🏵🦋
🦋
🍃#غزل،مثنوی«#ضیافت نور»
🦋باز دیشب پر زدم بی بال و پر
درهوای دوست تا وقت سحر
🦋درخیال خویش هنگام سجود
سیرکردم باز در جام وجود
🦋بر براق عقل وبر بال خیال
رفتم از ناسوت تا مرز مثال
🦋در مسیر نفخهٔ نفحات دوست
رفتم آنجایی که خاطرخواه اوست
🦋«پَرّ کاهو در مسیر تند باد
خود ندانستم کجا خواهم فتاد»(۲)
🦋اوفتادم برسر کویی بلند
بازشد در منظرم دشتی خجند
🦋حق تجلّی کرد ودیدم یک نظر
آنچنانکه«ماطغی زاغ البصر»(۲)
🦋پردهای دیدم پراز نقش ونگار
عقل شد مبهوت واز دل شد قرار
🦋پردهای دیدم ز آیات جلال
حالتی رفتم برون از قیل وقال
🦋موسی جانم به رقص آمد چو طور
چون تجلیّ کرد آن مستور حور
🦋برکهای دیدم زلال اشک ماه
مملو از نیلوفر وماهی وآه
🦋برکهای دیدم پراز ماهی ونور
هرطرف داوود میخواندی زبور
🦋برکهای لبریز از ماهی وآب
من لبالب گشتم از اشعارناب
🦋برکه پر ماهی ومن لبریزماه
شب پراز ماه ودلم لبریز آه
🦋ماهیان غرق سماع وتاب وآب
بود هر نیلوفری در رقص وتاب
🦋شب منوّر از جمال ماهتاب
من شدم روشن زمهر آن جناب
🦋برکه با نیلوفران در آب وتاب
من ز شوق وشور او در پیچ وتاب
🦋من خموش وبرکه پر غوغای غوک
ساز من ناساز وساز دوست کوک
🦋چون خریدم ناز،هر نازی که کرد
خوب رقصدیم به هر سازی که زد
🦋خویش را با نفس دیدم در نزاع
مثل شمعی با نسیمی در سماع
🦋تارسیدم من به سِدرالمنتهیٰ
وارهیدم از قیود ماسوا
🦋«از تبتل تا مقامات فنا
پله پله تا ملاقات خدا»(۳)
🦋تاختم تا قاف «او ادنیٰ»به پیش
باختم خود به حد قدر خویش
🦋سیرکردم درمکان ولامکان
فارغ از قید تن و بند زمان
🦋تارسیدم بر در دارالسّلام
بارگاه آنکه شاهانش غلام
🦋کوبه یاقوت آن درب ثمین
«یاعلی ویاعلی»بودش طنین
🦋یاعلی گفتیم وآن دربازشد
با طنینش سازم هم آواز شد
🦋درمیان کاخ آن باغ بلور
سفرهای دیدم پر از«اللهُ نور»
🦋بود غلمانی چو دُرّ آبدار
هریکی بر گرد او پروانهوار
🦋حوریان مستانه با غنج ودلال
مات ومبهوت جمال ذوالجلال
🦋بود بر لبهایشان ذکرکریم
مهر«بسمالله الرّحمن الرّحیم»
🦋مشکتر میریخت از گیسویشان
میچکیدی عطر گل از بویشان
🦋رایحهٔ تسنیم وعطر سلسبیل
داشت طعمی سرد وگرم و بیبدیل
🦋نهرها جاری ز شیر وانگبین
ماء مسکوب وگهی ماء معین
🦋میزبانش بود رحمان رحیم
ایمنی بخش از شیاطین رجیم
🦋بود آنجا حلقه پیغمبران
خاتم آنها نشسته در میان
🦋اوصیای او به دورش حلقهوار
مبتهج بودند از دیدار یار
🦋آن نگار امّی عالی تبار
مخزن علم و امین کردگار
🦋سید ومولا وجان جان ما
شمع جمع انبیا واولیا
🦋احمد محمود، نور نورها
شاهد ومشهود، آن«شمس الضحیٰ»
🦋حامدش مأجور فی یوم الحساب
شاهدش«من ذالذی عندالکتاب»
🦋ساقی حوضش شهنشاه جهان
قبلهٔ عالم، امیرالمؤمنان
🦋همسر وهمتای زهرای بتول
نامه اعمال، با مهرش قبول
🦋آفتاب عشق، لیلای وجود
مادر مهتاب، دریای شهود
🦋در دلم افتاد شور و ولوله
چون شدم یاد علی و فاطمه
🦋با دم مولا دمد نفخات صور
از گل زهرا دمد «آیات نور»
🦋«لیلة القدر»خدای بی مثال
مهر وقهرش، مهر وقهر ذوالجلال
🦋هفت دوزخ یک شرار آه اوست
روشنای هشت جنّت ماه اوست
🦋قرّة العین رسول سرمدی
فرّه بشکوه ذات ایزدی
🦋وارث ملک تمام ماسوا
کز فدک محروم کردندش عدا
🦋دختر خیرالورا«شمس الضحیٰ»
کاشف ظلمات ما«بدر الدّجی»
🦋یعنی آن مولاتنا، خیرالنسا
مظهر جاه و جلال کبریا
🦋فاطر ارض وسماوات العلیٰ
نازل اندر شأن جودش«هل اتیٰ»
🦋فاطرجان و جهانها فاطمه
نام نامیش مجلّای همه
🦋فاطمه! ای شافع روز جزا
سرّالأسرار خدا، گنج خفا
🦋ای جمالت! طلعت الله حمید
ای که نامت! قفل هر در را کلید
🦋ای دلیل ما دراین دار غرور
ای«صراط الله»را رمز عبور
🦋دخترخورشید ملک ماسوا
همسر ماه علی مرتضیٰ
🦋جفت وجان حضرت شیرخدا
مادر شاه شهید کربلا
🦋من چه گویم زان نشان بینشان
«کنز مخفی»را که جوید در عیان؟
🦋با زبان الکن وعقل سفیه
عذر تقصیرم پذیرا! ای فقیه!
🦋در فنون شعر گرچه فائقم
مدحت خورشید را نالایقم
🦋«مادح خورشید مداح خوداست
که دو چشمم سالم و نامردودست»(۴)
🦋پس ببخشا مادحت را روز حشر
مرحمت فرما بر این درویش شهر
🦋 در به روی سائل مسکین مبند
رو مگردان! از چنین زار نژند
🦋کو به عشقت آمده این راه را
دست گیر این«نی نوای»بی نوا
🦋خامُشیم ودر دلم غوغای توست
مهر بر لب، سینهام سینای توست
🦋«خامشیم ونعرهٔ تکرارمان
میرود تا پایتخت یارمان»(۵)
🦋خاک ما با شبنم عشقت عجین
گشته از صبح ازل تا یوم دین
🦋گر خرابم، گنج مهرت در دلم
مشتعل از عشق تو آب وگِلم
🦋جز فراقت«حاکم یوم الحساب!»
هرچه خواهی کن! که اعلم بالصواب
🍀صلوات
❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🔻تذکرات؛
۱-با اندکی تغییر وامیست از مولوی جلال الدین بلخی
۲-اشاره وتحریفی است از آیه ۱۷ نجم معراج نبوی(ص)
«مازاغ البصر وماطغى»
۳-وامیست از مولوی
۴و۵ -همان
🗓۱۴۰۲/۱/۱۲
🆔@banavayeneynava
🦋🏵🍃
🍇☘
☘
☘🍇#قصیدهٔ«حسنیه»🍇☘
🏵السَّلام ای باب ایمان، ای امام مجتبیٰ!
🍃ای شهید راه قرآن، کشتهٔ زهر جفا!
🏵السَّلام ای جان جانان، روح ختم المرسلین
🍃ای ولی اللّه اعظم! نورصلب انبیا!
🏵السَّلام ای ماه تابان، مهر رخشان خدا
🍃کوکب برج ولا، ای صاحب حُسن وبها!
🏵السّلام ای دومیّن مظلوم آل آفتاب
🍃ای که صبرت، کرده حیران حضرت ایوب را
🏵وارث آیینه و آب و گل و نور و نسیم
🍃ای مسیحایی دمت بر مردگان دل، شفا
🏵تالی قرآن احمد، ترجمان وحی او
🍃ثانی مهر امامت، آن وصیّ مرتضیٰ!
🏵دوّمین مظلوم عالم،کوه حلم و بحرعلم
🍃چشمه سار نور و کان حکمت و ابر سخا
🏵سبط پاک احمدی، نور جمال سرمدی
🍃شیر اژدر، ابن حیدر، شافع روز جزا
🏵غنچهٔ باغ محمّد، عطر پاک فاطمه
🍃میوهٔ جان علی- آن حیدرخیبر گشا-
🏵زادهٔ زهرای اطهر، قُرّة العَین بتول
🍃دوحهٔ طوبیٰ، عزیز فاطمه -خیر النسا-
🏵حجت الحق، ناصرالدین«سِرّ ربّ العالمین»
🍃نجم لائح، نور ساطع، آن جمال کبریا
🏵«عروة الوثقیٰ»ی یزدان، از زمین تا آسمان
🍃در بیابان ضلالت، همچو«مصباح الهدیٰ»
🏵کاظمُ الغَیظ و شَدیدُالصَّبر و اَوّاهٌ الْحَلیم
🍃خازن علم اله و حافظ سرّ خدا
🏵 گر تویی تنهاترین سردار در تاریخ، لیک
🍃سر فرو ناوردهای در عرصهٔ تنگ غزا
🏵آنکه با صلحش-اگر چه باب میل او نبود-
🍃نقش دشمن محو کردی، از چنین کرب و بلا!
🏵درعیار عاشقی ، کمتر نباشد ذرّهای
🍃صلح زهر آگین او ، با جنگ دشت کربلا
🏵صلح او خنثی نموده ، فتنههای نابغه
🍃صبر او رسوا نموده ، حیله آل دغا
🏵در ره إحیای دین وحفظ اسلام عزیز؛
🍃زخم خورده ازخودی و زهر خورده ز آشنا
🏵خم نیآوردی به ابرو، با تمام بیکسی
🍃گرچه نوشانید دشمن بر تو، آن جام بلا
🏵زد شرر بر آسمان ، آهی که برشد از دلت
🍃خون جگر گشتی ازآن دلهای چرکین وسیا
🏵ایستاده همچو کوهی استوار وسربلند
🍃بر بلندِ روزگاران، در مصاف بادها
🏵تا که تاریخ است، یادت سبز ماند بیگمان
🍃هرگز از ذهن جهان یادت نمیگردد جدا
🏵در مرام عشق وعاشق مهر وقهر وزهر وشهد
🍃جمله شیرین است، هرچه پیش آید با خدا
🏵گرچه بر تابوتت از کین، جسم پاکت دوختند
🍃تا مباد، آرام گیری، در جوار مصطفیٰ
🏵لیک اینک درجوار مصطفی ساکن شدی
🍃در بهشت برترین«فیٖ مَقعدِ صدقِ» صفا
🏵بر شباب اهل جنّت، کس ندارد سروری
🍃جز تو ای صدپاره جیگر! وان شهید سرجدا!
🏵گرچه بر قبرت نباشد گنبدی و بارگاه
🍃گنبد قبرتو باشد، گنبد سبز سما
🏵قُبّهٔ قبر تو باشد گنبد هفت آسمان
🍃نیست حاجت مرقدت را، گنبد زردطلا
🏵زیر هر گنبد نگنجد جسم متروح شهید
🍃بارگاه وگنبدت باشد سماوات عُلا
🏵بر مزارت گر نداری شمع و دهها چلچراغ
🍃مهر و مه شمع وهزاران کهکشان، مشکاتها
🏵گر نداری خادم و حاحب به ظاهر، در خفا؛
🍃پاسبانت جبرئیل وخادمانت اولیا
🏵گرنداری زائری، تا طوف آن مرقد کنند
🍃دائما در گردشند خیل مَلَک، صبح ومسا
🏵لعنت حق باد بر قومی که از روی عناد
🍃ظلم کردند برتو وآل وتبار مصطفیٰ
🏵ای کریم اهل بیت و قبلهٔ اهل کرم!
🍃سفرهٔ احسان توگسترده در ارض وسما
🏵ما همه پروردهٔ خوان کریم آن شهیم
🍃هست مهمان تو هر کس، هرزمان وهرکجا
🏵پس مران این بنده را از سفره احسان خود
🍃بنده مسکین ودر بند وغریب و بینوا
🏵سائلان را گرچه دشمن، رو نگرداند کریم
🍃ما که مادر زاد بودیم از محبّان شما
🏵گرچه کوته دستمان گردیده از دامانتان
🍃لنگ لنگان میکشم خود را به درگاه ولا
🏵فصل پیری آمد و بازم جوانی میکنیم
🍃دستگیر این جاهلان خسته را، دست خدا
🏵پیش از آنکه «لَیتنی کُنتُ تُرابا» سردهد
🍃یک نظرکن خاک ره را، ای نگاهت کیمیا
🏵خون چکد از چشم من، چون یادآن دلبر شود
🍃ناله بر خیزد ز دل، با هردم این«نی نوا»
🏵خون بگرید ابر ونالد سنگ و مُوید باد وآب
🍃گر بگویم شمهای، از شرح دلخون تو را
🏵 بیکسی تو همین بس، ای غریب در وطن!
🍃تشنه لب خوردی ز دست همسرت زهر جفا
🏵من چه گویم در رثای آن عزیز فاطمه
🍃وقتی از سوگش بسوزد، خامس آلعبا
🏵آنکه در صبرومصیبت گوی سبقت را ربود
🍃از جمیع انبیاء واز تمام اوصیا
🏵آنکه در سوگش از آن روزی که عالم شد پدید
🍃خون بگرید صبح وشب، چشم تمام ماسوا
🏵آنکه او را با لب تشنه کنار علقمه
🍃همچو کبشی سربریده زانیان اشقیا
🏵آری! از درد توگرید، نورعین اولیا
🍃یعنی آن شاه شهیدان، شهسوارکربلا
🏵 آسمان خون گرید، ودشت ودمن شد لالهگون
🍃زانهمه جور وجفاهایی که رفته بر شما
🏵وامصیبت! زان مصائب برعلی وفاطمه
🍃آه! ازآن نامردمیها، بر تبار مصطفیٰ
🏵در پناهم گیر ودر دِرع حصین آن حسن
🍃یا مجیرم! از هوا وجور وجهل وهر بلا
🏵الامان از فتنه آخرزمانم، الامان!
🍃ای حفیظ مومنان«فاللّه خیرٌحافظا»
🏵العجل!دریاب ما را با ظهورحُجَّتَت
🍃حق مولانا حسن، آقا امام مجتبی
💐 صلوات!
❤️ ابوالفضل فیروزی(نینوا)
🗓۲۹صفر۱۳۴۰ه.ش
🆔@banavayeneynava
☘🍇☘🍇☘🍇☘
🍀برای تنهاترین سردار حضرت ابا محمّد
امام حسن مجتبیٰ- علیه آلاف التحیة والثنا-
🍁#شعر #سپید «#تنهاترین سردار»
🔸 تنهاییت
را گریه می کنم
و کرامتت
را تنها
به سفره آب و نانت
نمیدانم
هرچند محبّانت
بیشتر
تنها تو را بدین کرامت می شناسند!
🔹کرامت سترگ تو
سفرهٔ دلت بود
که هرگز
بر کسی نگشودی!
🔸کرامت بزرگ تو
تحمل شکست ناپذیری بود
که صبر را طاقت
وحلم را تحمل آن نبود
🔹«یاحافظ سرّاللّه»
شاید تنهایی
تنها واژهای باشد
که بتواند
اندکی از غربتت را تفسیر کند.
🔸آنجا که
دوستان غریبه هستند
وحتی
همسر
دشمنت میشود!
و زهر به جای شهد می نشیند!
و دوست
گرگیست
در پوست میش!
ناگزیر باید؛
جام شهادت را نوشید
وشوکران مرگ را
لاجرعه سرکشید!
🔹و این
تنها چارهٔ مردان فتوت و سجاده وشمشیر است.
وتنهایی وغربتشان را تبیین میکند!
که «اِنَّه وَحدَهُ لٰاشَریکَ لَه!»
🍀صلوات
💔 ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🗓۱۳۷۳
🌷@banavayeneynava
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀#چهارپاره«#بوی بهار»
🍀باز آمد شمیم سبزه و عید
گل بهجوش آمد و شکوفه دمید
در دل کوچههای سرد وسیاه
میوزد باز بوی عشق وامید!
🌸از نسیم مسیح باد بهار
زنده شد جان مرده هرچیز
باچراغ شکوفه و لاله
گشت صحرا و باغ روح انگیز
🌳وطنم! ای شکوه شعر وشعور!
خطهٔ لالههای سرخ حضور!
خاستگاه سترگ علم و هنر!
ملک آب وگل و پرنده ونور!
🌺ساکنان عزیز خطهٔ عشق!
عید نوروزتان مبارکباد!
دفترخاطرات سبز شما؛
پاک باد! از سیاهی بیداد
🌼از نسیم حیات بخش بهار
سرتان سبز وجانتان آباد!
کامتان شهد! جامتان لبریز!
خصمتان بند! خانهتان آزاد!
🌿سفرهٔ هفت سین سینهاِتان
سادهتر از بهار آیینه
تا همیشه پر از صلاح و سِداد
و تهی باد! از بد و کینه!
🌳دور باد! از گزند چشم حسود
این همه سبزی وجود شما
تُنگ قلب بلورتان لبریز
از سماع وسرود ماهیها
📗پر ز انوار عترت و قرآن
کلبهٔ ساده یکایکتان
تا ابد ازحضور سبز خدا
بادتان! این بهار جاویدان
🍎دوستان همیشه یکرنگم
رنگتان تا ابد بهاری باد!
تا رسیدن به ساحل مقصود
زندگیتان چو رود جاری باد!
🌻مهر همواره در نگاه شما
اَسعدَ اللّه! سال و ماه شما
تا طلوع ستارهٔ مهدی(عج)
نور باران شب سیاه شما
💐 برای تعجیل در امر مبارک فرج محمّد وآل محمّد
🍀صلوات
❤️ ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
💐@banavayeneynava
🌸💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 #شعر #صلواتی (۱۶)
🌸در بهاران که وزد نفخهٔ جانبخش حیات
🍃و زمین زنده شود باز پس از فصل ممات
🌺میشود زنده هر آن کس که ز دل بفرستد؛
🍃بر جمال گل رخسار محمّد ، صلوات!
🌼الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
وأهلک أعدائهم مِنَ الجِنّة والنّاس أجمَعین
❤️ #ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🗓۱۴۰۰/۱//۱۲
🆔@banavayeneynava
🌻🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋
🦋
🍀به بهانهٔ شب هفدهم ماه مبارک رمضان
🦋و معراج حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی
💐(صلی الله علیه وآله )
🦋🌻#قصیدهٔ «#معراجیَّه»🌻🦋
🖤دیشب چه شبی خوش بود! آزاد و رها بودم
خالی ز خود و لبریز از عطر خدا بودم
🦋غرق گل و نور وشور، لبریز ز هور و حور
مست می گلگون آن ماه لقا بودم
💖ماهی که هزاران مهر میتافت ز پیشانیش
مهری که ز عشق او، در بهت و بها بودم
🦋با آنکه تهی از حرف، آن خلوت رازش بود
از«مُسک ختام»او، سرمست دعا بودم
💛از شعشعهٔ کویش «لاحول ولا...»گویان
از هیمنهٔ رویش، در هول و وَلا بودم
💙برخاک ره کویش، میبیخت گل از بویش
در لجّهٔ چشمانش، مشعوف شنا بودم
🦋با آنکه به روی من، آغوش رضا بگشود؛
از سَطوت ولطف او، درخوف و رجا بودم
💚از رایحهٔ رَوحش، یکجا دل ودین دادم
مفتون گلِ روی آن مهرگیا بودم
🦋آن سیب زنخدانش «تفّاحَةُ الْفِردوس»
در سینهٔ سینایش، موسی وعصا بودم
🧡آن باغ گریبانش، عطرگل حوری داشت
در چین کمند او، آهوی ختا بودم
🦋انفاس مسیحایش، نفخات الهی داشت
در معرض نَفحات آن باد صبا بودم
❣میریخت گل وگوهر، از باغ دهان او
مشعوف عطای آن، سلطان سخا بودم
🦋حنّانه هجران آن نخل ولاء گشتم
دیوانهٔ در بند آن زلف دوتا بودم
❤️🔥هنگام سماع او، هستی به سماع آمد
با نغمهٔ جانسوزش، در شور ونوا بودم
🦋از خنجر مژگانش، خون شهدا میریخت
من کشتهٔ چشم او، مثل شهدا بودم
💖از برق سرشک من، مهتاب به تاب افتاد
خورشید بجوش آمد، بی درد ودوا بودم
🦋سرمست می عشق آن ساقی سیمین ساق
مفتون گل روی آن سبز قبا بودم
🖤آسان سفری خوش بود، بیزحمت تن دیشب
بر توسن دل با او، فارغ ز هوا بودم
🦋مانند پر کاهی، در معبر توفانی؛
تسلیم قَدَر گشتم، راضی به قضا بودم
💞گشتم همه هستی از برزخ و تا محشر
هم دوزخُ هم جنّت، یکجا همه را بودم
🦋بر بام فلک رفتم، از عرش فرا رفتم
بر ذروهٔ«أو أدنیٰ» در اوج خدا بودم
💚«ما زاغَ بَصر»دیدم؛ یک وحدت نامحدود
در «منظر اعلای» عالی علا بودم
🦋آه! این دل بیتابم، از شوق نمیگنجید
گر در قفسه سینه، یا اوج سما بودم
💛آرام تراز باران، توفندهتر از توفان
رخشندهتر از خورشید، با فرّ وهما بودم
🦋گه مرده و گه زنده، گه دوزخ وگه جنت
گه«لا سِنةٌ لا نَوم» خالی ز خطا بودم
💜گه باقی وگه فانی، گه دانی گه عالی
گه تشنه و گه ساقی، سر مست وَلا بودم
🦋گه علت وگه معلوم، گه اول وگه آخر
گه غایب وگه حاضر، بی جانب وجا بودم
💔گه بنده، خدا بنده، گه بندهٔ شرمنده
در فرش چو یک بنده، در عرش خدا بودم
🦋گه گوشه این خانه، افتاده به سجاده
چون فرش سلیمانی، گه اوج هوا بودم
💓در فوق زمان بودم! برتر ز مکان بودم
هرلحظه به هر مشهد، گویا همه را بودم
🦋گه باغ بقیع و گه در روضهٔ پیغمبر
گه در نجف اشرف، گه کرب وبلا بودم
❤️هم مشهد قالی وگه توس، دمشق و ری
گه در حرم کاظم، گه سامّرا بودم
🦋گاهی به قم و شیراز و تهران وگهی کرمان
برتربت هر لاله، در وااَسَفا بودم
💜گه مسجد و میخانه، گه با بت وبتخانه
گه معتکف کعبه، گه دیر و حرا بودم
🦋هر سوی نظر کردم، گل بود وگیاه وآب
هرجا که گذرکردم، مشمول عطا بودم
💙هر سو که نگه کردم، یک چیز فقط دیدم؛
یک وجه خودم بودم، یک وجه خدا بودم
🦋آن سوکه خودم بودم، ظلمت پی ظلمت بود
آن سو که خدا بودم، پر نور و بها بودم
💚آنسوی که خود بودم، محکوم فنا بودم
آن سو که خدا بودم، باقی به بقا بودم
🦋آنسو که خدا بودم، مستغنی وهم باقی
آن سوکه خودم بودم، در فقر وفنا بودم
💛این سو که خودم بودم، در رنگ ومِرا بودم
آنسو که خدا بودم، بیرنگ و ریا بودم
🦋درخلوت ماه او، با زمزمهٔ «یاهو»
تا صبح به گفت وگو، مشغول صفا بودم
💕اینها که شنیدی تو، نه شطح، نه طامات است
یک لحظه منم گم شد، یک لمحه رها بودم
🦋من شطح نمیگویم! طامات نمیبافم
یک آن عنایت شد، با آنکه گدا بودم!
💔یک لحظه عنایت شد از«عین خدا»آنشب
مایی و منی برخاست، مَذبوح مِنا بودم
🦋من شد ز منی منفک، خود شد بهخدا ملحق
چو روح مجرّد من، ازجسم جدا بودم
🤍نه اینجا و آنجا ونه حال نه فردا بود
نه ماضی ومستقبل، بیرون فضا بودم
🦋در آئینه گل کردم، تکثیر شدم از خود
من سایه خود دیدم؟ یااینکه سوا بودم؟
💞من او شده؟ یا او من؟ یا من نه! همه هوهو
یاهردو یکی بودیم!؟ یا اینکه دوتا بودم!؟
🦋یک سوی خودمبودم، یک سوی دیگر منبود
این هردو یکی بودند! با اینکه دوتا بودم!
💗دل یکدله کردم من؟ یا اینکه شدم بیدل؟
یاآنکه چونان غنچه صد لایه ولا بودم؟
🦋سیر وسفرم گفتم؟ یا عارف خود گشتم؟
این فکر وخیالم بود؟ یا خواب نما بودم؟
🤍هرچیزکه بودم من، خوش بود دمی دیشب
ای کاش! همیشه من، آزاد و رها بودم
🍀اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمد
❤️ ابوالفضل فیروزی(نینوا)
🔻تذکر؛غالب مفاد این قصیده مُلهم است از آیات، روایات، ادعیه و زیارات مربوط به معراج نبوی(صلی الله علیهوآله)
🗓۱۳۹۷ /۱۰ /۱۹
🆔@banavayeneynava
🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋🌻🦋
29.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆فرازی از جلسه اوّل درس؛ «اخلاق اسلامی»
✅ موضوع؛
- وسوسه های شیطان
- رخنه کردن شیطان در وجود انسان
- تفاوت مهم بین کافر و منافق با مومن
♥️استاد دکتر«#ابوالفضلفیروزی»
🏫 دانشگاه «علم وفرهنگ»
📸 ساخت وارسال «سودا بدری»
🧕 دانشجوی کارشناسی«حقوق»
🗓 ۱۴۰۱/۱۲/۱۲
🆔 @banavayeneynava
50.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📗فرازی از درس جلسه دوم «اخلاق اسلامی»👆
✅ راز آفرینش
✅ جایگاه شیطان
✅ جبر و اختیار
♥️ استاد دکتر «#ابوالفضلفیروزی»
🏫 دانشگاه «علم و فرهنگ»
📸 ساخت وارسال؛«افسانه پیرقلی»
🧕 دانشجوی رشته«طراحی لباس»
🗓۱۴۰۱/۱۲/۱۶
🆔@banavayeneynava
4_5877485010239361007.m4a
51.37M
﷽
📗 درس؛ «اخلاق اسلامی»
👇موضوعات جلسه سوم؛
✅ ماه رمضانماه تولدیدیگر و
بهترین فرصترسیدن بهحیاتطیبه
✅ تقدم پرهیزاز سیئات بر حسنات
✅ مطابقت اخلاقیانسانی بافطرت
✅ عدم مغایرت احکام شرع
- باعقل کامل و سلیم
✅ بطلان اومانیسم و لیبرالیسم
ونسبیت دراخلاق ازنظرعقلوشرع
✅ اقسام اخلاق(رذایل ، فضایل)
✅ اهمیت تقدم توبه و استغفار
- واجتناب از رذائل اخلاقی
✅ تقوای اخلاقی
مهمتر و فراتر از اخلاق
✅ ویژگیهای عمل مقبول
- معرفت داشتن
- مطابق حق
- اخلاص
❤️استاد دکتر«ابوالفضل فیروزی»
🏢 دانشگاه «علم و فرهنگ»
📼 ضبط و ارسال؛
🔸«ملیکا سادات میری»
🧕دانشجویرشته«حقوق»
🗓۱۴۰۲/۱/۱۹
🆔 @banavayeneynava
🌼🦋
🦋
🍀#مثنوی«تجلّی عظیم»فی نعت📗#قرآن الکریم
☀️السَّلام ای مرشد دانای عشق
السَّلام ای رهبر بینای عشق!
☀️السّلام ای مهرحق، نورمبین
ریسمان آسمان، حبل المتین!
☀️السَّلام! ای نو بهارجان ما
ای نسیم زندگی! قرآن ما
☀️السّلام ای شاهد روزجزا
شاکی وهم شافعی نزد خدا
☀️السّلام ای مطلع الفجر مبین
آفتاب تابناک ملک دین!
☀️ای سبیل حق، صراط المستقیم
نامهٔ مهر «لَدُنّیِ حَکیم»
☀️حجت بالغ ز «خلّاق مجید»
شاهد ومشهود وشهدی وشهید
☀️حافظ صدق تو«ربّ العالمین»
حامل ثقل تو شد «روح الامین»
☀️پیشت آید هرکه با «قلب سلیم»
«فخلع النَعلین»گردد چون کلیم
☀️ای فدای تو«حسین ابن علی»
تو ز اوی و او ز تو، شد منجلیّ
☀️چونکه آیاتت به خونش نقش بست
نقشهای هردو عالم را شکست
☀️در تنور وگاه روی نیزهها
کرده افشا «سرُّالاسرار» تو را
☀️هرکه گوشش محرم آن راز شد
چشم او برعالم جان باز شد
☀️هرکه نورت دید «خَرّ ساجدا»
کوه مندک گشت و«موسی صاعقا»
☀️کوه را، تاب تجلای تو نیست
نیست آن سینه که سینای تو نیست
☀️ساحران نطق وفرعون عنود
غرق دریای تواند ودر سجود
☀️زنده گردد مرده، از آیات تو
ای مسیحایی دم آن نفحات تو
☀️گرچه افسون تو باشد ماه ومهر
پاک باشد دامنت از شعر وسِحر
☀️مظهر زهرای«حَی لا یَموت»
ای به ختم الانبیاء باشی ثبوت
☀️ظاهرت، دریای ناپیدا کران
باطنت را نیست پایانی برآن
☀️ظاهرت زیبا و ژرفایت عمیق
تازهای همواره، هرچندی عتیق
☀️علم های اولّین وآخرین
در تو گرد آورده «ربّ العالمین»
☀️نیست «رَطْب و یابِسی»در خاک وآب
که نباشد در تو، ای «امّ الکتاب»
☀️چشمه سار نور، در ظلمات خاک!
ز التهابت، جانمان شد چاک چاک!
☀️جان به عشقت گر نمی افروختیم
در لهیب بولهب می سوختیم
☀️وای بر روزی که بیتو، سرکنیم
لب به جز آب حیاتت، تر کنیم
☀️بی تو ما را نه گزیر است وگریز
راهمان باریک وتاریکست وتیز
☀️چون تو اعجازی خدا اینسان نداد
منکر این موهبت، انسان مباد
☀️ بی تو دراین راه پرپیچ وخراب
در سَقَر افتیم«فی یوم الحساب»
☀️هرکه سر برتافت از دستور تو
در سعیر افتاد! آن مهجور تو
☀️رو متاب از ما، اگر نامحرمیم
سخت محتاج طبیب ومرهمیم
☀️ای طبیب درد بی درمان ما
ای شفای زخمهای جان ما!
☀️ای حیات پاک وجان جان ما
ای بهار زندگی قرآن ما
☀️بی تو پامال زمستانیم ما
با تو دائم، نو بهارانیم ما
☀️ای پناه ما به هنگام خطر
ای کلید فتح، ای باب ظفر
☀️ای شفیع عاشقانت روز حشر
ای حصین مؤمنان ز آفات دهر
☀️در هجوم دردها، درمان تویی
در کویر سوزها، باران تویی
☀️«تذکرهٔ لِلمتقین»از عیب وشَین
پاکساز روح ما از رِجس و رَین!
☀️«عروة الوثقیٰ»ی بام آسمان
حق و باطل را ترازو، هر زمان!
☀️ای سفینهٔ عشق«مصباح الهدیٰ»
«ثقل اکبر» ای تجلاّی خدا
☀️«لیلة القدر» از نزولت، قدر شد
هر هلالی با فروغت، بدر شد
☀️ای انیس النّاس روز واپسین
شبچراغ حافظ خلوت نشین
☀️مونس شبهای تار بیکسی
قسمت هر روزه، بی دلواپسی
☀️صیقلی بخش دل زنگاریم
زنگ بیداری، دم هوشیاریم
☀️آفتاب انس وجان بر ما بتاب
ای دلیل خویش! ای عالیجناب!
☀️ای تجلّی خداوند رحیم
ایمنی بخشم ز شیطان رجیم
☀️ای مُضلّ کافرین وظالمین
هادی ما«رحمةً لِلعالمین»
☀️آنکه گوید؛«حسبنا هذا الکتاب»
کرده تکذیب آن کتاب مستطاب
☀️او شقی هست وبلاشک کافرست
قهر دوزخ مقعد آن فاجرست
☀️هرکه باشد مؤمن صاحبدلی
نشکند آن عهد خود را با ولیّ
☀️«فی مقام صدق عند آن ملیک»
هست جای شیعیان پاک ونیک
☀️هرکه باشد پیرو آل علی
میشود قلبش به قرآن سینجلی
☀️آنکه شد دور از علی و رای او
وای اوی و وای اوی و واوی او!
☀️در«ألست ربّ» باعشق ولی؛
گفتهایم ما یک صدا«قالوا بلی»
☀️بیگمان ابلیس آدم روی هست
آنکه عهد خویش، با آنان شکست
☀️داده حق بر اولیاء علم کتاب
داور حقند در روز حساب
☀️گفت پیغمبر منم شهرعلوم
رو متابم ای جهول و ای ظلوم
☀️آنکه باشد«عنده علم الکتاب»
هست مولا، نفس احمد، بوتراب
☀️درب این شهر هست، دائم بر تو باز
گر تویی اهل ولاء واهل راز
☀️باب شهرعلم یزدانی علیست
ترجمان وحی قرآنی ولیست
☀️یعنی آن قرآن ناطق مرتضی است
بعد او اولاد پاک مصطفی است
☀️تا درآیی در ولای چهار وهشت
میشوی پاک از پلیدی وپلشت
☀️آن ولیّ آخر، ارچه غایب است
لیک امر والزّمان را صاحب است
☀️آنکه عارف شد به آنها، زائر است
هرکه منکر شد بدانها، کافراست
☀️ای بسا قاری که ملعون خداست
ای بسا حافظ که در ریب و ریاست
☀️ای خوشا آن تالی که با اخلاص وفکر
خواند وعامل شد به این آیات ذکر
☀️از خدا خواهیم باشیم اینچنین؛
قاریان مخلص ویاران دین
☀️بارالها! ای رحیم مؤمنان
«طرفة العینی»مرا از خود مران
☀️بین ما وجان پاک اولیا
فاصله مگذار! حق مصطفیٰ
☀️دستمانگیر و رها از خود مکن
هرچه خواهیکن! جدا از خود مکن
☀️با ولایت جانمان را پاک کن
چونکه خواهی بعد از آنم، خاک کن!
☘صلوات
❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🗓۱۳۸۰
🆔@banavayeneynava
36.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆فرازی از درس«اندیشه اسلامی ۱»
🔻عناوین ؛
✅حیات، علم، شعورو تسبیح موجودات
✅ وجه امتیاز انسان برسایر موجودات؛
۱- اراده و ختیار
۲-نامحدویت ظرفیت علم ومعرفت
۳-رسیدنبه بالاترین مقام عبودیت وتقرب بهخدایتعالی
۴-توانایی تسخیر طبیعت
۵-ولایت و سلطنت بر کلّ هستی
❤️ استاد«دکتر ابولفضل فیروزی»
🏢 دانشگاه آزاد واحد سما «جنت آباد»
📸 ضبط و ارسال ؛
۱- «سینتیا ایراندوست»
۲- «فاطمه قهرمانفر»
🧕دانشجویان رشته«حسابداری کارشناسی پیوسته»
🗓️۱۴۰۱/۱۲/۱۲
🆔@banavayeneynava
4_5769191215211745321.m4a
33.14M
👆درس«اندیشه اسلامی ۱»
🔻عناوین ؛
✅ اهمیت و نقش شناخت
✅ حیات، علم وتسبیح موجودات
✅ ویژگی های مهمّ آدمی؛
۱- اراده واختیار در انتخاب
«حق و باطل»
۲-نامحدویت ظرفیت علم ومعرفت
۳-رسیدنبه بالاترین مقام عبودیّت
۴-توانایی تسخیر طبیعت
۵-ولایت و سلطنت بر کلّ هستی
❤️ استاد «دکتر ابولفضل فیروزی»
🏢 دانشگاه آزاد واحد سما «جنت آباد»
📸 ضبط و ارسال ؛
۱- «سینتیا ایراندوست»
۲- «فاطمه قهرمانفر»
🧕دانشجویان رشته«حسابداری کارشناسی پیوسته»
🗓️۱۴۰۱/۱۲/۱۲
🆔@banavayeneynava