eitaa logo
«با نوای نی نوا» گزیدهٔ آثار قلمی، بیانی وهنری ابوالفضل فیروزی(نی نوا)دکترای عرفان وتصوف است. ‌
524 دنبال‌کننده
700 عکس
770 ویدیو
192 فایل
این کانال حاوی منتخبی ازآثار قلمی، هنری و بیانی ونیز برخی از خاطرات و عکسهای یادگاری دکتر ابوالفضل فیروزی(نی نوا)است. ودر۱۷ ربیع الاول۱۴۴۳ه.ق =۱۴۰۰ه.ش، مصادف باطلوع سبز محمّد(صلی الله علیه‌وآله) ومیلاد خجسته امام صادق(علیه السلام)افتتاح گردید. @A_Firoozi
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🦋🍀 🍁 ...⏪ ادامه؛ شعر «بابا پیر» 🦋 به یاد زادگاه و یار و دیار کودکیم؛ 🌾 روستای «»🍇 ۳۴🍀یادکردم ز سالهایی دور حین رفتن ز «پارچپنه کالی» کرت‌هایی که سبز وخرم بود دشتبانی، مشدی«کربعلی» ۳۵🍁کوچه باغی که ابتدایش بود؛ خانهٔ ما و باغ و همسایه صبح و شب پر ز شور وغوغا بود نک شده سوت و کور و بی‌مایه! ۳۶🍀جَنب مسجد کنار خانه ما بو حمامی از قدیم وندیم داشت در آن خزینه ای پر آب داغ میشد مثال آب حمیم ۳۷🍁روز پر بود از غریو زنان و شبش پر هیاهوی مردان! درب آن «رقص چوب بازی» بود در عروسی و«حَنا بندان» ۳۸🍀گشته گرمابه‌اش کنون ویران مثل بیغوله‌ای بسی ترسان شده خالی ز آدمی و پری پر شده از زباله وشیطان! ۳۹🍁«قلعه‌ای» هم که از نیاکانم بر سر صخره سالها پایید نک نمانده به جز تل خاکی زآنکه سر را به آسمان سایید ۴۰🍀باغها چینه‌های کوتاهش نو نوا گشته بود و آبادان لیک دیگر نداره لطف وصفا چینه هایی ز آجر و سیمان ۴۱🍁«باغ شازده» که چون نگینی سبز پر ز اشجار میوه بود و چنار اینک آنجا ز دست یغماگر نشنوی جز غریو زاغک زار ۴۲🍀آن عمارت که روزگاری بود مکمن عیش شازدهٔ قاجار گشته اینک تلی ز خاک سیاه در جوار قبور اهل دیار ۴۳🍁اغلب خانه‌های کاه گلیش شده از سنگ و آجر و سیمان لیک دیگر ز در و دیوارش؛ بر نخیزد صدایی از انسان ۴۴🍀دور استخر آن اگر چه شده سنگ فرش و بتونه وسیمان لیک دیگر ، در آن نمی بینی ؛ جنب وجوش پرنده وانسان! ۴۵🍁گرچه استخر گشته سیمانی هست خالی ز مرغ و از ماهی کم شده آب آن قناتش چون؛ زده‌اند یک موتور ، سر چاهی ۴۶🍀یادم آمد ز روز بارانیش در دلم بذر عاشقی می‌کاشت گاه هم آفتاب می تابید علم سرخ وسُز(سبز)می‌افراشت ۴۷🍁پاتوق بچه‌ها به گل بازی؛ بود آن چشمهٔ «حسین سُربی رنگ آبش چو اشک روشن بود نک ندارد رطوبت و شربی! ۴۸🍀دختران بخت بسته خود را؛ می گشودند با نخ تقدیر روز سیزده دخیل می بستند؛ بر درختی به «کوه بابا پیر» ۴۹🍁چونکه فصل بهار می‌آمد؛ می‌شد از عطر بوته پر صحرا پر ز «ترتیزک» و ز «کاکوتی» می شدی«سرگدار» و«مردزما» ۵۰🍀موج میزد ز «کنگر» و«ریواس» کوه «قلعه سیاه» و «گرگمُ مست» می رسیدی ز تنگ «چاله حسین» قهقهه کبک های عاشق و مست ۵۱🍁اینک اما ز ریشه خشکیده آن همه موج کنگر و ریواس نشنوی قاه‌قاه کبکانش بسکه در جانشان فتاده هراس ۵۲🍀«تخت احمد» که روزگاری بود مامن و زیستگاه «قوچ» و«کَل» نک شده خالی از چرا وچمن خبری نیست ز «آهوان گزل» ۵۳🍁موسم کوچ گله داران بود چون تموز آمد وهوا شد صاف بُنه وبار خویش می‌بردند؛ به یکی از صحاری اطراف ۵۴🍀به یکی از مناطق ییلاق؛ مثل؛ «استل سفید» و«چارباغی» «چشمه دستار» و«چشمه مروارید» «سی کلب»، «چاله چاه» و«چارطاقی» ۵۵🍁وه! چه خوش میگذشت در صحرا غالبا شیر و ماست می‌خوردیم زندگی ساده بود ، اما سبز گرچه رنج و مرار می‌بردیم ۵۶🍀همه شب زیر آسمان کبود؛ آسمان را نظاره می‌کردیم با خیال بلند خود، لبریز دامنی از ستاره می‌کردیم ۵۷🍁آسمانْمان پلاس بود وزمین؛ جلمان بود وخواب مان راحت زندگانی چقدر شیرین بود! با همه رنج و زحمت ومحنت ۵۸🍀«قوچ گدار» ش چقدر زیبا بود! در مه مهر می شدی بر پا وشنیدم که چندسالی هست شده این سنت حسن اِحیا ۵۹🍁می شدیم ما سوار بر قوچی با سرور ونشاط و خوشحالی بر سرش می زدیم اناری را؛ تا فزون مالمان شود سالی ۶۰🍀‌اول مهر، شور دیگر داشت باز می‌شد دوباره مدرسه‌ها قلم و دفتر و کتاب و کلاس زنده می‌کرد باغ خاطر ما ۶۱🍁مدرسه داشت دو اتاق وحیاط در ‌و دیوار آن خراب و کثیف نیمکت‌ها شکسته و داغان بچه‌ها غالبا فقیر ونحیف ۶۲🍀‌در کلاسی محقری بودیم چند پایه از اُناث و ذُکور با مدیری که هم معلّم بود یا‌ سپاهی دانشی مغرور ۶۳🍁جز زدن چاره‌ای نمی‌دانست راه حل تمام مشکلها خرد می‌کرد ترکه‌های انار بر سر و دستمان به وقت خطا ۶۴🍀شب نشینی چقدر لذت داشت! باحکایات جامع التمثل در زمستان به زیر کرسی عشق دور هم گرم خوردن آجیل ۶۵🍁نیست دیگر مرا مجال سخن چه بگویم ز شرح دلبندی!؟ شرح هجران و سِرّ این دلبر؛ می‌گذارم به وقت دلخندی ۶۶🍀والسَّلام ای دیار گلچشمه! خانه‌هایت همیشه آبادان! خطهٔ سبز گندم و بادام! آسمانت همیشه پر باران! ۶۷🍁السَّلام علیک گلچشمه! ای همه خاطرات بچگیم! خاطرات نمی رود از یاد عطر پاک تمام غنچگیم! ♥️ فیروزی_نی نوا 🗓۱۳۹۷ 🦋🆔 @banavayeneynava 🍀🦋🍁
10.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆باغ پدری«»؛ ۱۴۰۳/۲/۱۷ 🔻«»(۱) 🦋 چراغ لاله‌ها روشن بکویت 🌷 شقایق آئینه افروز رویت 🦋 نمی‌ بوید گلی را خاطر من 🌹مگر آید از آن گل عطر و بویت ♥️() ♦️۱-«» 🗒۱۴۰۳/۲/۲۰ 🆔 @banavayeneynava 🦋🌷🦋🌹🦋🥀
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺روستای«» - ۱۴۰۳/۳/۱۷ 🔻 « » در قالب ترکیب بند در ۱۹ بند (به تعداد حروف بسمله) و هر بند مشتمل بر۱۴ بیت با وزن عروضی؛ «مفعول مفاعلن فعولن» (بحر هزج مسدس‌‌ اخرب‌ مقبوض‌‌ محذوف) به‌ اقتضای حال و با الهام از آیات روایات وادعیهٔ مأثوره سروده شده. البته برخی بندهای آن قبلاً منتشر شده، واینک پس از ویرایش وبا عنوان وتصویری مناسب برای هربند به‌تدریج منتشر می‌شود. 💛«»🖤 🔻 «» 💛 ای نام‌ تو عاطر دهانم یاد تو مفاتح الجنانم 🖤 بی‌یاد تو باغ دل خزان باد یاد تو نسیم گل فشانم 💛 نفحات نسیم کوی آن دوست هردم بدمی وزان به جانم 🖤 از هر نفسم ، بهار خیزد با عشق تو ایمن از خزانم 💛 چون سخت بگیرییم به آغوش در «اَرذَل عمر» هم جوانم 🖤 باعشق تو قادرم به هرچیز هرچند جهول و ناتوانم 💛 با رایت آه صبحگاهی تا قلّهٔ عشق سر کشانم 🖤 بر قلّهٔ عشق آن شهنشاه سیمرغ بلند آشیانم 💛 هرچند که شاعری حقیرم از فضل تو ، برتر از حسانم 🖤 حُسن است ختام عمر عاشق امید که عاشقانه مانم 💛 ترسند همه ، ز آخر خود من ز اوّل خویش ناگرانم 🖤 ما را نبود ز باختن بیم چون بیمهٔ صاحب الزّٓمانم 💛 اندر کنف حمایت دوست از شرّ زمانه در امانم‌ 🖤 آن عهد ازل که با تو بستیم نشکستم و بر آن‌ همچنانم ❤️‍🔥 «سبحانک یا اله الا ...! 🦋 بنواز مرا چنانکه خواهی!(۱) ♥️«» 🔸۱-بند نهم مناجاتنامهٔ «نور وظلمت» 🗓۱۳۹۸/۱/۳۰ 🆔 @banavayeneynava 🦋🌸🍃
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺روستای«»محلّات 🔹مغرب؛ ۱۴۰۳/۳/۱۶ 🔻 «»(۱) در قالب ترکیب بند در ۱۹ بند (به تعداد حروف بسمله) و هر بند مشتمل بر۱۴ بیت با وزن عروضی؛ «مفعول مفاعلن فعولن» (بحر هزج مسدس‌‌اخرب‌مقبوض‌محذوف) به‌ اقتضای حال و با الهام از آیات روایات و ادعیهٔ مأثوره سروده شده. البته برخی بندهای آن قبلاً منتشر شده، واینک پس از ویرایش وبا عنوان وتصویری مناسب برای هربند به‌تدریج منتشر می‌شود. 💛»🖤 🔻«» 💛ای نام تو مُهر پادشاهی مِهرت ببرد ز دل سیاهی 🖤ای اوّل هرچه دارد آغاز ای آخر هرچه دلبخواهی 💛این بنده ناتوان خود را یاربّ! برسان به آنچه خواهی 🖤ما آینهٔ جمال عشقیم از لطف اگر کنی نگاهی 💛ماییم خدا به ناخدایی در عین گدا به پادشاهی 🖤هستیم قرار بیقراری کاهیم گهی وکوه گاهی 💛آن دل شده خون عشق ماییم رخسارهٔ ماست گرچه کاهی 🖤در زیر لوای ماست عالم در سخرهٔ ماست مرغ و ماهی 💛هرچند ز گندمی که خوردیم؛ کردیم هبوط با گناهی 🖤یک لحظه ز حق شدیم غافل کردیم سقوط در سیاهی 💛از دست قضا«کَصاحب الحُوت» شد مسجد ما ، کام ماهی 🖤از جور حسود وغیرت عشق؛ در بند شدیم وگاه چاهی 💛تا قافله‌ای رسید از راه ما را بخرید به چند شاهی 🖤بعداز غم بردگی و زندان؛ رفتیم به اوج پادشاهی 💛ما را نه گزیر و نی گریزیست از ظلمت این همه تباهی 🖤در وحشت این شب سیاهم تنها تو ولیّ و سرپناهی ❤️‍🔥«سبحانک یا الهَ الّا...» 🦋راهم بنما به لطف شاهی! ♥️ 🔸۱-بند دهم مناجاتنامهٔ نور وظلمت 🗓۱۳۹۸/۱/۳۰ 🆔@banavayeneynava 🦋🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روستای«» 🔹درهوای توفانی-اذان مغرب؛ ۱۴۰۳/۳/۱۶ 🔻 «»(۱) در قالب ترکیب بند در ۱۹ بند (به تعداد حروف بسمله) و هر بند مشتمل بر۱۴ بیت با وزن عروضی؛ «مفعول مفاعلن فعولن» (بحر هزج مسدس‌‌ اخرب‌ مقبوض‌ محذوف) به‌ اقتضای حال و با الهام از آیات روایات و ادعیهٔ مأثوره سروده شده. البته برخی بندهای آن قبلاً منتشر شده، واینک پس از ویرایش وبا عنوان وتصویری مناسب برای هربند به‌تدریج منتشر می‌شود. 💛»🖤 🔻«» 💛یاربّ! تو به‌حال ما گواهی؛ ناخواسته می‌کنیم گناهی 🖤یا عالم سرّ والخفیّات! ازجهل شوم در این تباهی 💛بر من، تومگیر! ای خطاپوش! هر کرده که کردم، اشتباهی 🖤اما به دل من این سؤالست؛ جرمم چه بُوَد؟ اگر تو خواهی؟ 💛گر تو منی و منم همان تو پس بین من و تو نیست راهی 🖤این راه تَوَهُّم و خیالست؟ یا هست و نباشدم، گناهی؟ 💛چون غیر توام ،کسی نباشد؛ پس نیست بجز توام پناهی! 🖤هرسوی که روکنم، تو هستی جز تو نبود ، گریز گاهی 💛در این شب تار و بحر موّاج کمتر ز خسیم و پرّکاهی 🖤«اُفوّضُ أمرنا الیَ الله» تو صاحب علم و ملک وجاهی! 💛تا گم نشوم به جبر وتفویض؛ این نکته نما به من! کماهی! 🖤زین بحر سیاه و بیکرانه راهم به‌نما به مِهر ماهی! 💛غوّاص خرد به چنگ نارد؛ این دُرّ گران پادشاهی 🖤اما تو به لطف بیکرانت بتْوان بدهی، هرآنچه خواهی ❤️‍🔥«سبحانک یا الهَ الِّا...» 🦋دریاب! مرا در این سیاهی!» ♥️ 🔸۱-بند یازدهم مناجاتنامهٔ نور وظلمت 🗓 ۱۳۹۸/۱/۳۰ 🆔 @banavayeneynava 🦋🌸🍃