بسم الله
🔵مهدی نصیری با مغالطه "علت جعلی" در مسأله حجاب
مناظره آقای مهدی نصیری با دکتر سوزنچی درباره مناسبات حجاب و سیاست، فرصتی بود برای تجمیع و تمرکزبخشی به دیدگاهی که الزام قانونی به حجاب را غیرمفید یا مضرّ میداند. درباره این دیدگاه نقدهای زیادی وجود دارد اما بسیاری از آنها را در ذیل مغالطه «علت جعلی» (اخذ ما لیس بعلةٍ علةً) میتوان گردآوری کرد.
در مغالطه "علت جعلی"، معلولها به درستی شناخته میشود ولی در یافتن علتشان خطا رخ می دهد. آقای نصیری فهرستی از معلولهای اجتماعی را جمعآوری کرده است. وی درست میگوید که در جامعهی ما دوقطبی به وجود آمده است، درست میگوید که کیفیّت حجاب در این چهل سال افت کرده است و باور به حجاب در زن ایرانی نسبت به قدیم، ضعیف شده است و ... اما وقتی به ریشهیابی این معلولها میپردازد بدون دلیل قانعکنندهای همه این معلولها را به «الزامی بودن حجاب» مستند میکند.
این در حالی است که خود در جای دیگری از همین مناظره صریحا میگوید: «آنچه در صد سال اخیر باعث تضعیف باور حجاب شده، انتقال جامعه ما از سنت به مدرنیته و تحولات ناشی از آن است». همین سرگردانی و حیرت نصیری در بین علت تضعیف این باور، نشانه این است که در شناخت علت دچار سادهانگاری شده است.
در جای دیگری از مناظره، سرگردانیاش آشکارتر میشود و درباره اُفت حجاب در دهههای اخیر میگوید: «اگر هم علل دیگری داشته، الزام به حجاب نتوانسته است آن را رفع کند»! در اینجا دو نکته وجود دارد: نکته اول اینکه وی وجود علل دیگر را نفی نمیکند (و همین نشانه سرگردانی او در کشف علت بدحجابیهای امروزی است). نکته دوم (که البته مهمتر است) این است که گمان میکند علل دیگر بدحجابی را هم باید همین قانون الزامی بودن حجاب رفع کند!
خلاصه آنکه نصیری در مقام یافتن علت مشکلات کنونی مربوط به حجاب، نتوانسته است بین اصل «قانون الزام به حجاب» و «روش اجرای قانون» گسست افکنَد.
#حجاب
#مناسبتی شماره 47 (حجاب الزامی)
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵چرا نصیری به این نتیجه رسیده است؟
1) آنانکه نصیری را میشناسند میدانند که ذهن و روان او به عدالت حساس است و ظلم حتی اگر کم باشد او را میرنجاند و ذهنش را تحت فشار قرار میدهد. در دهه هفتاد که پرچم مبارزه با فساد اقتصادی را به دست گرفته بود و اتفاقا مورد تشویق رهبری نیز قرار گرفته بود، وقتی با فقدان اراده جدی قضائی برای برخورد بافساد اقتصادی روبرو شد، بوی ظلم او را آزرده کرد و تحت یک فشار ذهنی قرار داد. همین فشار ذهنی باعث شد که سرانجام با حالت شبهنومیدی عَلَم مبارزه با فساد را بر زمین نهَد در حالی که هنوز راههای نرفته زیادی در پیش روی او وجود داشت!
2) امروز نیز نصیری از خطاهایی که به نظر این قلم، خاستگاهش صرفاً روش اجرای قانون حجاب الزامی است (نه خود آن قانون)، به تنگ آمده است. در همین مناظره نیز خودش به وضوح نشان میدهد که از جیغ و گریه زنانی که به داخل وَنهای گشت ارشاد کشیده میشوند، دلخور است! از بیمارستان کجسلیقهای که حتی بیماران محجوب اما بدون چادر را در آن شرایط بیماری، وادار به استفاده از چادر میکند، ناراحت است!
3) به گمانم نصیری در دهه نود نیز به خاطر متألم شدن از خطاهایی که برآمده از روشهای اجرای قانون حجاب الزامی است (نه خود قانون حجاب الزامی) رنجیده و تحت فشار ذهنی قرار گرفته و در حال تکرار همان تصمیم دهه هفتاد است! و از نظام نیز میخواهد که به جای «اصلاح روشهای اجرای قانون حجاب» عَلَم قانون حجاب الزامی را بر زمین نهد! کاش بین مشکلات ناشی از قانون الزام به حجاب و مشکلات ناشی از روشهای اجرای آن، فرق مینهاد!
#حجاب
#مناسبتی شماره 48 (حجاب الزامی)
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵جایگاه شبههافکنان در حکومت علی علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام در نامههایی که به برخی کارگزاران خود نوشتهاند، شهروندان رابه سه دسته تقسیم کردهاند:
1) درستکاران( محسن)،
2) شبههافکنان (مریب)
3) مردم عادی (عام و خاص)
حضرت، محسنان را مستحق احسان و مردم عادی (عام و خاص) را مستحق رفق و مدارا دانستهاند اما "مُریبان" را مستحق شدّت و حدّت دانستهاند.
کلمه #مریب اسم فاعل از «اراب» به معنای «کسی که دیگران را به شک و تردید میاندازد» است، که معنایی نزدیک به معنای «#مرجف» دارد. مرجفون نیز در سوره احزاب (آیه 60) مورد تهدید قرار گرفته اند.
↩️پ ن:
1⃣نامه امیرالمومنین به مردم #مدائن وقتی که #حذیفه را به ولایت آنجا گماشت:
و قد ولّيت أموركم حذيفة بن اليمان،... و قد أمرته بالإحسان إلى محسنكم و الشّدّة على مريبكم، و الرّفق بجميعكم،
2⃣ سفارش امیرالمومنین به #قیس_بن_سعد وقتی او را به فرمانداری #مصر گماشت
فأحسن إلى المحسن، و اشدد (و اشتدّ) على المريب، و ارفق بالعامّة و الخاصة فالرفق يُمن.
#رسانه #فریب #شبهه #شبهه_افکن #سختگیری
#با_معارف_نهج، شماره 111
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
کانال با نهج البلاغه را به دوستداران نهج البلاغه معرفی کنیم.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵امیرالمؤمنین علیه السلام از شمشیر قاطع تا برهان قاطع
🔸شمشیر امام علی علیه السلام، شمشیر برندهای بود اما زبانشان نیز کمتر از شمشیرشان بُرِش نداشت. یکی از کمکاریهای ما در مورد معرفی امام علی علیه السلام آن است که در میان تودهها از شمشیرشان بیشتر سخن گفتهایم تا از تفکر منطقی و برهان متقن ایشان.
➖برای نمونه در آستانه جنگ #نهروان وقتی امام علی علیه السلام، #خوارج را به #صلح دعوت میکردند از آنان خواستند که هر چه #شبهه درباره ایشان دارند مطرح کنند. خوارج شبهههایشان را یکی یکی بیان کردند و امام نیز آنها را پاسخ دادند. پاسخهای جذاب امام که پایان یافت، خوارج برای دقایقی ساکت شدند. منطق قاطع امام مبهوتشان کرده بود! برخی به یکدیگر گفتند: "علی راست میگوید! همه استدلالهای ما را بر باد داد!" سپس از اطراف لشکر فریاد برخاست که: "التوبة التوبة! یا امیرالمؤمنین!"
سرانجام هشت هزار نفر از این سپاهِ دوازده هزار نفری توبه کردند، از امیرالمومنین امان خواستند و به ایشان پناه آوردند! امام نیز نخواستند که آنان به سپاه ملحق شوند بلکه به آنان دستور دادند که میدان جنگ را ترک کنند و سپاه علی ع را با چهارهزار خارجی باقی مانده در نهروان تنها بگذارند.
#اقناع_مردم #اعجاز_تأثیری
#منطق_بهت_آور_امیرالمومنین
#با_معارف_نهج، شماره 112
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
آنقدر که از شمشیر علی (علیه السلام) سخن گفته ایم از منطق بهت آور و سخن شگفت آورش نگفته ایم.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
📢#آشنایی_با_خطبه 2
1️⃣فضای صدور خطبه
این خطبه پس از جنگ #صفین ایراد شده است. با توجه به مضامین خطبه که از #توحید شروع شده و با #امامت به پایان رسیده است می توان ارتباط آن با وقایع جنگ صفین را درک کرد که یاران حضرت، با سرکشی از فرمان ایشان، ضایعه بزرگی چون معاویه را بر اسلام و مسلمین تحمیل کردند.
با رجوع به کتاب شریف «تمام نهج البلاغة» در می یابیم که حضرت امیر علیه السلام در این خطبه، ضمن بیانی مفصل از فضائل خود و #اهل_بیت علیهم السلام، از عدم اطاعت یاران از فرامین ایشان به خداوند متعال شکایت می کنند لذا می توان انگیزه اصلی ایراد این خطبه را وقایع جنگ صفین شمرد.
2️⃣اهمیت خطبه
1. این خطبه به لحاظ کلامی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا مشتمل بر معارفی در باب توحید است که این معارف جز از طریق اهل بیت علیهم السلام به دست نمی آید. همچنین بیانگر معارفی در باب نبوت و امامت است، لذا مشتمل بر سه اصل از اصول دین است.
2. جمله معروف « لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ(ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ» در این خطبه واقع شده است.
3. جمله «وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً» بیانگر یکی از معارف عمیق در باب امام شناسی است که همان مجرای فیض بودن اهل بیت علیهم السلام از ازل تا ابد است که در فلسفه و خصوصا در عرفان، مورد بحث واقع می شود.
4. بخش معظمی از این خطبه- که سید رضی(ره) آن را در نهج البلاغة نیاورده است- راجع به فضائل اهل بیت علیهم السلام و شخص حضرت امیر علیه السلام است، لذا این خطبه اهمیت ویژه ای در بحث #امام_شناسی دارد.
3️⃣مضامین خطبه
1. حمد الهی به جهت: طلب تمامیت نعمت، طلب تسلیم بودن در برابر خداوند متعال، طلب مصونیت از معصیت
2. طلب یاری از خداوند برای کفایت امور
3. شهادت به یگانگی خداوند متعال و تمسک بدین شهادت، در برابر شدائد، به جهت آثار این اعتقاد که عبارتند از:
الف) سبب استواری ایمان است. (زیرا گناه، هواپرستی و دور شدن از خداپرستی است)
ب) شروع نیکی هاست. (زیرا هیچ عملی بدون تقوا پذیرفته نیست و اعتقاد به توحید، پایه اساسی تقواست)
ج) سبب خشنودی خداوند است.
د) دور کننده شیطان است.
4. شهادت به نبوت پیامبر اسلام(ص) و حقانیت قرآن و ذکر فلسفه بعثت ایشان.
5. اشاره به گمراهی مردم در زمان بعثت.
6. ذکر فضائل اهل بیت علیهم السلام.
7. ذکر گروهی که نافرمانی و ضلالت را در پیش گرفتند (یعنی خوارج)
8. قابل مقایسه نبودن هیچیک از امت با اهل بیت علیهم السلام.
9. ذکر پاره ای دیگر از فضائل اهل بیت علیهم السلام.
4️⃣مصادر خطبه
مطالب السؤول محمد بن طلحه شافعی/ غرر الحکم آمدی/ المسترشد طبری/ عیون الاخبار ابن قتیبة/ العقد الفرید ابن عبد ربه.
✍️دکتر علی رحیمی؛ شیراز
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵چرا بسیاری از خطبه های امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه نیامده؟
علامه #محمدباقر_محمودی، مولّف کتاب #نهج_السعادة، میگوید:
در باب این که چرا سیدرضی برخی از این موارد را جمع نکرده است، احتمالاتی وجود دارد:
1) احتمال اول این است که شاید این موارد به نظر #سید_رضی رسیده ولی چون وی درصدد جمع آوری مطالبی بوده اند که از نظر فصاحت و بلاغت در حد اعلا باشد، این موارد را که به نظر او در این حد نبوده، نقل نکرده است.
2) احتمال دوم این است که معلوم نیست وی به همه منابع و مصادر دست یافته باشد، زیرا سیدرضی در جوانی به رحمت حق پیوسته است (42سال بیشتر عمر شریف ایشان ادامه پیدا نکرد) و علاوه بر این، کمتر برای یافتن کتابها منابع به اطراف عالم مسافرت کرده است.
به نظر من این احتمال دوم قویتر است و برای آن دلیل هم داریم. مثلاً حدود 12 خطبه از امام علی(ع) در کتاب شریف #کافی وجود دارد، که همسنگ بسیاری از خطبه های نهج البلاغه اند و از لحاظ استحسانات لفظی و ادبی در سطح بالایی هستند. ولی سیدرضی(ره) در نهج البلاغه از آن ذکری به میان نیاورده است و این دلیل آن است که ایشان حتی کتاب کافی را هم مطالعه نکرده است.
https://eitaa.com/banahjolbalaghe