد. در چنین شهری، عملا کل شهر بر مدار تجارت شکل می‌گیرد و نه عبودیت. به نحوی که شهروندان حتی برای طی کردن مسیرهای روزمره نیز گریزی از مواجهه با انبوه ابنیه تجاری ندارند (به تفاوت دو تصویر ارائه شده در عکس فوق عنایت بفرمایید). به این ترتیب در شهر معاصر به دلیل کالایی شدن فضاهای شهری که از نتایج اقتصاد تکاثری است، شهروندان با عبور و مرور روزمره در معابر، چه بخواهند و چه نخواهند در حال بازارگردی هستند. چنین شهری، برخلاف شهر سنتی که محصول اقتصاد کوثری و فرهنگ قناعت بود، محصول اقتصاد تکاثری و فرهنگ مصرف است؛ اقتصادی که برای رفع احتیاج بازار نیست، بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است. اینکه در اقتصاد تکاثری، بسط بازار از موقعیت‌های خاص به کل شهر، چه تاثیراتی بر روحیات و خلقیات شهروندان دارد محل تامل جدی است؛ شهری که حتی بسیاری از شهروندانش شبها را به نوعی در بازار می‌خوابند! زیرا در منازلی سکونت دارند که طبقه فوقانیِ مغازه‌ها و ابنیه تجاری است و مبرهن است که در چنین شهری، حرکت بر مدار عبودیت، از عهده هرکسی برنمی‌آید: رجال لا تلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر الله (نور/۳۷). @baladetayyeb
تحقیر کعبه با ابزارهای معمارانه؟! آیا خانه خدا را از این زاویه عجیب و دهشتناک دیده بودید؟! به نظرتان حجم این برج غول پیکر چندصد برابر کعبه است؟! «برج سلطنتی ساعت مکه» یا «ابراج البیت»، مجموعه‌ای عظیم و فوق گران‌قیمت در مجاورت کعبه است که با پیمانکاری مجموعه بن لادن السعودیه (متعلق به خانواده اسامه بن لادن) و طراحی شرکت‌ دارالهنداسه و شرکت آلمانی SL Rasch GmbH احداث شده است. با دقت در این تصویر بنگرید که با معماری این برج ۶۰۱ متری و سوپر لاکچری که بلندترین برج عربستان است، چطور بیت الله الحرام را تحقیر کرده‌اند. گرچه حقیقت آن است که "إِنّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جمیعَا"(یونس/۶۵)، اما در عین حال نباید از این نوع طرحهای معمارانه که منجر به تحقیر عمدی یا سهوی بقاع متبرکه می‌شوند غافل بود. آنچه اکنون جای نگرانی دارد، ترویج این نوع معماری‌های بلندمرتبه در مجاورت حرمهای مطهر در ایران اسلامی است. برای مثال، متاسفانه خط آسمان بافت تاریخی مشهد مقدس، اکنون زیر سلطه هتلها و مراکز تجاری اطراف حرم قرار گرفته است و چنین ساختمانهایی، دید به حرم مطهر را کاملا تحت الشعاع قرار داده‌اند؛ بدیهی است که این نوع شهرسازی، منتج به تضعیف حس معنویتی می‌شود که قبلا با دیدن گنبد و گلدسته‌های حرم مطهر به شهروندان منتقل می‌شد. امید است دوباره شاهد تکرار اشتباهات مشهد در بافت تاریخی شیراز نباشیم. @baladetayyeb
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پارسال دقیقا هفته آخری که قرار بود از شهرداری تهران جدا شوم جلسه‌ای با مدیر یکی از شبکه‌های سیما در جام جم داشتم. موضوع جلسه، تقاضای حقیر برای پخش کلیپ‌هایی بود که تحت عنوان "روشندان"، برگرفته از واژگان معماری سنتی، درباره معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی ساخته بودیم (اگر به پیامهای قبلی این کانال مراجعه بفرمایید این کلیپهای کوتاه و جذاب را که کلا ۱۵ عدد بودند می‌توانید مشاهده بفرمایید). اما ایشان بعد از آنکه چند مورد از کلیپ‌ها را دید فرمود که نمی‌تواند اینها را پخش کند چون نقد نظام است! و در میان حیرت حقیر ادامه دادند که چون در این کلیپها توضیح داده شده که شهر مطلوب و اسلامی، شهر افقی است و نه عمودی، پخش اینها نقد نظام است زیرا مدیران ما طی چند دهه اخیر، کلانشهرها را با الگویی دیگر و بر اساس توسعه عمودی و آپارتمان‌سازی ساخته‌اند. پاسخ اجمالی به ایشان آن بود که نظام نه شمایی و نه بنده و نه مدیرانی که سالها شهرهای ما را اشتباه اداره کرده‌اند؛ تا اینکه اخیرا که این ویدئوی کوتاه از مرحوم آیت الله مصباح را دیدم دوباره یاد خاطره‌ام از جلسه با آن مدیر سیما افتادم و بهترین جواب به ایشان را در این صحبتهای علامه مصباح یافتم. لطفا شما هم این بیانات ایشان را مشاهده بفرمایید. دکتر محمدمنان رئیسی @baladetayyeb
مکاشفه‌ای از مرحوم آقا نجفی قوچانی، به نقل از کتاب طوبای کربلا، با پی‌نوشتی معمارانه: "از نجف برای زیارت امام حسین(ع) به سمت کربلا حرکت کردم، نزدیک کربلا که رسیدم دیدم تشنگی بر من غالب شده است، دوان دوان آمدم تا خود را به آب برسانم، یک مرتبه چشمم به گنبد و بارگاه امام حسین(ع) افتاد و چنان شور و نشاطی وجودم را فرا گرفت که تشنگی فراموشم شد. آمدم و با گریه و سوز و گداز در صحن امام حسین(ع) نشستم، دیدم ساعت صحن شروع کرد به زدن، در عالم مکاشفه خواستم بفهمم چه می‌گوید، شنیدم ده مرتبه با صدای ظریف و لطیفی می‌گوید: «هَلْ مِنْ ناصِر یَنْصُرُنی»، آیا کسی هست مرا یاری کند؟ با خودم گفتم ببینم چه کسی به این درخواست جواب می دهد؟ ناگهان دیدم ساعت حرم حضرت عباس علیه‌السلام شروع کرد به زنگ زدن. گوش دادم ، دیدم ده مرتبه گفت: لبیک،لبیک". پی‌نوشت معمارانه: همانطور که ملاحظه می‌شود، در مکاشفه فوق و در عالَم باطن، کارکرد ساعت صحن حرمهای مطهر سیدالشهدا و حضرت عباس علیهماالسلام، رساندن بانگ معنویت بوده است؛ همانطور که در عالَم ظاهر نیز مهمترین کارکرد اجزایی نظیر گلدسته‌های صحن، مناره‌ها و ماذنه‌ها رساندن بانگ معنویت و صدای اذان به مردم است. این موضوع آنقدر اهمیت دارد که در روایات و آیات نیز تصریحاً یا تلویحاً مورد اشاره واقع شده است نظیر این آیه: وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ (مائده/۵۸). بر این اساس، در سبک زندگی اسلامی، بافت شهری و نظام کالبدی شهر بایستی به نحوی باشد که بانگ معنویِ اذان، از گلدسته‌های مساجد و بقاع متبرکه به رساترین وجه ممکن به همه شهروندان برسد. اما در شهرها و به ویژه کلانشهرهای معاصر ما، ساختمانهای بلند همچون مانعی صوتی از رسیدن بانگ اذان به مخاطبان و شهروندان جلوگیری می‌کنند. زیرا صدا در لبه فوقانی این موانع (ساختمانهای بلند) شکسته می‌شود و منطقه سایه صدا ایجاد می‌شود تا جایی که یک مانع صوتیِ موثر، می‌تواند شدت صدا را تا حداکثر ۲۵ دسی‌بل کاهش دهد که ارتفاع حایل صوتی (ساختمان) بر این موضوع بسیار تأثیرگذار است؛ به نحوی که به ازای هر متر اضافه شدن به ارتفاع حایل، مقدار ۱/۵ دسی‌بل بر اثر کاهندگی مانع افزوده می‌شود. بر این اساس، برخلاف شهر سنتی که هنگام اذان، بانگ معنویت در سراسر شهر طنین انداز می‌شد، در کلانشهرهای معاصر حتی با وجود تجهیزات صوتی نظیر بلندگوها، بلوک‌های مرتفع و آپارتمانی همچون حایلی صوتی در مقابل رساندن صدای اذان به شهروندان عمل می‌نمایند و مبرهن است که این موضوع سبب تضعیف مفهوم شهر/عبودیت در شهرهای معاصر شده است. یکی از ادله‌ای که بر مطلوبیت شهر افقی (شهر/عبودیت) در مقابل شهر عمودی (شهر/ثروت) دلالت می‌کند همین موضوع است. @baladetayyeb