🌷🦋
🦋
🔻#مثنوی «#شیعهنامه»
شیعه یعنی دست بیعت باخدا
برسر عهدت بمانی پا به جا
شیعه یعنی دست بیعت با علی
گر وفاداری به عهدت «یا علی!»
شیعه یعنی خط سرخ مرتضیٰ
از مدینهی علم تا شهرخدا
شیعه یعنی آن«حیات طیّبه»
اسوهات باشد علی و فاطمه
شیعه یعنی روبرویی با خدا
رو نگردانی ز «آل مصطفیٰ»
شیعه یعنی تابع محض رسول
حق زند بر قلب تو مُهر قبول
عبد حق باشی به تسلیم و رضا
خویش را سازی رها از«ماسوا»
در مصاف تند باد«قول زور»
«ثبّت الله قلبکم فی نفخ صور»
خاک گردی پیش پای اولیا
پاک باشی از نجاسات هوا
شیعه یعنی وارث خون خدا
از دم هابیل تا هر کربلا
شیعه یعنی پیرو«صادق»شدن
این دو روزهٔ عمر را عاشق شدن
شیعه یعنی چون شهید مهلقا
تشنگی، تاخوردن آب بقا
شیعه یعنی هجرتی پرماجرا
از طلب، تا بیکران بحر فنا
شیعه یعنی در تلاشی مستدام
تا ملاقات خدای ذوالکرام
شیعه یعنی شورش وخون وقیام
نان وشمشیر ونماز و والسّلام
شیعه یعنی پیش از مرگ وفنا
ذبح سازی نفس خود را در منا
هرکجا باشی، هوایت کربلا
هر دمت باشد نوای نینوا
جسم چاکت بیکفن درخاک وخون
جان پاکت باشد از هستی برون
شیعه یعنی بیریا، یک لا قبا
پرتلاش ومخلص وکم ادّعا
شیعه یعنی عشق یعنی بندگی
شور وغوغا، در تمام زندگی
شیعه یعنی باش در لیل ونهار
راهب محراب وشیر کارزار
شیعه یعنی «تائبون العابدون»
حامدون الراكعون السّاجدون
صابرون شاکرون فی کلِّ حال
اهل حال ونیست اهل قیل وقال
صادق است وصالح وصاف وصریح
آمر معروف وناهی از قبیح
شیعه یعنی در خطرها کن خطر
با خدای خویش، دائم همسفر
شیعه یعنی درد وداغ وابتلا
کربلا در کربلا درکربلا
شیعه یعنی غرقهٔ دریای خون
سالک مفتون صحرای جنون
شیعه یعنی شرح خونین فراق
از حجاز و قدس، تا شام وعراق
شیعه هرروزش چو عاشوراستی
کربلایش هرکجا برپاستی
قال مولانا امام الانس وجانّ؛
تحت ظلّ السیف حُور والجنان»
چهرهٔ حوران نگر در تیغ تیز
گر نداری این هوس واپس گریز
شیعه یعنی انتظار انتقام
در رکاب صاحب تیغ وقیام
شیعه یعنی انتظاری پرامُید
چُون بمیرد، اجر او، اجر شهید
شیعه یعنی منتظر هربام وشام
تا برآید تیغ مهدی(عج)از نیام
بر لبانش شعلههای سوز وآه
درشب تاریک باشی مثل ماه
شیعه یعنی شاخص ومعیارباش
در هجوم فتنهها«عمّار»باش
شیعه یعنی«بوذر»و«مقداد»ها
بر سر بیدادها، فریادها
شیعه یعنی میثم تمّارها
نخل تو گردد برایت دارها
چون«اویس»ومثل«مالک»با ولیٌ
«هو علی»گویان خفیّ ودر جلّی
چون«مدرّس»با دیانت در قیام
با سیاست باش حتی در سلام
«بوذری«کیش و«بهشتی»وار باش
توی چشم دشمنانت خار باش
چون«سلیمانی»جهادی بیامان
مثل«چمران» در نشانی بینشان
«همّت»و«خرّازی»چون«باقری»
مثل«زینالدّین» ومثل«باکری»
شیعه میسازد به درد ونوش ونیش
سرخ دارد روی، با سیلی خویش
همچو شمعی گرچه میخندد به لب
در دلش، سوزی نهان دارد به شب
کرده دل روشن به شمع اشک وآه
نیست در او ظلمت و داغ گناه
شیعه اندوهی گران دارد نهان
تا غم غیبت سرآید، ناگهان
شیعه میتازد، نمیسازد به ظلم
گرچه سربازد، نمیبازد به ظلم
شیعه یعنی در جهادی بی درنگ
گه قلم دارد به کف، گاهی تفنگ
شیعه یعنی رقصخون در گردباد
شعرسرخ درد از حلقوم داد
هست دائم در قعود ودر قیام
گه سلاح او حسام وگه کلام
چون«کُمَیت»وچون«فرزدق»با زبان
میستیزد با سیاهی بیامان
شیعه دلخوش نیست تنها با دعا
بلکه خالی کرده دل از ماسوا
نیست تنها شیعگی ریش وسبیل
بلکه گیرد دست از«ابن سبیل»
گرچه باشد غرق در تسبیح ودلق
واکند هردم گره از کار خلق
بر دل آئینهاش نورخدا
در سرش اندیشه شورخدا
با وقار وبا گذشت وبامرام
چشم پوشد از خیالات حرام
شیعه یعنی خلق از شرّش مصون
خیر او بر دیگران گیرد فزون
خادم خلق است ودربند خدا
پر ز عشق وشور وخالی از هوا
بی نیازی دارد از خلق لئیم
رو نیندازد، مگر نزد کریم
نیست او را شُحّ نفس حیلهباز
دست ودل بازاست در عین نیاز
شیعه یعنی بذل مال وبذل جان
رستمانه بگذری از هفت خوان
بگذری از هفت خوان آسمان
از قصور وحور وغلمان جنان
جسم تو با خلق وجانت با خدا
هفت وادی طی کنی بیدست وپا
جمله باشی نوش ودور ازهرچه نیش
کور مردم باشی وبینای خویش
قبله باشی تا شوی قبله نما
دائما در جنگ باشی با هوا
با فقیران همنشین وهمسفر
با یتیمان بهتراز مام وپدر
گرچه باشد صاحب خوان وفدک
غالب قوتش بود نان ونمک
شیعیان را نیست این رسم ومرام
سفره اسراف ورنگین وحرام
سفره شیرین وچرب وپرملات؛
ازتو گیرد لذت صوم وصلات
شیعه یعنی زیر چترمرتضی
مشتعل از عشق آل مصطفی
شیعه امروزش، به از دیروزاوست
چونکه دائم با خدایش روبروست
شیعه همساز نوای«نی نوا»است
روزش عاشورا وجایش کربلاست
شیعه یعنی جان تو جان ولی
مشتعل باشی تواز عشق علی
گربخواهی وصف شیعه، یک کلام
خطبه هَمّام برخوان والسلام
♥️#ابوالفضلفیروزی_نینوا
🆔@banavayeneynava