لزوم تغییر زمین بازی
دقت کردهاید که چرا خیلی از تلاشها حتی تلاشهای مدیران متعهد و دلسوزمان جواب عکس میدهد؟ چون زمین بازی را درست انتخاب نکردهایم. وقتی در زمین دشمن بازی کنیم، گل هم که بزنیم درواقع گل خوردهایم، چون با بازی در زمینش، عملا او را به رسمیت شناختهایم و آقاییاش را پذیرفتهایم. چند مثال:
مثلا در عرصه اقتصاد، به قصد کنترل نرخ ارز، بازارساز عرضه دلار در بازار را زیاد میکند، ولی نتیجه عکس میدهد و هرچه عرضه میکند را میخرند و یک ماه بعدش هم نرخ دلار سی درصد بالاتر از امروز هست، چرا؟! چون وقتی آقایی دلار را پذیرفتیم، هرچه کنیم عملا بازی در زمین اقتصادی دشمن است و حتی وقتی که فکر میکنیم که با عرضه دلار در حال گل زدن هستیم، عملا در حال گل خوردنیم.
یا اینکه مثلا در عرصه فرهنگ، به قصد شادی و سرگرمی مردم، شروع میکنیم به چهرهسازی از هنرمندان و ورزشکاران در برنامههای مختلف رسانه ملی، ولی اغلب همینها، سر بزنگاه با موضعگیریهای اشتباه جوری حال دولت و ملت را با هم میگیرند که مدیران رسانه ملی تصورش را هم نمیکردند؛ چرا؟! چون دقت نداشتند که سلبریتی پروری حتی به قصد سرگرمی مردم عملا بازی در زمین فرهنگی دشمن و پذیرفتن قواعد فرهنگ غربی است.
در عرصه معماری و شهرسازی هم قصه همین است؛ تا وقتی که مبتنی بر مبانی بومی و آیینی خودمان زمین بازی را مجدد و از نو تعریف نکنیم، هرچه بسازیم عملا پذیرفتن آقایی تمدن رقیب است، فکر میکنیم که با انبوهسازی در حال خدمت به مردم هستیم و خانه میسازیم، اما عملا داریم لانه میسازیم، لانهای که کمترین تطبیقی با مولفههای مسکن اسلامی ایرانی ندارد و نتیجهاش میشود انبوه معضلات اجتماعی و فرهنگی و ... در این نوع پروژههای انبوه سازی. فکر میکنیم که با ساختن مالها و سیتیسنترها در حال تامین سرانههای تجاری شهر هستیم در حالی که عملا در حال تقویت و تحکیم نظام سرمایهداری هستیم. فکر میکنیم که با ساختن فرهنگسرا در حال خدمت به مردم هستیم در حالی که عملا در حال بسترسازی برای شکل گیری ضدهنجارهای فرهنگی هستیم. اشتباه نکنید، اصلا منظورم این نیست که خانه و مراکز تجاری و فرهنگی و ... نسازیم، اینها همهاش در جای خود میتواند خوب و موثر باشد به شرط آنکه زمین بازی را درست تعریف کنیم و بدانیم که ایرانیِ مسلمان، نیازها و اقتضائاتی دارد که با هیچ کدام از مانیفستها و استانداردهای غربی تطبیق ندارد.
یک حرف بد بزنم؟ وقتی در زمین دشمن بازی میکنیم حتی مسجد ساختنمان هم معلوم نیست که چقدر اولویت داشته باشد، چرا؟ چون آن مسجد دیگر "لمسجد اسّس علی التقوی"(توبه/۱۰۸) نیست، بلکه لمسجد اسّس علی سکولاریسم است. سکولاریسمی که قاعده اصلیِ پذیرفتن بازی در زمین دشمن است و باعث شده تا با تهی شدن مسجد از همه کارکردهای سابقش، به چهار دیواریهایی فروکاهیده شود که به جای آنکه قلب تپنده محله و شهرمان باشد، محل مصرفش فقط و فقط نماز خواندن جمعی از افراد سالخورده باشد. اینکه میفرماید "لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا"(نساء/۱۴۱) یعنی اینکه اساسا زمین بازی دشمن را نپذیریم، چون پذیرفتن زمین بازی او، یعنی باز کردن سبیل تسلط او.
پینوشت: بررسی بفرمایید که اکنون در دهه پنجم انقلاب، طرحهای توسعه شهری ما بر اساس چه مبانی تهیه میشود و سرانهها و استانداردها را چطور تعریف میکنند؟! آیا وقتش نرسیده که در گام دوم انقلاب، فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم؟
بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی
https://eitaa.com/baladetayyeb
معماری خانه و تعادل مزاج
برخلاف طب مدرن که درمان محور است، طب سنتی پیشگیری محور بود و پایه این پیشگیری از بیماری، تعادل مزاج بود و معماری نیز بخش مهمی از نقشه راه برای ایجاد تعادل مزاج بود. این تصویری از یک خانه اسلامی ایرانی است؛ در این خانهها با جانمایی حیاط در دل خانه، هر چهار جبهه خانه از نور و باد طبیعی بهرهمند میشد و امکان جابجایی فصلی در داخل خانه و تعادل مزاج برای ساکنین فراهم میشد.
به این نحو که در چنین خانههایی که مشهور به خانه چهار فصل است، ساکنین خانه در فصول سرد در جبهه شمالی خانه (یعنی زمستان نشین) مستقر میشدند زیرا این جبهه، نور جنوب را دریافت میکرد و گرمای بیشتری داشت و لذا به تعادل مزاج در سرمای زمستان کمک میکرد. اما در فصول گرمتر به جبهه جنوبی (تابستان نشین) جابجا میشدند چون این جبهه، نور شمال را دریافت میکرد که نور ضعیفتری بود و لذا این جبهه، خنکتر بود. جابجایی فصلی علاوه بر جابجاییهای افقی، به صورت عمودی نیز انجام میشد که مثال مشهورش، جابجایی به سرداب بود که چون در دل خاک بود، در فصول سرد و گرم، نقش نوعی عایق حرارتی را ایفا میکرد.
به دلیل همین جابجاییهای فصلی، اسم فضاها در خانههای اسلامی ایرانی، مبتنی بر عملکرد فضا نبود زیرا اساسا عملکرد فضاها در چنین خانهای، منعطف و مبتنی بر فصول مختلف بود نظیر سه دری، پنج دری و غیره؛ برخلاف آپارتمانهای معاصر که عملکرد فضاهایشان نظیر اتاق خواب، نشیمن و غیره در تمام فصول کاملا ثابت است و هیچ نوع انعطاف پذیری و جابجایی فصلی را میسر نمیکنند.
بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی
https://eitaa.com/baladetayyeb
مهار تورم، رشد تولید و مسئله مسکن
زمان لازم برای مطالعه، ۳ دقیقه:
در شرایطی که سال جدید سال مهار تورم و رشد تولید نامگذاری شده است بایستی به نقش اساسی مسکن در تحقق این شعار توجه ویژه شود زیرا هم اکنون مسکن بیشترین سهم در تورم کشور را دارد به نحوی که در برخی مناطق شهری، سهم مسکن از سبد هزینههای خانوار حتی تا ۷۰ درصد را شامل میشود. تولید مسکن از معدود راهکارهایی است که میتواند علاوه بر افزایش تولید و به تبعش رشد اقتصادی، همزمان زمینه کاهش تورم را نیز فراهم کند البته به یک شرط مهم که آن هم عرضه گسترده زمین است تا بتوان علاوه بر رساندن سهم هزینه زمین به عدد صفر، زمینه مردمی سازی را نیز میسر نمود. هم اکنون در کلانشهرها بیش از ۵۰ درصد از هزینه تولید مسکن مربوط به هزینه زمین است که عرضه گسترده زمین به مردم، علاوه بر حذف این هزینه کلان، چند فایده مهم دارد:
- اولا: در صورت عدم عرضه گسترده زمین، تولید مسکن نمیتواند منتج به کاهش تورم شود زیرا طبق پژوهشهای معتبر، روشهای قبلی یعنی بارگذاریهای مازاد و اعطای تراکم مازاد ساختمانی در داخل شهرهای بزرگ و کلانشهرها برای مسکن سازی، با توجه به ارزش افزودهای که به دنبال دارد، زمینهساز تورم زمین و افزایش بیشتر قیمتها میشود. به این معنا که برخلاف تصور اولیه، افزایش عرضه مسکن در دهههای گذشته در محدوده پایتخت و سایر کلانشهرها، نه تنها به کنترل قیمت مسکن کمک نکرده است بلکه تاثیر معکوس بر قیمت مسکن داشته است (هم در پایتخت و هم به تبعش در سایر شهرهای کشور) و به افزایش قیمت مسکن و افزایش نرخ تورم دامن زده است. جالب آنکه طبق آمار موجود، طی دهههای اخیر بیشترین افزایش تورم مسکن در مناطقی از کلانشهرها اتفاق افتاده است که بیشترین تراکم فروشی و عرضه مسکن در همانها اتفاق افتاده است و این یعنی لزوم تجدید نظر در روشهای اشتباه قبلی.
- ثانیا: در صورت عرضه گسترده زمین، امکان مردمی سازی و مشارکت مردمی در تولید مسکن میسر میشود. این نوع مردمی سازی میتواند منتج به مهار نقدینگی و جمع آوری بخش قابل توجهی از نقدینگی جامعه برای ساخت مسکن توسط خود مردم شود که قاعدتا تاثیر به سزایی در کاهش نرخ تورم خواهد شد. اما روشهای فعلی و عرضه قطره چکانی زمین سبب شده است تولید مسکن غالبا با الگوی توسعه عمودی و انبوه سازی میسر باشد و بدیهی است که این مسیر علاوه بر تعارض با سبک زندگی اسلامی ایرانی، در تعارض با مردمی سازی نیز میباشد؛ لیکن اگر زمین به صورت گسترده عرضه شود تا امکان ساخت مسکن ویلایی برای مردم میسر شود، خود مردم وارد عرصه ساخت خواهند شد و در چنین صورتی علاوه بر اثر مثبت در کنترل تورم، هم حس تعلق بیشتری به مسکنهای جدید الاحداث ایجاد خواهد شد (زیرا محور کار خود مردم خواهند بود) و هم شاهد تطبیق بیشتر الگوی ساخت با سبک زندگی اسلامی ایرانی خواهیم بود؛ در چنین صورتی مسکن صرفا کالایی اقتصادی نخواهد بود بلکه به دلیل ارزش افزودهای که در زمینه افزایش حس تعلق و تقویت سبک زندگی اسلامی ایجاد میکند، به پدیدهای فرهنگی ارتقاء مییابد.
- ثالثا: در صورت عدم عرضه گسترده زمین توسط دولت، عمودیسازیها و انبوه سازیهای قبلی تداوم خواهد یافت که این روش تاثیر قابل توجهی بر افت تولید مسکن دارد زیرا در این روش، لازمه تولید مسکن در بلوکهای چند خانواری و پرجمعیت، مشارکت همه آنها در تامین مالی پروژه و پرداخت اقساط است و عدم پرداخت اقساط توسط برخی از آنها میتواند منتج به توقف پروژه و تاخیر در تکمیل پروژه شود (شبیه به اتفاقی که در برخی پروژههای مسکن مهر شاهد بودیم و برخی بلوکها بعد از سالها هنوز تکمیل نشدهاند)؛ لذا این روش میتواند منتج به کاهش تولید شود که در تعارض با شعار امسال است. عنایت بفرمایید که اینجا فقط بحث خود مسکن نیست زیرا دهها رسته شغلی مختلف، وابسته به رونق تولید مسکن هستند و لذا افت تولید مسکن، بر کاهش تولید در همه این مشاغل تاثیرگذار است.
- یادداشت را با بخشی از سخنرانی نوروزی امسال رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر رضوی به پایان میبرم که چنین فرمودند: "بزرگترین نقطه ضعف کشور، اقتصاد آن است و بزرگترین مشکل اقتصادی، تصدیگری افراطی دولت است. دولت تصدیگری و دخالت را باید کم کند و نظارت را باید زیاد کند؛ ... من به تمام علاقهمندان به سرنوشت کشور توصیه میکنم برای ورود مردم به عرصه اقتصاد چارهاندیشی کنند، هر جا مردم وارد صحنه شدند ما پیروز شدیم. باید نقشه ورود مردم در حوزه اقتصادی را به آنها نشان داد". با توجه به این فرمایش ایشان جا دارد مدیران مربوطه بیاندیشند که نسبت عمودی سازیها و انبوه سازیها با مردمی سازی چیست؟ و آیا تداوم سیاستهای اشتباه قبلی در عرصه مسکن و شهرسازی میتواند سبب تحقق شعار امسال مبنی بر مهار تورم و رشد تولید شود؟
@baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش حیرت انگیز پرندگان ۷ ثانیه قبل از وقوع زلزله اخیر ترکیه. گرچه با پیشرفتهای علمی، دستگاههای مختلفی برای هشدار زلزله لحظاتی قبل از شروع زلزله ابداع شده است اما بشر با این همه ادعا هنوز نمیتواند به دقت این پرندگان اینطور هشدار زلزله را صادر کند. "وَ مَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا" (اسرا/۸۵).
@baladetayyeb
آزادی خود یا آزادی از خود؟!
این جملات حکیمانه مرحوم آیت الله حائری را ملاحظه بفرمایید. مفهوم آزادی و لیبرالیسم، مفهوم مرکزی تمدن معاصر غرب است که در زیرشاخههای مختلفی نظیر لیبرال سرمایه داری، لیبرال دموکراسی و غیره امتداد یافته است. اما تا به حال به امتداد این مفهوم در معماری اندیشیدهاید؟ لوکوربوزیه (معمار مشهور فرانسوی و پدر معماری مدرن) پنج اصل را برای معماری مدرن تجویز نمود که دو تای آنها مستقیما متاثر از مفهوم لیبرالیسم بود: پلان آزاد و نمای آزاد. او با پلان آزاد، مرز بین فضاهای داخل خانه را برداشت که مثال واضحش، آشپزخانههای اپن است. با نمای آزاد هم مرز بین فضای بیرون و درون را شکست که نتیجهاش تبدیل خانههای عفیف و درونگرا به آپارتمانهای عریان و برونگرا بود. به دنبال این تدابیر، مسکن اسلامی ایرانی که تا قبل از این، بستری بود برای سکن و آرامش، تبدیل شد به فضایی عریان که دیگر نه در داخلش حریمها رعایت میشود و نه حتی مرزبندی مشخصی با معابر و فضای بیرون دارد و هرلحظه، امکان نقض حریم بصری آن از خیابان و بلوکهای روبرو است.
حالا به ترجمان تعبیر حکیمانه مرحوم حائری در معماری بیندیشیم: آزادی خود یا آزادی از خود؟! آپارتمان معاصر با معماری عریان و بدون حریم، دیگر نه مسکن و محل سکن است و نه حتی خانه، بلکه لانه است. لانهای که با سرکوب نیازهای روحی انسان، در واقع همان گلدانی است که به درخت گردوی وجود انسان، اجازه رشد و تعالی نمیدهد؛ چنین لانهای صرفا سرپناهی است برای آزادی خود و نه کانونی برای آزادی از خود.
رمضان، ماه بهار بندگی و آزادی از خود مبارک
@baladetayyeb
نُورٌ عَلَىٰ نُور از خاک تا افلاک
به هندسه مساجد دقت کردهاید؟ در تمدن اسلامی، شبستان بسیاری از مساجد دارای هندسه مربع شکل است اما وقتی پلان مربع شکل به سقف میرسد، هندسه چهار گوش آن با گوشه سازیهای هنرمندانه به هندسه مدوّر تبدیل میشود. در هنر اسلامی مربع نماد زمین و دایره نماد آسمان است. لذا شبستان با هندسه مربع شکلش، نمادی است برای خاک و محل حضور انسانی که از خاک آفریده شده است: "هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْض" (هود/۶۱). اما هندسه مدوّر گنبد که با دَوَران بی پایانش نقطه اول و آخر آن یکی است نمادی است برای آسمان و افلاک: "هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر" (حدید/۳). این تبدیل هندسه از مربع به دایره، یادآور تعالی انسان از خاک تا افلاک است. اکنون به جایگاه نور در این تصویر و چگونگی هدایت آن دقت بفرمایید، نوری که از هر سوی گنبد (افلاک) بر شبستان (خاک) میتابد و شرقی و غربی ندارد: "اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْض مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ ... لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ: خداوند نور آسمانها و زمین است، مثل نور او همانند مشکاتی است که ... نه شرقی است و نه غربی" (نور/۳۵)؛ نورهایی که از روزنهای متعدد هندسه دوّار گنبد در هم آمیخته شده و نمادی است برای "نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ" (نور/۳۵). معماری اسلامی مملو است از این نشانههای حکیمانه برای آنان که اهلش باشند: "إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون" (نحل/۱۱).
@baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
نُورٌ عَلَىٰ نُور از خاک تا افلاک به هندسه مساجد دقت کردهاید؟ در تمدن اسلامی، شبستان بسیاری از مسا
14.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی دیگر از بهره گیریهای حیرتآور معمار ایرانی از نور را در این ویدئو ملاحظه بفرمایید و ببینید که داشتههای تمدنی ما چقدر قابل افتخار است.
@baladetayyeb
پنجرهای از معماری ایرانی به زن، زندگی آزادی
پنجره واژهای است مرکب از دو واژه پن (به معمای بستن) و جره (به معنای دارای قرینگی). بر این اساس، پنجره در معماری اسلامی ایرانی غالبا دارای قرینگی بود اما چون در این سبک، خانه با الگوی درونگرا ساخته میشد، پنجرهها و اُرسیها به سمت حیاطی که در دل خانه بود باز میشدند (و نه به سمت معبر). لذا حریم خانه رعایت میشد و نیازی به پوشاندن پنجره با پرده و ... نبود و چون پنجره پوشانده نمیشد ساکنین خانه، هم از مواهب طبیعی نظیر نور و باد طبیعی بهره بیشتری میبردند و هم از قرینگیِ پنجره به عنوان ابزاری برای زیبایی هرچه بیشتر اتاقها بهره میبردند. چنین پنجرهای (نظیر همین تصویر) روزن زندگی بود.
اما در سبک زندگی معاصر، زن عفیف ایرانی چارهای ندارد جز آنکه پنجره را به دلیل برونگراییِ خانه، با پرده بپوشاند و لذا نه امکان بهرهمندی از مواهب طبیعی را مییابد و نه برخلاف خانه سنتی، به زیبایی پنجره توجه چندانی میکند؛ زیرا از داخل خانه هیچ دید و منظری به فرم چنین پنجرهای وجود ندارد. چنین پنجرهای که از اغلب کارکردهای سابقش ساقط شده و حتی به ابزاری برای نقض حریم بصری تبدیل شده است بیش از آنکه روزن زندگی باشد دریچه ییهودگی است؛ اینکه با پوشاندن پنجره دقیقا کارکردهایی که به خاطر آنها طراحی شده است را نقض کنیم اگر مصداق بیهودگی نیست پس چیست؟! اگر با بازنگری در الگوی معماری خانه، پنجره دوباره به روزن زندگی تبدیل شود، زن ایرانی در خانه خود، آزادی بیشتری خواهد داشت، آزادی که نتیجه حفظ حریمش از مجرای روزنهای زندگی است.
@baladetayyeb
مفهوم شهر عبودیت در کلام علامه طباطبایی خطاب به هانری کربن استاد دانشگاه پاریس:
"در دين مقدّس اسلام تمام زمينها و امكنه بدون استثناء محلّ عبادت است. اگر فردى بخواهد نماز بخواند يا قرآن بخواند يا سجده كند يا دعا كند در هرجا كه هست مىتواند اين اعمال را انجام دهد و رسول الله فرموده است: "جُعِلَتْ لى الأرضُ مَسْجِدًا و طَهورًا"؛ ولى در دين مسيح چنين نيست، عبادات بايد فقط در كليسا انجام گيرد و در موقع معيّن، عبادات، در غير كليسا باطل است. بنابراين اگر فردى از مسيحيان در وقتى از اوقات حالى پيدا كرد (مثلاً در نيمه شب، در خوابگاه منزل خود) و خواست خدا را بخواند چه كند؟ او بايد صبر كند تا روز يكشنبه بيايد و كليسا را باز كنند و براى دعا در آنجا حضور پيدا كند؟ اين معنى قطع رابطۀ بنده است با خدا".
پینوشت: این فرمایش مرحوم علامه طباطبایی، تاییدی است بر مفهوم شهر عبودیت در تمدن اسلامی. بر خلاف شهرهای معاصر که به دلیل تاثیرپذیری از تمدن معاصر غرب و نظام سرمایهداری، مصداق شهر ثروت هستند و گرچه مسجد و ابنیه مذهبی هم دارند اما اینها رکن شهر نیستند و با نگاهی سکولار و فروکاهنده، در حاشیه مناسبات شهری هستند حتی اگر به ظاهر در مرکز شهر باشند. اما در شهر سنتی، همه مناسبات، حتی مناسبات اقتصادی که مادیترین مناسبات شهر است، حول محور عبودیت شکل میگرفت و مذهب در متن شهر بود و نه در حاشیه.
دقت کردهاید که چرا در شهر سنتی، معماری همه فضاها حتی معماریِ مادیترین اجزای شهر نظیر بازارها، متاثر از معماری مساجد و موتیفهای مذهبی بود؟! فلسفه این تاثیرپذیری، همین مفهومِ شهر عبودیت بود. به این معنا که در چنین شهری، همه چیز حتی بازار و مناسبات اقتصادی هم بر مدار عبودیت شکل میگرفت و این، یعنی تبدیل بازار به نابازار در تمدن اسلامی؛ نابازاری که بیش از آنکه فرهنگش اقتصادی باشد اقتصادش فرهنگی است. در چنین شهری، هر سوی شهر حتی بازار (نابازار) هم بستری است برای بندگی و یاد خدا: "فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه: پس به هر سو رو کنید آنجا روی خداست" (بقره/۱۱۵).
بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی
https://eitaa.com/baladetayyeb
درباره بیقراری انسانها در شهر معاصر
سلام خدا بر مرحوم آیتالله حائری که چنین فرمود: "درختی را که شما شاخه و تنهاش را قطع کنید و فقط ریشهاش را باقی بگذارید، ریشهاش هم بعداً میپوسد. ریشه انسان، درونگرایی اوست و شاخه انسان، برونگرایی او. برای حیات معنوی انسان، هم درونگرایی لازم است و هم برونگرایی".
حالا با دقت در تصاویر فوق، بافتهای شهری سنتی و معاصر را مقایسه بفرمایید. در شهر سنتی هم فضاهای برونگرا وجود داشت (نظیر معابر و فضاهای شهری) و هم فضاهای درونگرا نظیر ابنیه مسکونی. لذا چنین شهری که هم فضاهای برونگرا و آفاقی داشت و هم فضاهای درونگرا و انفسی، بستری بود برای حق محوری و تعالی انسان: سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفاق وَ فِي أَنفُسهِمْ حَتَّى يَتبَيَّنَ لَهُم أَنَّه الْحَقُ (فصلت/۵۳).
اما در شهر معاصر با برونگرا و آفاقی شدن همه فضاها (حتی خصوصیترین فضاها نظیر فضاهای مسکونی)، دیگر بستر چندانی برای سِیر انفسی انسان باقی نمانده؛ چنین شهری، مکانی است که فقط شاخه وجود انسان را باقی میگذارد و با حذف فضاهای انفسی، ریشه او را قطع میکند. لذا انسانی که در چنین شهر آفاقی و عریانی زیست میکند همچون درختی است که به دلیل قطع ریشهاش، قرار ندارد: "اجْتُثَّت مِنْ فَوْق الْأرض ما لها مِن قرار" (ابراهیم/۲۶). اینکه در شهرهای معاصر افزایش آسایش، به افزایش قرار و آرامش منتج نشده است بیدلیل نیست. زیرا شهری که با حذف فضاهای انفسی، یاد خدا را از شهروندانش دریغ کند با قطع ریشه وجود انسان، آرامش را از او سلب کرده است: "ألا بذكْر اللَّه تطْمَئنّ الْقلوب" (رعد/۲۸).
@baladetayyeb
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لزوم آمادگی برای نبرد مَجاز و واقعیت
اینکه مَجاز و هوش مصنوعی در آینده نزدیک با روابط انسانی که اساسش اعتماد است چه خواهد کرد را نمیتوان پیشبینی دقیقی کرد. اما آنچه که میتوان درباره آن با قطعیت اظهار نظر کرد این است که دامنه تغییرات حاصل از هوش مصنوعی آنقدر گسترده است که به زودی بایستی منتظر نبرد مجاز و واقعیت در فضای زیست انسانها باشیم و اگر در این جنگ، تحولات فضای مجازی بر واقعیات فضای کالبدی غلبه کند، شاهد شهرهای به کلی متفاوتی خواهیم بود. در این میان، چالش اصلی ما چگونگی مواجهه با این سرعت تغییرات است، تغییراتی که معلوم نیست شدت تاثیرات آن بر سبک زندگی ما تا چه عمقی امتداد خواهد یافت.
@baladetayyeb
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارتباط میان طبیعت با معماریِ شهر در بیان آیتالله اراکی
@baladetayyeb