eitaa logo
«با نوای نی نوا» گزیدهٔ آثار قلمی، بیانی وهنری ابوالفضل فیروزی(نی نوا)دکترای عرفان وتصوف است. ‌
520 دنبال‌کننده
921 عکس
997 ویدیو
247 فایل
این کانال حاوی منتخبی ازآثار قلمی، هنری و بیانی ونیز برخی از خاطرات و عکسهای یادگاری دکتر ابوالفضل فیروزی(نی نوا)است. ودر۱۷ ربیع الاول۱۴۴۳ه.ق =۱۴۰۰ه.ش، مصادف باطلوع سبز محمّد(صلی الله علیه‌وآله) ومیلاد خجسته امام صادق(علیه السلام)افتتاح گردید. @A_Firoozi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌹🦋🌷 🌷 🏵🍃«هوالسّاقی»🍃🏵 🍀 در مدح و رثای؛ 🌹علمدار عشق و وفا، قمر بنی هاشم 🏵 حضرت ابالفضل العباس 💐 علیه افضل التحیات والثنا 🦋🌷🦋 « عشق»🦋🌹🦋 🌷گل یاس و گل یاس وگل یاس نباشد عاشقی مانند عباس 🌹گلی کز بوی عطرش یاس مدهوش گلی کز ماه رویش، دشت گلپوش 🥀به سرو قامتش کرده قیامت بدستش کرده یک عالم شفاعت 🌷به جانبازی به راه دین ومولا نیاید مثل او تا هست دنیا 🌹کجا دیگر بزاید مادر دهر چو عباس علی در مهر و در قهر 🥀 به مهرش مؤمنان در التهابند ز قهرش کافران غرق عذابند 🌷همان که غیرت اللّه هست در جنگ همان گُردی که گَردش هست ارژنگ 🌹همان سقّای بی دستی که عطشان نموده مست جمع اهل ایمان 🥀نگهبان حریم مهرورزان همان سقّای دشت داغ و سوزان 🌷گل امّ‌البنین یعنی؛ ابالفضل! چو حیدر ذوالیمین یعنی؛ ابالفضل! 🌹«وانشق القمر» یعنی؛ ابالفضل! خطرها را خطر یعنی؛ ابالفضل! 🥀 سوار بادپای دشت طوفان یل صرصر سوار رزم و میدان 🌷طنین نعرهٔ «اللّه ‌اکبر» صفیر تیغ آتشبار حیدر 🌹فروغ چهره شب‌زنده‌داران سپهسالار خیل سربداران 🥀 مه فرخ لقا سرو تناور علمدار خدا شیر تکاور 🌷علمدار سپاه عشق عباس چراغ سبز راه عشق عباس 🌹هلا سردار میر عشقبازی! که عزّت از تو دارد سرفرازی! 🥀 شهاب شب شکن ماه شب افروز! که از سوزت چراغ لاله در سوز! 🌷چه گویم!؟ کاندرآن دشت بلاخیز؛ حسین از مرگ تو می‌کرد پرهیز! 🌹حضورت گرمی خون خدا بود پناه اهل‌البیت سر جدا بود 🥀 تو که بودی کسی جرات نمی‌کرد شود نزدیک اهل البیت نامرد 🌷همه اهل حرم آرام بودند تمام دشمنان ناکام بودند 🌹 تو شام تیره را مه پاره بودی حسینت را امید وچاره بودی 🥀 ز بودت بود زینب در فراغت نبودت برد از او صبر و طاقت 🌷ز داغت پشت کوه صبر بشکست امید ملجاء امید بگسست 🌹ز شرم غیرت تو آب شد آب ز طوفان غمت بر آب شد تاب 🥀دمی بی یاد دلبر سر نکردی که عطشان بودی و لب تر نکردی! 🌷 چنان عشق حسینت کرد بی‌تاب که جان تو نشد آلوده با آب! 🌹نشد آلوده با آن آب لعلت اگرچه بوسه زد بر خاک نعلت 🥀 فرات تشنه از مشک تو نوشید و آب دجله از اشک تو جوشید 🌷مگر دستان تو دست خدا بود!؟ که قطعش، قحطی مهر و وفا بود!؟ 🌹چرا دست خدا را قطع کردند!؟ و آب رحمت از ما قطع کردند!؟ 🥀چو تیر ناکسی مشک تو را دوخت تو گویی گلشن جان تو را سوخت! 🌷بمیرم تیر دیگر باز چون کرد!؟ که باغ نرگست را لاله‌گون کرد!؟ 🌹یل بی‌دست چون از زین نگون شد نگاه چشمهٔ خورشید خون شد 🥀سرش چون دید بر دامان زهرا خدا را دید در چشمان زهرا 🌷 چو رمز«یا اخاء!» سر داد عباس تو گویی پر به سرور داد عباس 🌹حسین آمد شتابان رو به سویش دو دستش بوسه داد و کرد بویش 🥀چنان آهی زد و آنسان به سر زد که بر جان همه عالم شرر زد! 🌷فتاد از اسب بر روی برادر چو مهر و مه که جمع آید به محشر 🌹«بر آن آزاده سرو جویباری بسی بگریست چون ابر بهاری»(۱) 🥀«برآمد ابری از دریای اندوه فرو بارید سیلی کوه تا کوه»(۲) 🌷 «ز روی دشت بادی تند برخاست هوا را کرد با خاک زمین راست»(۳) 🌹خروش عرشیان پیچید در دشت زمین از خون یحیی گشت چون طشت! 🥀چه گویم!؟ کز رسای آن جوانمرد؛ ‌خدا از چشم زهرا، گریه می‌کرد! 🌷هنوز آن داغ بر دشت جنون است و دستانش قلم در نهر خون است 🌹هنوز از خیمه‌گاه آل قرآن غریو یا عمو آید ز طفلان! 🥀 تمام لاله‌ها از خون اویند هَزاران غزل مجنون اویند 🌷 بنفشه تابدار تاب مویش شقایق آینه افروز رویش 🌹فرات و دجله عطشان لب اوست فروغ مهر ومه از کوکب اوست 🥀طنین رعد آوای دل اوست و برق آذرخش از منزل اوست 🌷تمام سروها در سایهٔ اوست و خورشید جهان همسایهٔ اوست 🌹شقایق‌ها همه آینهٔ اوست چکاوک ها صدای سینهٔ اوست 🥀 بنفشه سوگوار ماتم اوست و هر جا لاله سر زد پرچم اوست 🌷 دو عالم عاشق ودیوانهٔ اوست اسیر نرگس مستانهٔ اوست 🌹 نوا «نی نوا» هم از دم اوست بهار باغ شعرش در غم اوست! 🥀 حدیث راه پرخون «نی نوا» کرد سرودش کربلا در کربلا کرد! 🍀 ❤️ فیروزی(نی نوا) 💐 ؛ شعبان المعظم ۱۳۶۹ 🔻تذکر؛ابیات شمارهٔ(۱-۳) وامیست از مثنوی «خسرو وشیرین» حکیم نظامی گنجوی، شاعر سترگ ق۶ 💐 @banavayeneynava 🥀 🌷🌹🥀🌷🌹🥀🌷🌹🥀🌷🌹🥀🌷🌹
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏪ ادامه «» 🍃 بخش دوّم؛ مثنوی« عشق» 🌷گل یاس وگل یاس وگل یاس نباشد عاشقی مانند عباس 🌹گلی کز بوی عطرش یاس مدهوش گلی کز مهر رویش، دشت گلپوش 🥀به سرو قامتش کرده قیامت به‌دستش کرده یک عالم شفاعت 🌷به جانبازی به راه دین ومولا نیاید مثل او تا هست دنیا 🌹کجا دیگر بزاید مادر دهر؛ چو عباس علی در مهر ودر قهر!؟ 🥀 به مهرش مؤمنان در التهابند ز قهرش کافران غرق عذابند 🌷همانکه غیرت اللّه هست در جنگ همان گُردی که گَردش هست ارژنگ 🌹همان سقّای بی دستی که عطشان نموده مست بزم اهل عرفان 🥀نگهبان حریم مهرورزان همان سقّای دشت داغ وسوزان 🌷سوار بادپای دشت طوفان یل صرصر سوار رزم ومیدان 🌹طنین نعرهٔ اللّه ‌اکبر صفیر تیغ آتشبار حیدر 🥀فروغ چهره شب‌زنده‌داران سپهسالار خیل سربداران 🌷مه فرخ لقا سرو تناور علمدار خدا، شیر تکاور 🌹سران را افسر وتاج المکارم به زیر رایتش باشد عوالم 🥀 سران در پیش سَروَش جمله سر خم علمداران، عَلم افکنده از دَم 🌷گل «امّ‌البنین»یعنی؛ ابالفضل چو«حیدر» ذوالیمین یعنی؛ ابالفضل 🌹«وانشق القمر» یعنی؛ ابالفضل خطرها را خطر یعنی؛ ابالفضل 🥀سلام ما بر آن پیل افکن یل که هر مشکل شود با نام او حلّ 🌷سلام حق برآن میر علمدار به عباس علی، آن عین بیدار 🌹همان پیل‌ اوژن وآن شیر اژدر همان شیرخدا، همخون حیدر 🥀همان عطشان میان آب ومیدان کنار علمقه در خاک غلطان 🌷ز خونش لاله جوشد هر بهاران درودش باد تا باد است و باران...(۱) 🍀صلوات ❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا) 👆۱-گزیده‌ای مثنوی « عشق» 🗓۱۳۶۹/۱۱/۱۵ 🆔@banavayeneynava 🌷🦋🌹🦋🥀🦋
🦋🌷🦋🌹🦋🥀 🌹 ⏪ ادامه « عشق» 🍃بخش سوّم؛ « عشق» 🌷علمدار سپاه عشق عباس چراغ سبز راه عشق عباس 🌹چراغ آفتاب اهل بینش شهید ماهتاب آفر ینش 🥀 شهاب شب‌شکن ماه شب افروز که از سوزت چراغ لاله در سوز! 🌷هلا سردار میر عشقبازی! که عزّت از تو دارد سرفرازی! 🌹چه گویم!؟ کاندرآن دشت بلاخیز؛ حسین(ع) از مرگ تو می‌کرد پرهیز! 🥀چرا که سایه‌ات مهر خدا بود بردار را به دیدارت سنا بود 🌷حسین را پشت و زینب را پناهگاه حرم را خُرّمی از مهر آن ماه 🌹حضورت گرمی خون خدا بود دمت دمساز سوز نی نوا بود 🥀به مهرت جمله در اسلام بودند همه اهل حرم آرام بودند 🌷تو شام تیره را مه پاره بودی حسینت را ، امید و چاره بودی 🌹ز بودت ، بود زینب در فراغت نبودت برد، از او صبر و طاقت 🥀ز داغت پشت کوه صبر بشکست امید ملجاء امید بگسست 🌷ز شرم غیرت تو آب شد آب ز طوفان غمت بر آب شد تاب 🌹دمی بی یاد دلبر سر نکردی که عطشان بودی و لب تر نکردی! 🥀چنان عشق حسینت کرد بی‌تاب که جان تو نشد آلوده با آب! 🌷نشد آلوده با آن آب لعلت اگرچه بوسه زد بر خاک نعلت 🌹فرات تشنه از مشک تو نوشید و آب دجله از اشک تو جوشید 🥀مگر دستان تو دست خدا بود!؟ که قطعش، قحطی مهر و وفا بود!؟ 🌷چرا دست خدا را قطع کردند!؟ و آب رحمت از ما قطع کردند!؟ 🌹چو تیر ناکسی مشک تو را دوخت تو گویی گلشن جان تو را سوخت 🥀بمیرم تیر دیگر باز چون کرد!؟ که باغ نرگست را لاله‌گون کرد!؟ 🌷یل بی‌دست چون از زین نگون شد نگاه چشمهٔ خورشید خون شد 🌹سرش چون دید بر دامان زهرا خدا را دید در چشمان زهرا 🥀چو رمز«یا اخاء!» سر داد عباس تو گویی پر به سرور داد عباس 🌷شتابان شد برادر جان سویش دو دستش بوسه داد و کرد بویش 🥀چنان آهی زد و آنسان به سر زد که بر جان همه عالم شرر زد! 🌷فتاد از اسب بر روی برادر چو مهر و مه که جمع آید به محشر 🌹«برآن آزاده سرو جویباری بسی بگریست چون ابر بهاری»(۱) 🥀«برآمد ابری از دریای اندوه فرو بارید سیلی کوه تا کوه»(۲) 🌷«ز روی دشت بادی تند برخاست هوا را کرد با خاک زمین راست»(۳) 🌹خروش عرشیان پیچید در دشت زمین از خون یحیی گشت چون طشت 🥀چه گویم!؟ کز رثای آن جوانمرد؛ خدا از چشم زهرا، گریه می‌کرد! 🌷هنوز آن داغ بر دشت جنون است و دستانش قلم در نهر خون است 🌹هنوز از خیمه‌گاه آل قرآن غریو یا عمو آید ز طفلان 🥀تمام لاله‌ها از خون اویند هَزاران غزل مجنون اویند 🌷بنفشه تابدار تاب مویش شقایق آینه افروز رویش 🌹فرات و دجله عطشان لب اوست فروغ مهر ومه از کوکب اوست 🥀طنین رعد آوای دل اوست و برق آذرخش از منزل اوست 🌷تمام سروها در سایهٔ اوست و خورشید جهان همسایهٔ اوست 🌹شقایق‌ها همه آینهٔ اوست چکاوک‌ها صدای سینهٔ اوست 🥀 بنفشه سوگوار ماتم اوست و هر جا لاله سر زد پرچم اوست 🌷دو عالم عاشق ودیوانهٔ اوست اسیر نرگس مستانهٔ اوست 🌹نوا «نی نوا» هم از دم اوست بهار باغ شعرش در غم اوست! 🥀حدیث راه پرخون «نی نوا» کرد سرودش کربلا در کربلا کرد! 🌷سلام حق بر آن سردار بی دست برآن سقای عطشان، میر سر مست 🌹سلام ما بر آن علم بصیرت به آن رخسار ماه و مهر سیرت 🥀سلام ما بر او تا باد عالم برآن دست قلم، بر مشک و پرچم... 🍀صلوات! 👆گزیده‌ای از « عشق» ❤️ فیروزی(نی نوا) 🔻تذکر؛ابیات شمارهٔ(۱-۳) وامیست از مثنوی «خسرو وشیرین» حکیم نظامی گنجوی، شاعر سترگ ق۶ 🗒۱۳۶۹/۱۱/۱۵ 🆔@banavayeneynava 🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋
🥀🦋🌹🦋🌷 🌹🦋🌷«هوالسّاقی»🌷🦋🌹 🍀 در مدح و رثای؛ 🌹علمدار عشق و وفا، قمر بنی هاشم 🏵 حضرت ابالفضل العباس 💐(علیه افضل التحیات والثنا) 🦋🌷🦋 « عشق»🦋🌹🦋 🌷گل یاس وگل یاس وگل یاس نباشد عاشقی مانند عباس 🌹گلی کز بوی عطرش یاس مدهوش گلی کز ماه رویش ، دشت گلپوش 🥀به سرو قامتش کرده قیامت بدستش کرده یک عالم شفاعت 🌷به جانبازی به راه دین و مولا نیاید مثل او تا هست دنیا 🌹کجا دیگر بزاید مادر دهر چو عباس علی در مهر و در قهر 🥀 به مهرش مؤمنان در التهابند ز قهرش کافران غرق عذابند 🌷همان که غیرت اللّه هست در جنگ همان گُردی که گَردش هست ارژنگ 🌹همان سقّای بی دستی که عطشان نموده مست جمع اهل ایمان 🥀نگهبان حریم مهرورزان همان سقّای دشت داغ و سوزان 🌷گل امّ‌البنین یعنی؛ ابالفضل! چو حیدر ذوالیمین یعنی؛ ابالفضل! 🌹«وانشق القمر» یعنی؛ ابالفضل! خطرها را خطر یعنی؛ ابالفضل! 🥀 سوار بادپای دشت طوفان یل صرصر سوار رزم و میدان 🌷طنین نعرهٔ «اللّه ‌اکبر» صفیر تیغ آتشبار حیدر 🌹فروغ چهره شب‌ زنده‌داران سپهسالار خیل سربداران 🥀 مه فرخ لقا سرو تناور علمدار خدا شیر تکاور 🌷علمدار سپاه عشق عباس چراغ سبز راه عشق عباس 🌹هلا سردار میر عشقبازی! که عزّت از تو دارد سرفرازی! 🥀 شهاب شب شکن ماه شب افروز! که از سوزت چراغ لاله در سوز! 🌷چه گویم!؟ کاندرآن دشت بلاخیز؛ حسین از مرگ تو می‌کرد پرهیز! 🌹حضورت گرمی خون خدا بود پناه اهل‌البیت سر جدا بود 🥀 تو که بودی کسی جرأت نمی‌کرد شود نزدیک اهل البیت نامرد 🌷همه اهل حرم آرام بودند تمام دشمنان ناکام بودند 🌹 تو شام تیره را مه پاره بودی حسینت را امید وچاره بودی 🥀 ز بودت بود زینب در فراغت نبودت برد از او صبر و طاقت 🌷ز داغت پشت کوه صبر بشکست امید ملجاء امید بگسست 🌹ز شرم غیرت تو آب شد آب ز طوفان غمت بر آب شد تاب 🥀دمی بی یاد دلبر سر نکردی که عطشان بودی و لب تر نکردی! 🌷 چنان عشق حسینت کرد بی‌تاب که جان تو نشد آلوده با آب! 🌹نشد آلوده با آن آب لعلت اگرچه بوسه زد بر خاک نعلت 🥀 فرات تشنه از مشک تو نوشید و آب دجله از اشک تو جوشید 🌷مگر دستان تو دست خدا بود!؟ که قطعش، قحطی مهر و وفا بود!؟ 🌹چرا دست خدا را قطع کردند!؟ و آب رحمت از ما قطع کردند!؟ 🥀چو تیر ناکسی مشک تو را دوخت تو گویی گلشن جان تو را سوخت! 🌷بمیرم تیر دیگر باز چون کرد!؟ که باغ نرگست را لاله‌گون کرد!؟ 🌹یل بی‌دست چون از زین نگون شد نگاه چشمهٔ خورشید خون شد 🥀سرش چون دید بر دامان زهرا خدا را دید در چشمان زهرا 🌷 چو رمز«یا اخاء!» سر داد عباس تو گویی پر به سرور داد عباس 🌹حسین آمد شتابان رو به سویش دو دستش بوسه داد و کرد بویش 🥀چنان آهی زد و آنسان به سر زد که بر جان همه عالم شرر زد! 🌷فتاد از اسب بر روی برادر چو مهر و مه که جمع آید به محشر 🌹«بر آن آزاده سرو جویباری بسی بگریست چون ابر بهاری»(۱) 🥀«برآمد ابری از دریای اندوه فرو بارید سیلی کوه تا کوه»(۲) 🌷 «ز روی دشت بادی تند برخاست هوا را کرد با خاک زمین راست»(۳) 🌹خروش عرشیان پیچید در دشت زمین از خون یحیی گشت چون طشت! 🥀چه گویم!؟ کز رسای آن جوانمرد؛ ‌خدا از چشم زهرا، گریه می‌کرد! 🌷هنوز آن داغ بر دشت جنون است و دستانش قلم در نهر خون است 🌹هنوز از خیمه‌گاه آل قرآن غریو یا عمو آید ز طفلان! 🥀 تمام لاله‌ها از خون اویند هَزاران غزل مجنون اویند 🌷 بنفشه تابدار تاب مویش شقایق آینه افروز رویش 🌹فرات و دجله عطشان لب اوست فروغ مهر ومه از کوکب اوست 🥀طنین رعد آوای دل اوست و برق آذرخش از منزل اوست 🌷تمام سروها در سایهٔ اوست و خورشید جهان همسایهٔ اوست 🌹شقایق‌ها همه آینهٔ اوست چکاوک ها صدای سینهٔ اوست 🥀 بنفشه سوگوار ماتم اوست و هر جا لاله سر زد پرچم اوست 🌷دو عالم عاشق ودیوانهٔ اوست اسیر نرگس مستانهٔ اوست 🌹نوا «نی نوا» هم از دم اوست بهار باغ شعرش در غم اوست! 🥀 حدیث راه پرخون «نی نوا» کرد سرودش کربلا در کربلا کرد! 🍀 ! ❤️ فیروزی(نی نوا) 💐 ؛ شعبان المعظم ۱۳۶۹ 🔻تذکر؛ابیات شمارهٔ(۱-۳) وامیست از مثنوی «خسرو وشیرین» حکیم نظامی گنجوی، شاعر سترگ ق۶ 🆔@banavayeneynava 🌷🌹🥀🌷🌹🥀🌷🌹🥀🌷🌹🥀