eitaa logo
بلد طیّب/منان رئیسی
15هزار دنبال‌کننده
311 عکس
291 ویدیو
17 فایل
کانال دکتر منان رئیسی نماینده مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی عضو هیات علمی و دانشیار معماری دانشگاه قم مدیر پژوهشکده شهرسازی اسلامی عضو سابق شورای معاونین شهرداری تهران و رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران ارتباط: m.raeesi@qom.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کرده اند: ▫️ روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای مجتهدی به قزوین رفتیم. بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند: کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل(ع) بگویم. حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند: اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمی‌نویسند! این بیان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت علیهم السلام بود. به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند: 🔸حضرت ولی عصر ‌می‌فرمایند: هر کس با این شعر متوسل به عمویم حضرت عباس(ع) شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد. و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله‌ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام ‌می‌گریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس شعر را نوشتند: یادم ز وفای اشجع ناس آید وز چشم ترم سوده ی الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس آید ⬅️ لاله ای از ملکوت، جلد اول، ص۲۲۹
تصویری از داخل ضریح مطهر سیدالشهدا(ع) و آیه‌ با مسمّایی که بر گوشه پارچه روی مضجع شریف نقش بسته است: "أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا: آیا گمان کردی که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های شگفت انگیز ما بودند؟ [چنین نیست؛ زیرا ما را در هستی نشانه‌هایی شگفت انگیزتر از اصحاب کهف است]" (کهف/۹)؛ شهادت می‌دهم که شگفت‌ انگیزتر از قصه پر رمز و راز صاحب این شش گوشه نه شنیده‌ام و نه دیده‌ام. صلی الله علیک یا ابا عبدالله(ع) @baladetayyeb
شهرسازی ما و رنگ آفتابه! زمان لازم برای مطالعه: ۲ دقیقه به این جملات مرحوم آیت الله حائری شیرازی عنایت بفرمایید: "علوم انسانی غرب که در حال وارد شدن به مزاج جامعه است، نجاست‌خواری است. نباید آن‌را اینقدر با ولع مصرف کنیم؛ چه فایده دارد در حالیکه غرب غذای نجس به ما می‌دهد، ما متکفّل آداب غذا خوردن باشیم؟! آیا این طلبگی است؟! اگر یک کشتی، از نور به ظلمت حرکت کند و ما مسئول انتظامات اهل کشتی باشیم به گونه‌ای که حتی یک رکعت نماز اهل کشتی هم قضا نشود ولی کلّ کشتی همچنان به ظلمت حرکت کند، چه فایده‌ای دارد؟!" پی نوشت ۱: مصداق تام و تمام جملات حکیمانه فوق، وضعیت امروز معماری و شهرسازی ما است. مدیران مربوطه در عرصه معماری و شهرسازی، شده‌اند مسئول انتظامات کشتی‌ای که کلا در حال طی مسیر اشتباه است به نحوی که سر تا پای مقررات و ضوابط ما در زمینه معماری و شهرسازی، مملو از انگاره‌های غیر بومی است و تقریباً هیچ رد پایی از فرهنگ، هویت و تمدن بومی ما در آن دیده نمی‌شود. شاهد مثالش آن است که در قوانین و ضوابط فعلی معماری و شهرسازی ما، مسائل درجه اول و واضحاتِ فرهنگ و تمدن بومی ما عملا در حال لِه شدن است (نظیر حداقلِ متراژ مسکن، الگوی ساخت مسکن، تسهیل روابط همسایگی در شهرسازی، رعایت تراکم نفر در هکتار در شهرسازی و غیره) که این موارد مهم برای مدیران مربوطه، در عمل تقریباً هیچ اهمیتی ندارد؛ تا جایی که اسم لانه‌های ۲۵ متری را خانه می‌گذارند اما همزمان، نسبت به کوچکترین ضوابط مسائل درجه چندمی نظیر شیب رمپ، عرض سرویس بهداشتی و ... نهایت سخت گیری را به خرج می‌دهند! برای همین است که بیش از ۲۰ جلد مقررات ملی ساختمان داریم که در آنها، از شیر مرغ تا جان آدمی‌زاد را می‌توانید پیدا کنید ولی حتی ۱ جلد از این همه مجلّدات، به مسائل فرهنگی و تمدنی ما در زمینه معماری و شهرسازی اختصاص نیافته است! پی‌نوشت ۲: خدا حفظ کند استاد اخلاق ما را که مثال سالها قبل ایشان، در ذهن بنده حک شده است. می‌فرمودند بنده خدایی مسافر بود و بین راه برای قضای حاجت به یک دستشویی بین راهی مراجعه کرد. در ورودی سرویس بهداشتی تعداد زیادی آفتابه با رنگهای مختلف وجود داشت و او یکی از آفتابه‌ها را برداشت تا برای طهارت با خود به داخل دستشویی ببرد اما آقایی که آنجا نشسته بوده و مسئول نظافت و انتظامات دستشویی بود به ایشان می‌گوید که آفتابه رنگ قرمز را بگذار و مثلا آبی را بردار! ایشان هم باتعجب می‌پرسد که مگر چه فرقی دارند؟ و آن آقای مسئول انتظامات پاسخ می‌دهد که هیچ فرقی ندارند ولی مگر من اینجا چه کاره‌ام؟ اینجا ایستاده‌ام برای همین که بگویم چه کسی کدام رنگ را بردارد! حالا حال و روز وضعیت معماری و شهرسازی ما هم همین است. به تعبیر مرحوم آیت الله حائری شیرازی شده‌ایم نجاست خوار غربی‌ها و مسئول انتظامات کشتی تمدن آنها. اگر هم خیلی دلمان به حال فرهنگ و تمدن خودمان بسوزد نهایتا موضوع را در مسائل درجه چندمی همچون نما و منظر خلاصه می کنیم و تصوّر می‌کنیم که با راه‌اندازی چند کمیته نما، دِین خود را به فرهنگ بومیِ خود ادا کرده‌ایم؛ در حالی که غفلت از مسائل درجه اول و پرداختن به مسائل درجه چندم، دقیقا همچون این است که مثلا به انواع بیماریهای جسمی و روحی پیرزنی بیمار که شُش و قلب و ریه و سایر جوارح او در حال از کار افتادن است بی‌توجه باشیم ولی همزمان، به سیمای او توجه کنیم و برای زیبا شدن او انواع محصولات آرایشی را برایش تجویز کنیم! اساتید و مدیران معزز! باور بفرمایید که احیاء پیرزن معماری و شهرسازی ما که در حال جان دادن است شدنی است به شرط آنکه به جای خط چشم و ابروی او (و یا حداقل همزمان با خط چشم و ابروی او) متوجه قلب و شش و ریه او نیز باشیم و شأن خود را از مسئول انتظامات سرویسهای بهداشتیِ کشتیِ تمدنهای بیگانه، به کاپیتان کشتی تمدن خودی تغییر دهیم. @baladetayyeb
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد 🔹این تیتر یکی از شماره‌های اخیر نشریه تایم (از مشهورترین نشریات غربی) است که در مورد تغییرات آب و هوایی و گرمایش زمین اینطور توصیه کرده که آمریکا باید سیستمهای سرمایشی را کنار بگذارد و به جای آنها برای خنک کردن ساختمانها از تکنیکهای شهرهای خاورمیانه نظیر نایین در ایران استفاده کند. این تیتر و توصیه آنها به الهام گرفتن از نایین را که دیدم به یاد دو موضوع افتادم. 🔹 اولا به یاد نامه چند ماه قبل معاونت شهرسازی وزارت راه درباره شهر میبد در استان یزد و در نزدیکی همین شهر نایین افتادم که طبق آن، تراکم نهضت ملی مسکن در این شهر کوچک، زیبا و الهام بخش که اکنون زیر ۵۰ نفر در هکتار است را به بالای ۱۵۰ نفر در هکتار یعنی حتی بیشتر از تراکم فعلی تهران افزایش دادند! معنایش تهرانیزه کردن یک شهر کوچک و نابودی شهرسازیِ الهام بخش و سنتی آن و جایگزینی‌اش با شهرسازی متراکم و عمودی است. 🔹 ثانیا به یاد تشبیه آیت الله وحید خراسانی درباره شدت بیگانه‌پرستی برخی از ما افتادم که به تعبیر ایشان، در حال نشخوار کردن قی کرده دیگران هستیم! به نحوی که برخی از ما هنوز در حال حلوا حلوا کردن سیاستهایی هستیم که خود غربی‌ها نیز اکنون متوجه اشتباه بودنش شده‌اند و آنها را کنار گذاشته‌اند. عرض دیگری ندارم جز این مصراع: آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد. @baladetayyeb
16.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا الان تصور می‌کردم که در زمینه معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی خیلی وضعیتمان بغرنج شده اما این صحبتهای آقای دکتر اکبری را که دیدم به این نتیجه رسیدم که در زمینه طب، اگر وضعمان بدتر از معماری و شهرسازی نباشد بهتر هم نیست. ساختارهای سکولار در عرصه‌های آموزشی و اجرایی چه بر سر ما آورده است؟ @baladetayyeb
از شهر یکپارچه تا شهر پاره پاره 🔹در روایت است که شخص ثروتمندی نزد رسول اکرم(ص) بود، مؤمن فقیری آمد و نزد او نشست. مرد غنی، لباس خود را جمع کرد. به وی گفته شد که آیا ترسیدی از فقر او به تو برسد یا از غنای تو به او اصابت کند؟ متنبّه شد و به جبران کار خود خواست قسمتی از دارایی خود را به او بدهد. اما آن شخص فقیر نپذیرفت و گفت می‌ترسم مثل حال تو در من پیدا بشود. 🔹حالا لطفا به این تصویر توجه بفرمایید. در شهر اسلامی ایرانی، تواضع سایر ابنیه در برابر ابنیه مذهبی سبب نوعی وحدت و هماهنگی در سرتاسر بافت می‌شد به نحوی که در تمام محلات، خانه‌ها به صورت یک کل منسجم و یکپارچه دیده می‌شدند که همگی حول مساجد و یا بقاع متبرکه شکل می‌گرفتند که این نوع انتظام، ترجمان کالبدی برای همنشینی فقرا و اغنیا حول ابنیه مذهبی و تجلی این آیه بود: "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا"(آل عمران، ۱۰۳). 🔹برخلاف شهرسازی معاصر که بی‌ادبی نسبت به ابنیه مذهبی و همچنین بروز انواع تبرّجات شهرسازانه سبب شده است تا شهرهای ما به شهرهای پاره پاره تبدیل شوند به نحوی که امروزه در همه کلانشهرهای ما مفاهیمی نظیر بالاشهر و پایین شهر و غنی‌نشین و فقیرنشین کاملا مرسوم است. 🔹از دلایل این مهم آن است که در شهر سنتی، فضای شهر بیش از آنکه کالایی اقتصادی باشد، پدیداری فرهنگی بود اما در شهر معاصر، همه چیز حتی فضای شهری به کالایی اقتصادی تنزل پیدا کرده‌ و بدیهی است که آنگاه که فرهنگ اقتصادی از اقتصاد فرهنگی پیشی بگیرد و اقتصاد کوثری، قربانی اقتصاد تکاثری شود شهرهای پاره پاره بروز می‌یابد. @baladetayyeb
آقای حسنی طباطبایی نقل كردند: صبح یكی از روزهای ماه محرم پس از تشرف به حرم مطهر كریمه اهل بیت حضرت معصومه (س) به قصد زیارت آقای مجتهدی حركت كردم. در زدم، كسی در را باز كرد و گفت: حمید آقا! آقای مجتهدی منتظر شما هستند تا صبحانه را به اتفاق شما صرف كنند! به خدمت ایشان شرفیاب شدم، سفره صبحانه پهن بود. فرمودند: صبحانه را بایستی با شما صرف می‌كردیم! خوش آمدید، بفرمایید! در كنار آقای مجتهدی، كتاب گنجینه الاسرار عمان سامانی قرار داشت. ایشان ضمن صرف صبحانه، اشاره‌ای به آن كتاب كردند و گفتند: آقاجان! عمان سامانی در میان مرثیه سرایان حسینی مقام و منزلت ویژه‌ای دارد. بعد فرمودند: اصلاً دستگاه حضرت اباعبدالله (ع) یك دستگاه عجیبی است! نام مبارك ایشان هم خیلی بزرگ است. در نام مقدس حسین (ع) اسرار عجیبی نهفته است. و پس از چند لحظه تأمل، فرمودند: هر كس كه نام آقا امام حسین (ع) را بشنود از میزان انقلاب خاطری كه پیدا می‌كند پایه ایمانش را می‌توان فهمید. كسانی كه نام این بزرگوار را می‌شنوند و تغییر حالی در خود نمی‌بینند باید جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین (ع) محك ایمان است. ⬅️ در محضر لاهوتیان، خاطره ۲۸، ص ۱۵۱
🔹بله قحطی بزرگ ایران کار بریتانیا نبود و بلکه به دلیل نبود سیستم حمل و نقل قوی بود! 🔹همانطور که واقعه کشف حجاب هم به دلیل خباثت رضاشاه نبود و بلکه به دلیل کمبود پارچه چادری بود! 🔹همانطور که قدغن مجالس روضه در زمان پهلوی اول هم به دلیل سیاستهای حکومت نبود بلکه به دلیل کمبود مداح و روضه خوان بود! 🔹همانطور که نابودی سبک معماری و شهرسازی اسلامی در مملکت ما و جایگزینی توسعه متراکم و عمودی به جای توسعه افقی طی یک قرن اخیر هم به دلیل خیانت و یا جهالت مدیران غربزده نبود و بلکه به دلیل کمبود زمین در کشور پهناور ایران بود! 🔹 تنها ابهام باقیمانده این است که تداوم مدیریت چنین عناصری با وجود سپری شدن ۴۵ سال از انقلاب اسلامی به دلیل کمبود چیست؟! @baladetayyeb
بلد طیّب/منان رئیسی
زن، ابژه و شهر عریان زمان لازم برای مطالعه: ۳ دقیقه 🔹پرده اول (پرده فلسفی): از مهم‌ترين مفاهيم فلس
از نمای عریان تا آغوش رایگان 🔹به معنای واژه مکشوفه دقت کرده‌اید؟ لغت نامه‌ها این واژه را چنین معنا کرده‌اند: "برملا، پدیدار، عیان، کشف شده، هویدا". بانویی که کشف حجاب می‌کند را مکشوفه می‌گویند به این معنا که برای همگان برملا و عیان است و چیزی برای کشف شدن ندارد. مکشوفه نه رمزی برای کشف شدن باقی می‌گذارد و نه رازی برای جوییدن. به ثمن بخس و به ارزانترین وجه ممکن هرچه از رمز و رازِ زیبایی داشته را برای هر کس و ناکسی هویدا کرده است، چه طالبش باشند و چه نباشند؛ چراکه چنین کسی دیگر چیزی برای کشف شدن باقی نگذاشته است. دقیقا برخلاف مستوره که پر از رمز و راز است که آنها را نه ارزان، که به قیمت عرضه می‌کند، آن هم نه به هر ناکسی بلکه فقط به کسی که لیاقت کاویدن رمز و رازهایش را داشته باشد. 🔹در مقام مقایسه، همچون آپارتمانهای بدون حریم امروزی که از معبر مجاور و یا بلوک روبرو، هر آنچه در آن است برای همگان هویداست؛ با نماهایی عریان که نه حریمی برای صاحبخانه‌اش باقی می‌گذارد و نه حرمتی برای مالکش. درب ورودی را که باز کنی تا انتهای اتاق خوابش مکشوف است و درب را که باز نکنی هم با پنجره‌های عریانش تا منتهای آشپزخا‌نه‌اش برای همگان مفتوح و به قول فرنگی‌ها open است. برخلاف خانه سنتی که به غایت مستور بود تا پناهی باشد برای بانوی مستوره. خانه‌های پر از رازی که با الگوهای مستور و پنهانش، پر از رمز بود برای کشف کردن و جوییدن. 🔹 آری، اگر درست بنگریم میان گسترش خانه‌های غیرمستور و افزایش بانوان مکشوفه رابطه معناداری برقرار است؛ از جنس همان رابطه‌ای که در میراث تمدنی این سرزمین میان خانه‌های مستور و بانوان مستوره برقرار بود. و چه باهوش بودند آنهایی که برای زدودن فرهنگ حیا و عفاف و تبلیغ البسه مکشوف در این مملکت، به سراغ ترویج ابنیه غیرمستور رفتند و فهمیدند که شرط رایگان شدن آغوشها، عریان شدن نماهاست؛ و چه کم‌هوشیم ما که بعد از چند دهه، هنوز متوجه این ارتباط محتوایی نشده‌ایم و گمان می‌کنیم که بدون سامان دادن به سبک ابنیه می‌توانیم سبک البسه را بسامان کنیم. @baladetayyeb
تصویری از سردری زیبا، باقی مانده از یک بنای قدیمی در محله امیریه تهران، احاطه شده با انبوهی از برجها و آپارتمانهای بی‌هویت. الان این طفلکی را اینطور وسط این همه ساختمان بی‌هویت نگه داشته‌اید که مثلا چی بگین؟ اینکه قاب این سردر به فضایی برای سطل زباله مکانیزه شهرداری تبدیل شده خودش گویای همه چیز است. در نگاه صرفا اقتصادی، هرچیزی که مانع از کسب انتفاع مالی بیشتر شود زباله‌ای بیش نیست و کلماتی مانند هویت و تمدن بومی و ... هم فقط شعارهای پوچ و توخالی هست. @baladetayyeb