eitaa logo
بلد طیّب/منان رئیسی
15.1هزار دنبال‌کننده
314 عکس
295 ویدیو
17 فایل
کانال دکتر منان رئیسی نماینده مردم شریف استان قم در مجلس شورای اسلامی عضو هیات علمی و دانشیار معماری دانشگاه قم مدیر پژوهشکده شهرسازی اسلامی عضو سابق شورای معاونین شهرداری تهران و رئیس سابق مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران ارتباط: m.raeesi@qom.ac.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
رحمت خدا بر حکیم فرزانه، مرحوم آیت الله حائری شیرازی که چنین فرمود: "زندگی آپارتمان نشینی اجازه نداده انسانها سالی یک بار هم به آسمان نگاه کنند. یکی از محرومیت‌هایی که ایجاد کرده، محروم شدن از نعمت بزرگ دیدار ستارگان است. اگر انسان ماهی یک شب برود در روستا تا بتواند آسمان را ببیند و زیارت کند، مثل زیارت یک امامزاده برایش سازنده است. ندیدن آسمان، خیلی مضر است. یک نگاه به آسمان برای انسان کافی است که بداند این چیزهایی که برای خودش برداشته، باعث خجالت است. آسمان را گذاشته اند برای صفر کردن تعلقات... برای نجات انسان از تعلقات، یک نگاه معنادار به آسمان بس است.". در آیات متعددی از قرآن کریم نیز به ارتباط با مظاهر طبیعت توصیه اکید شده است: "أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا: آیا به آسمان بالای سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کرده‌ایم، و چگونه آن را (بوسیله ستارگان) زینت بخشیده‌ایم" (ق/۶). "وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ: و پیش از طلوع و غروب خورشید به ستایش پروردگارت تسبیح گوی" (ق/۳۹). اما آیا کلانشهرهای متراکم و عمودی چنین اجازه ای به ما می دهند؟ ساکنان مناطق متراکم در کلانشهرهایی نظیر تهران خودشان قضاوت بفرمایند که آخرین باری که در این شهرهای متراکم و آلوده، ماه و ستارگان و یا لحظه طلوع و غروب خورشید را دیده اند چه زمانی بوده است؟ در چنین شهرهای ذکر زدایی بروز انواع بحرانهای معنوی و اخلاقی کاملا طبیعی است. شهری که مظاهر قدرت و خلقت الهی را از ساکنانش دریغ کند را نمی‌توان شهر/معنویت نامید؛ چنین شهری، شهر/قدرت و شهر/ثروت است. این نوع شهرسازی، ترجمان کالبدی نظام سرمایه داری است و اینکه غفلت زایی و ذکر زدایی در چنین شهرهایی چقدر برای ما تولید هزینه پنهان می کند (اعم از هزینه آسیب های اجتماعی و بحرانهای روحی و افزایش سرانه جرم و ... ) را والله اعلم. @baladetayyeb
بت بزرگ‌ یا ام القرای جهان اسلام؟ به این تصویر توجه بفرمایید؛ مقایسه الگوی تمرکز و تراکم جمعیتی در دو کشور ایران (راست) و فرانسه (چپ). از پایتختهای هر دو کشور با الگویی کاملا مشابه، بت بزرگی در مقایسه با سایر پهنه های سرزمین ساخته شده است. از مهمترین آسیبهای این نوع الگوی توسعه، افزایش فاصله طبقاتی بین نقاط برخوردار و مناطق محروم است. این نوع تمرکزگرایی و انباشت سرمایه، همان چیزی است که نظام سرمایه‌داری می‌گوید؛ هر چه تمرکز بیشتر، انباشت سرمایه بیشتر و سود بالاتر برای بنگاه‌های بزرگ اقتصادی. اما به چه قیمتی؟ به قیمت خرد شدن هرچه بیشتر اقشار مستضعف. آیا روا است که در دهه پنجم انقلاب اسلامی، محصول تمدنی ما اینقدر شبیه به محصول تمدنی فرانسه به عنوان یکی از کشورهای پیشرو لیبرال سرمایه‌داری باشد؟! آیا می‌شود بین ظرف (الگوی توسعه) و مظروف (مبانی انقلاب اسلامی) هیچ نسبتی برقرار نباشد؟! این قله انباشت سرمایه‌ای که به اسم تهران ساخته‌ایم، بت نظام سرمایه‌داری است که هیچ نسبتی با مبانی تمدن اسلامی ندارد. آقایان و خانمهای مسئول! اگر نمی‌توانید این بت بزرگ را بشکنید (که البته شکستنش فعلا نه صلاح است و نه مقدور) حداقل، امکانات و مقدورات کشور را در سایر پهنه‌های سرزمین، عادلانه توزیع کنید و روند تمرکززدایی از تهران را تا بیش از این دیر نشده است (که مطابق با اسناد بالادست و ابلاغ رهبر معظم انقلاب هم است) شروع کنید. @baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر اساتید و کارشناسان درخصوص تاثیر بلندمرتبه سازی ها روی تشدید آلودگی هوای کلانشهرها تذکر دادند تا اینکه بالاخره رئیس سازمان هواشناسی (به عنوان بالاترین مقام مسئول در حوزه هواشناسی) هم به این موضوع اذعان کرد. این ۱۸ ثانیه برسد به دست آن دسته از مدیرانی که با روشهای غیرقانونی یا به ظاهر قانونی (نظیر کمیسیون ماده ۵) کماکان با روشهای سابق در حال درآمدزایی از طریق فروش تراکم و بلندمرتبه سازی هستند. عنایت بفرمایید که طبق اعلام مراجع ذیربط، تلفات حاصل از آلودگی هوا در کشور، نزدیک به آمار تلفات تصادفات جاده‌ای است که بخش عمده ای از این مرگ و میرهای مربوط به آلودگی هوا، در پایتخت و سایر کلانشهرها اتفاق می افتد. درآمدزایی به قیمت خون مردم چه توجیهی دارد؟! @baladetayyeb
چرا در کشور ما خیلی از سرمایه دارها ترجیح می دهند پول خود را به جای اینکه صرف تولید و اشتغال کنند، صرف خرید زمین کنند؟ آیا این درست است که سرمایه گذاری روی زمین، کم ریسک ترین سرمایه گذاری باشد؟ آیا نتیجه این نوع سیستم اقتصادی، فرار سرمایه از بخش تولید و اشتغال از یک سو، و گرانی مستمر مسکن از سوی دیگر نشده است؟ این ویدئو را ملاحظه بفرمایید. مدت زمان: ۱ دقیقه و ۴۲ ثانیه @baladetayyeb
برگی از تاریخ معاصر ایران یرواند آبراهیمیان (تاریخ نگار ارمنی تبار) در كتاب «ایران بین دو انقلاب» چنین ذكر می كند: "میزان درآمد نفت كه در سال ۱۳۴۲، ۵۵۵ میلیون دلار بود در سال ۱۳۴۷ به ۹۵۸ میلیون دلار، در سال ۱۳۵۰ به ۱/۲ میلیارد دلار، در سال ۱۳۵۳ به ۵ میلیارد دلار و پس از چهار برابر شدن قیمت نفت در بازارهای جهانی، در سال ۱۳۵۵ به حدود ۲۰ میلیارد دلار رسید". یعنی طی فقط ۱۳ سال (از سال ۴۲ تا ۵۵) درآمد نفتی حکومت پهلوی حدود ۳۶۰۰ درصد رشد کرد! اما رونق حاصل از درآمد نفتی، با پیشی گرفتن سیاست ولخرجی و ریخت و پاش‌های حکومت، به تورم، شكاف عمیق بین درآمدهای شهری و روستایی، مهاجرت بی رویه و ركود كشاورزی در روستاها، بیكاری پنهان در شهرها، نابرابری درآمدها در مناطق شهری و فاصله بیشتر طبقاتی تبدیل شد به گونه‌ای كه براساس یك محاسبه، در اواسط دهه ۵۰، تنها دو درصد جمعیت شهرنشین، چهل درصد هزینه ها را به خود اختصاص می‌دادند! آبراهیمیان در جای دیگری از کتابش چنین بیان می‌دارد: «از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵، درصد خانواده‌های شهری که در یک اتاق زندگی می‌کردند از ۳۶ به ۴۳ درصد رسید". یعنی با وجود افزایش چندهزاردرصدی درآمدهای نفتی کشور، بیش از ۴۰ درصد از خانوارهای شهری فقط در یک اتاق زندگی می کردند! @baladetayyeb
بسم‌الله سلام دوستان. مدتهاست می‌خوام یکسری پوشه‌های صوتی که تجربه‌ نزدیک به مرگ یکی از عزیزان بوده (که البته کاملا هم صحت‌سنجی‌ شده) را براتون به اشتراک بگذارم که حالا فرصتش فراهم شد. حقیقتش من قبلا چند قسمت از برنامه زندگی پس از زندگی را دیده بودم ولی این مستند صوتی خیلی متفاوت از بقیه‌ هست‌ و نگاه بنده رو به خیلی چیزها بازتر کرد و عمیقا تاثیرگذاره. البته کتاب ایشون هم هست، منتها قسمت‌های زیادیش رو وزارت فرهنگ سانسور کرده. بخاطر شرایط کاری ایشون امکان کار تصویری و حضور ایشان در تلویزیون میسر نبوده و لذا مستند صوتیه. مجموعا ۱۶ قسمت حدودا ۴۰ دقیقه‌ای هست. کانال زیر توی ایتا صرفا برای این صوتها هست. پیشنهاد میکنم عضو شوید و آهسته و پیوسته گوش کنید. البته حدس میزنم که اگر یک قسمتش را گوش کنید دیگر نمی‌توانید که بقیه را گوش نکنید چون واقعا تاثیرگذار هست. اگر قصد مسافرت دارید مسیر سفر، فرصت خیلی خوبی برای گوش دادن این صوتها هست و یا مثلا مسیر رفت و برگشت روزانه به محل کار. 🎙 مستند صوتی شنود (تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان بقیه الله تهران) 🔺 تجربه‌گر کتاب شنود در پی حذف برخی قسمت‌های کتاب توسط ارشاد و همچنین بیان برخی مطالب گفته نشده، تصمیم به روایت صوتی تجربه خود گرفته‌ است 👇 https://eitaa.com/joinchat/1668481228C7b314665e4 @baladetayyeb
مقاله.pdf
2.73M
درباره غفلت راهبردی اغلب مدیران شهری: 🔹 طبق این پژوهش که اخیرا در یکی از مجلات علمی منتشر شده است، میان نوع معماری و تعاملات اجتماعی و به ویژه، روابط چهره به چهره همسایگان، رابطه معناداری وجود دارد به نحوی که تعاملات چهره به چهره در محلات ویلایی در مقایسه با آپارتمانی به مراتب بیشتر است. 🔹 لذا ویلایی بودن محله سبب می‌شود همسایگان تعاملات بهتری داشته باشند و همدیگر را بیشتر بشناسند. این امر فواید زیادی دارد زیرا افزیش تعاملات همسایگی منجر به افزایش امنیت در محله و کاهش آسیبهای اجتماعی و جرم و ... میشود اما اغلب مدیران شهری، در محاسبه بهره‌وری، دچار غفلت راهبردی درباره این نوع هزینه‌های پنهان هستند. 🔹 اهمیت شناخت و تعرّف مردم نسبت به یکدیگر، در قرآن کریم هم مورد اشاره قرار گرفته است: "وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا"(حجرات/۱۳) که این نوع شناخت یا به تعبیر قرآن، "لتعارفوا"، در بافتهای ویلایی به مراتب بهتر محقق می‌شود. @baladetayyeb
دو دو تا چهار تای منطقی بر اساس خاطرات وزیر دربار پهلوی: اسدالله علم، وزیر دربار پهلوی و از نزدیک ترین افراد به شاه، بوده است و مجموعه هفت جلدی یادداشت‌های او با عنوان (Alam's Memoirs) از جمله کتب مورد علاقه تاریخ پژوهان است. او در خاطرات خود در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۵۳ چنین نگاشته است: "عرض دیگر این بود که در جلسه خانه فرهنگ‌های روستایی معلوم شد که روستاهای ایران فقط ۴% برق و ۱% آب آشامیدنی مطمئن دارند". از سوی دیگر، در این تاریخ، طبق آمار مراجع رسمی کشور، حدود ۵۵ درصد از مردم ایران ساکن روستاها بودند. با توجه به اعداد و ارقام فوق، نتیجه یک محاسبه ساده و منطقی چه می‌شود؟ این می‌شود که در زمان این یادداشت علم (یعنی در آستانه انقلاب و تنها ۴ سال قبل از انقلاب اسلامی)، بیش از نیمی از مردم ایران فاقد برق بودند: ٪۹۶ × ٪۵۵= ٪۵۳ همچنین بر همین اساس، در زمان این یادداشت علم (یعنی سال ۵۳ و ۳۳ سال بعد از شروع سلطنت محمدرضا شاه پهلوی) بیش از ۵۴ درصد از کل مردم ایران، فاقد آب آشامیدنی بهداشتی بودند! حالا یه عده می‌خواهند با دادن وکالت به بازمانده همین خاندان، حال مردم ایران را خوب کنند و برای ما پیشرفت و رفاه به ارمغان بیاورند! بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb
خانه پدری (به مناسبت روز پدر): زمان لازم برای مطالعه: ۲ تا ۳ دقیقه یکی از واژه‌هایی که برای همه ما ایرانیان بیانگر خاطرات دوران کودکی و نوجوانی است، واژه «خانه پدری» است. اما واقعیت انکارناپذیر این است که این واژه در برخی شهرها و به ویژه کلانشهرهای معاصر ما به تدریج در حال فراموشی است. طی دهه‌های اخیر (به ویژه از اواسط دوران پهلوی دوم به بعد) جابجایی‌های جمعیتی در کشور ما آنقدر شدید بوده است که سبب بروز پدیده‌ای تحت عنوان «از جاکندگی» شده است. این پدیده که از تبعات سبک زندگی معاصر است به معنای کنده شدن روابط اجتماع از محیط‌های محلیِ همکنش است. تحولات اقتصاد سیاسی در ایران معاصر به نحوی بوده است که سبب ازجاکندگی‌های شدید (هم از روستاها به سمت کلانشهرها و هم در داخل خود کلانشهرها) شده است. سه عامل اصلاحات ارضی، تزریق پول نفت به کلانشهرها و توسعه اقتصادی بدون توجه به اصول آمایش سرزمین سبب شد تا طی چند دهه، جمعیت زیادی از روستاییان با رهاکردن خانه‌های خود، به امید یافتن کار به شهرهای ایران هجوم آورند. به نحوی که روستاییان که تا حدود ۶۰ سال قبل، نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت کشور را شامل می‌شدند اکنون فقط ۲۵ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. اما این همه ماجرا نبوده است؛ زیرا در داخل خود کلانشهرها نیز به دلیل دوقطبی شدن و همچنین کالایی شدن فضا که از تبعات نظام سرمایه‌داری است، کلانشهرها به قطبهای مرفه‌نشین و فقیرنشین تقسیم شدند (برخلاف شهر سنتی که شهری یکپارچه بود و تموّل اقتصادی، در کالبد شهر و فضای شهری بروز و ظهور چندانی نداشت). شکل‌گیری مفاهیم بدیع و جدیدی نظیر بالاشهر و پایین شهر از شواهد این پاره پاره شدن و تجلی اختلاف طبقاتی در شهرهای معاصر ما است. وقتی که شهر، محل بروز اختلاف طبقاتی شد چه اتفاقی می‌افتد؟ هر کسی که توان اقتصادی لازم را دارد دائما سعی می‌کند مکان خود را از جایی که هست به مناطقی تغییر دهد که بیشتر مصداق بالاشهر باشد. یعنی اگر مالک و صاحب خانه باشد خانه خود را می‌فروشد تا به منطقه متموّل‌تری نقل مکان کند و اگر هم مستاجر باشد، سعی می‌کند سال بعد، در منطقه برخوردارتری ساکن شود. آنهایی هم که توان اقتصادی لازم برای جابجایی به مناطق بهتر را ندارند در این نبرد فضایی، دائماً به سمت مناطق پایین‌تر سوق داده می‌شوند و نهایتا اگر وسعشان از مناطق جنوبی شهر هم خارج باشد به حاشیه و شهرک‌های اقماری اطراف کلانشهرها پرتاب می‌شوند. نتیجه چه می‌شود؟ این می‌شود که هم مستأجرها و هم مالکان، در جبر غیرمرئی نظام سرمایه‌داری، دائماً به جابجایی مکان خود ترغیب می‌شوند و در چنین شرایطی، دیگر خانه پدری که لازمه شکل گیری مفهوم آن در ذهن انسانها، ثبات و دوام اسکان در خانه مشخصی است معنای خود را از دست می‌دهد. کودک و نوجوانی که پدرش طی ده پانزده سال، شش هفت مرتبه نقل مکان می‌کند کدام خانه پدرش را بایستی با عنوان خانه پدری به خاطر بسپارد؟! اما هنوز بخش دیگری از این ماجرا باقی مانده است و آن این است که خانه‌های امروز، اساساً کارکردهای سابق خود را نیز از دست داده‌اند و از خانه به معنای محل زندگی، به سرپناه به معنای محلی برای خواب تقلیل یافته‌ است. کما اینکه برخلاف خانه‌های سنتی، اکنون تولد و بزرگ شدن در خانه پدری نیز منسوخ شده است و فرزندان در زایشگاه متولد و سپس در شیرخوارگاه و مهدکودک بزرگ می‌شوند؛ با تبدیل خانه‌های تولیدی و مولد دیروز به سرپناه‌های مصرفی امروز، کسب دانش و مهارت نیز به کلی از این نوع خانه‌ها حذف شده و به دانشگاه و آزمایشگاه و ... منتقل شده است فلذا مجموعه‌ای از زایشگاه و آزمایشگاه گرفته تا دانشگاه و ... سبب تهی شدن خانه امروز از تمام کارکردهای سابقش شده است. اندک زمانی نیز که کودکان در چنین خانه‌ای هستند، اغلب در بازی‌های رایانه‌ای سیر می‌کنند تا به واقع، در فضایی مجازی رشد کنند و حلقه‌های نابودی خانه پدری به عنوان مکانی برای انباشت خاطره تکمیل شود. چنین سرپناهی باتوجه به مجازهای دائم التغییر از یک سو و ازجاکندگی‌های مکرر از سوی دیگر، دیگر مصداق "أَصْلُهَا ثَابِتٌ" (ابراهیم/۲۴) نیست و بلکه ترجمان "مَا لَهَا مِنْ قَرَار" (ابراهیم/۲۶) است. اکنون جا دارد از خود بپرسیم که آیا این عدم قرار و از جاکندگی‌های مکرر، محصول شجره خبیثه‌ نظام سرمایه‌داری نیست که در سبک زندگی معاصر بروز یافته است؟ "وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ" (ابراهیم/۲۶). بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات کمتر شنیده شده‌ای از رهبر معظم انقلاب درباره تاثیر معماری خانه بر تربیت، ذهنیات و خلقیات انسان. اینکه عملکرد مدیریت شهری و مدیران مربوطه در عرصه مسکن و شهرسازی طی دهه‌های اخیر چقدر با این بیانات تطبیق داشته را خودتان قضاوت بفرمایید. بلد طیب/کانال رسمی دکتر منان رئیسی https://eitaa.com/baladetayyeb
از بازار سنتی و اقتصاد کوثری تا بازار مدرن و اقتصاد تکاثری زمان لازم برای مطالعه: ۲ دقیقه در ادبیات دینی، سوق را معادل بازار ترجمه می‌کنند. تا به حال به تفاوت هندسه و فرم در اسواق یا بازارهای سنتی و مدرن اندیشیده‌اید؟ در حديثى درباره راه رفتن پيامبر با اصحابشان چنین آمده است که «کانَ یَسوقُ اصحابه» که ناظر بر آن است که ایشان به خاطر فروتنی، اصحاب خویش را بر خود پیش و مقدّم می‌داشت و به اصطلاح، به جلوتر از خود سوق می‌داد؛ بر همین اساس و با توجه به ریشه لغوی واژه سوق، بازار اصالتاً فضای پیش رفتن و سوق دادن است (که متناظر با حرکت و عبور می‌باشد) و نه مکان مکث و توقف. اما در سبک زندگی معاصر، بسیاری از شهروندان برای گذران اوقات فراغت خویش، به مراکز تجاری و بازارها مراجعه می‌نمایند به نحوی که بازارگردی در ادبیات معاصر به اصطلاحی کاملاً مأنوس تبدیل شده است و امروزه فضاهای مکث و پاتوق گونه متعددی در بازارها و مراکز تجاری پیش بینی می‌شود. بر همین اساس و بر خلاف بازار سنتی که هندسه افقی، خطی و متناسب با حرکت داشت، بازار معاصر هندسه‌ای عمودی، مرکزی و متناسب با مکث و توقف دارد. اما فلسفه این تفاوت ماهوی در چیست؟ اساس اقتصاد در سبک زندگی اسلامی ایرانی، مبتنی بر فرهنگ قناعت بود که از شاخصه‌های اقتصاد کوثری است و لازمه قناعت این است که خریدار، کمتر به خرید تحریک شود؛ اما اکنون، اقتصاد تکاثری که ماهیت نظام سرمایه‌داری است سبب شده است تا بازارها و مراکز تجاری به نحوی طراحی شوند که مراجعه کنندگان را به خرید و مصرف هرچه بیشتر تحریک نمایند زیرا مصرف‌گرایی از مهمترین شاخصه‌های این نوع نظام سرمایه‌داری و سبک زندگی معاصر است؛ تا جایی که در این نوع سبک زندگی، اقتصاد آزاد برای رفع احتیاج بازار نیست، بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است. مبرهن است که لازمه ایجاد بازار احتیاج (و نه رفع احتیاج بازار)، ترویج هرچه بیشتر فرهنگ مصرف‌گرایی و تحریک مشتری به خرید هرچه بیشتر کالا است و این تحریک، زمانی محقّق می‌شود که کالاهای بیشتری در دامنه دید وی قرار گیرد؛ این امر نیز منوط به استفاده از تدابیر مختلف طراحی برای گسترده‌تر کردنِ دامنه دید مشتری در بازارها و مراکز تجاری است. ترجمان فضایی این نوع ترویج مصرف‌گرایی عبارت است از: شفافیت فضاییِ هرچه بیشتر فضای داخلی مراکز تجاری و محورهای دید کاملاً باز و گسترده از طریق مواردی همچون ایجاد ویدهای گسترده، کریدورهای بصری کاملاً شفاف، انواع ویترین‌ها و نماهای کاملاً شفاف و شیشه‌ای و جایگزینی هندسه عمودی به جای افقی تا بتوان از طربق ویدهای گسترده و عمودی بین طبقات مختلف، امکان دید بیشتری را به مشتری برای تحریک او به خرید هرچه بیشتر بدهند. در همین خصوص می‌توان به اختلاط مغازه‌های مختلف در مراکز تجاری معاصر نیز اشاره نمود؛ برخلاف بازارهای ستتی که چون راسته راسته بودند و هر راسته مختص به کالای مشخصی بود مشتری به خرید کالای دیگری تحریک نمی‌شد. پس می‌توان چنین گفت که تفاوت دو نوع معماری در بازارهای سنتی و معاصر، ترجمان فضاییِ تفاوت از اقتصاد کوثری است (انا اعطیناک الکوثر: کوثر/۱) تا اقتصاد تکاثری (الهکم التکاثر: تکاثر/۱) @baladetayyeb
معماری معاصر و اعتیاد دو طرفه! سلام و درود خدا بر حکیم وارسته، مرحوم آیت الله حائری شیرازی که چنین می‌فرمود: "اینطور نیست که فقط هروئینی‌ها معتاد باشند. ما هم مثل معتادی هستیم که هروئین او «حبّ دنیا» است. یکی معتاد به قدرت است، یکی معتاد به ریاست است، یکی معتاد به اسم است، یکی معتاد به شهرت است. انسان وقتی معتاد اسم و شهرت شد، وقتی از او تعریف می‌کنی، کِیف می‌کند! نشئه می‌شود! مثل اینکه مواد به او رسیده است. وقتی هم که از او تعریف نمیکنی، مثل این است که مواد به او نرسیده و خمار است. اینها همه‌اش اعتیاد است". خب ربط این جملات حکیمانه به معماری امروز ما چیست؟ تا قبل از ورود مدرنیسم به ایران، یکی از مهمترین قواعدی که در معماری ما (به ویژه در معماری ابنیه مسکونی) رعایت میشد قاعده درونگرایی بود. یعنی سیما و نمای خانه رو به درون بود و معمولاً همه پنجره‌ها و بازشوها به یک حیاط مرکزی که در دل خانه وجود داشت باز می‌شدند. این قاعده هم با شرایط جغرافیایی ما تطبیق داشت و هم با فرهنگ و اعتقادات ما؛ زیرا خانه‌های درونگرا هم انعطاف پذیری بیشتری متناسب با تغییرات فصلی و آب و هوایی دارند و هم تطبیق بیشتری با موضوع حفظ حریم و مرزبندی با محیط بیرون دارند. اما بعد از ورود مدرنیسم به ایران، خانه‌های درونگرا به تدریج جای خود را به خانه‌های برونگرا دادند که نه با شرایط اقلیمی ما تطبیق دارند و نه با فرهنگ و اعتقادات ما. برخلاف خانه‌های سنتی، نمای خانه‌های برونگرا رو به معبر و خیابان است و همین موضوع سبب شده تا نمای خانه تبدیل شود به دست‌مایه‌ای برای اعتیاد دو طرفه (هم اعتیاد مالک و هم اعتیاد معمار). اعتیاد مالک از آن جهت که اگر تموّل اقتصادی داشته باشد سعی می‌کند مکنت مالی خود را در نمای خانه‌اش جلوه‌گر سازد؛ دقیقاً شبیه به اتفاقی که این روزها در نمای خانه‌های لاکچری در برخی محلات مرفه شاهد هستیم. اعتیاد معمار نیز از آن جهت که آنگاه که محصول کارش با نماهای برونگرا در معرض دید عموم جامعه (و نه فقط مالک خانه) قرار بگیرد سعی می‌کند به هر طریق ممکن، طرحش جلوه‌گری بیشتری داشته باشد که چنین غایتی در وجوه مختلف طرح (از هندسه و فرم گرفته تا مصالح و رنگ و ...) تاثیر می‌گذارد. نتیجه چه می‌شود؟ آنگاه که همه یا اغلب قریب به اتفاق معماران به دنبال این جلوه‌گری و یونیک بودن باشند، شهرهای هزار پاره و پر از اغتشاش بروز می‌یابد (دقیقاً شبیه به وضعیت امروز کلانشهرهای ما)؛ شهرهایی که در آن، هر کس با طرحش به دنبال شاخص شدن است و در چنین شهری، نمای ساختمان به ابزاری برای تفرعن و تفاخر تبدیل می‌شود. تفاخری که محصول اعتیاد دو طرفه است: هم اعتیاد مالک خانه به تعریف دیگران از سیما و منظر خانه‌اش و هم اعتیاد معمار به تمجید دیگران از یونیک بودن و شاخص بودن طرحش. پی نوشت: رحمت خدا بر عارف واصل، مرحوم آیت الله بهجت که به فرزندشان تاکید داشتند که پدرت یک طلبه معمولی بیشتر نیست و به او فرموده بود راضی نیستم درباره‌ام سخنی بگویی یا در فکر تبلیغ و جذب کسی باشی، رساله را هم به کسی نده! تا جایی که هفت بار رساله‌ ایشان بدون ذکر نامشان منتشر شد و اجازه نمی دادند تا اسمشان روی رساله بیاید! وقتی هم که با اصرار زیاد راضی شدند، فقط اجازه دادند چنین نوشته شود: «العبد، محمدتقی بهجت». یافتن ربط منطقی پی نوشت با این یادداشت با خود شما. @baladetayyeb