همیشه چای کم رنگ مینوشید. اگر چای پررنگ میشد، از طرف دیگر لیوان نمی توانست مرا ببیند؛ اینطور می گفت :)
حجره !
امروز ساعت ۶ و نیم صبح نشسته بودیم داشتیم صبحانه میخوردیم؛ در کنار این فسقلی های خوشگل.
ملوسِ امروز
جدیدا روابط اجتماعی گربه ها
بیشتر شده 🌸
هدایت شده از التیـــــــام
سلام رفقا
حالتون چطوره ؟
نظرتون چیه هفته ای یک صوت براتون بارگزاری کنیم؟ دوست دارید درمورد چه مسائلی باهاتون حرف بزنیم؟ طلبگی؟ ازدواج؟ انتخاب همسر؟ مسائل و شبهات دینی؟
اینجا بگید : https://daigo.ir/secret/84750920
حجره !
بعضی از اتفاقها به هیچ عنوان از ذهن آدم بیرون نمیره.
یعنی انگار غمش سالها روی سینه آدم میشینه. ول نمیکنه بره
تسلای این جهان این است که رنج مدام و پیوسته وجود ندارد. غمی میرود و شادیای باز زاده میشود. اینها همه در تعادلاند. این جهان، جهان جبرانهاست.