🔴 داستان قورباغه ناشنوا
🔸چند قورباغه از جنگلی عبور میکردند که دو تا از آنها به داخل چاهی افتادند. بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و به آن دو گفتند: چارهای نیست، شما به زودی میمیرید. دو قورباغه این حرفها را نادیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون آیند. اما دائماً قورباغههای دیگر به آنها میگفتند دست از تلاش بردارید، به زودی خواهید مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم شد و به داخل گودال افتاد و مرد. اما قورباغه دیگر حداکثر توانش را برای بیرون آمدن به کار گرفت. بقیه قورباغهها فریاد میزدند که دست از تلاش بردار، اما او با توان بیشتری تلاش کرد و بالاخره خارج شد. وقتی بیرون آمد، از او پرسیدند مگر صدای ما را نمیشنیدی؟ معلوم شد که قورباغه ناشنواست.
🔸 از حرف های منفی دیگران ناامید نشوید و محکم به سمت اهدافتان گام بردارید.
#خودباوری
#مثبت_اندیشی
#روابط_عمومی_شهرداری_وشورای_اسلامی_محمدیه
🆔@baladieh_mohamadieh