بسم الله
🔵علی و ایرانیان
عمر بن خطاب معتقد بود ایرانیها مجوسی و بیدین هستند و نمیشود از آنها جزیه گرفت (جزیه گرفتن مخصوص اهل کتاب است نه کفار) برای همین پس از فتح ایران، میخواست همه ایرانیان را به دلیل مجوسی بودن، به قتل برساند اما علی بن ابیطالب علیه السلام جلوی او را گرفت و به او فرمود: حق کشتن آنان را نداری چون آنها برای خودشان دین و کتاب آسمانی داشتهاند بنابراین باید آنها را نیز اهل کتاب قلمداد کنی.
پس از این سخن علی، عمر ایرانیان را در دین خودشان آزاد گذاشت.
📌و لما فتحت بلاد العجم، أراد عمر بن الخطاب أن يقتل المجوس و أن لا يقبل منهم الجزية. فقال عليّ (ع) انّه كان لهم نبىّ و كتاب، فيجب أن تستنّ فيهم بسنّة أهل الكتاب؛ فأقرّهم حينئذ على ملّتهم. و لو لا أنّ معهم رسم من رسوم الأنبياء (ع) و إن كانوا قد خلطوه بالبدع، لما كان يوجد فى مملكة الاسلام مجوسى.
📚(اعلام النبوة ابوحاتم رازی ص 176)
#با_معارف_نهج البلاغه 234
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵ترجمه کلمه «المتعسف» در حکمت 320
#حکمت_320: وَ قَالَ (عليهالسلام) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ: سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّت
«بپرس براى آموختن نه براى به مشكل افكندن، زيرا نادانى كه در صدد فراگيرى است مانند داناست اما عالمى كه به بيراهه رود به سان نادان است».(ترجمه شرح نهج البلاغه ابن ميثم، ج 5 ص 681)
🔻کلمه «تعسّف» را لغویان به «سیر و سفر در بیابانی بینشانه و بیتابلو بدون هدایت و راهنما» برگرداندهاند. «کاری را بدون تأمّل و اندیشیدن به دست گرفتن» (ركُوبُ الأَمْرِ بلا تَدَبُّرٍ و لا رَويَّةٍ) را نیز از معانی تعسّف دانستهاند. از بین لغویان، طریحی «ظلم» را به عنوان معنای دومی برای این کلمه ذکر کرده است.
👈در میان مترجمان نهج البلاغة تعبیر «العالم المتعسف» به «عالم بیانصاف»، «عالم اشکالتراش و بداندیش»، «دانائى كه قصد او ايجاد شور و شر ميباشد» و ... برگردانده شده و کمتر مترجمی معنای دقیق این کلمه را به دست داده است.
📌البته در عربی معاصر کلمه «تعسف» به معنای تکلف و خود را به مشقت افکندن به کار میرود. شاید برای همین هم بوده که یکی از شارحان (توضیح نهج البلاغة ج 4 ص 417) با ابتلا به #مغالطه_تاریخی، کلمه را به معنای عربی معاصرش برگردانده و نوشته است: «و انّ العالم #المتعسّف الملقى نفسه فى العسف و المشقّة بسبب المجادلة و الرياء»
#با_مترجمان_نهج، شماره 76
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵آیا عمل به عهدنامه مالک اشتر موجب شکست حکومتها نمیشود؟
(حاضرجوابی عالم شیرازی در برابر مقام قاجاری)
📢شهید مطهری ره: يكى از علماى فارس آمده بود تهران. در مسافر خانه پولهايش را مىدزدند، او هم هيچ كس را نمىشناخته و مانده بوده كه چه بكند. به فكرش مىرسد كه براى تهيّه پول، فرمان امير المؤمنين به مالك اشتر را روى يك كاغذ اعلا با يك خطّ عالى بنويسد و به صدر اعظم وقت هديه كند تا هم او را ارشاد كرده باشد و هم خود از گرفتارى رها شود. اين عالم محترم خيلى زحمت مىكشد و فرمان را مىنويسد و وقت مىگيرد و مىرود.
صدر اعظم مىپرسد اين چيست؟ مىگويد فرمان امير المؤمنين به مالك اشتر است.
صدر اعظم تأمّلى مىكند و بعد مشغول كارهاى خودش مىشود. اين آقا مدّتى مىنشيند و بعد مىخواهد برود، صدر اعظم مىگويد نه، شما بنشينيد. اين مرد محترم باز مىنشيند. مردم مىآيند و مىروند. آخر وقت مىشود، بلند مىشود برود؛ صدراعظم مىگويد نه آقا! شما بفرماييد. همه مىروند غير از نوكرها. باز مىخواهد برود. مىگويد نه شما بنشينيد، من با شما كار دارم. به فرّاش مىگويد در را ببند هيچ كس نيايد.
بعد به اين عالم مىگويد: اين را براى چه نوشتى؟ مىگويد چون شما صدر اعظم هستيد فكر كردم اگر بخواهم به شما خدمتى بكنم هيچ چيز بهتر از اين نمىشود كه فرمان امير المؤمنين را كه دستور حكومت و موازين اسلامى حكومت است براى شما بنويسم.
صدر اعظم مىگويد: بيا جلو! و يواشكى از او مىپرسد: آيا خود على به اين عمل كرد يا نه؟
عالم مىگويد: بله.
صدراعظم مىگويد: خودش كه عمل كرد جز شكست چه نتيجهاى گرفت؟ چه چيزى نصيبش شد كه حالا تو اين را آوردهاى كه من عمل كنم؟
آن مرد عالم گفت: تو چرا اين سؤال را جلو مردم از من نپرسيدى و صبر كردى تا همه مردم رفتند، حتّى نوكرها را بيرون كردى و مرا آوردى نزديك و يواشكى پرسيدى؟ از چه كسى مىترسى؟ از اين مردم مىترسى. تو از چه چيز مردم مىترسى؟ غير از همين على است كه در فكر مردم تأثير كرده؟ الآن معاويه كجاست؟ معاويهاى كه مثل تو عمل مىكرد كجاست؟ تو خودت هم مجبورى به معاويه لعنت كنى. پس على شكست نخورده، باز هم امروز منطق على است كه طرفدار دارد، باز هم حق پيروز است.
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج3، ص: 442
#با_شیفتگان_نهج البلاغه 62
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
30.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥جذابیت نهج البلاغه✅
✍️ دکتر زکی مبارک؛ استاد مصری که مجذوب کلام امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه شد✅
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵ترجمه کلمه «أمِرَ»
واژهی «أمَرَ یأمُرُ» به معنای فرمان دادن و یک فعل متعدی است اما «أمِرَ یأمَرُ» به معنای فراوان شدن و یک فعل لازم است. (امِرَ القوم: کثروا) این کلمه در خطبه 16 نهج البلاغه به کار رفته است:
«حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَيْءٌ فَأَقْبَلَ» #خطبه_16
حقى است و باطلى. گروهى هواداران حقاند و گروهى پيروان باطل. اگر باطل و پیروانش کثرت بیابند، عجب نیست که از دیرباز چنین بوده است و اگر هواداران حق کم شد، ای بسا [روزگاری رسد که افزون گردند] و امید است [که افزون شوند] هرچند کم اتفاق میافتد که آنچه پشت کرده [دوباره] بازآید.
🔻در برخی از ترجمههای نهج البلاغه جمله «فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَل» که در آن «أمِرَ» به معنای «فراوان شد» به کار رفته، به درستی برگردانده نشده است!! در زیر برگردان برخی مترجمان از جمله «فلئن أمِرَ الباطل» را میبینید:
1️⃣آیتی: اگر پيروان باطل سرورى يابند... ❌
2️⃣مبشری: پس اگر هر آينه امروز باطل فرمانگذارى و حكومت مىكند... ❌
3️⃣دشتی: اگر باطل پيروز شود... ❌
4️⃣آقامیرزایی: اگر پيروان باطل بسيار باشند.... ✅
5️⃣فیض: پس اگر باطل بسيار باشد ... ✅
6️⃣انصاریان: اگر باطل بسيار باشد... ✅
#با_مترجمان_نهج، شماره 77
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
لینک کانال↙️
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵چرا علی علیه السلام از فضائل خودش سخن میگفت؟
1) خلفا بویژه خلیفه دوم، در طول حکمرانی خودشان به بهانه منع کتابت حدیث، جلوی انتشار فضائل علی علیه السلام را گرفتند. جامعه جدید اسلامی به دو دلیل اصلا با فضائل علی علیه السلام آشنا نبود: یکی به این دلیل که قلمرو کشور اسلامی به وسیله فتوحات توسعه یافت و در خراسان و ایران و مصر و شامات و آندلس و عراق، اسلام با قرائت خلفا (که در آن اثری از فضائل علی ع نبود) منتشر شده بود و دوم آنکه در مدینه و حجاز هم، سی سال ممنوعیت نقل احادیثِ فضیلت علی (ع)، موجب شده بود جوانان سی تا چهل ساله که اصلا فضائل علی را نشناسند و قدیمیها هم یا فراموش کرده بودند یا از ترس خود را به فراموشی زده بودند!
2) با اینکه برتریِ اهل بیت، بویژه علی علیه السلام، بر همهی امت، از مقبولات اولیهی عصر پیامبر بود (لا یقاس بأهل البیت احدٌ) ولی با یک برنامه سیساله منزلت علی علیه السلام را در میان مردم در حد یکی از صحابه پایین آورده بودند (قد انزلنی الدهر ثم انزلنی الدهر...)!
3) علی علیه السلام وقتی قدرت را به دست گرفت، برگرداندن اموال بیت المال را به عنوان مهمترین اولویت خودش اعلام کرد. این کار با توجه به اینکه از بالا باید شروع میشد، مشکلات و هزینههای بسیار زیادی داشت. یک مشکل مهم و پرهزینه، برخورد با رانتخورهایی بود که تحت عناوین راست و دروغی مانند صحابه پیامبر، کاتبان وحی، مهاجران حبشه، بدریون و ... پنهان شده بودند! معاویه هم یکی از آنها بود!
برخورد بااین رانتخوارانِ نقابدار خیلی پرهزینه و دشوار بود. مشکل مهمتر، اما، یک مشکل شناختی بود چون مردم باور کرده بودند که رانتهای داده شده کاملا موجّه و مطابق با موازین شرعی بوده چراکه توسط شیخین داده شده بود و سیره شیخین را جامعه معتبر میدانست!!! حالا باید علی ع این مردم فریب خورده را از نظر شناختی نیز مجاب میکرد که جنگ با رانتخورهای مقدسنما بروند و هزینههای آن را نیز بدهند! مجاب کردن کسانی که شیخین را مانند پیامبر میدانستند، برای اینکه برخلاف الگوی شیخین، الگوی عدالت طلبی دولت علوی را همراهی و همدلی کنند، نیاز به یک مقبولیت عمیق و گسترده داشت!
4) علی برای حل این دو مشکل به یک سرمایه اجتماعی قوی و مؤثر نیاز داشت. رانتخورها میگفتند علی یکی از صحابه است آیا میتواند صحابه دیگر پیامبر را بازجویی کند؟ آیا میتواند مناصب و اموالی را که صحابه و کاتبان وحی و ... با تشخیص شیخین به دست آوردهاند، از آنان پس بگیرد؟
علی همه فضائل خودش را میخواست احیاء کند، میخواست مردم بدانند او «هارون محمد» است (حدیث منزلت)! او معیار حق و باطل (علی مع الحق) و پیشوای دین (یعسوب الدین) و ... است.
علی برای جلب اعتماد عمومی و حمایت مردمی، و باورپذیر کردن دیدگاه عدالتطلبانهای که بر خلاف رأی شیخین مطرح میکرد، باید فضائل خودش را احیاء میکرد تا با این سرمایه، اولا مردم را قانع و ثانیا همراهی و همدلی آنان را در جنگ با رانتخواران جلب کند! یعنی: حالا روزِ آن رسیده بود که علی همه فضائلش را یکجا برای عدالتطلبیاش هزینه کند.
#با_معارف_نهج البلاغه 235
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵خونخواهی عثمان توسط معاویه الگوی جاهلی یا الگوی اسلامی
وَ زَعَمْتَ أَنَّكَ جِئْتَ ثَائِراً بِدَمِ عُثْمَانَ وَ لَقَدْ عَلِمْتَ حَيْثُ وَقَعَ دَمُ عُثْمَانَ فَاطْلُبْهُ مِنْ هُنَاكَ إِنْ كُنْتَ طَالِباً نامه ۱۰
ادعا كردهاى كه به خونخواهی عثمان آمدهاى، در حالى كه نيك مىدانى خون عثمان كجا و بر گردن چه كسى افتاده است. پس اگر خواستار آن هستى، از همان جا خون او را بجوى.
🔻یکی از رسوم جاهلی که اسلام آن را ابطال کرد، این بود که اعضای قبیله مقتول به صورت نامنظم و آشفتهای از هر یک از اعضای قبیلهی قاتل میتوانستند انتقام بگیرند اسلام با ابطال این شیوه جاهلی خونخواهی را ویژه اولیای مقتول و سازوکار آن را نیز منظم کرد.
خون خواهی هواداران عثمان از حضرت علی علیه السّلام سبب بروز فشارهایی از دو سو به حکومت نوپای علی علیه السلام شد: از یک طرف عایشه و طلحه و زبیر و از طرف دیگر معاویه به بهانه قتل عثمان به دولت علی علیه السلام فشار میآوردند.
✍ابو الأعلی مودودی اندیشمند نوسلفی هندی میگوید: آن زمان، دیگر هنگامه جاهلیت عرب نبود که هر کسی از هرراهی بتواند خون خواهی کند؛ بلکه زمان برپایی حکومت اسلامی بود و در نظام حقوقی آن، نحوه خون خواهی و قصاص مشخص و محدود شده بود. بنابراین روش خونخواهی معاویه بیشتر به روش خونخواهی قبیلهای مرسوم در زمان جاهلیت، شبیه بود تا روش اسلامی.
📚الخلافة و الملک ص 77
#با_معارف_نهج البلاغه 236
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵مزاحمان داخلی و حرکت جامعه به سوی وعده الاهی
✍️یکی از سران خوارج (ابنالکواء) وارد مسجد شد. امیرالمؤمنین علیه السلام در حال قرائت حمد یا سوره نماز بودند. ابنالکواء با صدای بلند، با تعریض به علی علیه السلام، این آیه را قرائت کرد: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ: [ای پیامبر] اگر مشرک بشوی عملت محو میشود و قطعا از زیانکاران خواهی شد» (الزمر: 56).
امیرالمؤمنین ارواحنا فداه با اینکه در حال خواندن حمد یا سوره نماز بودند، به احترام شنیدن آیه قرآن کریم، ساکت شدند اما آن جاهل ملعون دوبار همان آیه را خواند و حضرت باز به احترام قرآن در اثنای نماز سکوت کردند!
بار سوم در پاسخ به ابنالکوا در همان حال نماز، این آیه را تلاوت کردند: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُون»(سوره روم/آیه 60). #مقتضای_حال
📌آیهای که امیرالمؤمنین تلاوت کردند، میگوید: [ای پیامبر در راه رسیدن به اهدافی که خداوند وعده داده است] صبر پیشه کن چراکه وعده خداوند حق است [و تو به آن اهداف خواهی رسید ولی موظب باش] کسانی که [به اهداف و حرکت تو] یقین ندارند باعث انحراف تو از مسیر نشوند».
↩️ویژگیهای اهداف انقلابی جبهه حق:
1) این اهداف حقیقت دارد و قابل دستیابی است پس ناامید نشوید(إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
2) رسیدن به این اهداف بسیار دشوار و نیازمند به صبر است (فَاصْبِرْ).
3) باید به این گزاره ایمان داشته باشی که مسیر تو حق است (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ).
4) کسانی که ایمان به هدف ندارند به شدت مزاحم هستند اما تو نباید بگذاری مزاحمتهای آنان بر سرعت جبهه حق اثر بگذارد. (وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُون).
#با_معارف_نهج البلاغه237
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
🔵خلافتِ انتصابیِ علی بن ابیطالب در کلمات خود حضرت
1) روایات متعدد: امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایات متعددی این مضمون را بیان کرده است که من حقی داشتم و آن حق را پس از وفات پیامبر ضایع کردند.
2) تواتر معنوی این روایات: ابنابیالحدید درباره این روایات پذیرفته است که این روایات تواتر دارند.
3) ظهور روایات در خلافت انتصابی: ابنابیالحدید این را هم پذیرفته است که این روایات ظهور دارند در اینکه علی ع نه فقط به خاطر فضایل شخصی بلکه به خاطر فضایل شخصی و نصب الاهی، استحقاق آن را داشته است که اولین خلیفه انتصابی بعد از پیامبر ص باشد.
4) تأویل روایات: ابنابیالحدید این ظهور را تأویل برده و از اندیشمندان امامیه نیز گلایه کرده است که چرا این روایات را به همان معنای ظاهریاش حمل میکنند؟!!!!!
5) قرینهی ابنابیالحدید برای تأویل بردن این روایات چیست؟ او معتقد است اگر این روایات را بر معنای ظاهریاش حمل کنیم، لازم میآید که برخی از بزرگان مهاجرین و انصار را فاسق بدانیم! فقط همین!
↩️پ ن:
این روایات، به گزارش خود ابنابیالحدید، عبارتاند از:
قوله: «ما زلت مظلوما منذ قبض الله رسوله حتى يوم الناس هذا»
و قوله: «اللهم أخز قريشا فإنها منعتني حقي و غصبتني أمري»
و «قوله فجزى قريشا عني الجوازي فإنهم ظلموني حقي و اغتصبوني سلطان ابن أمي»
و قوله: «و قد سمع صارخا ينادي أنا مظلوم فقال هلم فلنصرخ معا فإني ما زلت مظلوما»
و قوله: «و إنه ليعلم أن محلي منها محل القطب من الرحى»
و قوله: «أرى تراثي نهبا»
و «قوله أصغيا بإنائنا و حملا الناس على رقابنا» و قوله:«إن لنا حقا إن نعطه نأخذه و إن نمنعه نركب أعجاز الإبل و إن طال السرى»
و قوله: «ما زلت مستأثرا علي مدفوعا عما أستحقه و أستوجبه»
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج9، ص: 306 و 307
#با_معارف_نهج البلاغه238
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله
داستان یک بیت از قصیده کمیت
هَنّاد بن سَریّ یکی از بزرگترین عابدان و زاهدان روزگار خود، و از شخصیتهای مورد اعتماد کوفه در قرن دوم هجری بود. اهل سنت او را از حفاظ بزرگ حدیث و حجتی مورد وثوق میدانند.
🔻کراجکی با سند خود از او نقل کرده است که یک شب امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در خواب دیدم. به من فرمود: هناد این شعر کمیت را برایم بخوان که میگوید: «و یوم الدوح دوح غدیر خمّ .... » من هم شعر را برای حضرت خواندم. حضرت بعد از شنیدن قصیده این بیت را اضافه کردند:
و لم أرَ مثل ذاک الیوم یوماً
و لم أرَ مثلَه حقاً اُضیعا
(روزی مانند آن روز [سقیفه] ندیدم و حقی مانند آن حقی که ضایع شد نیز ندیدم)
📌پیش از رؤیای هناد، کمیت خودش هم نقل کرده بود که در هنگام سرودن این قصیده، حضرت را در رؤیایی زیارت کرده و این بیت را خود حضرت بعد از شنیدن کل قصیده، افزودهاند.
📚الغدیر ج 2 ص 218
.
بسم الله
پیشنهادی برای کنشگری حوزه در فضای کنونی کشور
1⃣امیرالمؤمنین علیه السلام (در خطبه_55) در پاسخ به این پرسش فرماندهانش که چرا شروع جنگ را به تأخیر میاندازی فرمود: میخواهم ابتدا دعوت و هدایتشان کنم بعد جنگ و خونریزی را شروع کنم چون هدایت شدنشان را از کشته شدنشان بیشتر دوست دارم (...فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي ... وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا ....)!
2⃣در خطبه 206 از یارانش خواست به جای اینکه شامیان را دشنام بدهند دعا کنند که خدا آنان را هدایت کند و دست از انحرافشان بردارند تا خونشان به دست ما ریخته نشود (اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِم...)
3⃣در آستانه جنگ نهروان ابنعباس را که یکی از عالمترین صحابه اش بود، به نصیحتگویی خوارج فرستاد اما استدلالهای ابنعباس آن قرآنخوانان خشکمغز را قانع نکرد. چنین شد که حضرت خودشان به نصیحتگویی آنان شتافتند و طی گفتگویی مستقیم و اثربخش، بخش عظیمی از سپاه خوارج (طبق برخی نقلها 8هزار نفر از سپاه 12هزار نفری) را قانع کردند که دست از تکفیر علی بن ابیطالب بردارند و از در صلح درآیند! البته پس از جدا شدن این گروه تواب، باقی مانده خوارج را از دم تیغ گذراندند و به پلنگ تیزدندان ترحّم نکردند.
4⃣هدایت کردن کسی که در موضع دشمنی و قتال قرار دارد، کار دشواری است. بیگمان چنین امر دشواری جز به دانشی عمیق و زبانی فصیح میسر نیست. گاه حتی دانش ابنعباس هم کافی نیست!
5⃣چنین بود که محقق کرکی به شاه صفوی ایراد گرفت که چرا در جنگ با ازبکهای سنّی، سیف الدین تفتازانی را کشتید؟ کاش میگذاشتید گوش این متکلم متعصب سنی به دهان من برسد! بیگمان هدایتش میکردم و هدایت او موجب هدایت همه مردم ماوراء النهر و خراسان میشد. محقق کرکی هماره بر از دست رفتن آن فرصت طلایی، تأسف میخورد (مستدرك، الخاتمة ج2، ص: 279).
6⃣براین گمانم که مداد العلماء، چون میتواند مانع از شروع جنگ و ریخته شدن خون شهدا شود، بر دماء الشهداء ترجیح داده شده است! اینکه برخی از کنشگران دوماهه اخیر متهم به محاربه و قتل عمد و .... هستند، مورد شک و تردید و سؤال نیست، سؤال این است که حوزه علمیه آیا تنها شأنش این است که از قوه قضائیه تقاضای اجرای حکم محاربه را برای متهمان داشته باشد یا علم نافعِ این نهاد مقدس، کارکرد دیگری نیز دارد؟
7⃣دوماه اخیر فرصتی بود که دانشگاهها و دبیرستانهای کشور، خودشان آشکارا بانگ برآورَند که چیستند و به کجا فرو افتادهاند؟ پیشنهاد صاحب این قلم به شخص آیتالله اعرافی، این است که لطف کنند و از امسال هرساله در فاصله شانزدهم آذر (روز دانشجو) تا 27 آذر (روز وحدت حوزه و دانشگاه) یک هفته دروس حوزه را رسما تعطیل و طلاب و استادان بزرگوار را در سطوح مختلف (از طلاب جوان تا مدرسان جوان درس خارج و حتی برخی از اعلام و مشاهیر) را به دانشگاههای مختلف کشور گسیل کنند تا شاید جلوی فجایع بعدی گرفته شود.
محقق کرکیام آرزو است!
✍محمد عشایری منفرد
حوزه علمیه قم
.