👆بنده پشت مسلسل سنگین«دوشکا»
🥀و شهید«همّتی»درحال دیدهبانی
♦️جبههٔغرب/نوسود- ۶۱/۲/۱۵
🍃#چکامهٔاحراز
🔸زمانی جبهه بودم در جوانی
به سنگر گرم ذکر و پاسبانی
🔹که ناگه تیر وترکش مثل باران
بباریدم بهسر از هرکرانی
🔸ولی بی هیچ ترسی آن رفیقم
کنارم بود غرق دیدهبانی
🔹ومن مشغول دوشکا غرق اذکار
بحال مضطرب که ناگهانی؛
🔸بخوردم ترکشی سنگین وناجور
سرم چرخید وافتادم به آنی
🔹ولی جستم زجا وقتی ندیدم
بهخود زخمی ودردی وزیانی
🔸بخود گفتم که یا ترکش نخوردم
ویا موجی شدم، گشتم روانی
🔹ولی دیدم رفیق نازنینم
بهخاک افتاده، گشته آسمانی
🔸چون آن ترکش که خوردم بر کلاهخود؛
کمانه کرده برآن یارجانی
🔹دراین رخداد چون اندیشه کردم
چرا تقدیر گشتم اینچنانی
🔸چرا او شد شهید وگشته محروم؛
من از فوز عظیم جاودانی؟
🔹شدم مکشوف راز وعلّتش چیست
بگویم با تو اینک، تا بدانی
🔸اگرچه صد دلیل دیگری هست
که شاید فاش گردد یک زمانی
🔹اوّل اینکهچون آن یار شهیدم
نبودم لایق آن مرگ قانی
🔸نبودم شایق دنیای باقی
به دل بودم غم دنیای فانی
🔹ودیگر بود آن تعویذ وحرزی
که با خود داشتم از نوجوانی
🔸همان حرز«جوادٌ الائمه»
که زیر خاتمم بودی نهانی
🔹ونیز انگشتری که خاتمش بود
عقیق پاک وسرخین یمانی
🔸سه دیگر«آیةالکرسی»که خواندم
سه تا، با«چارقل»و«سبعالمثانی»
🔹وچهارم بود استعفار وصلوات
و حرز حضرت«صاحبزمانی»
🔸مطابق با روایات کثیره
که منقول است از اهل معانی؛
🔹هرآنکو خواند این اذکار مذکور
وباخود داشت اَحرازی چنانی
🔸بجز آن مرگ حتمی، هست محفوظ
ز آفات وبلای ناگهانی
♥️#ابوالفضلفیروزی(#نینوا)
🗒۱۴۰۳/۳/۲۵
🆔@banavayeneynava