eitaa logo
هیئت‌بنات‌الزهرا (س)
1.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
103 فایل
اینجا آغوشِ تو پناه مان میشود حضرت مادر❤ نگاهِ مهربان توست که مارا دورهم جمع میکند "خواهرانه هایمان را از شما داریم" ما را دخترانِ شما میخوانند: _بنات الزهــــ.ــــرا (سلام الله علیها) تنهاکانال‌رسمی‌هیئت‌بنات‌الزهرا🌿 ارتباط باما: @Zahraiam
مشاهده در ایتا
دانلود
باهـــــم بخندیم😁 🌸آشپز و کمک آشپز آشپز و کمک آشپز تازه وارد بودند و با شوخی بچه ها نا آشنا آشپز سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها رو چید جلوی بچه ها رفت نون بیاره که علیرضا بلند شد و گفت ( بچه ها ! یادتون نره ! ) آشپز اومد و تند تند دوتا نون گذاشت جلوی هر نفر و رفت بچه ها تند ، نون ها رو گذاشتند زیر پیراهنشون کمک آشپز اومد نگاه سفره کرد ، تعجب کرد برای هر نفر دوتا کوکو گذاشت و رفت بچه ها با سرعت کوکوها رو گذاشتند لای نون هایی که زیر پیراهنشون بود آشپز و کمک آشپز اومدن بالا سر بچه ها زل زدند به سفره بچه ها هم شروع کردند به گفتن شعار همیشگی ( ما گشنمونه یا لله ! ) که حاجی داخل سنگر شد و گفت چخبره ؟ آشپز دوید روبروی حاجی و گفت حاجی اینا دیگه کیند کجا بودند! دیوونه اند یا موجی ؟!! فرمانده با خنده پرسید چی شده ؟ آشپز گفت تو چشم بهم زدنی مثل آفریقائی های گشنه هرچی بود بلعیدند !! آشپز داشت بلبل زبونی میکرد که بچه ها نون ها و کوکو ها رو یواشکی گذاشتند تو سفره حاجی گفت این بیچاره ها که هنوز غذاشونو نخوردند آشپز نگاه سفره کرد ، کمی چشماشو باز و بسته کرد با تعجب سرش رو تکونی داد و گفت جلل الخالق !؟ اینها دیوونه اند یا اجنه؟! و بعد رفت تو آشپز خونه.... هنوز نرفته بود که صدای خنده بچه ها سنگرو لرزوند. 😂😂😂😅 @banatozzahra
😅 🌸خاطره ای از زبان شهید ابراهیم هادی در منطقه المهدی در همان روزهای اول جنگ،پنج جوان به گروه ما ملحق شدند . آنها از یک روستا با هم به جبهه آماده بودند. چند روزی گذشت .دیدم اینها اهل نماز نیستند! تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم .بندگان خدا آدم های خیلی ساده ای بودند... آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند .فقط به خاطر علاقه به امام آماده بودند جبهه... از طرفی خودشان هم دوست داشتند که نماز را یاد بگیرند. من هم بعد از یاد دادن وضو،یکی از بچه ها را صدا زدم و  گفتم:این آقا پیش نماز شما،هر کاری کرد شما هم انجام بدید. من هم کنار شما می ایستم و بلند بلند ذکرهای نماز را تکرار می کنم تا یاد بگیرید. ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد. چند دقیقه بعد ادامه داد: در رکعت اول وسط خواندن حمد،امام جماعت شروع کرد سرش را خاراندن،یکدفعه دیدم آن پنج نفر شروع کردند به خاراندن سر!! خیلی خنده ام گرفته بود اما خودم را کنترل می کردم. اما در سجده وقتی امام جماعت بلند شد مُهر به پیشانیش چسبیده بود و افتاد. پیش نماز به سمت چپ خم شد که مهرش را بردارد. یکدفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز کردند. اینجا بود که دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم زیر خنده!!!😁😁😁😁 @banatozzahra ⬅️به مابپیوندید⬅️
هدایت شده از .
📕دفترچه گناهان یک شهید ۱۶ ساله👇 ✍️در تفحص شهدا، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد ❌گناهان یک هفته او اینها بود؛ شنبه: بدون وضو خوابیدم. یکشنبه: خنده بلند در جمع دوشنبه: وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم. سه شنبه: نماز شب را سریع خواندم. چهارشنبه: فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت. پنجشنبه: ذکر روز را فراموش کردم. جمعه: تکمیل نکردن ۱۰۰۰صلوات و بسنده به ۷۰۰ صلوات. 📝راوی که یکی از بچه‌های تفحص شهدا بوده می‌نویسد: ⁉️ دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم... ما چی⁉️ کجای کاریم❓ حرفامون شده رساله توجیه المسائل‼️ 1️⃣غيبت… تو روشم ميگم🗣 2️⃣تهمت… همه ميگن🔕 3️⃣دروغ… مصلحتی📛 4️⃣رشوه... شيرينی🍭 5️⃣ماهواره... شبکه های علمی📡 6️⃣مال حرام ... پيش سه هزار ميليارد هیچه💵 7️⃣ربا...💸 همه ميخورن ديگه🚫 8️⃣نگاه به نامحرم...🙈 يه نظر حلاله👀 9️⃣موسيقی حرام...🎼 آرامش بخش🔇 🔟مجلس حرام...💃 يه شب که هزار شب نميشه❌ 1️⃣1️⃣بخل... اگه خدا ميخواست بهش ميداد 💰 🌷شهدا واقعا شرمنده‌ایم که بجای بودن فقط شرمنده‌ایم😔 🔅سلامتی (عج)صلوات🔅