eitaa logo
بلاغ | دستیار فرهنگی
22.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
626 فایل
پایگاه اطّلاع‌رسانی بلاغ: www.balagh.ir شماره‌ تلفن‌ معاونت‌: balagh.ir/content/20802 تبادل و مسابقات: @goabsent
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️◾️⚫️◾️⚫️ 💢پرسش: 🔰آیا گريه براي امام حسين علیه السلام، همه ی گناهان گذشته و آينده را مي آمرزد؟ روایاتی داریم که این مورد را گفته باشند؟ 🗞قسمت دوم: ✍️پاسخ: ✅بله همان گونه كه توبه واقعي فرد را منقلب مي كند و به جبران گذشته وامي دارد، اشك واقعي و ناشي از عشق خالصانه به امام حسين هم انسان را منقلب كرده و به جبران گذشته وامي دارد و او به ياري خدا بر جبران حقوق خدا و خلق كه ضايع كرده همت مي كند و اگر هم نتواند و فرصت نيابد اين حقوق را جبران كندف داوند از جانب او آن قدر به طلبكارنش عطا مي كند تا از او بگذرند و گناهش در ارتباط با آنها محو شود. ◾️خداوند حقوق بندگانش را بدون رضايت آنان نمي بخشد ولي مي تواند از خزانه بيكران خود آن قدر به آنان عطا كند تا از بنده اش در گذرند. امام سجاد(علیه السلام) به ما تعليم داده در دعاي روز دوشنبه بخوانيم: ◾️اللهم إني أستغفرك لكل نذر نذرته وكل وعد وعدته وكل عهد عاهدته ثم لم أف به وأسئلك في مظالم العباد عنا فأيما عبد من عبيدك أو أمة من إمائك كانت له قبلي مظلمة ظلمتها إياه في عرضه أو في أهله وولده أو غيبة اغتبته بها أو تحامل عليها بميل أو هوي أو أنفة أو حية أو رياء أو عصبية عايبا كان أو شاهدا حيا كان أو ميتا فقصرت يدي وضاق وسعي عن ردها إليه والتحلل منه فأسئلك يا من يملك الحاجات وهي مستجيبة بمشيته ومسرعة إلي ارادته ان تصلي علي محمد وال محمد وان ترضيه عني بم شئت وتهب لي من عندك رحمة انه لا تنقصك المغفرة ولا تضرك الموهبة(1) ◾️خدايا من از تو در باره نذرهايي كه كرده، وعده هايي كه داده و تعهدهايي كه كرده ام و وفا ننموده ام، آمرزش مي طلبم و همچنين در باره حقوقي كه بندگان تو از زن و مرد بر عهده من دارند و ظلم هايي كه از جهت آبرو، خانواده و فرزندان نسبت به آنها مرتكب شده ام، يا غيبتي كه از آنها گفته ام يا تحميلي كه بر دوششان گذاشته ام به جهت ميل دلم، غرورم، خودنمايي ام،تعصب بيجايم؛ را بر من ببخش چه آنها مرده باشند يا زنده؛ حاضر باشند يا غايب كه دست من از اداي حقوق آنان كوتاه است و وسعت اداي دين آنها را ندارم و امكان حلاليت طلبي از آنان برايم نيست؛ پس تو اي خدايي كه مالك حاجت هايي و به مشيت و اراده تو به سرعت برآورده مي شوند، بر محمد و آل محمد درود فرست و آنان را از من راضي ساز و رحمتت را نصيب من گردان كه آمرزش و رحمت كردن، تو را زياني نمي رساند. ✍️بنابراين يك قطره كوچك اشك خالصانه اي كه براي امام حسين از چشم جاري شود به منزله كيميايي است كه وجود فرد را منقلب ساخته و مس وجودش را طلا ساخته و زمينه هاي آمرزش گناهان گذشته و گناهان احتمالي آينده اش را فراهم مي آورد زيرا او را به عالم عشق به مظهر پاكي ها مي برد و از همه زشتي ها متنفر ساخته به جبران گذشته و ساختن آينده واداشته و در آينده هم اگر لغزشي ناخواسته از او سر زندف به شرعت پشيمان شده و جبران مي كند زيرا مي خواهد همرنگ مولايش اباعد الله باشد. ◾️ما نبايد مانند مسيحيان گمان كنيم كه ابا عبدالله فدا شده تا امت از جهنم نجات يابند و او همه گناهان امت را به دوش گرفته و ما فقط با گريه بر او مي توانيم بهشتي شويم. ◾️امام حسين امام ما است و راهي را گشوده تا ما رهرو آن راه باشيم و عشق و ارادت است كه ما را به آن راه مي برد و گريه طليعه اين عشق است. 📚پي نوشت ها: 1.كفعمي، مصباح، بيروت، اعلمي، 1403ق، ص113-114. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔎📖🔍 🔎📖🔍 💢پرسش: 🔰آیا اسما و صفات پروردگار از یکدیگر پیشی میگیرند؟ ✍️پاسخ: ✅پیشی‌گرفتن گاهی به معنای غلبه و داشتن گستره‌ای بیشتر است، و گاهی مقصود از پیشی‌گرفتن، تقدم وجودی است؛ هر دو معنا در مورد اسما و صفات خداوند مطرح شده است: پیشی‌گرفتن به معنای اول در برخی روایات آمده است، مانند: 🔆«یَا مَنْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ یَا مَنْ سَبَقَتْ‏ رَحْمَتُهُ‏ غَضَبَه»؛ 🔹ای کسی که رحمتش تمام اشیا را در برگرفته، و ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت گرفته است. 🔸پیشی‌گرفتن صفات به معنای دوم نیز در عرفان مطرح شده است. اهل معرفت برخی از اسما و صفات را «امام» یا «کلی» می‌دانند. منظور از کلی در این‌جا، چیزی شبیه «کلی سعی» در فلسفه است، همان‌گونه که «کلی سعی» در فلسفه به معنای وجودی است که شامل جزئیات وجودی افراد می‌شود، بحث «اسمای کلی» یا «ائمه اسما» -در مقابل «اسمای جزئی»- در عرفان نیز مشابه این بحث است. 🔹در مورد اسمای کلی، تقسیم‌های گوناگونی مطرح است که مشهورترین آنها هفت اسمی است که در فلسفه نیز مطرح است و عبارت‌اند از «حی»، «مرید»، «قادر»، «عالم»، «سمیع»، «بصیر» و «متکلم». 🔸این هفت اسم، در عین آن‌که نسبت به اسمای دیگر عام‌اند و برای آنها اصل به شمار می‌آیند نسبت به همدیگر از تقدّم و تأخّر برخوردارند؛ زیرا برخی از این اسما برای برخی دیگر شرط هستند؛ برای نمونه تا چهار اسم «حی»، «علیم»، «قدیر» و «مرید» نباشند، سه اسم دیگر «متکلم» و «سمیع» و «بصیر» متحقق نمی‌شوند؛ از این‌رو این چهار اسم، شرط اسمای سه‌گانه یاد شده خواهند بود. 🔹همین‌گونه اسم «حی»، شرط اسم «علیم» و اسم «قدیر» است. به طبع هر اسمی که شرط قرار می‌گیرد، نسبت به اسمای مشروط، کلی‌تر خواهد بود. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔎📖🔍 🔎📖🔍 💢پرسش: 🔰لقب ثارالله (خونِ خدا) برای امام حسین (ع) به چه معناست ؟ و اساسا مگر خدا جسم دارد که خون داشته باشد؟ ✍️پاسخ: ✅ثار از ريشه ثَأر و ثُؤره به معناي انتقام و خونخواهي و نيز به معناي خون است. براي ثارالله بودن امام حسين(ع) معاني مختلفي ذكر شده كه هر يك تفسير خود را مي‏طلبد. 1️⃣گروهي ثارالله را به معناي كسي كه انتقام خونش را خداوند مي گيرد مي دانند. خداوند، وليّ دم حضرت است. خود او خونبهاي آن بزرگوار را از دشمنانش طلب مي‏كند؛ چرا كه ريختن خون سيدالشهدا در كربلا، تجاوز به حريم و حرمت الهي و طرف شدن با خداوند بود. ▪️ از آن جهت كه اهل بيت(ع) آل الله هستند، شهادت امامان، ريخته شدن خونِ خداوند است. اگر چه اين واژه در قرآن نيامده است، اما مي‏توان آن را با آيات اين گونه توجيه نمود. خداوند مي‏فرمايد: مَنْ قُتِل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه ‏سلطاناً؛آن كس كه مظلوم كشته شد، براي وليّ‏اش سلطه(و حق قصاص) قرار داديم . بنابراين ثارالله به اين معنا است كه خونبهاي امام حسين(ع) از آنِ خدا است. اوست كه خونبهاي امام را خواهد گرفت. 2️⃣ بعضي لفظ اهل را در تقدير گرفته و گفته اند ثارالله يعني اهل ثارالله؛ اهل خونخواهي الهي كه خداوند انتقام خونش را مي گيرد. 3️⃣ برخي گفته اند: ثارالله يعني كسي كه در دوران رجعت مي آيد و انتقام خونش را مي گيرد. ◼️در ضمن اگر ثار به معناي خون باشد، مراد از ثارالله معناي حقيقي نيست؛ بلكه يك نوع تشبيه، كنايه و مجاز است. چون مسلّم است كه خدا موجودي مادي نيست تا داراي جسم و خون باشد؛ پس اين تعبير از باب تشبيه معقول به محسوس است؛ يعني همان گونه كه خون در بدن آدمي نقش حياتي دارد، وجود مقدس امام حسين(ع) نسبت به دين خدا چنين نقشي دارد و نهضت عاشورا احياگر اسلام بوده است. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔎📖🔍 🔎📖🔍 💢پرسش: 🔰 آیا جنیان وارد بهشت و دوزخ می‌شوند و در صورت ورود، جایگاه آنان در کنار انسان‌‌ها خواهد بود؟ ✍️پاسخ: ✅بر اساس آموزه‌های دینی، طائفه جنیان مانند انسان‌ها‌ مکلف به انجام تکالیف الهی بوده و از این‌رو در حساب‌رسی روز قیامت و نیز ورود به بهشت و جهنم مانند انسان‌ها هستند. بر این اساس گناه‌کاران از طایفه‌ی جن وارد جهنم می‌شوند: 🔆«وَ تَمَّتْ کلِمَةُ رَبِّک لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّم‏ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعینَ»؛ ▫️ فرمان پروردگارت قطعی شده است که: جهنّم را از همه (سرکشان و طاغیان) جنّ و انس پر خواهم کرد! 🔆«وَ لکنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعین‏»؛ ▫️ سخن و وعده‏ام حق است که دوزخ را (از افراد بی‌ایمان و گنه‌کار) از جن و انس همگی پر کنم! 🔆«وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس‏ ...»؛ ▫️و در حقیقت، بسیاری از جنّیان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌‏ایم. 🔹با این وجود آیه و روایتی که دلالت بر آن داشته باشد که دوزخ مربوط به انسان و جن در یک مکان باشد و آنها در کنار هم قرار گیرند، یافت نشده است. 🔸اما در مورد ورود مؤمنان از طائفه جن به بهشت دو نظر وجود دارد: 🔹 عدم ورود اجنه به بهشت: آیه‌ی صریحی در قرآن که دلالت بر ورود جنیان به بهشت باشد وجود ندارد؛ از این‌رو برخی معتقدند که مؤمنان طایفه جن از عذاب جهنم نجات پیدا می‌کنند؛ اما به بهشت وارد نمی‌شوند. برخی در تبیین علت آن گفته‌اند که جن‌ها از آتش خلق شده‌اند؛ اما بهشت از نور خلق شده است. از آن‌جا که نور و آتش با هم جمع نمی‌شوند، جن‌ها نیز وارد بهشت نمی‌شوند.کلامی از ابن عباس نیز مؤید این نظریه است که می‌گوید: طایفه جن از ذریه ابلیس هستند و ذریه ابلیس وارد بر بهشت نمی‌شوند؛چراکه پدر آنها از بهشت اخراج شده است؛ لذا نه او و نه فرزندانش به بهشت باز نخواهند گشت. 🔸البته برخی در این مورد تفصیل قائل شده و می‌گویند باید به اصل خلقت آنها توجه نمود. گروهی می‌گویند جن‌ها از گروه جان هستند و وارد بهشت می‌شوند؛ اما گروهی معتقدند جن‌ها از ذریه ابلیس هستند. در مورد این گروه برخی می‌گویند آنها وارد بهشت می‌شوند؛ اما برخی می‌گویند آنها وارد بهشت نمی‌شوند؛ اگرچه از آتش(جهنم) دور هستند. ورود جن‌ها به بهشت: بعضی معتقدند که مؤمنان از طایفه جن وارد بهشت می‌شوند.این گروه برای اثبات کلام خود به این آیهی استدلال می‌کنند: 🔆«فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ»؛ ▫️در آن باغ‌های بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‏ورزند؛ و هیچ انس و جنّ پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است. گفتاری دیگر و آن هم منسوب به ابن عباس، این نظریه را مورد تأیید قرار می‌دهد: آفریده‌های خدا چهار گروه‌اند: یک گروه از این آفریده‌ها در بهشت‌اند؛ گروه دیگری از این آفریده‌ها در جهنم هستند؛ دو گروه از آنها در بهشت و جهنم هستند. گروه نخست فرشته‌ها هستند؛ گروه دوم شیاطین هستند که همه آنها در جهنم هستند؛ گروه سوم و چهارم (که به بهشت و جهنم می‌روند) جن و آدمی هستند که ثواب و کیفر دارند». این نظریه با این نقل قرآن از جنیان که هر کدام از آنان که ایمان آورده‌ باشند، به راه رشد هدایت شده و دیگران هیزم دوزخ خواهند شد، سازگارتر است: 🔆«فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا . وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا». 👈به هر حال، با فرض پذیرش ورود جن‌ها به بهشت، باید گفت ارتباط و هم‌نشینی در بهشت مانند این دنیا نیست و به طور طبیعی اگر بهشتیان تمایل داشته باشند می‌توانند با یکدیگر هم‌نشینی داشته باشند، اما آیه و یا روایتی که صریحا به این موضوع اشاره کند که جنیان در بهشت هم‌نشین آدمیان هستند را نیافتم؛ مگر این‌که گفته شود که آیه «إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ»؛عام است و شامل تمام بهشتیان می‌شود. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
💠⚪️🔹⚪️🔹💠 💢پرسش: 🔰کسی می گفت چرا براي اهل بيت گريه و عزاداري کنيم؟ آن ها که جایشان در بهشت است؟ ✍️پاسخ: ✅مگر گريه ما بر افراد به خاطر اين است که آنها بعد از مرگ جايشان بد است؟؟!! مگر ناراحتي ما براي امام حسين اين است که آنها الآن در ناراحتي هستند؟؟!! مگر پدري که براي مرگ کودک خردسال خود گريه مي کند گمان کرده که الآن او در جهنم و ناراحتي است؟؟!! با اين حساب سوال شما ما بايد براي شمر و يزيد گريه کنيم نه امام حسين (ع) چون آنها در جهنم هستند و بايد به حال آنها گريست!!! ✍️اول بايد بدانيد ما چند نوع گريه داريم: گريه ترحم، گريه شوق، گريه اعتقادي ، گريه احساسي ، گريه ترس ، گريه حزن و حسرت، گريه فقدان ▪️وقتي ما براي امام حسين گريه مي کنيم و اشک مي ريزيم براي اين است که اولا ولي خدا را دعوت کردند و بي يار و ياور گذاشته و کشتند ثانيا گريه بر مصائب امام حسين مي کنيم که چقدر به آن حضرت ظلم شد حتي به طفل 6 ماهه او هم رحم نکردندثالثا براي اين که ولي خدا را از ما گرفتند رابعا براي اين که حسرت مي خوريم چرا نبوديم که ولي خدا را ياري کنيم و به فيض شهادت نائل شويم خامسا براي شوق به شهادت و رسيدن ياران امام به آن فيض عظيم و ... ✔️پس گريه ما بر امام حسين علت هاي مختلفي دارد اما: علت اينکه در روايات اينقدر بر گريه سفارش شده است و ائمه(سلام الله عليهم) نيز عزا مي گرفته و به آن تشويق مي کرده اند اين است که عاشورا يک مکتب عقلي و فلسفي است که مي بايست در ميان مردم تا قيامت باقي بماند، اما هر مکتب عقلي براي ماندگاري بايد با عاطفه انسان پيوند بخورد، يعني عشق و محبت و شور و حرارتِ آن است که ضامن بقاء آن مکتب است. به همين خاطر پيامبر(صلي الله عليه و آله) مي فرمايند: ▪️«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»؛ به درستي که در قتل حسين(سلام الله عليه) حرارتي است در دلهاي مومنين که هرگز سرد نميشود» نشان از اهميت اين حرارة و شور در بقاي اين مکتب در قلوب مومنين دارد. گريه براي پيامبر(صلي الله عليه و آله) و اهل بيت(عليهم السلام) تلفيقي از عشق و مصيبت است، يعني شدن عشق و شدت مصيبت، حجم و سطح اين گريه را تعيين مي کند، بالا و پايين رفتن هر کدام از اين دو شاخص در شدت گريه تاثير دارد، اگر عشق نباشد شخص مقابل به بدترين وجه هم کشته شود ممکن است انسان ناراحت شود اما گريه نکند، و اگر عشق باشد اما مصيبت نباشد باز هم در کاهش گريه نقش خواهد يافت. ▪️حسين عليه السلام مکتب عملي در اسلام تأسيس کرد و نمونه عملي قيام هاي اصلاحي است خواستند مکتب حسين زنده بماند خواستند حسين سالي يک بار با آن نداهاي شيرين و عالي و حماسه انگيزش ظهور پيدا کند... خواستند تربيت حسيني زنده بماند و پرتوي از روح حسيني در اين ملت بتابد... 👈حيات و زندگي شما بستگي به اين حادثه دارد انسانيت و شرف شما بستگي به اين حادثه دارد اسلام را با اين وسيله مي ‏توانيد خوب زنده نگه داريد... هرچه ما در اين راه کوشش کنيم به شرط اينکه هدف اين کار را تشخيص بدهيم بجاست اما متأسفانه عده ‏اي اين را نشناختند خيال کردند که بدون اينکه مردم را به مکتب حسين عليه السلام آشنا کنيم به فلسفه قيام حسيني آشنا کنيم عارف به مقامات حسيني کنيم همين قدر که مردمي آمدند و نشستند و يک گريه ‏اي را نفهميده و ندانسته کردند ديگر کفاره گناهان است (حماس? حسيني،شهيد مطهري، ج1 ص 78) 🌱- اين که سفارش فراوان به اشک ريختن و عزاداري کردن نموده‌اند براي آن است که اشک بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي‌گرداند ▪️چون اشکْ رنگ کسي را مي ‌گيرد که براي او ريخته مي‌شود و همين رنگ را به صاحب اشک نيز مي‌دهد از اين ‌رو انسان حسيني‌ منش نه ستم مي‌کند و نه ستم مي‌پذيرد (حماسه و عرفان آيت الله جوادي آملي ص 312) 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔎📖📖🔍 💢پرسش: 🔰اگر خداوند از سرنوشت نهایی ما آگاه است چرا ما را خلق نموده؟ ✍️پاسخ: ✅کمال و عدم نقص در صفات و ذات الهی آن است که خدای متعال بر مجموعه مخلوقات احاطه علمی داشته باشد. بر این اساس علم الهی احاطه بر جمیع مخلوقات از جمله انسانها داشته؛ منتهی می بایست بدین امر توجه داشت که در مورد انسان که موجودی مختار و صاحب اختیار است؛ 👈 اراده خدا بر آن تعلق یافته که انسانها بر اساس اختیار خود مسیر زندگی خویش را انتخاب نمایند. بر این اساس خدای متعال می داند که هر یک از افراد بشر بر اساس انتخاب و اختیار خویش چه مسیری را انتخاب نموده و مسیر زندگی دنیایی وی به کجا ختم خواهد شد. 👈و از آنجا که انتخاب مسیر بر اساس اختیار انسان بوده پاداش و جزا و همچنین مجازات او معنا و مفهوم خواهد داشت. 👈بر این اساس هدف خلقت انسان رسیدن او به مقصد که همان کمال اوست می باشد.منتهی وصول به چنین کمالی اجباری نبوده؛ بلکه خواست خدا بر آن تعلق یافته که انسانها بر اساس اختیار و انتخاب خود مسیر زندگی خویش را انتخاب نمایند. 👈با توجه به مطالب فوق می گوئیم: وجود موجودی مختار که قابلیت رسیدن به کمالات برتر را داشته خیر می باشد بر این اساس اراده خدا بر خلقت آن تعلق یافته. منتهی خواست خدا بر آن است که چنین موجودی با اراده خویش سعادت و یا شقاوت خویش را انتخاب نماید و براین اساس علم الهی به معنای جبر مخلوق در انتخاب مسیری خاص نخواهد بود. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
⚫️🔘⚫️🔘⚫️ 💢پرسش: 🔰آیا خدا تحت تأثیر دعا و گناه ما قرار می گیرد؟ اینکه خدا به خاطر گناه ما غضب می‌کند و به خاطر دعای ما اجابت می‌کند، آیا به معنای این است که او تحت تأثیر اعمال ما قرار می‌گیرد؟ ✍️پاسخ: ✅در مورد راضي شدن خدا در پي دعا ما و يا خشمگين شدن او همچنين خوشحال يا ناراحت شدن خداوند بايد گفت: 🔹صفاتي كه براي خداوند بكار می‌روند گاه براي انسان‌ها هم استعمال می‌شوند؛ اما نبايد فراموش كرد كه معناي بكار رفته براي ذات باری‌تعالی هيچ جهت نقصي را نبايد داشته باشد. چراکه در جاي خود ثابت‌شده است. خداوند متعال صفات را به‌طور تمام و كمال داراست و هیچ‌گونه نقص وعدمی در او راه ندارد. مثلاً غضب در انسان حالتى است كه در اثر عوامل مخصوصى به فرد عارض مى‏شود و آن توأم با تأثر و تغيير حالت است. می‌دانیم كه ذات باری‌تعالی ثابت و نامتغیر است. پس بايد ديد مراد از غضب خدا كه در بسيارى از آيات آمده است چيست؟ 🔸بخشايش و رحمت و گذشت به معني حالت نفساني خاصي است كه موقع مشاهده منظره نيازمندان و بيچارگان به انسان دست مي‏دهد. او را وادار مي‏كند كه براي رفع نواقص و تأمين احتياجات آنان بكوشد. اين معني بعد از تحليل به «بخشش و عطا براي رفع نيازمندي‏ها» بازمي‏گردد و هرگاه در مورد خداوند به كار رود، منظور همين معني است، نه آن حالت نفساني، چون تغيير حالت براي خداوند محال است. 🔹غضب حالتي است كه براي رفع ناملايمات و انتقام عارض انسان مي‏گردد. در مورد خداوند عبارت است از كيفر عذاب. يكي از ياران امام باقر (ع) گويد: از حضرت سؤال شد: چه مي‏فرماييد در آيه «و مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبي‏ فَقَدْ هَوى و هر كس غضبم بر او وارد شود، سقوط مي‏كند». 🔸بعد از حضرت سؤال شد مراد از غضب چيست؟ 👈حضرت فرمود: «مراد همان عذاب است، چه اگر كسي بپندارد خداوند از حالتي به حالتي ديگر متحول مي‏شود، او را به صفتي از صفات مخلوقات توصيف (تشبيه) نموده است، زيرا خداوند را هیچ‌چیزی تحريك نكند تا او را دگرگون سازد». 🔹بنابراين اجابت خدا به معني نعمت بخشي و عنايت نعمتي جديد به فردي است كه با دعا خود را در معرض بهره‌مندی از اين نعمت جديد قرارداد و غضب خدا به معني مجازات و عذاب كردن است، نه تغيير حالت نفساني كه در مورد انسان‏ها صادق است. ازاین‌رو از امام صادق (ع) كه فرمود: «فرضاه ثوابه و سخطه عقابه مِن غير شيء يتداخله فيهيّجه و ينقله من حال إلي حال...؛ رضاي خدا، ثواب او و خشم خدا انتقام اوست، بی‌آنکه چيزي در خدا تأثير كرده و او را از حالي به حالي درآورد». 🔸توجه و عنایت هنگامی‌که در مورد خداوند به كار مى‏رود به معنى آثار خارجى آن است و در بسيارى از اوصاف و افعال الهى، عين اين مطلب وجود دارد، مانند آنچه براي غضب الهي گفتيم كه خداوند، گنه‌کاران را «غضب» مى‏كند، به معناي اين است كه همچون يك شخص غضبناك با آن‌ها رفتار مى‏نمايد، وگرنه خشم و غضب كه به معنى هيجان و برآشفتگى نفس آدمى است، در مورد خدا هرگز صادق نيست. 🔹عنايت خداوند می‌تواند ابعاد گوناگوني داشته باشد و با تعابيري همچون مورد تأیید بودن يا مشمول عنايات ويژه قرار گرفتن تبيين و تصوير شود؛ ولي در تمام اين امور نمی‌توان فعل يا حالتي را به خداوند نسبت داد كه حاكي از تأثر و دگرگوني ذاتي باشد چون اين تأثرات مربوط به موجودات حادث و متغير و ممكن است نه خداوند كه اين پیرایه‌ها در حريم وجوبي او راه ندارد. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🍀🔹🍀🔹🍀 💢پرسش: 🔰خداوند در سوره دهر، آیه 20، در توصیف بهشت گفته است که کشوری پهناور می بینی، منظور از آن چه چیزی است؟ ✍️پاسخ: ✅در آیه 20 سوره مبارکه دهر در توصیف نعمتهای بهشتی می فرماید: 🔹وإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا 👈و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مى ‏بينى ✍️مفسران در تفسیر فراز "ملکا کبیرا"توضیحات گسترده و متفاوتی داده اند که بسیاری از این توضیحات مبتنی بر روایات وارده در ذیل آیه 20 سوره مبارکه دهر است که به آن ها اشاره می کنیم: 🔹"براى ((نعيم )) و ((ملك كبير)) تفسيرهاى زيادى شده ، از جمله در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم ((معنى آيه اين است كه ملكى است كه هرگز زائل نمى شود و فنا نمى پذيرد)). 🔸يا نعمتهاى بهشتى آنقدر گسترده است كه از نظر كثرت به وصف نمى آيد. 🌿يا اينكه ((ملك كبير)) آن است كه فرشتگان به هنگام دخول بر بهشتيان اذن مى گيرند، و با سلام به آنها تحيت مى گويند. 🌸يا بهشتيان هر چه اراده كنند به آن دست مى يابند. 🔹يا پائين ترين فرد بهشتى قلمرو ملكش به اندازه است كه وقتى نگاه مى كند فاصله هزار سال راه را مى بيند! 🔸يا به معنى ملك دائمى و ابدى و توام با تحقق تمام آرزوها است . 👈واژه (نعيم) كه در لغت به معنى نعمتهاى فراوان است ، و ((ملك كبير)) كه از عظمت و وسعت باغهاى بهشتيان خبر مى دهد مفهوم وسيع و گسترده اى دارند كه همه تفسيرهاى فوق را شامل مى شوند."(1) 📚پی نوشت: 1.مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 25، ص370 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔹🌟🍀🌟🔹 ✅پرسش: 🔰جریان هزاران نفری که قران می فرماید: «خداوند فرمان مرگ بر آنان داد و آنان مردند و مجددا زنده شدند» چیست؟ ✍️پاسخ: ✅در آیه 243 سوره مبارکه بقره می خوانیم: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْياهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ (1) 👈آيا نديدى جمعيتى را كه از ترس مرگ، از خانه ‏هاى خود فرار كردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (كه به بهانه بيمارى طاعون، از شركت در ميدان جهاد خوددارى نمودند). خداوند به آنها گفت: بميريد! (و به همان بيمارى، كه آن را بهانه قرار داده بودند، مردند). سپس خدا آنها را زنده كرد، (و ماجراى زندگى آنها را درس عبرتى براى آيندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان مى‏كند، ولى بيشتر مردم، شكر (او را) بجا نمى ‏آورند. 👈در تفسیر نمونه ذیل آیه فوق در شأن نزول آن این گونه آمده است: 👈در يكى از شهرهاى" شام" بيمارى طاعون راه يافت و با سرعتى عجيب و سرسام‏ آور مردم يكى پس از ديگرى از دنيا مى‏ رفتند در اين ميان عده بسيارى به اين اميد كه شايد از چنگال مرگ رهايى يابند آن محيط و ديار را ترك گفتند از آنجا كه آنها پس از فرار از محيط خود و رهايى از مرگ در خود احساس قدرت و استقلالى نموده و با ناديده گرفتن اراده الهى و چشم دوختن به عوامل طبيعى دچار غرور شدند پروردگار، آنها را نيز در همان بيابان به همان بيمارى نابود ساخت. از بعضى روايات استفاده مى‏ شود كه اصل آمدن بيمارى مزبور در اين سرزمين به عنوان مجازات بود، زيرا پيشوا و رهبر آنان از آنان خواست كه خود را براى مبارزه آماده كنند و از شهر خارج گردند 👈آنها به بهانه اينكه در محيط جنگ مرض طاعون است از رفتن به ميدان جنگ خوددارى كردند پروردگار آنها را به همان چيزى كه از آن هراس داشتند و بهانه فرار قرار داده بودند مبتلا ساخت و بيمارى طاعون در آنها شايع شد آنها خانه‏هاى خود را خالى كرده و براى نجات از طاعون فرار كردند و در بيابان همگى از بين رفتند 👈مدتها از اين جريان گذشت و حزقيل‏(2) كه يكى از پيامبران بنى اسرائيل بود از آنجا عبور نمود و از خدا خواست كه آنها را زنده كند خداوند دعاى او را اجابت نمود و آنها به زندگى بازگشتند. گر چه آيه فوق اشاره به عدد خاصى نكرده، و تنها واژه" الوف" كه به معنى هزارها است، به كار برده، ولى بعضى از روايات، تعداد نفرات آنها را ده هزار و بعضى هفتاد يا هشتاد هزار ذكر مى‏كند. ☘️نكته ديگرى كه در اينجا شايان توجه است مساله امكان" رجعت" است كه از اين آيه به خوبى استفاده مى‏شود. 🌸توضيح اينكه: در تاريخ گذشتگان مواردى را مى ‏يابيم كه افرادى بعد از مرگ، به اين جهان بازگشتند مانند ماجراى جمعى از بنى اسرائيل كه همراه موسى (علیه السلام) به كوه طور رفتند كه در آيه 55 و 56 سوره بقره آمده و داستان عزير يا ارميا كه در آيه 259 همين سوره آمده، و همچنين حادثه ‏اى كه در آيه مورد بحث به آن اشاره شده است. ✍️بنابراين مانعى ندارد كه همين مساله در آينده نيز تكرار شود. دانشمند معروف شيعه مرحوم" صدوق" نيز به همين آيه براى امكان مساله رجعت استدلال كرده و مى‏گويد: يكى از عقايد ما اعتقاد بر رجعت است (كه گروهى از انسانهاى پيشين بار ديگر در همين دنيا به زندگى باز مى‏ گردند).و نيز مى ‏تواند اين آيه سندى براى مساله معاد و احياى مردگان در قيامت باشد.(3) 📚پی نوشت ها: 1. بقره/243. 2." حزقيل" طبق بعضى از روايات سومين پيشواى بنى اسرائيل بعد از موسى (علیه السلام) بود. 3. تفسير نمونه، 28 ج‏2 ص 2#اعتقادی 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔎📖🔍 🔎📖🔍 💢پرسش: 🔰 آیا در بهشت باید مثل این دنیا واجبات را انجام دهیم؟ ✍️پاسخ: ✅ در مورد وضعیت بهشت و جهنم و سرای آخرت جز به آن مقداری که در آیات و روایات معصومین برای ما بیان کرده اند نمی توان اظهار نظر جدیدی کرد اما بر طبق قواعد کلی که از روایات و آیات بر می آید می توان گفت که قوانین و احکام خاصی در بهشت وجود ندارد و اگر هم باشد با احکام و دستورات این دنیا تفاوت دارد. 🔹زیرا فلسفه احکامی که خداوند متعال جعل و انسانها را به انجام آن تکلیف کرده است رشد و تعالی و تکامل انسان است که در اثر انجام دادن تکالیف در این جهان صورت می گیرد و درجاتی که در بهشت برای انسان حاصل می شود از کارهایی نیکی است که خودش در همین دنیا قبل از مردن انجام داده است یا فرزندان صالح او یا دیگر مؤمنین بعد از مردن او انجام داده و ثوابش را به او هدیه کرده اند و به تعبیر دقیقتر؛ بهشت و جهنم باطن و واقعیت اعمالی است که ما در دنیا مرتکب شده ایم؛ چنانکه در روایات زیادی آمده است که: امروز (زندگی دنیا ) جای عمل است و حسابی در کار نیست و فردا (جهان آخرت) جای حساب است و عملی در کار نیست. 🔸بنابر این در بهشت عملی که واجب شرعی باشد و به موجب آن تکلیف برای انسان پیدا شود بر اساس عملکرد به آن حساب و کتابی در کار باشد برای انسان نیست و اگر عبادتی در بهشت بیان شده عبادت عاشقانه و از سر شور عشق و معرفت است نه از روی واجب شرعی بودن آن. بعلاوه احکام و قوانین معمولاً در جایی وضع می شوند که تعدی و تجاوز یا دست کم احتمال آن نسبت به حقوق دیگران وجود داشته باشد در حالی که این مسائل در بهشت نیست چرا که در بهشت نه شیطان نفوذ دارد و نه هوای نفسی هست که بر اساس آن احتمال تعدی وجود داشته باشد قرآن مجید می فرماید: 🔆«هر گونه غلّ (حسد و کینه و عداوت و خیانت) را از سینه ی بهشتیان برمی کنیم (و روحشان را پاک می کنیم ) در حالی که همگی با یکدیگر برادرند... .» 🔆همچنین کلام و سخنی که بین بهشتیان رد و بدل می شود جز سلام و سلامت و خیر و نیکی نیست. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
◾️◾️◾️◾️ 💢سوال: 🔰چرا فقط برای امام حسین(ع) می‌گیرند؟ ✍️پاسخ: ✅برای توضیح جواب این سؤال به این مطالب توجه کنید: ◾️۱. فداکاری های امام حسین(ع) دین را زنده کرد و هیچ امامی به اندازه امام حسین(ع)، در زنده نگه داشتن دین اسلام نقشی نداشته است و این فداکاری ها را باید زنده نگه داشت، چون زنده نگه داشتن دین اسلام است تا دین اسلام زنده بماند. گرامیداشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است. ◾️۲. مصیبتی که حضرت امام حسین(ع) دید، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است و مصیبت امام حسین(ع) از همه مصیبت ها بزرگ تر و سخت تر بود. اگر عامل دیگری هم در کار نبود، همین عامل کافی است که نشان بدهد چرا برای امام حسین(ع) بیش از امامان دیگر و بیش از پیامبر اسلام(ص) عزاداری می کنیم و مراسم متعددی بر پا می کنیم. ◾️۳. در ماه محرم سال ۶۱ حسین بن علی(ع)، اولاد، خویشان و یاران آن حضرت را کشتند و اسیران کربلا را به کوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده روز اربعین شهادت امام حسین و یاران به کربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز روز سختی برای خاندان پیامبر شد. ◾️۴. دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین(ع) قصد نابود کردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین(ع) تلاش کردند تا حادثه کربلا به کلی فراموش شود و حتی گاهی کسانی را که برای زیارت امام حسین(ع) می آمدند می گرفتند، شکنجه می کردند و می کشتند و در زمان متوکل عباسی همه قبرهای کربلا را شخم زدند، مزرعه کردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین(ع) منع کردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها از هر مناسبتی استفاده می کردند. یکی از این مناسبت ها حادثه روز اربعین است. ◾️۵. یکی از نشانه های مؤمن زیارت امام حسین در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسکری(ع) روایت شده است که علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن. (مفاتیح الجنان، ص ۵۴۵، در اعمال ماه صفر، روز بیستم صفر). و یکی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده اند. 📎 📎 🌐منبع:سایت پرسمان 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔷🔹🔹🔷 💢 پرسش: 🔰به چه دلیل روایات اسلامی «مداد علماء» را ارزشمندتر و افضل از «خون شهدا» می دانند؟ ✍️پاسخ: ✅طبق روایات اسلامی در قیامت ارزش کار علماء سنگین تر از خون شهداء می باشد زیرا: 1️⃣ دانشمند با قلمش با روح و فكر مردم سر و كار دارد، و شهيد با شمشيرش با جسم مردم، شهيد ضربه بر پيكر مردم مى زند، ولى عالم تازيانه بر گرده افكار مردم. گاه اثر يك قطره مركّب عالم كه سطرى بنگارد از نظر هدايت و تحول جامعه به سوى سعادت، بیشتر از خون هاى شهداى در راه خداست. گاه يك يا چند قطره مركّب عالم جمله اى بر روى كاغذى شده و تحولی می‌آفریند. 2️⃣ خون شهيد بايد از مُركّب دانشمندان مدد گيرد تا رنگ ابديت پيدا كند، شهيد در مكان و زمان خاصى شهيد شده، چه چيزي مى تواند خون او را به تمام كره زمين بكشاند و در پهنه زمين و زمان بگستراند به غیر از مُركب سر قلم دانشمند؟ آری اگر اين نبود، ممكن بود خون شهید كم رنگ و سپس بى رنگ شود. 3️⃣ علماء خون شهید را تحلیل می کنند و عوامل و اهداف و پیام شهادت را به مردم می رسانند. 4️⃣شهادت هميشه ميّسر نيست، گاهى زمينه شهادت و جهاد در مقابل دشمن وجود ندارد. شايد دهها سال طول بكشد و زمينه اى براى شهادت پيش نيايد، خصوصاً بعد از زمان ائمه معصومين(عليهم السلام). شهادت و شهيد و جهاد نظامى مقطعى است؛ ولى جهاد با قلم، اين اسلحه كوچك قدرتمند هميشه هست. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
👇👇👇 💢پرسش: 🔰آيا اعمالي وجود دارد كه انسان را دائم در بهشت نگه دارد؟ ✍️خداوند در قر آن کريم مي فرمايد : كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند به زودي آنها را وارد باغ‌هايي خواهيم كرد كه در زير آنها رودها جاري مي‌باشد. آنها هميشه در آن خواهند بود، اين وعده حق الهي است... . 👈[1] بر اساس اين آيه کريمه انساني که به موجب داشتن ايمان وانجام اعمال نيک وصالح لياقت وشايستگي ورود به بهشت را پيدا مي کند همين ورود به بهشت کافي خواهدبود كه هميشه در آن بماند. 👈زيرا انسان پس از ورود به بهشت از آن خارج نمي شود تا ما نگران باشيم و به دنبال عملي بگرديم كه ما را دائماً در بهشت نگه دارد. بلكه هر عملي كه ما را وارد بهشت كند همان عمل ما را در بهشت دائماً نگه خواهد داشت ،بنا بر اين جاودانه ماندن در بهشت نياز به عمل خاصي ندارد. 💠ازاين نکته نيز نبايد غافل بود که يک انسان با انجام دادن چند عمل بهشتي نمي شود. بلکه براي انسان يك سري كارها واجب و يك سري كارها حرام است يعني بايد بعضي كارها را حتماً انجام دهد و بعضي ديگر را حتماً ترك كند. وظيفه او انجام واجبات و ترك محرمات است كه اگر چنين نكرد از مسير اطاعت و بندگي خدا خارج شده و مرتكب عصيان شده است[2]. 🗞 خداوند نيز در قرآن در انجا كه پاداش را بيان مي‎كند مي‎گويد: كساني كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند.[3] نمي‎گويد يك عمل صالح يا دو تا، بايد همه اعمال صالح را كه مكلف به انجام آنها است انجام دهد. بنابراين با انجام يك كار خوب و ترك ساير واجبات نمي‎توان به بهشت رفت خداوند در مورد كساني كه اعمال صالح و ناصالح را با هم انجام داده‎اند مي‎گويد: 👈 و گروهي ديگر به گناهان خود اعتراف كردند و اعمال صالح و ناصالحي را به هم آميختند اميد مي‎رود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد خداوند غفور و رحيم است.»[4] كه از اين آيه مي‎فهميم انجام اعمال صالح كه در كنارش اعمال ناصالح را هم آورده باشيم به تنهايي كافي نيست بلكه به خاطر اعمال ناصالح مان مرتكب گناه شده‎ايم حالا كه گناه كرده‎ايم اگر توبه كنيم خداوند انشاء‎الله توبه ما را مي‎پذيرد و چنين اميدي به پذيرش توبه وجود دارد. 👈و نيز بايد انجام وظايفش را ـ انجام واجبات و ترك محرمات ـ در تمام مدت تكليف يعني از دوران بلوغ تا پايان عمر تداوم بخشد چون هر زمان كه وظيفه‎اش را انجام ندهد مرتكب گناه شده و از خط اطاعت خارج شده است 🔰بنابراين بايد اولاً همه وظايف را انجام داد آن هم در تمام مدت تكليف در اين صورت است كه در زمره كساني قرار مي‎گيريم كه ايمان آورده و اعمال صالح (همه اعمال صالح را) انجام داده‎اند و بايد به پاداش الهي كه بهشت باشد اميدوار بود. 👈در آخر بايد گفت بعض اعمال هست كه از طرف معصومين ـ عليهم السلام ـ پاداش آنها بهشت اعلام شده است مثلاً امام رضا ـ عليه السّلام ـ فرموده‎اند: « هر كسي كه فاطمه دختر موسي بن جعفر (ع) را زيارت كند بهشت براي اوست.»[5] 👈ما اگر چنين اعمالي را انجام داديم چون معصومين گفته‎اند به پاداش آن كه بهشت باشد اطمينان داريم ولي اين دليل نمي‎شود كه فكر كنيم هر كار خلافي را خواستيم مي‎توانيم مرتكب شويم. چون ممكن است كار خلاف ما عمل ما را كه پاداشش بهشت بود از بين ببرد در نتيجه به پاداش آن نرسيم و اين گونه روايت که کم هم نيست بدان معنا است که اگر تمام شرائط همراه آن عمل باشد و موانعي همچون گناه صورت نگيرد استحقاق بهشت را براي عامل آن خواهد داشت خلاصه تا انسان در دنياست در معرض امتحانها است و نمي‎تواند به چيزي مطمئن شود و خيالش راحت شود كه بهشتي است. بلکه هميشه بايد بين خوف و رجاء باشد خوف از اين که نکند اعمال با شرائط صورت نگرفته است و مورد پذيرش پروردگار قرار نگيرد و رجاء و اميد نسبت به رحمت الهي و اين که او نسبت به مؤمنين رحيم و غفور است و از لغزش ها مي گذرد. 🗞معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. منازل الآخره، شيخ عباس قمي. 2. چهل حديث، حديث چهارده، امام خميني (ره). 📚پي نوشت ها: [1] . نساء/ 22. [2] . ر. ك: راغب اصفهاني، معجم مفرد الفاظ قرآن، المكتبة الرضويه، 1392، ص 349. [3] . ر. ك: از باب نمونه به: بروج/ 11، توبه/ 102. [4] . ر. ك: به همه ‌آياتي كه ايمان و اعمال صالح را در كنار هم قرار مي‎دهد و بعد پاداش بهشت را بيان مي‎‎كند مثل نساء/ 122. [5] . محدث قمي، سفينه البحار، چاپ اسوه، ج7، ص 125. 📎 🌐منبع: سایت اندیشه قم 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🗞💠💠🗞 💢پرسش: 🔰آیا انسان در بهشت می‌تواند به دیدار افرادی برود که در دنیا آنان را می‌شناخت؟ ✍️پاسخ: ✅ یکى از بزرگ‌ترین لذت‌های انسان بهره‌‏گرفتن از مجلس انس با دوستان یک‌رنگ و باصفا است؛ از این‌رو یکی از نعمت‌ها و لذت‌‌های بهشتیان ملاقات و دیدار با هم‌دیگر است. از مجموع آیات و روایات می‌توان چنین برداشت نمود که دیدار و مهمانی بهشتیان دست کم در دو سطح انجام می‌شود: 🔹 دیدار تمام بهشتیان با هم: این مطلب را شاید بتوان از آیات شریفه‌‌ای که بیان می‌کند بهشتیان «روبروی» هم و یا در کنار هم هستند، استنباط کرد: 🔸«به یقین، پرهیزکاران در باغ‌‌ها(ى سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‌‏ها هستند. (فرشتگان به آنها می‌گویند) داخل این باغ‌ها شوید با سلامت و امنیّت؛ هرگونه غلِّ [حسد و کینه و دشمنى‏] را از سینه آنها برمی‌‏کنیم (و روحشان را پاک می‌‏سازیم) در حالى که همه برابرند، و بر تخت‌ها روبروى یکدیگر قرار دارند». 🔹بنابراین، تعبیر روبروی هم بودن بهشتیان نشان می‌دهد که آنها اولا: دارای دیدار عمومی و جلسات جمعی هستند؛ ثانیا: آنها در جلسات اجتماعی‌شان گرفتار تشریفات آزاردهنده این دنیا نیستند و مجلس آنان بالا و پایین ندارد، و از اصول زندگى طبقاتى رنج‌آور این دنیا در آن‌جا خبرى نیست. همه برادرند؛ همه روبروى یکدیگر و در یک صف - نه یکى بالاى مجلس و دیگرى در پایین- می‌نشینند. 👈البته، این منافات با تفاوت مقام آنها از نظر درجات معنوى ندارد. این مربوط به جلسات اجتماعى آنها است، و گرنه هر کدام بر حسب درجه‌ی تقوا و ایمان جایگاه مخصوص به خود را دارند. 🔹 دیدار خویشان و اقوام: «باغ‌هاى جاویدان بهشتى که وارد آن می‌شوند، و پدران و همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد می‌شوند». 👈برخی از مفسران می‌گویند: «نه تنها آیه‌ی فوق که بعضى دیگر از آیات قرآن نیز تصریح دارند که در جمع بهشتیان، پدران، همسران و فرزندان آنها که صالح باشند وارد می‌شوند، و این در حقیقت براى تکمیل نعمت‌هاى الهى بر آنان است، تا هیچ کمبودى حتى از نظر فراق افراد مورد علاقه‌ی خود نداشته باشند. و از آن‌جا که در آن سرا که سراى نوین و متکاملى است همه چیز تازه و نو می‌‏شود؛ آنها نیز با چهره‌‏هاى تازه و نو و محبت و صمیمیتى داغ‌تر و گرم‌تر وارد می‌‏شوند، محبتى که ارزش نعمت‌هاى بهشتى را چند برابر می‌‏کند. 💠اگرچه در آیه‌ی فوق تنها پدران، فرزندان و همسران ذکر شده‌‏اند، ولى در واقع همه‌ی بستگان در این جمع، حاضرند؛ چراکه حضور فرزندان و پدران بدون حضور برادران و خواهران و حتى سایر بستگان ممکن نیست، و این مطلب با کمى دقت روشن می‌‏شود؛ زیرا هرگاه کسى بهشتى باشد، پدر صالح او نیز به او ملحق می‌شود، و از آن‌جا که پدر صالح بهشتى است، همه‌ی فرزندانش به او می‌‏پیوندند و به این ترتیب برادران به هم ملحق می‌‏شوند. و با همین محاسبه سایر بستگان نیز در آن جمع حضور خواهند داشت». 📎 🌐منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
👇👇👇 💢سوال: 🔰آیا زندگی در بهشت فقط برای لذت بردن است یا مانند این دنیا، خلاقیت، هیجان، ابداع، اختراع، تنوع، و... نیز در آنجا وجود دارد؟ ✍️پاسخ: ✅ انسان موجودی است که از نظر قابلیت برای برخورداری از کمالات، حد و نهایت ندارد؛ و خداوند تحقق و فعلیت یافتن این کمالات را مشروط به به‌کار گیری نیروی عقل و دانش در تمام مراحل حیات و رعایت آن در جزئیات زندگی قرار داده است. کسانی که موفق به آن شوند، بخشی از نتایج و میوه آن‌را در این دنیا می‌چشند، ولی از آن‌جا که این دنیا ظرفیت و قابلیت ارائه کامل از ثمرات آن‌را ندارد؛ بهره‌‌مندی کامل آن‌را به عالم دیگری سپرده ‌است؛ زیرا قابلیت و ظرفیت آن عالم بسیار بیشتر از این دنیا است؛ نسبت این دنیا با عالم آخرت مانند نسبت رحم مادر با این دنیا است. بنابراین بالاترین لذت‌‌های معنوی در بهشت وجود دارد؛ مثلاً چیزی که بیان کردید - یعنی لذت خلاقیت، هیجان، ابداع، اختراع، تنوع شادی و نشاط‌های جذاب- آنچه در آخرت از این نوع لذّات وجود دارد بسیار برتر و بالاتر از آن چیزی است که در این دنیا وجود دارد. بر اساس برخی روایات انسان‌های کامل در آن‌جا به درجه‌‌ای می‌رسند که صفات الهی در آنها به طور کامل تجلی و ظهور می‌کند؛ یعنی همان‌گونه که خداوند حی و قیوم است و حیات دائمی دارد، آن‌جا نیز به وصف حی و قیوم متصف می‌شوند.[1] و همان‌گونه که خداوند خلاق است و هر چه بخواهد خلق می‌کند، انسان در بهشت نیز این‌گونه است.[2] علاوه بر این، بر اساس آیات قرآن تمام موجودات در آخرت دارای حیات و شعورند.[3] بنابراین عالم آخرت سراسر جوش، خروش، هیجان و نشاط‌های جذاب است؛ به گونه‌ای که قابل قیاس با شور و نشاط موجود در این دنیا نیست. خلاصه این‌که بهشت نتیجه تلاش دنیا است؛ هدف را انسان در دنیا تعقیب می‌کند و نتیجه‌اش را در آخرت برداشت می‌کند. آنچه در تعالیم دینی از ویژگی‌های بهشت آمده، حداقل‌ها است که برای بشر قابل درک باشد، وگرنه رضوان الهی بالاتر از تمام نعمت‌هایی است که امروزه برای بشر قابل درک است. 📚پی نوشت: [1]. یعنی همان‌گونه که در مورد خداوند حتی برای یک لحظه‌ بی‌حالی، چرت زدن و سستی رخ نمی‌دهد، انسان‌‌هایی که به درجات بالای بهشت رسیده‌اند نیز دچار چنین حالات نمی‌شوند و دائما سرحال و پرنشاط هستند. [2]. «عن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله فی خبر أهل الجنة: إنّه یأتی إلیهم الملک بعد أن یستأذن منهم للدخول علیهم، فإذا دخل ناولهم کتابا من عند اللّه، فإذا فی الکتاب لکل إنسان یخاطبه به: «من الحیّ القیّوم إلى الحیّ القیّوم، أما بعد فإنّی أقول للشی‏ء «کن» فیکون، و قد جعلتک الیوم تقول للشی‏ء «کن» فیکون فقال صلّى اللّه علیه و آله: فلا یقول أحد من أهل الجنّة لشی‏ء: «کن» إلا و یکون». ابن عربی، الفتوحات، ج 3، ص 295، بیروت، دار الصادر، بی‌تا؛ صدرالمتالهین محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم(صدرا)، ج 4، ص 366، قم، بیدار، چاپ دوم، 1366ش. [3]. و این زندگى دنیا جز سرگرمى بیهوده و بازیچه نیست، و حقّا که خانه آخرت (حتى زمین و آسمان و جماد و نباتش) داراى حیات است (و گویى حقیقت حیات است) اگر می‌دانستند. «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ». عنکبوت، 64. 📎 🌐منبع: سایت اسلام کوئست 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🗞🔹🔹🗞 💢پرسش: 🔰 آیا در روایات توصیه شده که افراد را هنگام سفر از زیر قرآن رد کنیم؟ ✍️پاسخ: ✅در برخی روایات سفارش شده است که هنگام آغاز سفر و در طول مسیر، آیاتی از قرآن خوانده شود؛[1] اما با روایتی که صریحا به رد کردن مسافر از زیر قرآن اشاره کند برخورد نکردیم. 👈با این وجود این رسم و سنت نیکی است و در روایات، مواردی وجود دارد ‌که به انسان‌ها توصیه می‌کند تا خداوند را به قرآن سوگند دهند و یا قرآن را در برابر و بالای سرشان بگذارند: 1️⃣الف) امام سجاد(ع) در دعای سحر خود با خدا این‌گونه مناجات می‌کرد: «...اللَّهُمَّ بِذِمَّةِ الْإِسْلَامِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَیْک‏...».[2] 2️⃣ب) امام صادق‌(ع) فرمود: (اگر دردی به بدن شما رسید) دست خود را به جاى درد بگذارىد و بگویید: ‏«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ الَّذِی نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ وَ هُوَ عِنْدَکَ فِی أُمِّ الْکِتَابِ عَلِیٌّ حَکِیمٌ أَنْ تَشْفِیَنِی بِشِفَائِکَ وَ تُدَاوِیَنِی بِدَوَائِکَ وَ تُعَافِیَنِی مِنْ بَلَائِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ تُصَلِّی عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ».[3] 3️⃣ج) امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) در شب عرفه این چنین دعا کرد: «... وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْقُرْآنِ الْعَظِیم‏...».[4] 4️⃣د) فردی به امام صادق(ع) از ترس بدهکاری و ظلم سلطان شکایت کرد. امام(ع) فرمود: در شب دو رکعت نماز بخوان و در رکعت اول حمد و آیة‌ الکرسی و در رکعت دوم سوره‌ی حمد و از آیه بیست و یک سوره‌ی حشر (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ...) تا آخر این سوره را بخوان و سپس قرآن را بر سر خود قرار بده و بگو: «بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ ...».[5] و ... 💠بر این اساس، رد کردن مسافران از زیر قرآن - حتی اگر روایتی هم در این زمینه وجود نداشته باشد - رویکردی نمادین برای پناه‌بردن به قرآن بوده و اشکال و ایرادی ندارد؛ اما تا روایت صریحی در این زمینه مشاهده نشد، نمی‌توان مدعی شد که معصوم(ع) به این مورد خاص توصیه فرموده است. 📚پی نوشت: [1]. «خواندن آیات قرآن برای رفع خطر در سفرها»، 111769؛ «قرآن به سر گرفتن در شب‌های قدر»، 41786. [2]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 590، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق. [3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 56، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [4]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 1، ص 327، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1409ق. [5]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة(ع)‏، محقق، مصحح، ج3، ص 325، مشهد، بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اول، 1414ق. 📎 🌐منبع: سایت اسلام کوئست 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🗞🔹🔹🗞 💢پرسش: 🔰من شنیدم تا لحظه‌ای که حضرت عزرائیل جان مان را بگیرد می‎توانیم توبه کنیم. حالا اگر کسی گناه کار باشد و دم مرگش توبه کند چی؟ همه گناهانش بخشیده و وارد بهشت می‌شود؟ ✍️پاسخ: ✅از آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) استفاده می‏شود که توبه پیش از فرارسیدن مرگ، پذیرفته می‏شود. ولی به هنگام دیدن نشانه‏های مرگ، توبه پذیرفته نیست. قرآن مجید می‏فرماید: «لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآن»‏؛ توبه كسانى كه گناه مى‌كنند، تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان در رسد، مى‌گويد: «اكنون توبه كردم»، پذيرفته نيست. 🔸داستان فرعون و ایمان آوردن او نیز اشاره به همین مسئله دارد. لحظه‏ای که امواج دریا فرعون را به کام خود کشید گفت: به خدایی که بنی‏اسرائیل به او ایمان آورده‏اند ایمان آوردم و من از تسلیم شدگان هستم. ولی خطابی به جز رد قهرآمیز حق نشنید، آن جا که به او گفته شد: آیا اکنون توبه می‏کنی، در حالی که قبلاً گناه می‏کردی و از مفسدان بودی؟! 🔹دلیل عدم پذیرش توبه در هنگام دیدن مرگ آن است که چنین توبه ای نوعی پشیمانی ناخواسته است که گناهکار به خاطر مشاهده کیفر الهی به آن روی می‏آورد و حالتی است که از بیرون بر او تحمیل شده‏است و هیچ ارتباطی به انقلاب درونی ندارد و هرگز نمی‌‏توان آن را مایه طهارت نفس و پاکی روح دانست. 🔸استاد مطهری می‏گوید: «آدمی که در قعر دریا، آب تمام اطرافش را گرفته و به هر طرف که نگاه می‏کند آب می‏بیند و در این حال اظهار توبه می‏کند، وجدانش منقلب نشده‏است، فطرتش زنده نشده ‏است ... چون خودش را مضطر و بیچاره می‏بیند از روی اضطرار، اظهار تسلیم می‏کند، لذا به او می‏گویند: چرا یک ساعت پیش که آزاد بودی، این حرف را نزدی؟ اگر یک ساعت پیش در حالی که آزاد بودی، این حرف را می‏زدی، معلوم بود که در درون تو انقلاب مقدس پیدا شده اما حالا که این حرف را می‏زنی، این انقلاب مقدس نیست، اضطرار و بیچارگی است». 💠بنابراین عدم پذیرش توبه از جانب خداوند در لحظه مرگ، از روی بخل نیست، بلکه به دلیل عدم صداقت در توبه انسان است. اما کسی که هنوز مرگ را به عینه مشاهده نکرده و توبه کاملی کند توبه اش پذیرفته می شود، حتی اگر یک لحظه بعد از آن از دنیا برود. البته این مسئله به هیچ وجه نباید باعث شود فرد نسبت به گناه جرأت پیدا کند و یا در انجام توبه تاخیر بیندازد. چرا که هیچ کس از لحظه مرگ خود مطلع نیست. به علاوه اینکه غرق شدن در گناه و اصرار در آن توفیق توبه را از انسان می گیرد و ممکن است چنین افرادی هیچ گاه موفق به توبه نشوند. ضمن اینکه توبه از برخی گناهان نیازمند جبران عملی است و ممکن است زمان زیادی را به خود اختصاص دهد و در آخر عمر این فرصت مهیا نشود. 📎 🌐منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
💠🗞🗞💠 💢پرسش: 🔰آیا می‌توان قبل از مرگ، تصویری از دنیای بعد از آن داشت؟ ✍️پاسخ: ✅ اگر مقصود از داشتن تصویری از حوادث بعد مرگ، علم و آگاهی به آن است با مطالعه‌ی کتاب‌هایی که در مورد معاد و قیامت نوشته شده است می‌توان به بخشی از آنچه بعد مرگ رخ می‌دهد آگاهی یافت.[1] 👈در همین راستا، ‌اصل وجود جهانی دیگر، در آیات و روایات فراوانی مورد تأکید قرار گرفته است: 🔹قرآن کریم می‌فرماید: شما عالم نخستین را دانستید چگونه متذکّر نمی‌شوید(که جهانى بعد از آن است)؟[2] 🗞امام سجاد می‌فرماید: تعجب می‌کنم از کسی که قیامت را انکار می‌کند، در حالی‌که این دنیا را مشاهده کرده است‏.[3] ✍️مفسران این آیه را با بیانات مختلف توضیح دادند: 🔹1. اگر از بیابانى بگذریم و در آن قصر بسیار مجلل و باشکوهى با محکم‌ترین و عالی‌ترین مصالح، و تشکیلات وسیع و گسترده ببینیم، و بعد به ما بگویند این‌همه تشکیلات و ساختمان عظیم براى این است که فقط قافله کوچکى چند دقیقه‌ای در آن بیاساید و برود، پیش خود می‌گوییم این کار حکیمانه نیست؛ زیرا براى چنین هدفى مناسب این بود چند خیمه کوچک برپا شود. دنیاى با این عظمت و این‌همه کرات و خورشید و ماه و انواع موجودات زمینى نمی‌تواند براى هدف کوچکى مثل زندگى چند روزه بشر در دنیا آفریده شده باشد، و گرنه آفرینش جهان پوچ و بی‌حاصل است، این تشکیلات عظیم براى موجود شریفى مثل انسان آفریده شده تا خداى بزرگ را از آن بشناسد معرفتى که در زندگى دیگر سرمایه بزرگ او است. 🔹2. دیگر این‌که صحنه‌‏هاى معاد را در این جهان در هر گوشه و کنار با چشم خود می‌بینید، همه سال در عالم گیاهان صحنه رستاخیز تکرار می‌شود، زمین‌هاى مرده را با نزول قطرات حیاتبخش باران زنده می‌کند، چنان‌که در آیه 39 سوره فصلت می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَمُحْیِ الْمَوْتى‏» کسى که این زمین‌هاى مرده را زنده می‌کند هم او است که مردگان را زنده می‌کند! 🗞در آیه 6 سوره حج نیز به همین معنا اشاره شده است.[4] 🔹3. حوادث آخرت، در همین دنیا مشاهده می‌شود؛ مثلاً انسان از مرحله‌ی نطفه به علقه، از علقه به مضغه و از مضغه به صورت گوشت و استخوان تبدیل می‌شود و یا این‌که خاک تبدیل به گیاه و گیاه تبدیل به گوشت، پوست، خون، استخوان و دیگر اجزای انسان یا حیوان می‌شود.[5] 🔰اما اگر مقصود دیدن با چشم ظاهری است، نباید از این چشم که در دنیای مادی وسیله‌ای برای یکی از حواس ‌پنج‌گانه انسان بوده و حتی توانایی دیدن برخی نورهای مادون قرمز و ماورای بنفش را ندارد، انتظار داشت که تصویری از قیامت را دریافت کند، ولی اگر منظور از دیدن، علم حضوری و کشف و شهود است، از راه تقوا و ریاضت نفس می‌توان به آن دست یافت. امام علی(ع) در اوصاف متقین می‌فرماید: «بهشت براى آنان چنان است که گویى آن‌را می‌بینند و در نعمت آن غوطه‌‏ورند و با دوزخ چنانند که گویى آن‌را مشاهده می‌کنند و در عذاب آن گرفتارند».[6] 📚منابع: [1]. در این سایت نیز مطالب متنوع در مورد معاد وجود دارد که با جست‌وجو می‌توانید بیابید: ر. ک: 125؛ 3891؛ 4905؛ 170 و 2609. [2]. واقعه، 62. [3]. «عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ‏ عَجَبٌ کُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أَنْکَرَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى مَنْ یَمُوتُ کُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ وَ الْعَجَبُ‏ کُلُ‏ الْعَجَبِ‏ لِمَنْ‏ أَنْکَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى‏ وَ هُوَ یَرَى‏ النَّشْأَةَ الْأُولَى». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 258، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [4]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 245 و 246، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [5]. ر. ک: کاشانى، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، ج 9، ص 154، تهران، کتابفروشى محمد حسن علمى، 1336ش؛ طیب سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 403، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش. [6]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خ 193، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. 📎 🌐منبع: سایت اسلام کوئست 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🗞🔹🔹🗞 💢پرسش: 🔰از کجا بدانیم وقتی با خدا حرف می‌زنیم، او می‌شنود و یا می‌تواند جواب ما را بدهد؟ ✍️پاسخ: ✅دلایل و برهان‌هایی که وجود خدا را اثبات می‌کند، همان دلایل نیز همه‌ی صفات کمالی را برای خدا اثبات و هر نقص و عیب را از او نفی ‌کرده و او را منزه از معایب می‌داند؛ سمیع و شنوا بودن از صفات کمال است؛ در حقیقت کمالی است که سزاوار ذات متعالی خداوند بوده و برای خداوند ثابت است.[1] 💠بنابراین، از نظر عقلی، دلایل قرآنی و روایی، سمیع و شنوابودن خداوند مسلم است و هر کس به وجود خدا مطمئن شده، معنایی ندارد که منکر شنوا بودن او شود. 👈البته گاهی مقصود از شنوا بودن، حرف‌شنوی، تبعیت و انجام خواسته است؛ ظاهرا آنچه در پرسش آمده به این معنا است؛ در این صورت باید گفت هیچ دلیلی وجود ندارد که خداوند به هر انسانى بفهماند که درخواست او را شنیده و او را مطمئن نماید که خواسته‌اش را برآورده می‌کند. 👈طراحی خداوند در خلقت انسان‌ها بر این پایه قرار گرفته که جز پیامبران و اولیای خاص، دیگران نتوانند از عنصر ویژه وحی بهره‌مند شوند. 📚 پی نوشت: [1]. ر. ک: «خدا و صفات ثبوتی و سلبی»، 2330؛ «نام ها و صفات خداوند»، 5898؛ «صفات جلال و جمال»، 10379؛ «صفات ثبوتیه و سلبی خداوند»، 45846. 📎 🌐منبع:سایت اسلام کوئست 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔎📖🔍 🔎📖🔍 💢 پرسش: 🔰چرا خداوند فرشته هارو آفرید مگر خودش قادر به انجام کارهایش نبوده ؟ ✍️پاسخ: ✅اصل آفرینش فرشتگان مانند دیگر موجودات، براساس فیض خداوند بوده است؛ یعنی از آن جا که خداوند دارای علم و قدرت بی نهایت در خلق عالَم می باشد، تمام پدیده هایی که امکان خلقت در مورد آنها بوده، از جانب خداوند آفریده شده اند. خداوند متعال، براى عطا کردن از ناحیه خودش، هیچ محدودیتى ندارد، و هر چیز که لایق عطا شدن باشد، عطا می کند. اما در مقابل هر جا که عطا نمی کند، به دلیل محدودیت پذیرنده است، و تقصیری و کاستی در عطا کننده وجود ندارد. فرشتگان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و از آن جا که قابلیت حیات و وجود را داشتند؛ خداوند این نعمت را به آنها داد. علاوه بر این باید توجه داشت؛ خداوند، این جهان و موجودات آن را نیکو آفرید. 🔸همچنین خداوند نظام هستی را براساس قانون علت و معلول و رعایت ترتیب میان سلسله علل، خلق نموده است. امام صادق(ع) در این زمینه فرموده اند: «خداوند اشیاء و حوادث را تنها از طریق سبب هایشان جاری می کند».‏ براساس حکمت الهی و اراده و خواست خداوند، ربط بین نظام عالم با خداوند - در حالی که خداوند عاری از هرگونه ویژگی عالم ماده است- با واسطه ها انجام می شود. این واسطه در بسیاری مواقع فرشتگان هستند. 🔹سنت الهی بر این است که به وسیله واسطه هایی؛ نظیر فرشتگان، فیوضات پروردگار را به عالم ماده برساند و در عالم ماده هم واسطه های زیادی در رسیدن آنها به دست ما وجود دارد. در همین رابطه جایگاه وجود فرشتگان در نظام آفرینش تعریف می شود. با تمام آنچه گفته شد؛ ممکن است علت اصلی خلقت فرشتگان چیز دیگری باشد که بر ما پوشیده است. همچنین می توان احتمال داد که عبادت فرشتگان، یک عبادت محض نیست بلکه برای کل عالم امکان و نیز عالم ماده، ثمراتی دارد. به بیان دیگر؛ عبادت آنها سوای بحث تکلیف داشتن یا نداشتن ایشان؛ اثراتی را بر همه مخلوقات و جهان هستی دارد و همین امر می تواند از علت های خلقت آنان باشد. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🗞🔹🔹🗞 💢پرسش: 🔰چرا خداوند جهنم، بهشت و فرشتگان را از دید انسان‌ها مخفی نگه داشت؟ ✍️پاسخ: ✅ پوشیده ماندن امور غیبی همچون وجود فرشتگان و بهشت و جهنم و نیز حقیقت گناه و ثواب، موجب آماده شدن زمینه برای امتحان انسان‌ها است؛ زیرا اگر حجاب‌ها از مقابل چشم دل همه انسان‌ها کنار رود و امور غیبی را مشاهده کند، دیگر ایمان به خدا و آخرت معنا نخواهد داشت؛[1] چرا که ایمان به خدا و آخرت؛ یعنی قبول داشتن چیزهایی که با حواس قابل درک نیست؛ از این‌رو، در قرآن، یکی از نشانه‌های مؤمنان، ایمان داشتن به غیب، ذکر شده است.[2] 👈تجربه نشان داده است که دیدن امور غیبی اثر چندانی بر افراد ندارد. خیلی از افراد معجزات پیامبران را با چشم خود دیدند، ولی کوچک‌ترین تأثیر در ایمان آوردنشان نداشت. درباره ازدیاد ایمان مؤمنان نیز معمولاً اثر طولانی مدت ندارد. همان‌طور در طول تاریخ این موارد دیده شده است؛ 👈مثلاً بنی‌اسرائیل با دیدن معجزات فراوان و شکافته شدن دریا و عبور از میان آن، پس از مدت کمی، گوساله‌پرست شدند. همچنین دیدن معجزات و کراماتی که از پیامبر و امامان معصوم(ع) دیده شد، اثرات طولانی مدتی بر عموم نداشت و فقط افراد کمی که بر اثر غفلت، در گمراهی به سر می‌بردند، با این امور هدایت شدند. 💠بنابراین، بهترین راه برای ازدیاد ایمان، استفاده از نعمت عقل و تفکر کردن در عالم هستی و عبودیت و بندگی خدای تعالی است که در قرآن زیاد مورد سفارش قرار گرفته و در روایات بر آن تأکید شده است. البته توجه به اولیای الهی، خصوصاً معصومین، در این راه کمک فراوانی به شخص می‌کند.[3] 📚پی نوشت: [1]. «یَوْمَ یَأْتی‏ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی‏ إیمانِها خَیْراً»؛ انعام، 158. [2]. «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»؛ بقره، 3. [3]. ر.ک: «تقویت ایمان و اعتقادات»، سؤال 9323؛ «راه‌های تقویت حس خداجویی»، سؤال 3472. 📎 🌐منبع:سایت اسلام کوئست 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔎📖🔍 🔎📖🔍 ✅پرسش: 🔰تقدير و سرنوشت و قضاو قدر و شانس چيست و‌ چه تفاوت هايي دارند ؟ايا اصلا وجود دارند اونها يا نه ؟ ✍️پاسخ: 💠تقدير وسر نوشت وجود دارد ولي شانس وجود ندارد بدين بيان که : 🗞شانس همان بخت و اقبال خوانده مي شود كه در ميان عرف مردم بسيار رواج دارد و نوعي فرصت بهره مندي بيشتر از موفقيت ها محسوب مي گردد ؛ اما شانس ‌و تعابيري مانند آن مثل بخت ‌و طالع‌، واقعيت ندارد. اين امور ريشه‌در نا آگاهي ‌از علت‌ حوادث ‌و رويدادهاي‌ طبيعي‌، اجتماعي ‌و رواني‌دارد. هر کجا انسان‌ هاي ‌سطحي‌ نگر، نتوانستند علت‌ بروز رويدادهاي ‌تلخ‌ يا شيرين‌ را تحليل‌کنند، آن‌ را به ‌شانس ‌و بخت‌ حواله ‌مي‌کنند. 🔸عموميت‌ قانون‌ عليت‌، به ‌اين‌ که‌ هر حادثه‌اي‌ علتي ‌دارد و هر موقعيتي ‌براي‌ انسان ‌(فرد يا جامعه‌) و غير انسان‌ پيش‌آيد، معلول ‌علتي‌است ‌و تقدير و اندازه‌گيري ‌هر پديده‌اي ‌نيز متناسب ‌با وضع ‌علت ‌آن ‌مي‌باشد، امري‌قطعي‌است‌، چون ‌آيات ‌قرآن‌نظير " قد جعل‌اللّه‌لکلِّ شي‌ءٍ قدراً " (1) آن ‌را بيان‌ کرده ‌و علماي ‌اسلامي ‌از آن‌ تحت‌ عنوان ‌قضا و قدر تکويني‌ و تشريعي ‌و ساير انديشمندان ‌جهان ‌به‌ عنوان‌ "قانون ‌علت‌ و معلول‌ يا اسباب‌ و مسبّبات‌" بحث ‌کرده‌اند. ☘️در نتيجه اگر منظور از شانس اتفاقات خارج از چارچوب عليت باشد يقينا نادرست خواهدبود . به طور كلي سرنوشت‌انسان‌ها و عزت‌و ذلت‌آنان‌مرهون‌کارکردهاي‌آنان‌و امور واقعي است نه امور خيالي و توهمي مانند شانس ؛ ‌قرآن به صراحت ‌مي‌فرمايد: " کلُّ نفس‌بما کسبت‌رهينة‌؛(2) هر کس‌در گرو اعمال‌خويش‌است‌". 📚پي‌نوشت‌ها: 1. طلاق‌(65) آيه 3. 2. مدثر (74) آيه 38. 🗞 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🗞🔹🔹🗞 💢پرسش: 🔰آیا می‌توان قبل از مرگ، تصویری از دنیای بعد از آن داشت؟ ✍️پاسخ: ✅ اگر مقصود از داشتن تصویری از حوادث بعد مرگ، علم و آگاهی به آن است با مطالعه‌ی کتاب‌هایی که در مورد معاد و قیامت نوشته شده است می‌توان به بخشی از آنچه بعد مرگ رخ می‌دهد آگاهی یافت.[1] 👈در همین راستا، ‌اصل وجود جهانی دیگر، در آیات و روایات فراوانی مورد تأکید قرار گرفته است: 🗞قرآن کریم می‌فرماید: شما عالم نخستین را دانستید چگونه متذکّر نمی‌شوید(که جهانى بعد از آن است)؟[2] ✍️امام سجاد می‌فرماید: تعجب می‌کنم از کسی که قیامت را انکار می‌کند، در حالی‌که این دنیا را مشاهده کرده است‏.[3] 🗞مفسران این آیه را با بیانات مختلف توضیح دادند: 🔗1. اگر از بیابانى بگذریم و در آن قصر بسیار مجلل و باشکوهى با محکم‌ترین و عالی‌ترین مصالح، و تشکیلات وسیع و گسترده ببینیم، و بعد به ما بگویند این‌همه تشکیلات و ساختمان عظیم براى این است که فقط قافله کوچکى چند دقیقه‌ای در آن بیاساید و برود، پیش خود می‌گوییم این کار حکیمانه نیست؛ 👈زیرا براى چنین هدفى مناسب این بود چند خیمه کوچک برپا شود. دنیاى با این عظمت و این‌همه کرات و خورشید و ماه و انواع موجودات زمینى نمی‌تواند براى هدف کوچکى مثل زندگى چند روزه بشر در دنیا آفریده شده باشد، و گرنه آفرینش جهان پوچ و بی‌حاصل است، این تشکیلات عظیم براى موجود شریفى مثل انسان آفریده شده تا خداى بزرگ را از آن بشناسد معرفتى که در زندگى دیگر سرمایه بزرگ او است. 🔗2. دیگر این‌که صحنه‌‏هاى معاد را در این جهان در هر گوشه و کنار با چشم خود می‌بینید، همه سال در عالم گیاهان صحنه رستاخیز تکرار می‌شود، زمین‌هاى مرده را با نزول قطرات حیاتبخش باران زنده می‌کند، چنان‌که در آیه 39 سوره فصلت می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِی أَحْیاها لَمُحْیِ الْمَوْتى‏» کسى که این زمین‌هاى مرده را زنده می‌کند هم او است که مردگان را زنده می‌کند! 🗞در آیه 6 سوره حج نیز به همین معنا اشاره شده است.[4] 🔗3. حوادث آخرت، در همین دنیا مشاهده می‌شود؛ مثلاً انسان از مرحله‌ی نطفه به علقه، از علقه به مضغه و از مضغه به صورت گوشت و استخوان تبدیل می‌شود و یا این‌که خاک تبدیل به گیاه و گیاه تبدیل به گوشت، پوست، خون، استخوان و دیگر اجزای انسان یا حیوان می‌شود.[5] 💢اما اگر مقصود دیدن با چشم ظاهری است، نباید از این چشم که در دنیای مادی وسیله‌ای برای یکی از حواس ‌پنج‌گانه انسان بوده و حتی توانایی دیدن برخی نورهای مادون قرمز و ماورای بنفش را ندارد، انتظار داشت که تصویری از قیامت را دریافت کند، ولی اگر منظور از دیدن، علم حضوری و کشف و شهود است، از راه تقوا و ریاضت نفس می‌توان به آن دست یافت. امام علی(ع) در اوصاف متقین می‌فرماید: «بهشت براى آنان چنان است که گویى آن‌را می‌بینند و در نعمت آن غوطه‌‏ورند و با دوزخ چنانند که گویى آن‌را مشاهده می‌کنند و در عذاب آن گرفتارند».[6] 📚پی نوشت: [1]. در این سایت نیز مطالب متنوع در مورد معاد وجود دارد که با جست‌وجو می‌توانید بیابید: ر. ک: 125؛ 3891؛ 4905؛ 170 و 2609. [2]. واقعه، 62. [3]. «عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ‏ عَجَبٌ کُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أَنْکَرَ الْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَى مَنْ یَمُوتُ کُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ وَ الْعَجَبُ‏ کُلُ‏ الْعَجَبِ‏ لِمَنْ‏ أَنْکَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى‏ وَ هُوَ یَرَى‏ النَّشْأَةَ الْأُولَى». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 258، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [4]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 245 و 246، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [5]. ر. ک: کاشانى، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، ج 9، ص 154، تهران، کتابفروشى محمد حسن علمى، 1336ش؛ طیب سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 403، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش. [6]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خ 193، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. 📎 🌐منبع:سایت اسلام کوئست 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🔰چرا با وجود دوازده امام، ما را شیعه جعفری می‌نامند؟ ✍️پاسخ: ✅بی‌گمان تشیع همان حقیقت راستین اسلام ناب محمدی است که پیامبرش امت خود را به پیروی از علی(ع) و اهل‌بیت(ع) راهنمایی کرده تا آنان بتوانند از این در به شهر علم محمدی راه یابند. 🔹در زمان امام صادق(ع) شرایط بهتری برای ترویج علوم و معارف دینی فراهم شد و از این رو می‌بینیم که هفتاد در صد از روایات فقهی شیعه به نقل از آن‌حضرت بوده، همان‌گونه که مذاهب فقهی اهل سنت نیز در همین دوره پایه‌گذاری شده است. پس این دوره، دوره شکل‌گیری مذاهب فقهی اسلام نیز بوده است. اصطلاح رئیس مذهب شیعه که بیشتر به امام صادق(ع) گفته می‌شود بیشتر ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل می‌شود که جز در مکتب اهل‌بیت(ع) قابل وصول نیست. 🔸بنابراین، این‌گونه اصطلاحات، ناظر به شرایط تاریخی بوده و صرفاً جنبه توصیفی دارد، و تشیع به عنوان مکتب اهل‌بیت(ع) حقیقت راستین اسلام است و صرفاً مذهبی فقهی در عرض سایر مذاهب نیست. با این‌حال؛ فقه متعالی شیعه به عنوان یکی از افتخارات تشیع در زمان امامت امام صادق‌(ع) در برابر سایر مذاهب فقهی اظهار شد، و از این‌روی تبیین علم شریعت نیز بیشتر به آن‌حضرت اختصاص داشته است. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir
🗞🔹🔹🗞 💢پرسش: 🔰آیا پیامبران(ع) هم در اعتقادات خود دچار شک و تردید می‌شدند؟ ✍️پاسخ: ✅یکی از شرایط رسیدن به مقام نبوت و رسالت از جانب خداوند، برخورداری از روح قوی، مستحکم و ثابت است. در حقیقت، نبوت ارتقای وجودی و روحی انسان است؛ زیرا نبوت در واقع اتصال یا اتحاد با عوالم ملکوت، جبروت و لاهوت است.[1] 🗞قرآن کریم در مورد شرایط انتخاب برای پیشواى دین می‌فرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»؛[2] و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند؛ چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند. 👈از این آیه‌ی شریفه چنین استنباط می‌شود که برای رسیدن به مقام پیشوایی دینی(نبوت و امامت) دو شرط اساسی لازم است: یکی صبر و استقامت؛ دیگری برخورداری از یقین و بالاترین درجه‌ی علم. 🔹گفتنی است که یقین سه مرتبه دارد که به ترتیب عبارت‌اند از: «علم الیقین»، «عین الیقین» و «حق الیقین»؛ بالاترین مرتبه‌ی یقین، حق الیقین است. 👈در این راستا باید گفت؛ گاهى انسان آثار و علائم چیزى را مشاهده می‌کند و یا با کمک استدلال، حقیقت ثابتی را می‌یابد. گاهی هم علاوه بر استدلال عقلی، با روح و جان نیز آن‌را درک می‌کند، و گاهی نه تنها با چشم دل آن‌را می‌بیند، بلکه در حقیقتِ آن فانی و غرق می‌شود؛ مثلاً در مورد وجود آتش، اگر از راه مشاهده‌ی وجود دود، به آتش پی برد، آن‌را «علم الیقین»؛ و اگر از راه مشاهده‌ی خود آتش پی برد «عین الیقین»؛ و اگر با افتادن در آتش و لمس گرمای آن پی برد«حق الیقین» می‌گویند. 🔷در مورد وجود باری تعالی نیز، انسان در ابتدا به وسیله‌ی دلیل و برهان و از آثار و نشانه‌‌ها، وجود حضرتش را اثبات می‌کند که از آن به «علم الیقین» تعبیر می‌شود. 👈در مرحله‌ی بعد، با تزکیه و تهذیب دل و با صفا و طهارت باطن، با عالم نور ارتباط پیدا کرده، و با چشم دل این حقیقت را می‌بیند و درک می‌کند. به این مرتبه از یقین، «عین الیقین» گفته می‌شود. در مرتبه‌ی بالاتر، انسان چنان فانى در عظمت حق تعالى می‌شود که غیر او را در آن مرتبه نمی‌بیند. از این مرتبه به «حقّ الیقین» تعبیر می‌شود.[3] 💠بنابراین، پیامبران(ع) دچار تزلزل‌های روحی و شک و تردید نمی‌شدند و در اعتقادات ثابت و استوار بودند. 📚پی نوشت: [1]. ر. ک: «وحی از نگاه دانشمندان غرب»، 37628؛ «پیامبران و انواع وحی»، 4979؛ «پیامبران(ع) و علم غیب»، 104673؛ «دلیل علم غیب داشتن ائمه اطهار(ع)»، 61459؛ «ویژگی علم انبیاء»، 2544؛ «سهو النبی و دیدگاه متکلمان»، 38042. [2]. سجده، 24. [3]. ر. ک: «مراتب و مراحل یقین»، 32270. 📎 🌐منبع:سایت اسلام کوئست 🔴پایگاه اطلاع رسانی بلاغ 🆔 @balagh_ir