eitaa logo
«با نوای نی نوا» گزیدهٔ آثار قلمی، بیانی وهنری ابوالفضل فیروزی(نی نوا)دکترای عرفان وتصوف است. ‌
541 دنبال‌کننده
898 عکس
987 ویدیو
247 فایل
این کانال حاوی منتخبی ازآثار قلمی، هنری و بیانی ونیز برخی از خاطرات و عکسهای یادگاری دکتر ابوالفضل فیروزی(نی نوا)است. ودر۱۷ ربیع الاول۱۴۴۳ه.ق =۱۴۰۰ه.ش، مصادف باطلوع سبز محمّد(صلی الله علیه‌وآله) ومیلاد خجسته امام صادق(علیه السلام)افتتاح گردید. @A_Firoozi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🦋 🦋 🔻بخش دوّم(۲)؛ ⏪ ادامه .... منثور(نثر ادبی) 🌹 «کجایند مردان بی ادعا!؟!»🌷 🍀... سلام بر چمران! طلایه دار میادین نبرد وشور وعرفان! همان که حزب‌اللّه لبنان، فرزندان اویند! همآنکه اینک به برکت مجاهدتهای او و یاران شهیدش، مردانی سترگ، چون پاره های آهن برخاسته اند، ‌تا برای تحقق قبله آمال مسلمین جهان که نجات فلسطین و محرومان جنوب لبنان و نابودی اسرائیل غاصب وهمه محرومان جهان است، جان بازند! ودر این راه هیچ سازشی را نمی‌پذیرند! 🌷سلام ای چمران! ای مرد مردستان خمینی ! ای روح پرشکوه عشق و ایثار! ای کوه صبر ومقاومت! ای اسوهٔ اخلاص وعرفان! اینک تو مانده‌ای وما از رفتگانیم! گرچه پیش از ما رفته ای! و در بین ما نیستی! ولی روح بلندت شاهد اعمال ماست! هرچند سال‌ها از داغ تو می‌گذرد!. اما هنوز از پس خاکستر این‌همه سال آتش داغت در مجمر سینه هامان می‌گذارد! و غمت در نهان‌خانه دلهایمان می‌نوازد! وهنوز بانگ «هل من ناصرت!؟» در آسمان لبنان طنین‌انداز است! هنوز آهنگ مناجات توبه گوش می‌رسد که؛ 🌷«ای خدای حسین ترا شکر می‌کنم که راه پرافتخار شهادت را درجلوی پای روندگان حق وحقیقت گذاشتی!»(۲) هنوز صدای گریه‌های غریبانه شبانه ات، از ویرانه‌های لبنان و از کوچه‌های خونین و نخلستان سر بریده خوزستان ، به گوش می‌رسد! 🌹 هنوز از درّه‌های انجیرهای خونین جنوب لبنان شمیم روح‌بخشت، وزان است! هنوز باغهای زیتون لبنان با چراغ خونت فروزان است! هنوز آلاله‌های جبل عامل و لاله‌های خوزستان از داغ تو داغدارند! هنوز بنفشه‌های پاوه وسوسن‌های سوسنگرد در سوگ تو سوگوارند! هنوز هوای هویزه ودهلاویه هر صبح و شام از خون تو سرخگون است! هنوز هَزاران جنوب لبنان و بلبلان جنوب ایران در عزای تو مرثیه می‌خوانند! هنوز طنین گام‌های استوارت از دشت سرخ خوزستان برمی‌خیزد! هنوز از عرش سهمگین تفنگت پلنگان خون‌خوار کردستان در هراسند! هنوز پرچم‌های شقایقی که بر چکاد کوه‌های بی‌فریاد «کردستان» افراشته‌ای، افراخته! وچراغ لاله‌هایی که در دشت‌های «خوزستان» برافروخته‌ای، افروخته‌است! هنوز صدای تکبیر تو از فراز «تپه‌های الله‌اکبر» بلند است! و سوز آخرین دعای تو از دهلاویه تا عرش خدا زبانه می‌کشد! هنوز عطر سبز مناجات خالصانه تو و از سنگرهای لاله‌گون جنوب لبنان و غرب وجنوب ایران مشام جان عاشقان و عارفان را می‌نوازد!که؛ 🌹«خدایا تو می‌دانی که من در زندگی پرتلاطم خود لحظه‌ای تو را فراموش نکردم! همه‌جا به طرفداری حق قیام کردم واز تهمت‌ها و ناسزاهای آن‌ها ابا نکردم! خدایا تو در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی! و در کویر تنهایی انیس شب‌های تار من شدی! روح پژمرده‌ام خواهش پرواز دارد! تا از این غربتکده سیاه و ظلمانی خود را به وادی عدم بکشاند و از بار هستی برهد و در عالم نیستی فقط با خدای خود به وحدت برسد!» وخروش مردانه تو در گوش زمان همچنان می‌نوازد به؛ 🥀 «شیپور جنگ! نهیب مردانگی و شرف! لحظه‌ای که مرد را از نامرد تشخیص می‌دهند. لحظه‌ای که فداکاری و شخصیت انسانی و آزادگی او را می‌سنجند! من آزاده ام از جهان دست شسته‌ام من از مرگ وحشتی ندارم و با بساطت به آغوش مرگ فرومی‌روم ...! شیپور جنگ ...!!! »(۳) 🌼 به خدا سوگند! او از کسانی بود که خمینی را فهمیده‌ بود! ومن و تو چه ‌دانیم که خمینی کیست!؟ خمینی ذخیره خدا در آخر الزمان بود! که خدا او را در پایانه غیبت کبری برانگیخت! تا زمینه ساز ظهور آخرین حجت الهی و منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الااعظم (عج) باشد. 🏵 سلام خدا بر روح بلند آن قائد کبیر خمینی عزیز ، پیشوای شهیر آزادگان این دوران و همه شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی و پیشتاز آنان حضرت چمران باد! سلام بر آنان روزی‌که به دنیا آمدند! و روزی که شهید شدند! و روزی‌که برانگیخته خواهند شد! ☘ نثار ارواح تابناک شهدای بالاخص آن شهید صلوات! 🦋 التماس دعا 💔 ابوالفضل فیروزی (نی نوا) 🔻تذکرات؛ ۱-اقتباس از خطبه‌های ۱۹۲و۱۴۷ نهج‌البلاغه مولای متقیان سید المجاهدین وقرة عین محجّلین حضرت علی (علیه‌السلام) ۲- بخش‌هایی از نوشته‌ها و مناجات های شهید دکتر مصطفی چمران یادنامه انتشارات بنیاد دکتر مصطفی چمران(رض) 🗓۱۳۷۳/۳/۳۱ 🆔 @banavayeneynava 🥀🦋🌹🦋🌷
🥀🦋 🌹«بسم ربّ الشَّهداء و الصّديقين»🌷 🥀😢🌷«»🌷😭🥀 🔻 منثور ( ادبی) به‌مناسب فرا رسیدن فصل برگریز باغ زهرا(س) و ایّام سوگواری سیّدالشهدا حضرت حسین ابن علی و یاران با وفایش 💐(علیهم افضل صلوات الله وسلامه) ⏪بخش اوّل؛ 🍁برگ ريز باغ زهرا (سلام الله علیها) وشكوفه بيز شجرهٔ طوبیٰ ، بهار اشك و بشكوه و فصل سنگين غربت و اندوه فرا رسيد و ديگربار خاطره جانسوز مصيبت عظمای فاجعه كربلا و ياد حماسه شگفت عاشورا و شور قيامت قيام حسيني(ع) در دلها زنده شد! توفان سهمگين خون و خاك دشت سرخ ماريه وزيدن گرفته ودريای بيكران دلهای خونين شيداييان عاشق را متلاطم كرده و نوای دلربای نی نوای حسينی نيستان دلهای كربلايی را به آتش كشيده! وآتش داغ لاله های خونين صحرای عشقبازان از پس خاكستر سنگين اعصار و قرون در مجمر سينه شورشيان شيعه گل كرد وخرمن هستی شيفتگان سيد الشهداء را شعله‌ور ساخته! عطر بنفشه زاران سوگوار در دشت و صحرا پيچيده و عَلَم لاله‌های داغدار در كوهساران برافراشته شد و شميم خوش گلهای بهشتی از كربلای معلّای حسينی(ع) وزيدن گرفت. 🌷ايُّها العشاق! پنجره ها را باز كنيد! وبنگريد فوج ملائكة اللّه را ، كه دسته دسته در ليلة القدر تاريخ بر آستان آسمان ساي سردار بی سر فرود می آيند و بر قبر مقدّس و شش گوشه غريبترين و مظلومترين مرد تاريخ و زيباترين روح حماسه و پرستش بوسه می‌زنند! 🌹پنجره ها را باز كنيد! ببينيد كه چگونه كروبيان دریچه‌های عرش را گشوده اند! و هنوز انگشت به لب شاهد شگفت ترين تابلوی آفرينش هستند! بشنويد! مويه حورياني را كه با موی پريش بر تربت پاك حسين(ع) گرد آمده اند وغبار تربتش را سرمه چشم می سازند وبا گلاب اشك و عطر بهشت به جاروی مژگان خاك آستانه حرمش را می‌روبند و به سوغات به آن سوی سماوات می برند! 🥀 پنجره ها را بازكنيد! كه رايحه غربت روح خدا و عطر گل سرخ زهرا (س) پروانگان پريشان را به گرد خويش فرا ميخواند و شعله طور وادی ايمن موسويان آواره را به هماوردي با فرعونيان برمی انگيزاند و منصوران «انا الحق زن» را بردار سربلندی مي كشاند! 🌺 گوش كنيد! بانگ جرس كاروان كربلا را كه قرار و آرام از دل حسينيان ربوده و شميم خون خدا را كه هوش از سر بهشتيان برده و گلبانگ «هَل مَن ناصرٍ يَنصُرنی» اباعبداللّه (ع) را كه در زير گنبد گيتي پيچيده! و اينك هنوز از ورای دیوار قرون متواليه طنين «هيهات منّا الذِّله‌اش» گوش تاريخ را می نوازد! پنجره ها را باز كنيد! 🌷بشنوید! اين شيهه غريب اسب كدام شهيدی است که ؛ « ...بوي مهيب هزار زلزله دارد؟!» اين براق سرخ يال افشان و بي سوار كدام سرداری است!؟ كه اينگونه بی‌تاب و سوگوار در كنار خيام گر گرفته سردار بی سرش ، سُم می‌كوبد و خبر از حادثه عظمايی می دهد كه زمينيان از ديدنش بيم دارند و‌ آسمانيان از شنيدنش شرمسارند! خاكمان بر سر! اين بيمار بی رمق وداغدار كيست!؟ كه هنوز در بستر تاب و تب مي گدازد و برسجاده خون وآتش نماز عشق می‌گزارد و از كربلا تا شام با حال نزار بر اشتر بيجهاز خطبه مظلوميت می خواند! 🥀پنجره ها را باز كنيد! آیا غيرتمندی نيست كه ببيند بر سر حرم رسول اللّه(ص) چه آورده اند و چگونه مزد رسالت سنگينش را ادا كردند؟! آیا نمی بينيد!؟ آن دختر بی پناه را كه گلشن دامانش هنوز شعله ور است! راستی اين غزال زخمی به كجا مي‌گريزد!؟ و اين آهوی رميده به كدام سوی من دود! آه! ضامن آهویی نيست كه خدا را به اين خسته پناه دهد!؟ و آتش دامانش را به آب ديده خاموش سازد!؟ وای مان باد! آیا نمی شنوید!؟ آه و استغاثهٔ مظلومانهٔ كودكان عطشان و معصومی را ، كه از هر سوی اين صحراي آتش سوز بلند است! و عرش خدا از آن لرزان؟! 🌷پنجره ها را باز كنيد! اين ضجّه جانسوز و فرياد مهلاً مهلای زنی تنها است كه در معبر گرد باد سهمگين زمان ، هنوز از تل زينبيه می آيد! و در توفانی از غبار و اندوه و رنگين كمانی از اشك و خون، شاهد شگفت منظرهای است كه هيچكس را جز او تاب ديدارش نباشد، كه طور وجود موساييان در تجلاي پرتو جلالش مندك ومتلاشی می‌گردد. يك طرف با دستهاي قلم كرده ابالفضل(ع) حاشيه علقمه قلمكاری شده و يك سوی مشكی مشبّک ، كه تا قيام قيامت تشنگان زلال اسلام ناب محمّدی(ص) را سيراب می سازد. وديگر سوی در گودال قتلگاه و از ميان تلی از شمشيرهای شكسته، خورشيدی بر معراج نيزه گل كرده كه هيچگاه غروب نخواهد كرد و از لبخند بهخون خشكيده اش آيات نور مي‌تراود كه؛ «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا - آيا گمان بردند، داستان اصحاب كهف - كه از مصاف ستم گريختند و در غار آرميدند- شگفت آور است يا حماسهٔ ما- كه در نبرد با ظلم، سر بر دار كرديم و بر معراج نيزه سرود رهايی سر داديم؟! ...ادامه ⏪ ❤️ 🗓 ۱۳۷۷ 🆔 @banavayeneynava 🦋🥀
🦋🍁🥀 🥀 🥀🦋🌼«هوالحی الذی لایموت»🌼🦋🥀 📖« فذکرهم بایّام الله» به مناسبت المظفر با سلام وتسلیت وتعزیت! 🍀 ( ادبی) در رثای؛ جان جانان، روح الارواح ،آغاز و انجام کتاب آفرینش اصل شجرهٔ طوبی، رفرف سوار«قاب قوسین اَو ادنیٰ» سیدالانبیا والمرسلین ،ختم النبییّن افضل السفراء المقرّبین و رحمة للعالمین؛ حضرت ختمی مرتبت محمّد ابن عبداللّه 💐(علیه وعلی آله وآبائه افضل الصلوة المصلین) 🦋🥀« تو رفتی بهار پر پر شد!»🍁🥀 🌼 یا رسول الله!(صلی الله علیه وآله غ) 🌷 تا تو بودی‌؛ بهار بود و امید عشق بود و ترانهٔ توحید! 🥀 و با رفتنت؛ بهار پژمرد عشق مرد وامید افسرد! 🌷 تا تو بودی؛ آفتاب می‌خندید باران ترانه می‌خواند درخت می‌رقصید وعشق گل می‌کرد! 🥀 اما تا رفتی؛ آفتاب تیره شد باران گریه کرد در خت مویید و عشق پژمرد! 🌷 تا تو بودی؛ چراغ لالهٔ بزمت از نسیم نفس سبز تو افروخته بود! 🥀 اما تا تو رفتی؛ چراغ لاله از هُرم باد سموم افسرد و نالهٔ لاله پرپرت در پشت درب شکسته باغ رسالتت برخاست! 🌷 تا تو بودی؛ ستاره زهرا(س) در صبح وشام در آسمان ولایت لبخند می زد! 🥀اما با رفتنت: ستاره او مکدرشد ودیگر به نفرین شدگان زمین لبخند نزد! 🌷تا تو بودی؛ سروش فاطمه بگوش نامحرمی نمی‌خورد! 🥀 اما تا تو رفته‌ای؛ پس از خاکستر این همه سال وگذشت ایام وقرون هنوز هق‌هق گریه آن دخت داغدار و آن بانو پریشان درمعبر باد ودر گذر زمان بگوش هستی می رسد. و دود دل سوخته‌اش از بیت الاحزان تا عرش خدا متصاعد است! 🌷تا تو بودی؛ در کوچه باغ حنجره سبز علی(ع) هزار چلچله بهار را فریاد می‌زد! 🥀 اما تا تو رفتی؛ کسی نغمهٔ شادی او را نشنید و جز آهنگ غریب و سوزناک شروه خوانی هایش را از خلوت شبهای کوچه باغها ونخلستانهای مدینه و کوفه ننیوشید! 🥀 وقتی رفتی ؛ خنّاسان وصیّ بلا فصلت را خانه نشین کردند و ۲۵ سال استخوان در گلو وخار در چشم در انتظار دیدار بهار سوخت وچون دولت آن گل رسید خوش درخشید؟ ولی افسوس! که دولت مستعجل بود! 🌷تا تو بودی؛ کینه هایشان پنهان بود وشرار خشمشان را جرأت سرکشی نبود! 🥀اما تا رفتی؛ غدهٔ چرکین عقده‌هایشان ترکید و لهیب دوزخ ابولهب ها زبانه کشید 🌷تا تو بودی؛ ذوالفقار علی(ع) به اشاره تو می‌رقصید. ودر هر چرخی علفهای هرزه باغ رسالتت را درو می‌کرد! 🥀اما وقتیکه رفتی؛ ۲۵سال ذوالفقار علی(ع) در انتظار سماع سر در گریبان غلاف فرو برد علفهای هرز سر برکردند و پیچک های مزاحم گل های باغ نبوتت را خشکانیدند! 🌷تا تو بودی؛ جبرئیل و خیل فرشتگان از عرش تا فرش هر صبح وشام در التهاب دیدار تو و آل تو بال بال می زدند! وچون به درب آستانت فرو می آمدند! صف در صف در انتظار دیدار تو حلقه بر در می زدند و بی اذن تو وارد نمی شدند! 🥀امّا وقتی که رفتی؛ ناکسان گستاخ! وقیحانه! درب بارگاه تو را آتش زدند! گل یاس تو را پشت درب باغ ولایت میخکوب کردند! و روح خدا و پاره دلت را مصلوب یهودای پندارشان کردند! 🌷تا تو بودی؛ کس را زهرهٔ آن نبودکه حتی نام زهرایت را بی ادب بر لب آرد! 🥀اما وقتیکه رفتی؛ حرامیان حرمتش را پایمال کردند پهلویش را شکستند و ازسیلی باد خریف: گلبرگ رخسارش نیلی شد! 🌷تا توبودی؛ در باغ رخسار زهرا(س) گل می شکفت! و از باغ دهانش شکوفه میوزید! 🥀وقتی که رفتی؛ باغ زهرایت خزان گردید! گلهای معطرش در کربلا پرپر شد! واز شاخسارطوبی شکوفهٔ خون بارید! ودیگر هرگز کسی لبخند زهرا را ندید! 🌷تا تو بودی؛ غربت معنا نداشت! هرغریبی آشنا بود! وهر آشنایی قریب! 🥀وقتی تو رفتی؛ فصل غریبی رسید! بیکسی بی بیداد نمود! وقرابت‌ها گسیخت! 🌷تا تو بودی؛ مدینه سبز بود! زمزم ترانه می‌خواند! مکّه صفا داشت! کعبه سماع می‌کرد! و منا محبت می‌نمود! 🥀 اما وقتیکه رفتی؛ مدینه سیاه شد؛ چون خرابه شام! زمزم مویه کرد؛ چون حلق اسماعیل مکّه مضطرب شد؛ چون قلب زینب کعبه میخکوب شد؛ چون سینهٔ فاطمه! منا پربلا شد؛ مانند کربلا! 🌷تا تو بودی؛ جوانان اهل بهشت در دامن پر مهرت می غنودند! وبا زمزم محبتت آرام می‌گرفتند! 🥀 تا تو رفتی‌؛ قرار وآرامشان گرفته شد واندوه بی تو پشتشان را شکست! جگر حسن تافتهٔ زهر جفا سر حسینت بر فراز نیزه ها! و زینب بی پناهت آوارهٔ دشت های بلا کودکان معصومت خسته خارهاى صحرا و برّ وبحر رنگین به خون پاره‌های جگرت شد! 🌷 تا تو بودی ؛ روزهای سوزان بهاری بود! و سختی هایمان آسان می‌نمود! و شب‌های زمستان به آفتاب رویت گرم بود! 🥀 اما از وقتی‌که رفته‌ای‌‌؛ «در غم تو روزها، بیگاه شد روزها با سوزها، همراه شد!» 🍁۲۸صفر المظفر۱۴۱۵ق 🦋ملتمس دعا ❤️ ‌ابوالفضل فیروزی(نی نوا) 🗓۱۳۹۸/۸/۵ 🆔 @banavayeneynava 🦋🥀
🍀برای تنهاترین سردار حضرت ابا محمّد امام حسن مجتبیٰ- علیه آلاف التحیة والثنا- 🍁 « سردار» 🔸 تنهاییت را گریه می کنم و کرامتت را تنها به سفره آب و نانت نمی‌دانم هرچند محبّانت بیشتر تنها تو را بدین کرامت می شناسند! 🔹کرامت سترگ تو‌ سفرهٔ دلت بود که هرگز بر کسی نگشودی! 🔸کرامت بزرگ تو‌ تحمل شکست ناپذیری بود که صبر را طاقت وحلم را تحمل آن نبود 🔹«یاحافظ سرّاللّه» شاید تنهایی تنها واژه‌ای باشد که بتواند اندکی از غربتت را تفسیر کند. 🔸آنجا که دوستان غریبه هستند وحتی همسر دشمنت می‌شود! و زهر به جای شهد می نشیند! و دوست گرگیست در پوست میش! ناگزیر باید؛ جام شهادت را نوشید وشوکران‌ مرگ را لاجرعه سرکشید! 🔹و این تنها چارهٔ مردان فتوت و سجاده وشمشیر است. وتنهایی وغربتشان را تبیین می‌کند! که «اِنَّه وَحدَهُ لٰاشَریکَ لَه!» 🍀 صلوات! 💔 ابوالفضل فیروزی (نی نوا) 🗓۱۳۷۳ 🆔@banavayeneynava 🍇🍁🦋
🔻به‌مناسبت سالروز ارتحال مفسّرقرآن ابوذر زمان ‌آیت‌الله 🏵 (اعلی الله مقامه الشَّریف) ☘ «» 🔹 شب از نگاهش می‌گریخت! و کلاغان باغ از چشمانش می‌ترسیدند! 🔸و کوه در برابر صلابتش کم می آورد! 🔹در فصل سنگین غربت و در آن سالهای سرد سربی تنها اجاق آتش سینه او گل می‌نمود! 🔸و کولی‌های وحشی برگرد شمع او سماع می‌کردند! 🔹و سلولهای سرد خفقان با نفس گرمش تنفس می‌کرد! 🔸و صخره ‌های سترگ در برابر فریادش فرو می‌ریخت! 🔹و اینک! پس از گذشت خاکستر این‌همه سال آتش عشق او زبانه می‌کشد! 🔸و هنوز قندیلهای ‌مسجد«هدایت» با پندار پاکش روشن است! 🔹و خروش بیداریش تا همیشهٔ تاریخ بر گوش غافلان می‌نوازد! 🔸و نسیم نفس سبزش ‌غنچه‌های سرخ خفته را بیدار می‌سازد! 🔹و در پرتو تابناک اندیشهٔ قرآنیش گل‌های بهشتی می‌روید! ☘ نثار روح‌ سترگ آن مجاهد نستوه‌‌ الفاتحة مع‌ الاخلاص والصّلوات! 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🔥وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ اِلیٰ قیامِ یَوم الدّین ♥️ 🗓۱۳۶۹/۶/۲۱ 🆔 @banavayeneynava 🦋🌷🦋🌹🦋🥀
🦋🌼🍃🦋🌺🍃🦋🌸 🌷 🍃🏵«بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم»🏵🍃 🔻 منثور« سبز » 🌸(صلی الله علیه وآله وسلّم)🌺 🔻قسمت اوّل؛ 🌚...و جهان سياهترين شب يلدايی خويش را سپري می‌كرد! و انسان سنگين‌ترين فصل غربت را! سينهٔ سوزان صحرا در حسرت قطره‌ای آه می‌كشيد! گلشن عالم از دود گناهان آدم گلخنی دهشت‌زا می‌نمود! شهر گند شهوت می داشت! وكوچه‌ها بوی وحشت! واز بام‌ها ناله‌ی بوم بر می‌خاست! 🌑 در رگهای شهر شب ، شرنگ مرگ جاری بود! بر چهره‌اش گرد ماتم نشسته! و بر سر درختان غبار غربت و اندوه سنگينی می‌كرد! دود آه مظلومان سر به كاخ آسمان می‌ساييد! و بر سفرهٔ دل دردمندان قوتی جز زقّوم ظلم ديده نمي‌شد! در بيشهٔ فرياد ، سكوتی دهشت‌زا حكمفرما بود! و گه‌گاه جز مويهٔ قمريان اندوه آوایی به گوش نمی رسيد! 🍂 قنات‌ها خشكيده بودند! و در چاهساران كبوتران وحشی ، نغمهٔ غم می‌زدند! ‌در گلستان غزل، هَزاران شيدا عشق را فراموش كرده! و در لاله‌زار سحر سينه سرخان سر در پَر خويش فرو برده بودند! در گلشن راز نجوایی نبود! برتاب شاخه‌ها گنجشكی نمی‌رقصيد! و قشقرق شادی گنجشكها برپا نبود! ‌‌‌‌‌ شانه سری گيسوی درختی را زينت نمی‌داد! چكاوكی در عشق گلی ، سينه چاک نمی‌زد! و دست نسيم ، زلف چمن را ، نوازش نمی‌كرد! 🥀 از نيستان غربت نواي غم و از كاروان هستي آهنگ ماتم به گوش مي‌رسيد. پرنده‌ای ، عشق پريدن! ‌ بيايانی ، حال روييدن! باغی ، دماغ بوييدن! چشمه‌ای ، شوق جوشيدن! آهويی ، امان غنودن! وميوه‌ای ، مهلت رسيدن ، نداشت! غنچه‌ها ، ‌نشكفته ، داغ پژمردگی می‌دیدند! ‌‌ وآلاله‌های داغ ، در سردی آغوش خاک می‌آرميدند! 🍁 باری! روزها با سوزها همراه بود! و در هيچ دلی چراغ اميد ، كورسويی نمی‌زد! و در اين بعد ازظهر غم‌ انگيز پاييز تاريخ كه جهان در سياهترين شب هيس وهراس نفس می زد! وانسان سنگين ترين فصل غربت وبیكسي را سپری ‌می‌ساخت؛ 🍀به ناگاه نسيم اُنس از حضـرات قدس دريچه‌اي از سراپردهٔ غيب‌الغيوب به سوی آفاق نگران حسرت گشود! و نوری از چشمه سار نور در ظلمت خاك وزيدن گرفت! توفان لطف سرمدی از اقيانوس موّاج و بيكران رحمت لايتناهي ربّاني دُرّی يتيم ، از صدف غيرت به ساحل وجود افكند! درّی كه از تلألؤاش چشم صيرفيان دهر برق زد! و دل دردمندان شهر روشن گشت! 💐 نگاری آمد ، از نگارستان ملكوت! و مردی رسيد، از مردستان جبروت! صنمی كه با يك كرشمه‌اش بازار بتان شكست گرفت! دلبری كه لعل لبانش رونق قنادّان برد! و دلداری كه مشك گيسوانش دكّه عطاران بست! مهری كه با طلوعش؛ شراب نور در رگهاي منجمد شهر شب جاری كرد! و چراغ لاله در دامن سياه دشت شب روشن ساخت! گلعذاری كه از عرق پاک جبينش؛ صد هزار باغ گل محمّدی(ص) جوشيد! 🦋كسی كه با آمدنش در عالم و آدم شور و ولوله افتاد! و شكوفهٔ شادی در باغ چهره‌ها شكوفا شد! فرشتگان سپيد پوش آسمانی هلهله كنان به ميهمانی زمينيان آمدند! و عطر آواز بال جبرئيل امين در جهان پيچيد! دختران خنياگر آسمانی شورانگيزترين آوازها را سر دادند! وحوريان بهشت دست افشان و پاكوبان سرانداختند! 🌼وجهان طلوع سبز محمّد(ص)را جشن گرفت! وبدينسان آفتاب ناب محمّدی (ص) از گريبان كوهساران بي‌فرياد سرمدی ، سرزد! وجهان را به طلعت دل آرایش روشن ساخت! و عطر بکرش در آفاق و انفاس عالم پيچيد! 🍎 نگاری رسيد كه؛ مكتب نرفته به غمزه مسأله آموز صد مدرّس شد! و مردی آمد كه هزار چشمهٔ خورشيد در نگاهش بود! 🌸‌ بهاری كه در نخستين صبح تنفسش زمين و آسمان تنفّس كرد! ستاره‌ای كه در طليعهٔ طلوعش آتشكدهٔ هزارهٔ فتنه ، به خموشی گرایید! آفتابی كه از هرم نفسش برکه‌های فريب خشكيد! ماهی كه از طاق ابروانش بر طاق كسری شكست افتاد! 🍏محبوب چهارده ساله‌ای كه به يُمن مقدمش چهارده كنگره از كاخ استبداد ، فرو ريخت! مردی كه؛ رؤيايش ، خواب از سرخفتگان پرانيد! هيبتش ، پشت مستكبران را لرزانيد! و از همتش آه از نهاد شيطان برآمد! 🌞كوهسار بلندی كه از سينه‌اش چشمه‌های مهتاب می‌تراويد! و در دامنش گلهای معرفت می‌جوشيد! دختركان بکر عصمت‌‌ هر صبح و شام كوزهٔ دل را از زلال آن چشمه سار نور لبريز می‌كردند! و آهوان وحشي معصوم در دامن مرغزار مهر او می‌غنودند! و فرشتگان عرش؛ در زلال آبشار بلند قنوتش شستشو مي‌كردند! بامدادان وشامگاهان كه رايحهٔ بهشتی اذانش فضا را آكنده می‌ساخت! 🦋 پروانه‌های شيدا در حريم مقدس شمع وجودش در طواف می‌شدند! و در شعله آواز آسمانيش پر می‌سوختند! ودر صفوفي مرصوص در محراب ابروانش مبهوت می‌شدند! و از نيلوفر گيسوانش مدهوش! و چون بر خاک می‌‌افتادند! و با حبل‌المتين دستار بلند عشق او تا بام عرش عروج می‌‌كردند! ⏪ ادامه...(۲) ♥️ نوا 🦋@banavayeneynava 🆔🍃🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺
🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃 🌷 ⏪ ادامه منثور« سبز ☘(صلّی‌ الله علیه‌وآله وسلم» 🔻قسمت(۲) 🌸...نمی دانم!؟ در افسون لبش چه رمزی بود؛ كه بهار شكوفا می‌شد! ‌و در عمق تبسّمش چه سرّی بود؛ ‌‌که در كوچه باغ دلها شكوفه می‌وزيد! در ترنم آهنگش ‌‌‌‌‌ مرغان بهشتی ترانه می‌خواندند! 🦋 و در شعله آوازش پروانه‌های شيدا پرمی‌سوختند! غنچهٔ لب چو می‌گشود بوی بهشت می وزيد! و از باغ دهانش دامن ، دامن گل محمدی (ص) می‌ريخت! و از تنگ لعلش كوزه ، كوزه عسل می‌تراويد! با فوّارهٔ آسماني آوازش حوض چشمان اهل دل از بيم و اميد سر مي‌رفت. 🌺 و چون سكوت می‌كرد؛ هزار قافله فرياد در سكوتش بود! كوهساری بیفرياد می ماند؛ كه از سطوت سکوتش باد در صحرا حبس مي‌شد! در برابر لطافتش مخمل برگ گل خار می‌نمــود! و در مقابل صداقتش سبّوحیش سپيدهٔ صبح بهاری گلگون می‌گشت! و آئينهٔ مريم پاكی در برابر عصمت قدّوسيش آلوده نشان می‌داد! 🌼همان كه؛ گل شب بو از نسيم شب مويش، روييده! و آهوي ختن ، سنبلستان كاكلش را بوئيده! شقايق‌ها ، آئينه افروز روی پاكش هستند! و بنفشه‌ها، تابدار طرّه مشكسايش! غبار نعلينش، سرمهٔ چشم حوريان بود! و از ردّ پايش، شميم بهشت بر می‌خاست! 🌷در عرصهٔ تيغ ابروانش خونريزترين گردآوران سپر می‌انداخت! شيری نبود كه؛ صيد غزال چشمش نگردد! قلبی نبود كه؛ مجروح نيزه زار ساحل چشمانش نباشد! و دلي كه؛ سوختهٔ شعشعهٔ خورشيد نگاهش نشود! باغبانی بود كه از نگاهش عشق می‌‌باريد! ودستانش در آسمان دلها آئينه می‌كاشت! 🍀 مردی كه؛ زبان همه زنجره‌ها را می‌دانست! و با گلهای باغچه هم صحبت بود! چون شبنمی بر عذار غنچه‌ای می‌غلتيد! لاله رخسارش برافروخته می‌گشت! و ماهيان الماس گون در ساحل بلور چشمانش تلألوء می زد! 🌹 آه! گر چه سيه دستی؛ مرواريد دندانش را شكست! ولي به خدا سوگند! شكسته‌اش هم بازار درّ فروشان را شكست! 🌴خدايا! چه بگويم كه؛ هزار دستان حمد و ثنا وصف گلعذارش نتواند كرد! و طوطيان شكّرشكن شرح شيرين لبش نتوانند نمود! شاهبازان تيزبال شديد‌القوی در حريم آسمان لاهوتش پر شوند! و باد سواران سليمان سلطنت در سنگلاخ صحراي سوزان عشقش پی گردند! 🌳 به خدا سوگند! بهشت در نسيم صلواتش سبز می‌شود! و دوزخ با شبنم عشقش سرد می‌گردد! 🌼 سیّد ومولای من! آفتاب هستي از عطسهٔ مبارك تو چكيد! و آدم وحوّا از دم قدسی تو روييد! و روزي نيز قافله قطرات وجود به غدير كوثر بيكرانه تو متصل خواهد شد! 🌲حبيب من! ‌كرشمه و نازكن! که زيبنده توست! و فرمان بده! که به اتفاق حسن و ملاحت بي‌نظيرت جهان را خواهی گرفت! 🌟کهکشانها ، پرتویی از نور جبین توست! دار وجود با حضور تو برپاست! و آسمان کبود ، به لطف تو برجاست! پيامبران به احترام تو برخاسته‌اند! و منظومهٔ درخشان و با شكوه عترت از آفتاب جمال تو فيض میگيرد! ستارگان تابناك ولايت از دامن مهر زهرای تو طلوع كرده‌اند! و جنّت و جحیم از عشق و نفرت وصي تو شكل می‌گيرد! و مهدی موعود (عج) براي تو برخيزد! همان موعود سبزي كه در رجعت سرخش ترديدي نيست! 🍀 صلوات! 🦋 ملتمس دعا ♥️ نوا 🗓۱۳۷۲/۱/۱۲ 🆔@banavayeneynava 🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🦋🌷
47.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 «» 🌷مدح ‌و رثای شهیدان در جوار شهیدی‌ گمنام‌ که جنازهٔ مطهرش به‌ محلّ هیأت‌محبّان ‌الزّهرا(سلام الله علیها )تبرکاً آورده شده‌‌بود. ♥️توسط؛استاد 📆 ۱۴۰۱/۱۰/۱۵ 🦋 https://eitaa.com/mohebanealzahra 🆔 @banavayeneynava
♦️ «»(۱) 🍁 ز باغ و کوه و صحرا مهرگان رفت 💛 عروس باغ نار و ارغوان رفت ⛄️ ننه سرما زده ، کرسی به عالم 🤍 زمستان آمد و فصل خزان رفت 👆 و ؛ ♥️ ۱-از مجموعه «» 🗒۱۳۹۹/۹/۳۰ 🆔 @banavayeneynava 🦋🏵🍂🍁
26.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 خوانش «» 🌼 در محفل دوشنبه‌شب(۱۴۰۱/۱۰/۲۶) 💚هیأت محبّان‌الزهرا(س) توسط سراینده 🦋در مدح و رثای حضرت امام‌خمینی» 💐(افاض‌الله علینامن برکاته تربته‌الشریف) 🍀 «» 🌻سلامی همچو بوی آشنایی برآن روح بلند کبریایی سلام گرم بر یاران پاکش به ارواح شهیدان خدایی 🦋همان‌که هم‌نوا با «نی‌نوا» بود دلش آئینه‌دار کربلا بود جمالش آفتاب ملک ایمان دلش لبریز داغ لاله ها بود 🌻همان‌که ماه در پیشانیش بود شفا در منطق قرآنیش بود همانکه عطر لاله باخودش داشت خدا در کسوت روحانیش بود! 🦋همان‌که خالی از رنگ وریا بود دلش هم رنگ با رنگ خدا بود اگرچه هیبت آتشفشان داشت ولی لبریز ازعشق وصفا بود 🌻همان مرد نه شرقی ونه غربی ابر مردی ز نسل آل احمد نبودش اتکا بر هیچ قدرت بجز آن قادر بی‌چون سرمد 🦋گریبانش شمیم کربلا داشت عبایش عطری از آل کسا داشت همانکه فرّه ایزد نما داشت دلی خالی ز کبر و از هوا داشت 🌻چو آن روح خدا شد در بر ما هوای عاشقی زد بر سر ما دمار تیرهٔ ضحّاک برکند خدا شد بارور در باور ما 🦋سلام اللّه بر آن روح الهی که پایان داد بر بیداد شاهی بهار آمد زمستان رفت و مانده زغال و زاغها را روسیاهی 🌻سلام ما بر آن‌ روزی که آمد سلام ‌اللّه بر او روزی که پرزد سلام حق به یاران عزیزش به روح شاهدان راه ایزد! 🦋درود حق بود بر رهبر ما که پرچمدار راهش هست حالا همان نایب امام الحق حسینی همین«سیّدعلی» فرزند زهرا(س) 🌻خداوندا بیفزا بر جلالش نگهدار از نزول و از زوالش به حق نور «مصباح الهدایت» فروزان دم بدم مهر جمالش 💐صلوات! ♥️ 🗓۱۳۹۹/۱۱/۱۲ 🆔@banavayeneynava 🦋🌸🍃
🔹 سپید « سردار» و «» برای مشاهده این دوقطعه شعر ،لطفاً به نشانی‌ ذیل لینک سامانهٔ «» مراجعه فرمایید؛👇 https://ana.ir/fa/news/963567
4_5879943054382596367.docx
حجم: 15.2K
🌼«عمّ یتسائلون!؟ عن النباء العظیم!؟»👆 🍀 (نثر ادبی/قطعهٔ ادبی) در مدح و رثای؛ 🌺 سیّدالوصیین امیرالمؤمنین 🏵 حضرت مولانا علی ابن ابی ‌طالب 💐علیهم آلاف افضل الصلوة المصلین ♥️ 🗒 ۱۳۸۵ 🆔 @banavayeneynava