هدایت شده از ـ دلداده ارباب
برای ِموفقیت همه کنکوری ها، 2 صلوات سهم ِشما (:!
کنکوریهای عزیز ، سلام .
میبینید همه دارن برای شما دعا
میکنند ؟ میبینید صلوات نذر
میکنند تا این امتحان رو خوب
پشت سر بذارید ؟ آروم باشید . .
اون لحظههایی که استرس بر
ذهنتون غلبه میکنه تکرار کنید
حسبی الله′ !
خدا کفایت میکنه برای شما ،
خدا هوای شما رو داره .
هرچی خوندید و نخوندید
دیگه تموم شد، بذارید کنار ؛
الان و توی این ساعتهای آخر
با تمام قلبتون به خدا اعتماد کنید
و همه چیز رو به خودش بسپرید .
چندتا توصیه کوچیک هم هست
که میتونید انجام بدید :
۱_ از خونه خواستید خارج بشید
بگید آمَنْتُ باللّهْ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللّه
و یازده مرتبه توحید بخونید .
۲_ قبل از پاسخگویی به سوالات سه
مرتبه آیةالکرسی و صلوات بخونید .
۳_ هرجا استرس گرفتید ؛
الا بذکر الله تطمئن القلوب
۴_ اَللهم إنی تَوَکَلتُ عَلَیکَ،
وَ سَلَمتَ عُمری عَلیکَ،
لا مَلجأ وَ منجا مِنک اِلا اِلیک!
۵_ ۱۸ مرتبه یاحی
۶_ هرجا حس کردید پاسخ سوال از
ذهنتون رفته از خدا کمک بخواید و
بگید شما رو به پاسخ درست هدایت کنه .
موفقباشید :)🌱 ؛
شاهرخ حر انقلاب 1.mp3
33.04M
📗کتاب صوتی
#شاهرخ_حر_انقلاب
قسمت 1⃣
@hejabuni
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با عشق حسین هرکه سروکار ندارد،
خشکیده نهالیست که پرو بال ندارد 💔🥺
هدایت شده از رادیو اَگنِس
کوه مثلِ پدر.mp3
5.8M
اشتباه میگن پدر مثل کوه میمونه!
عیدتون مبارک♡
متن: مهدی پیروزمند
#دکلمه
#عید_غدیر
#پادکست
#غدیر
#کوه
آرامشو رفاقت:
🎙 ʀᴀᴅɪᴏ ᴀɢɴᴇꜱ
روزقـیامـٺ
انگشتاٺشهادٺمیدن 🖐🏻
کدوم سایـٺ را لـمسکردۍ
بہکـدومگروه عضوشدۍ
واردکدومکانالی شدۍ
پیوۍکی رفتی و چیتایپکردی
چهاستورۍگذاشتی
چهپستیگذاشتی و...
همهےِهمهاینهاانگشتاٺشهادٺمیدن‼️
#تلنگرانه
[هیئت بنات الزینب]🖤!
«خاطرات سفیر»♥️🪴 ¹⁰تاثیر تلفظ کلمات بر نتیجه ی بحث همسر اون زن هم برای دفاع از من جنگیده. چه طور ز
«خاطرات سفیر»♥️🪴
¹¹آغاز یه دوستی
ساعت ۶ عصر از دانشگاه برگشتم خوابگاه. یک راست رفتم توی آشپزخونه، با دو تا سیب زمینی و یه بسته پنیر پیتزا و سس مایونز؛ که خداوند ان شاء الله هر آینه بر قبر مخترعش نور بتاباند! اولی رو بذارید توی ماکروویو دو دقیقه بپزه. بعد دومی و سومی رو بریزید روش و بخورید تا غم دنیا یادتون بره. داشتم می خوردم و کیف می کردم و غم دنیا یادم می رفت که یهو سمیه وارد آشپزخونه شد و صاف اومد نشست اون ور میز. تقریبا رو به روی من، و من غمباد گرفتم. سمیه یه دختر الجزایری بود که روزای قبل توی بحث طرف عمر رو گرفته بود. سلام و علیکی کرد و پرسید:
«به نظر تو خدا وجود داره؟»
-نداره؟
-چرا داره. ولی نمی دونم وقتی ازم می پرسن چطور اثباتش کنم.
نیم ساعتی سر این مسئله صحبت کردیم و من یاد بچگیام افتادم؛ اون روزا که چهار پنج سالَم بیشتر نبود و مادرم که همه ی موفقیت هایم رو از ایشون دارم، به من می گفت:
«بیا بازی کنیم تو یه مسلمونی و من یه کافرم. ببین می تونی به من ثابت کنی که خدا وجود داره؟»
و من چقدر این بازیها رو دوست داشتم. مادرم بدون ملاحظه ی سن من، استدلال هایی در ردّ خدا می آورد که من را جداً به شک می انداخت و بعد خودش توضیح می داد جواب این شکّیات چیه و دوباره ادامه ی بازی.
بعد از موضوع اثبات خدا، سمیه بدون مقدمه گفت:
«می دونی من نماز نمی خونم. نه این که مخالفش باشم؛ اما مطمئنم خدا خیلی بزرگ تر از اونه که بخواد بابت این چیزا ناراحت بشه.»
ادامه داد:
«البته روزه می گیرما! خیلی هم به خدا معتقدم.»
فکر کردم این دختر اگه نمی خواست کسی قانعش کنه که نماز بخونه، اصلا این مسئله رو مطرح نمی کرد. اینه که مطمئن شدم فقط دنبال بهونه است تا دوباره نمازش رو شروع کنه. خونسرد گفتم:
«خب بی خود روزه می گیری. دیگه نمی خواد بگیری.»
یه کم چشماش گرد شد.
گفت:
«واسه چی؟»
گفتم:
«واسه چی بگیری؟»
-واسه این که اگه نگیرم گناه داره.
-کی گفته گناه داره؟
یه کم عصبانی شد فکر کرد دستش انداختم.
-یعنی چی؟ چه طور نمی دونی؟ خدا خودش گفته.
-خدا خودش به تو گفته:
«اگه روزه نگیری، گناه داره، اما اگه نماز نخونی گناه نداره؟»
-نه، اما روزه رو باید گرفت.
_خدا خیلی بزرگ تر از اونه که بخواد از روزه نگرفتن تو ناراحت بشه.
- خب چرا باید نماز خوند؟
...و این سوال کافی بود برای این که مجبور بشم درباره ی خیلی واجبات دیگه توضیح بدم.
ادامه دارد....
« @banatozainb »