بسم الله
🔵#آشنایی_با_خطبه پانزدهم
1️⃣فضای صدور #خطبه_15
آنچه سید رضی تحت عنوان خطبه 15 نهج البلاغه آورده، بخشى از خطبه اى است كه امام علیه السلام بعد از بيعت مردم با آن حضرت در مدينه ايراد فرمودند و در آن به تمام افرادى كه در عصر عثمان اموال بيت المال را غارت كرده بودند يا از طرف خليفه به آنها اهدا شده بود هشدار می دهند كه بايد تمام اين اموال را به بيت المال باز گردانند و اگر باز نگردانند با توسل به زور از آنان گرفته خواهد شد (پیام امام، ج1، ص526).
2️⃣اهمیت خطبه
1. بیان پاره ای از مظاهر عدل علوی
2. اداره جامعه بر اساس علم عادی نه بر پایه علم غیب.
3️⃣مضامین خطبه
1. اگر چیزی از بیت المال به عنوان مهر زنان قرار داده شده یا با آن، کنیزی خریداری شده باشد، این اموال را بیت المال بازخواهم گرداند.
2. عدالت مایه گشایش برای مردم است / دامنه عدل وسیع است (دو برداشت از عبارت: فانّ فی العدل سعة)
3. کسی که عدالت بر او ناگوار باشد، ظلم بر او دشوارتر خواهد بود. (در تفسیر این کلام، وجوه متعددی بیان شده است)
4️⃣لطایف خطبه
1. از عبارت «لو وجدته» (اگر بیابم...) می توان دو نکته به دست آورد:
الف) قرار نیست امام علیه السلام جامعه را بر اساس علم غیب اداره کنند.
ب) دفع این شبهه که اگر در جایی دیدید مال به ناحق برده شده ای، به بیت المال بازگردانده نشد، علی علیه السلام از وجود آن ظلم نامطلع بوده است نه آنکه با علم بدان، بنا بر مصالح شخصی یا سیاسی از آن چشم پوشی کرده باشد.
2. شارحان و مترجمان نهج البلاغه، عبارت «فإنّ فی العدل سعة» را اینگونه معنا کرده اند که عدل، سبب گشایش و توسعه بر مردم و مایه رفاه آنان است، در حالیکه می توان توسعه در عدل را به معنای توسعه در دامنه عدل و عدم استثناء چیزی در اجراء عدل دانست. موید این مطلب آن است که این عبارت، تعلیل برای بازگردان مهر زنان و ثمن کنیزان به بیت المال قرار داده شده است یعنی دامنه عدل آنچنان وسیع است که هیچ مصلحتی نمی تواند مانع اجرای عدالت باشد لذا دامنه عدل شامل مهر زنان و امثال آن نیز می شود.
5️⃣مصادر خطبه
الأوائل ابوهلال عسکری/ دعائم الاسلام قاضی نعمان/ اثبات الوصیة مسعودی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵آزای بیان در نهج البلاغة
لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا #نامه_31
این بیان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهجالبلاغه، هزار سال قبل از طرح مسئلهی #آزادی در کشورهای غربی مثل فرانسه یا جاهای دیگر است که میفرماید: لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا، از این روشنتر دیگر چه میشود؟ یعنی انسانها حُرّند، آزادند؛ آزادی شامل همهی انواع آزادی میشود.
➕یا آن جملهی دیگری که معروف است: ا«ستعبدتم النّاس و قد خلقهم الله احرارا»؛ این خطاب به بعضی از فرمانداران آن دوره است که «استعبدتم النّاس»؛ شماها میخواهید با مردم مثل برده رفتار بکنید در حالی که خداوند متعال آنها را آزاد آفریده؟ اینها معارف اسلامی است. از این قبیل، در معارف اسلامی زیاد است؛ در نهجالبلاغه کلمات متعدّدی در این زمینه وجود دارد...
آیت الله #خامنه_ای ۱۳۹۹/۰۱/۰۳
🔻در اعلامیه حقوق بشر که فرانسویها منتشر کردند آن جمله طلائیش که این اعلامیه با آن شروع میشود این است : " خدا انسانها را آزاد آفریده است " امیرالمؤمنین در هزار و دویست سال قبل از آنها فرمود : « لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا » (#مطهری، فلسفه اخلاق، ص 156)
#با_معارف_نهج،شماره 152
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵سه مشکل در ترجمه یک جمله
وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيه (#حکمت_349)
هرکس بداند سخنش نیز جزء اعمالش است [و اعمال هم ریز و درشتش مؤاخذه دارد] سخنی نخواهد گفت مگر درباره آنچه که برایش مهم باشد.
سه مشکل در ترجمه متن وجود دارد:
1️⃣اینکه «کلام» از چه جهت ملحق به «عمل» شده؟
در اینجا سخن، از آنجهت به عمل ملحق شده که مؤاخذه دارد. ابنمیثم میگوید: کسی که بداند سخنش نیز جزء اعمال اوست چنین قیاسی را سامان میدهد: «سخن عمل است. عمل غیرمهم و غیرمربوط مؤاخذه دارد. سخن غیرمربوط و غیرمهم نیز مؤاخذه دارد.» بعد از این قیاس، دیگر فقط در امور مهم و مربوط به خودش سخن میگوید.
2️⃣ اینکه معنای «قلّ» چیست؟ «قلّ» به معنای نفی است نه به معنای «قلّت و کم بودن»!
3️⃣ اینکه معنای «فیما یعنیه» چیست؟ «یَعنِی اَمرٌ فُلاناً» یعنی آن امر برای فلانی مهم است(تاج العروس).
مترجمان معمولا یکی از سه مشکل فوق را نتوانستهاند حل کنند!
⚡️مثلا مترجمی تعبیر «کلامه من عمله» را به معنای «گفتارش از کردارش سرچشمه میگیرد» و مترجم دیگر به «عملش برخاسته از سخنش است» و مترجم دیگری «گفتارش در پی کردارش میآید» و ... برگرداندهاند!
⚡️بسیاری از مترجمان «قلّ» را به معنای کم شدن معنا کردهاند!
⚡️در برگردان کلمه «فیما یعنیه» نیز خطا رخ داده؛ مثلا یکی از مترجما آن را به «آنچه منظورش است» برگردانده است.
#با_مترجمان_نهج، شماره 59
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵عملی که از نماز و روزه هم بالاتر است
امیرالمؤمنین علیه السلام در آخرین وصیتی که به فرزندانشان بیان کردند، انسجام خانوادگی و سلامت روابط ذوی الارحام را مورد تأکید قرار دادند و برای فرزندان و اقارب خود از #پیامبر نقل کردند که روابط میان خود را اصلاح کنید که سالم بودن روابط فیمابین خانوادهها و بستگان از نماز و رزوه هم برتر است.
أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وُلدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا (صلى الله عليه وآله وسلم) يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ ... #نامه_47
در برخی نسخههای این نامه در ادامه این جمله نیز آمده است:
آنچه دین را از بین میبرد بغض بین بستگان و خانوادههای مومن است. دقت کنید در احوال بستگانتان و به آنها رسیدگی کنید تا خداوند حساب و کتاب آخرتتان را بر شما آسان کند « وَ إِنَّ الْمُبيرَةَ الْحَالِقَةَ لِلدّينِ الْبُغْضَةُ لِذَوي أَرْحَامِكُمُ الْمُؤْمِنينَ وَ فَسَادُ ذَاتِ الْبَيْن .. انظروا إلى ذوي أرحامكم فصِلوهم يهوّن اللّه عليكم الحساب» (تمام نهج البلاغه ص 994)
در ماه رمضان که توفیق نماز و روزه وجود دارد، به فکر این عمل برتر از نماز و روزه نیز باشیم.
#با_معارف_نهج،شماره 154
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵دو صفت از صفات کمترتوجه شده علی علیهالسلام از زبان یک دشمن!
بسیار پراحتیاط و حواسجمع
«حَذِر و کثیر الالتفات»
◀️وقتی در جنگ احد به وحشی وعده دادند که در مقابل قتل رسول الله، علی بن ابیطالب یا حمزه سید الشهداء آزاد خواهد شد، وحشی در اندیشه رفت کشتن کدام یک از این سه نفر راحتتر است؟
✔️#وحشی گفته است که با خودم گفتم: اما محمد که اصلا حریفش نمیشوم و اما علی را برانداز کردم و دیدم مردی است: بسیار پراحتیاط و حواسجمع (رجُلاً حَذِراً کثیرالالتفات) برای همین به کمین حمزه رفتم! (بهج الصباغة 4/77)
📚(أمّا محمّد فلا أقدر عليه، و أمّا علي فرأيته رجلا حذرا كثير الالتفات، فلم أطمع فيه، و لكن أكمن لحمزة...).
پ ن: کلمه «حَذِر» بر وزن فَعِل از اوزان #صیغه_مبالغه است.
پ ن: #حمزه جنگجویی بیمانند و جسور بود، چندان پرقدرت میجنگید که لحظه ای قبل از شهادت یکی از مشرکان مهاجم (سباع بن ام نیار) را گرفت و بر زمین کوبید و زانو بر سینهاش نهاد و مانند گوسفند سرش را برید! گفته شده که در جنگ احد چشمهایش کم سو شده بود! (جلوه تاریخ 1/248)
#شجاعت_علی #شجاعت
#با_معارف_نهج،شماره 155
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵#آشنایی_با_خطبه شانزدهم
1️⃣فضای صدور #خطبه_16
اين خطبه، نخستين خطبه يا از نخستين خطبههايى است كه بعد از قتل عثمان و به حكومت رسيدن امام (ع) در مدينه ايراد شده است (پیام امام، ج1، ص536)
2️⃣اهمیت خطبه
1. اشاره اجمالی به عمق انحرافات ایجاد شده بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)
2. پیشگوئی نسبت به آینده
3. وجود جملات بسیار بلیغ در این خطبه
مضامین خطبه
خطبه مشتمل بر چهار محور کلی همراه با ریزموضوعاتی می باشد:
1. برای تاکید بر اهمیت سخنانی که می خواهند بیان کنند می فرمایند: «ذمّهام در گرو اين سخنانى است كه مىگويم و من صدق آن را تضمين مىكنم».
2. اگر عبرت از گذشته موجب هشیاری انسان نسبت به عقوبتهای آینده شود، تقوا مانع از افتادن وی در شبهات می شود.
3. ابتلائات و آزمون هایی که هنگام بعثت رسول خدا(ص) متوجه شما شد، دوباره بازگشته است.
4. اشاره به دگرگونی وضع مردم از حیث بهره مندی از بیت المال و اشغال مناصب به گونه ای که دست مفسدان از بیت المال قطع شده و از مناصب حکومتی کنار گذاشته شده و صالحان به کار گماشته خواهند شد. (وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً- وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْر)
برخی شارحان اين بخش از خطبه را ناظر به زمان خلافت بنى اميه می دانند که اکابر را عقب زده، اراذل را بر سر كار آورده و بر مردم ظلم و ستم روا می دارند (شرح ابن میثم، ج1، ص300)
5. عده ای که ابتدا در همراهی حق کوتاهی کردند مشمول توفیق الهی شده عاقبت به خیر می شوند و بالعکس، عده ای که ابتدا حق را یاری کرده اند، از حق دست خواهند کشید.
6. هرگز حقیقتی را کتمان نکرده و هیچگاه دروغ نگفته ام.
7. پیش از این، حوادث این روز به من خبر داده شده بود (توسط پیامبر اکرم ص).
8. گناهان به مانند اسبان سرکشی هستند که خطاکاران را بر آن سوار کرده، زمام اسبان را از سواران گرفته و آنان را داخل در آتش می نمایند.
9. تقوا همانند مركبهاى رام و راهواری است كه اهلش را بر آن سوار مىكنند و زمام آنها را به دستشان مىسپارند و آنها را به بهشت جاويدان مىرسانند
10. حق و باطلى وجود دارد و براى هر كدام اهل و طرفدارانى است، اگر باطل حكومت كند جاى تعجّب نيست؛ از ديرباز چنين بوده است و اگر حق و پيروانش كم باشند (نگران نباشيد) چه بسا افزوده گردند و بر لشكر باطل پيروز شوند.
11. كمتر مىشود چيزى پشت كند و بار دیگر بازگردد. (معانی متعددی برای این جمله بیان شده است)
12. کسی که بهشت و جهنم در پیش روی اوست، از پرداختن به امور دیگر منصرف می شود.
13. مردم به سه گروه تقسیم می شوند:
1) کسی که با تلاش و کوشش، به سرعت پیش رفته و نجات می یابد.
2) کسی که به کندی طلب می کند و امید به نجات دارد.
3) کسی که کوتاهی کرده و در آتش فرومی افتد.
14. انحراف به چپ و راست، گمراهی است و راه میانه، جاده نجات است که كتاب جاويدان الهی و آثار نبوّت بر آن قرار دارد و راه ورود به سنّت پيامبر (ص) از همينجاست و پايان كار به آن منتهى مىشود.
15. آن كس كه به ناحق ادّعایی كند هلاك مىشود (یا هلاک باد) و آن كس كه دروغ می گوید ناکام و ناموفق می شود (یا ناکام باد).
16. دو برداشت مخالف از عبارت «من أبدی صفحته للحق هلک»: 1) آن كس که به مبارزه با حق برخيزد هلاك می شود (پیام امام). 2) هر کس حق را در هر موقعیتی بی پروا بیان کند، از ناحیه جاهلان به هلاکت می افتد (ابن میثم).
17. در نادانى انسان همين بس كه قدر خويش را نشناسد،
18. ريشه درختى كه در زمين تقوا نشانده شود هرگز نابودى نمىپذيرد و بذر و زراعت هیچ قومی در اين زمين تشنه نمىگردد.
19. در خانههاى خود پنهان شويد (و در دستهبندىهاى منافقان و نفاقافكنان شركت نجوييد).
20. در اصلاح ميان خود بكوشيد.
21. توبه پيش روى شما و در دسترستان است (به آن چنگ زنيد و گذشته خود را جبران كنيد)
22. هيچ ستايشگرى جز خدا را ستايش نمی کند.
23. (در گناه و خطا) جز خويش را نبايد سرزنش نمود.
ادامه در فرستهی بعدی👇👇👇
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
🔵#آشنایی_با_خطبه شانزدهم👆👆👆
3️⃣لطایف خطبه
1. بازگشت ابتلائات زمان پیامبر اکرم(ص) بیانگر بازگشت مردم به عصر جاهلیت است یعنی مردم به قدری از آموزه های اصیل اسلام دور افتاده اند که رسیدن حضرت به خلافت، به مثابه ظهور پیامبری جدید است که دوباره اسلام را با خود به ارمغان آورده است.
2. امام علیه السلام در مورد گناهان از تعبیر «خَيلً شُمُسً» (اسبهاى سركش) و در مورد تقوا از تعبیر «مَطايا ذُلُلً» (مركبهاى رام) استفاده کرده است و اين نكته دقيقى دارد، چرا كه «خيل» در اصل از ماده «خيال» است و به افراد مغرور و متكبّر كه گرفتار خيالاتند «مُختال» گفته مىشود و اسب را از آن جهت «خَيل» گفتهاند كه غالبا سبب غرور و مباهات سواركارش مىشود.
به عكس، «مطايا» جمع «مَطيّة» از ماده «مَطو» (بر وزن عطف) به معنى جديّت و نجات در سير است، بنابراين «مطيّه» مركب راهوار و سريع السيرى است كه در مسير مستقيم به طرف مقصد پيش مىرود، سركشى نمىكند و انسان را به بيراهه نمىكشاند (پیام امام، ج1، ص550).
3. از تعبیر «وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا » دو نکته لطیف قابل برداشت است:
الف) لجام، برای مهار هر مرکبی، ضروری است و ضرورت در دست داشتن لجام اسب وحشی، دو چندان است، حال اگر لجام مرکب گناه را از دست سوارش بگیرند، هلاکتش قطعی خواهد بود.
ب) کسی که بر مرکب گناه سوار شود، به بردگی رفته است چرا که مهار زندگی خویش را در دست نداشته و سوارکاری است که هوا و هوس مسیر او را مشخص می کند نه عقلانیتی که جوهره انسانیت اوست لذا می توان گفت که زندگی بر محور گناه، بردگی، مسلوب الارادة شدن، خودباختگی، تهی شدن از مرحله انسانیت و سقوط به ورطه حیوانیت است.
4. نسبت به هر دو طایفه از اهل طاعت و معصیت، از فعل مجهول «حُمِلَ» استفاده شده است و شاید اشاره بدین مطلب باشد که انسان چاره ای جز رفتن در طریق حق یا باطل نداشته و راه سومی وجود ندارد، چرا که انسان، در حال شدن است؛ آمده ایم تا خودِ آخرتی خود را بسازیم، خود ناری یا نوری را؛ ما در اصلِ شدن، مجبوریم و تنها در چه چیز شدن، مختاریم، نار شدن یا نور شدن. این معنا با تعبیر «حقًّ و باطلً» تقویت می شود که شقّ سومی ذکر نشده است.
5. در مورد مرکب اهل معصیت می فرمایند: «و خُلِعَت لُجُمُها»؛ یعنی مرکب اهل گناه، بی لجام است، نه اینکه لجام داشته ولی لجامش را از دست سوارش گرفته باشند. این تعبیر می تواند اشاره بدان باشد که گناه، مرکبی غیر قابل کنترل است چرا که لجام، برای کنترل است و سوارکاری که سوار بر مرکب چموش بی لجام شده است، هیچ راهی برای کنترل مرکب خویش ندارد.
6. از آنجا که حذف متعلَّق، دلیل بر عموم است، عبارت «شُغِل مَنِ الجنّة و النارُ امامَه» نشان می دهد که توجه به آخرت، انسان را از توجه به غیر آن بازمی دارد و دلیلی ندارد که چون برخی شارحان، عبارت را ناظر به رویگردانی از حرام بدانیم. اهل تقوی به لذایذ دنیوی نیز رنگ اخروی می بخشند لذا توجه به دنیا، منافاتی با توجه به آخرت ندارد.
7. در عبارت «و الطّريق الوسطى هى الجادّة» تفاوت «طریق» و «جاده» در آن است که راه روشن و واضح را «جاده» می نامند (العین) یعنی راهی که بیّن الرشد است و انسان را به کمال مطلوب می رساند، راه میانه است که همان راه اهلبیت علیهم السلام است (و کذلک جعلناکم امة وسطا)
برخی دیگر، «جادّة» را به «معظم الطریق» یعنی شاهراه معنا کرده اند (الصحاح).
4️⃣مصادر خطبه
البیان و التبیین ابوعثمان جاحظ/ النهایة ابن اثیر/ الارشاد شیخ مفید/ عیون الاخبار ابن قتیبة/ تاریخ یعقوبی و ...
https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله
🔵ما و عبرتگیری از مرگ دیگران
⚡️خطر دور شدن از سبک زندگی امیرالمؤمنین علیه السلام
روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام در تشییع جنازهای شرکت کرده بودند، دیدند که شخصی میخندد. فرمودند: «گویا [گمان کردهاید] مرگ فقط برای دیگران نوشته شده است! و این حقیقت فقط بر دیگران لازم شده است! گویا فکر کردهاید این امواتی که میبینیم مسافرانی هستند که به زودی به نزدمان بازخواهند گشت! در قبرهایشان جایشان میدهیم و میراثهایشان را میخوریم چنانکه گویا خودمان برای همیشه جاوید هستیم. چه عجیب است که هر وعظ دهندهای را فراموش میکنیم در حالیکه خود آماج هر بلا و حادثه [و هر لحظه در آستانه مرگ] هستیم. #حکمت_122
از توضیحات امیرالمؤمنین علیه السلام پیداست که خنده آن شخص از آنجهت که نشانه غفلت او از پدیده مهمی به نام «مرگ» بوده، موجب ناراحتی حضرت شده است. بنابراین نه تنها خنده در تشییع جنازه میت، بلکه هر چیز دیگری که موجب غفلت شود یا مانع از پندگیری انسان از #مرگ دیگران شود، به اندازه همین خندیدن، عملی ناپسند و مورد بغض حضرت میباشد چرا که در اندیشه علی علیهالسلام مرگ مردگان باید موجب عبرتگیری و بیداری زندگان شود. حضرت در جای دیگری فرمودهاند: «مردگانتان مایه پند و عبرتتان بشوند بهتر است تا اینکه مایه افتخارتان بشوند»! (لأن یکونوا عبراً احق ان یکونول مفتخرا» (#خطبه_221)
🔻متاسفانه مدتی است برخی از اسباب غفلت، مانند موسیقی (حتی موسیقی حلال) در مراسمات تشییع و تدفین اموات مرسوم شده است. این سبک زندگی، ما را از الگوی زیستی امیرالمؤمنین علیهالسلام دور میکند!
حکمت 122
كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِي نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ
#با_معارف_نهج،شماره 156
https://eitaa.com/banahjolbalaghe