بخاطر وضعیت مالی پدرم ، خواستگارهای پولداری داشتم کههمه را دست به سرکرده بودم . حالایک مراسم عقد ساده درامام زاده و۱۴سکه مهریه!
همیشه در فضای مراسم عقد ،کف زدن
و کِل کشیدن و اینها دیده بودم . رفقای محمدحسین زیارت عاشورا خواندند . وبعد مسخره بازیـشان گل کرد شروع کردند به خواندن:
«رفتند یاران ، چابک سواران....»
چشمش برقی زد وگفت :
«توهمونیکه دلم میخواست، کاش
منم، همونی باشم که تو دلت میخواد»
#قصه_دلبری
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
جوآنانِنسلِظهوریماگربَرخیزیم🌼🌱↷
╔----❁•°🦋°•❁----╗
@Banatozzahra
╚----❁•°🌹°•❁----╝