🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋
🌷
🦋🌼 «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» 🌼🍃🦋
🦋💐 «صلّی علی محمّد وآله الطاهرین»
🍀 السلام علی اسیر الکربات وقتیل العبرات
🍀 السّلامعلی علی ابنالحسین زین العابدین
🍀 السّلامعلی موسی ابن جعفر الکاظم الکظیم
🍀 السّلام علی الحسن ابن علی العسکری
🍀 السّلامعلی زینب بنت علیالمرتضیٰ وفاطمهالکبریٰ
🍀 السّلامعلی سُکَینَه بنت الحسین سیّدالشهدا
🍀 السلام علی رقیه بنت الحسین سیّدالشهدا
🦋🌴#نثر ادبی(#شعرمنثور)«مردان زخم وزنجیر»🌴🦋
🍀بهمناسبت «۲۶مرداد» سالروز آغاز آزادی آزادگان سرافراز ایران ، به میهن اسلامیشان ایران عزیز👇
🦋 سلام بر آزادگان!
مردان زخم وزنجیر ویاران عشق و تدبیر!
🦋 سلام بر هژبرانی که؛ زنجیره های اسارت روح را گسستند! وجان از قید علائق رستند!
🦋 سلام بر کبوتران سبکبالی که بر بام انتظار دلهای مشتاق فرود آمدند!
🦋 سلام بر دلیرانی که؛ یادگار مظلومیت و حماسه هشت سال دفاع مقدس را ، با مُرکب خون و قلم بنان بر در و دیوار و سنگفرش دهلیز هارونیان زمان نگاشتند!
🦋 هم آنانکه استقامت وپایداری و عزّت وسرافرازی در اسارت را ، از مولی یشان
🌺 سید السّاجدین زین العابدین (علیه السّلام والصلوة)
🌼 الکاظم الکظیم موسی بن جعفر (سلام اللّه علیه)
🏵 الحسن العسکری الزَّکی(علیه السلام)
🌸 و زینب کبری(سلام الله علیها)
آموختند!
🦋 درود باد سر فرازانی را که رنگین کمان زخم و تازیانه بر سیمای آسمانی و دلارایشان میدرخشد!
و پینهٔهای دشنه و درد، بر پشت و پهلویشان نمایان است!
🦋 درود حق عارفانی را که آوای مناجاتشان ، در دل شبهای سنگین غربت ، سکوت وحشت زای اردوگاه دژخمیان بعثی را در هم می شکست!
وطنین چکمه زندانبانان را با تلاوت قرآن خاموش می کردند!
🦋 همان بلبلان محبوسی که در لانه بوم شوم ، نغمهٔ شیدایی و آزادی سر دادند!
🦋 صلوات خدا و ملائکه و رسولان و اولیای الهی
بر سالکان طریق نور! وپیام آوران نور در بند ظلمت!
🦋 آنانکه هر سپیده دم از اقیانوس عظیم قرآن و نهج البلاغه، وضو می ساختند!
🦋 سربازانی که سرود صبحگاهیشان در هوای سربی زندان تاریک و نمور ، زیارت عاشورا بود!
و دعای هرپگاهشان دعای عهد صاحب الزمان(عج)
🦋 آنانکه فصل سنگین غربت را با قرب بهار نوافل تلافی کردند! و آهن نفس را در هرم کوره اسارت نرم نمودند!
وآنچه بر خوش گذرانها سخت و ناهنجار می نمود ، بر خویش سهل و آسان ساختند!
🦋 همانانکه، تسلیم شیطان نشدند و با یاد حق تسکین یافتند!
🦋 آفرین! بر دریا دلانی که؛ با امواج فریاد خویش، خواب ساحل نشینان بی درد و کاخ های کپیدگانٍ سرخ و سفید را بر آشفتند!
🦋 افتخار بر عزیزان عزتمند!
مردان قبیله داد!و بیداد گران قبله فریاد!
🦋 سلام بر شب زنده دارانی که لشکر خواب را در شب های بلند اسارت با سودن نمک دیده بر زخم دل ، از ملک دیده راندند! و زوایای زندان اسارت را محراب ناز ونیاز ونماز وعبادت ساختند!
🦋 عاشقانی که:خاکستر سنگین سالهای اسارت ، نتوانست شرارهٔ آتش محبتشان را نسبت به امام عزیز و انقلاب مقدسشان خاموش سازد!
🦋 سلام الله علیکم!
ای راویان حدیث مظلومیت هشت سال دفاع مقدس!
ای آزادگان سر افراز!
ای یادگار شهدا!
🦋 ای که هنوز عطر لاله های سرخ شهادت را در گریبان دارید! و زخم زنجیر اسارت در پی! و پینه تازیانهٔ تازیان بر شانه هایتان می درخشد!
🦋 درودتان باد! شامگاهان و بامدادان!
سرافراز باشید در خیل آزادگان سلحشور!
و محشور باشید! یوم الحشر ، با شهدا واسرای کربلا!
🌸 بردست وبازوی توانمندتان را بوسه می زنیم و بر این بوسه افتخار می کنیم!
💐 سرتان سلامت! ومقدم سبزتان ، هماره گلباران!
🤲 اللّهم فُکََ کلّ اَسیر! (خدایا آزاد ساز هر اسیری را از اسارت!)
🏵«یادتان زمزمه نیم شب مستان باد
🍃تا نگویند که از یاد فرانوشانند!»
❤️ #ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
#آزادگان #اسارت #زندان #موسی ابنجعفر(ع) #دفاعمقدّس
🗓۱۳۷۴/۵/۲۶
🦋 @banavayeneynava
🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋
🍀 #شعر #منظوم(نثر ادبی)«#سوخته»
🍁 سلام بر آن درد مندی که؛
خزان، تابلوی کوچکیست از «بیت الاحزانش!»
وپائیز، برگیست از دفتر دل پائیزانش!
🌎 دریاها، موجیست از دیدهٔ توفانیش!
کوهها مناره فریاد دعوی اعتراضش!
دشتها فرخنای شرح صدر سینه سینایش!
بادها ، نفخه ایست از آه سوزناک تنهائیش!
ونیستانها نوای قافله نی نوایش!
💧رودها، رودا رود کنان ، به کوثر لایزالش می ریزند!
وچشمه ها ، مویه گران، از دامن کهسار بلندش میجوشند!
🌑 شبها، شرحه ایست از شام تار پریشانیش!
وروز ها، سوزیست از سینهٔ سوزان سینائیش!
🦋 شمعها، سوختهٔ مزار بی زائرش!
و پروانهها، جانباختهٔ شمع شب افروز جمالش!
🕊 قمریان، نغمهٔ اندوهش را مینوازند!
وشباهنگان، مویهٔ هوهویش را!
🌷لاله ها، گواه دلِ سوخته اش!
🥀 شقایقها ، نشانی از قبرِ بی نشانش!
🌺 بنفشهها ، سر به زانوی غم بی حسابش!
🌼 نرگسها، نگران حال چشمان خمارش!
🌸و یاسها، روییده در کوچهٔ باغِ نگاهش هستند...!
👆 فرازی از #نثر ادبی
📗 کتاب «#آئینه راز»
❤️ #ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🗓۱۳۹۹/۱۰/۸
🥀@banavayeneynava
💐🦋
🦋
🍃🏵🍃«يا هُو الّا هُو!»🍃🏵🍃
🌻۲-«#این کیست!؟...»
🦋۱-:#شعر منثور(#نثر ادبی)
در مدح ورثای سرالله الاعظم
حضرت #فاطمه زهرا(سلام الله علیهم)
🏵«وَلَها جمال لَیسَ فوق جمالها الا جمال الله!
ولها جَلالٌ لَيْسَ فَوْقَ جَلالها اِلاّ جَلالُ الله جَلَّ جَلالُه
وَلَها نَوالٌ لَيْسَ فَوْقَ نَوالِها اِلاّ نَوالُ اللهَ عَمَّ نَواله.
- برای (فاطمه)جمالیست که برتر از او جمالی نیست؛
مگر جمال الله!
واو راجلالیست كه برتر از او جلالي نیست؛
مگر جلال خداوند (جلّ جلاله)
وهم او را بخشش و عطا وكرمی است كه برتر از او هيچ
فضل نيست؛
مگر فضل خداوند(عمّ نواله)
🌼 اين كیست!؟
كه آئینهٔ مريم پاكی
در برابر عصمت قُدّوسیش آلوده می نمايد؟!
و سپیده صبح بهاری در مقابل صداقت سُبّوحیش گلگون میگردد!؟
🌸 اين كیست؟!
كه آهوان وحشی ، در حیاي چشمان او ، آرمیده اند!؟
و بنفشههاي دشتی از شبنم شرم او، رويیده اند!؟
💐 اين كیست!؟
كه مخمل گلها در دست پینه بسته اش ، خار مغیلانست!؟
و خار وخاشاك صحراي عشق ، در زير گامهاي استوارش ، فرش پرنیان!؟
🌺 اين كیست!؟
كه از حريم باغ سینهاش نفحه روح انگیز خدا می وزد!؟
و از چاه زنخدانش بوی سیب بهشت ، می آيد!؟
🍀 اين كیست!؟
كه از طُرّه مشكسايش عطر دل انگیز محمّد (ص) میچكد!؟
و از تربت مطهرش رايحه پاک لاله ها كربلا ، برمیخیزد!؟
🌞 اين كیست!؟
كه مهر ايزدی از نسیم نفس سبزش میوزد!؟
و قهر الهی، از آتشفشان دلش شراره میزند!؟
🌳 اين دامن كدام كوهساريست!؟
كه عطر دل آويز گلهای پرپرش ، دشت دلها را آكنده ساخته!؟
و اين غزال كدامین خطه ايست ، كه بوي مشك مختومش ، باغ شب را معطر كرده!؟
🌳 اين چه دُرّ مكنونیست كه برق تلالؤاش از پشت صدف غیرت ، چشم صیرفيان دهر را خیره ساخته!؟
🌞واين مهر جهانسوز كدام منظومهايست !؟
كه از وراء هفتاد هزار حجاب، هیچ كس را تاب ديدارش نباشد!؟
🥀«يا رب اين شمع دلفروز ز كاشانه كیست!؟
جان ما سوخت، بپرسید، كه جانانه كیست!؟»
🌲 خدایا!
اين لیلي كدامین لیلة القدريست!؟
كه يازده قرآن ناطق ، بر سینای سینه اش فرود آمده!؟
ويازده خورشید درخشان ، از دامن مهرش، برخاسته!؟
🌑 لَوحشَ الله!!!
براستی! اين حوراء اِنسیَّه است؟!
يا انسان سرمديَّه!؟
🍎 اين كیست!؟
كه حوریان بهشت غبار درگهَش را به زمزم ديده مي شويند!؟
و گَرد مقدمش را به جاروي مژگان میروبند!؟
و تربت پاكش را سرمه چشم میسازند!؟
💐 اين گلبن پر گل کدام بستانیست؟!
كه هَزار دستان حمد وثنا ، از وصف برگی از گلعذارش عاجزند!؟
و طوطیان شكر شكن شیرين گفتار ، شرحی از لعل لبش را نتوانند نمود!؟
🦋این کیست!؟
که سیمرغ خیال، از رسیدن به ستیغ رفیع كوهسار بیفرياد عشقش عاجزاست !؟
و عنقاي عقل ، از نشستن بر شاخسار بلند طوبای معرفتش ، ناتوان است!؟
و پای اوهام در سنگلا خ سوزان صحراي وصالش می شکند!؟
و دست اغیار از زيارت دُرّ مطهر مكنونش كوتاه است!
🌻آه! براستی كیست؟!
اين شب يلدای بارانی!؟
اين باد گل بیز بهارانی!؟
اين دريای باران خیز توفانی!؟
اين اقیانوس موّاج و بیكران عرفانی!؟
اين صحرای سوزان حیرانی؟
اين كوهسار بيفرياد افغانی!؟
اين چشمه سار حكمت ربانی!؟
اين گوهر شب چراغ پنهانی!؟
اين سرچشمه آب حیوانی؟!
اين آيینهٔ تمام نمای سبحانی!؟
اين منشأ نفحات رحمانی!؟
اين عارف گمنام شهر فانی!؟
اين شهرهٔ شهر آسمانی!؟
اين ياقوت پنهان حقانی!؟
اين ذِروهٔ كمال انسانی؟!
🌕اوست آن؛
گنج پنهان خدا!
مستورهٔ مهلقا!
منصورهٔ ماسوا!
نور الله الارَضین والسماء!
لیلة القدری قوس فنا!
ویوم الله قوس بقا!
انسیّهٔ حورا!
مادر همهٔ شهداء!
سیّدهٔ نساء!
کوثر لایزال کبریا!
شاخهٔ شجرهٔ طوبیٰ!
شافعهٔ روز جزا!
سلالهٔ انبیاء!
خلاصهٔ اوصیاء!
محبوبه اولیاء!ٔ
عصارهٔ مصطفي!
ريحانهٔ رسول خدا!
معشوقه علي مرتضي!
مام حسن مجتبی و حسین سر جدا(ع)
دختر آفتاب و مهتاب!
بانوي آب و آيینه!
مربّي زينب عِلّیّه!
سرّ اللّه الاعظم
وناموس اللّه الاکبر
سیدتنا ومولاتنا علیا حضرت فاطمة الكبریٰ
💐 صَلِّ اللّه عَلیها فاطِمَةَ وَاَبیها وَبَعْلِها وَبنیها
وَالسِّر ِّالْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَد ِما اَحاطَ بِهعِلْمُکَ!
☘ ۲- برگی از دفتر«#آئینه راز»👆
❤️ ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🗓۱۳۷۲
💐@banavayeneynava
🦋💐🦋
💐🦋
🦋
💐 ۲-«#اگر تو نبودی...!؟»
🍀۲- #شعر منثور(#قطعهٔ ادبی #نثر ادبی)
🌺 در مدح و رثای سیده کائنات و سرور زنان بهشت
🌸 سیدتنا و مولاتنا صدیقة الشهیده #فاطمه زهرا
💐 (علیها افضل التّحیات والثنا)
🌕 ای راز آفرينش!
کلید قفل گنج عظیم «كنُتُ كَنزاً مَخفیا»
به نام ناميش باز می شود!
وصلای «لَولاکَ لَما خَلقتُ االاَفلاك» برايش طنین انداز!
💐 ای محبوبه خدا!
اگر تو نبودی خدا بهانهای براي خلقت نداشت!
و اگر خدا تو را نمی آفريد در غربت می ماند!
خدا به شوق تو آفريد و با عشق تو ، تجلیّ كرد!
🌼 اگر تو نبودی ؛
آهنگ كاروان هستی ، بگوش نمیرسید!
و قافله وجود به راه نمی افتاد!
وعالم و آدم خلق نمی شد!
🌸 اگر تو نبودی؛
بهار سبز نمی شد!
تابستان نمی رسید!
و پايیز زرد!
و زمستان پیر نمی گشت!
🌺 اگر تو نبودی؛
غنچهها نشكفته ، داغ پژمردگی می ديدند!
و پرندگان ، نغمهٔ شادی ، نمی زدند!
دختركان معصوم ، در بهار ، مظلومانه می مردند!
و در سردی آغوش خاك می آرمیدند!
🍀 اگر تو نبودی؛
زمزمه جويباران شنیده نمی شد!
بادها مرثیه نمی خواندند!
درختان نمی رويیدند!
گیاهان نمی مويیدند!
مهر نمی تابید دريا نمی خروشید!
آسمان نمی غريد!
باران نمی باريد!
گل نمی جوشید!
و بلبل نمی نالید!
🌓 اگر تونبودی؛
اشك شفق سرخ!
دل شب سیاه!
و سینهٔ صبح سپید نمیشد!
🌻اي لیلی مجنون وجود!
خاك وجود ما با شبنم عشق تو گلِ شد!
و درخت آفرينش به شوق تو گل كرد!
🌲اگر تو نبودی؛
آدم ، دم نمی زد!
نوح ، نوحه نمیكرد!
ابراهیم ، در آتش میسوخت!
موسی ، در نیل غرق و يوسف در چاه گم می شد!
گل مريم نمی شكفت!
و نسیم مسیح نمی وزيد!
و بوی گل محمدی (ص) آفاق وانفاس عالم را در نمی ورديد!
علی (ع) را همسر و محمّد (ص) را مادری نبود!
🌳اگر تو نبودی؛
تربت كربلا شفا نمیداد!
وعطرخون خدا جهان را آكنده نمیساخت!
هیچ گلی نمی رويید!
وهرگز زنبور عسلي ، شهد گلهای شهادت را، نمی چشید!
و نوای نینوا ، تا همیشه روزگار، در گوش تاريخ، طنین انداز نبود!
🌴اگر تو نبودی؛
حسن(ع) را ، صبر و وقار!
حسین(ع) را ، شور و قرار!
سجّاد را ،صحیفه راز!
باقر (ع) را علم!
صادق (ع) راصدق گفتار!
وكاظم (ع) را كظم غیظ نبود.
رضا (ع) راضي به رضا نبود!
و هرگز آهويی، ضمانت نمیشد!
ابر وجود و كرم جواد (ع) نمی باريد!
وكوكب فضل وهدايت هادی (ع) نمی درخشید!
و اگر بیم وهیمنهٔ تو نبود؛
هیچ سپاهی بر گِرد عسکری (ع)
حلقه نمی زد!
🌼 باری! اگر تو نبودی؛
مهدی هم نبود!
و اگر مهدی نبود
چه بود؟!
اگر مهدی نبود؛
مهد عالم ، نمی جنبید!
كودك روح ، نمی بالید!
و ديده يعقوب انتظار، در التهاب ديدار حسن بهار ، مي سوخت!
🌍 اگرمهدی نبود؛
شیرازه خلقت از هم گسیخته میشد!
نبض زمان نمی تپید!
زمان اهلش را می بلعید!
روح انسانیت می مرد!
و هیچگاه وعده خدا تحقق نمی يافت!
🌺 اي ساقي الست!
اگر تو نبودی؛
باده در خُم خمین ، جوش نمیزد!
نفحهٔ «روح اللّه» در آستین مريم دنیا نمی وزيد!
وگل خوش بوی محمدي(ص)در يخبندان زمین وقطبي ترين شب تاريخ، در «۲۲ بهمن ۵۷»در لاله زار ايران نمی شكفت!
🌹 اگر تو نبودي؛
اين همه لالههای سرخ ، در دشت كربلای ما سر نمیزد!
این همه گل در گلستان جهان شكفته نمیشد!
و اين همه سرو، در بوستان زمان قد بر نمیافراشت!
🥀 زهرا جان!
در شبهاي آتش وخاك و خون ، كلید ذكر تو بود كه قفل
دلهايمان را باز نمود!
و اسم اعظم تو بود كه دژهاي مستحكم دشمن را شكست!
و دروازههای فتح و پیروزی را يكی پس از ديگری ، برويمان گشود!
🌏 ای دريای اندوه!
ابرها ، گريان از شب غربت مولایت!
دلها خون از غم مجتبايت!
آبها تشنه لبهای حسینت! در
خاکها مشتاق تربت کربلایت!
وكوهها مبهوت پايداری زينب تو ، هستند!
اگر تو نبودی...!؟
☘ برگی از دفتر «آئینه راز»👆
❤️ ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🗓۱۳۷۲
💐@banavayeneynava
🦋💐
1_1229392528.pdf
حجم:
165.3K
4_5823641285877040471.pdf
حجم:
466.9K
☘#شعر منثور(#نثر ادبی)
🌹«#فَتح قَریب»
🕌 ای قبله نخست مسلمین!
ای قدس شریف!
ای معراجگاه انبیاء!
وای آرامگاه اولیاء!
ما بزودی خواهیم آمد!
ودر آنجا به شکرانهٔ رهائیت
از چنگال شیطان
نماز وحدت میخوانیم...!
👆فرازی از نثر ادبی «فَتح قَریب»
❤️#ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🗓 ۱۳۹۷ /۰۳ /۱۷
🆔@banavayeneynava
🦋🌹🦋🌷
🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌹🦋🥀
🦋
🌷🦋🥀«بسم ربّ الشهداء والصدیقین»🥀🦋🌹
🍀بهمناسبت روز #بسیج اساتید
🥀و سالگردشهادت مرد میادین علم و عمل، مجاهد نستوه
🌹دکترمصطفی#چمران(اعلیاللّه درجته فی اعلی علییّن)
💔#ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🌷#شعر منثور(#نثر ادبی)👇
🦋«کجایند مردان بی ادعا!؟!»🥀
🔻بخش اوّل؛
🥀«کجایند برادران من؟!
آنان که در راه حق از یکدیگر پیشی میگرفتند!؟
وچون بههنگام نبرد خوانده میشدند:
مشتاقانه میشتافتند!؟
و در مرگ عزیزانشان تسلیت نمیخواستند!؟
آنان که شهلای چشمشان از گریه بسیار سفید و شکمشان از روزه و ریاضت لاغر و لبشان از دعا و نیایش خشک و گل رخسارشان از شبزندهداری زرد گشته بود!
در سیمایشان غبار فروتنی نشسته بود و نور خضوع در چهرهشان میدرخشید!
کجایند یاران و برادران من!؟
کجاست عمار!؟
کجاست ابنتیهان!؟
کجاست ذو الشهادتین؟!....!؟» (۱)
🌹 کجایند حاج همتها؟ باقریها؟ زینالدینها؟ باکریها؟ بروجردیها؟ وصیادها و...؟!
🦋 کجاست آن پیشتاز خطه عشق و سردار سرزمین حماسه و فریاد!؟
کجاست فاتح قلههای سبز کرامت!؟
و آن سربدار میادین سرخ شهادت!؟
همان کوهسار بیفریادی که از سینهاش چشمههای مهتاب میتراوید و مردی که در آسمان چشمانش باغهای ستاره میدرخشید!؟
همان فرماندهی که بر ملک دلها فرمانروایی میکرد!؟
وسرداری که در بازوان توانمندش نشانه بوسههای روحاللهی داشت!؟
و بر شانههایش ستارههای بوسههای اهورایی تلألؤ میزد!؟
چریک سرخی که روح بلندش را هر صبح و شام در شط سرخ شهادت غسل میداد!؟
و هر سپیده از زمزمه سپید نیاز وضو میساخت!؟
وهر شبانهروز پنج نوبت در کوثر سبز نماز شستشو میکرد!؟ و هر گونه چرک و دنس را از خویش میزدود!؟
🌷زاهدی که مسجدش، جبهه!؟
محراباش ،سنگر!؟
قبله اش گل سرخ!؟
سجادهاش مین و ترکش!؟
مهرش تربت لاله وتسبیحش مروارید اشک بود!؟
🌼 سربازی که سرود صبحگاهیش زیارت عاشورا بود!؟
وعارفی که هر شب از بیکران اقیانوس نور قرآن و عترت وضو میساخت!؟و تا پگاه در وادی اشتیاق گرم میتاخت!؟
و چون سپاه خستگی و لشکر خواب بر او هجوم میآورد دستهایش را بالین وبستر اش را خاک قرار میداد!؟
آنچه خوشگذران ها سخت و ناهنجار میداشتند بر خود نرم و هموار میساخت!؟
و به آنچه جاهلان از آن در وحشت و اضطراب بودند، انس و الفت داشت!؟
واگر نبود اجلی که خداوند در دنیا برایش مقدر کرده ، از شوق ثواب و بیم عقاب، چشم بههم زدنی ،جان درکالبدش نمیگنجید!؟
آری تنها با بدن خاکی خود همنشین اهل دنیا بود!
درحالیکه شاهباز تیز بال روح بلندش بر ستیغ سترگ و ذروهٔ بلند کوهسار بیفریاد عشق و معرفت و در آسمان لایتناهی لاهوت در پرواز بود!
🌷همان سردار بی نام ونشان، سرو چمان سروستان جنان حضرت چمران!
مردی که از طنین نعره اش ، دل شیران بیشه آب میگشت!
واز رعد تفنگش زهره پلنگان کوه پاره میشد!
ودر ترنم آسمانی مناجاتش آواز مرغان بهشتی گم میشد!
از نسیم سخنش باغ گلمحمّدی میشکفت!
و از سطوت سکوتش دشتهای سوسن لاله میگشت!
🌸مردی که از سر پنجهاش، هنر میتراوید!
و از سرانگشتش حماسه میچکید!
زاهدی که آهن نفس را در کوران حوادث نرم کرده بود!
و زندگیش، تنها عقیده بود وجهاد!
مردی که در قد قامتالصلاتش، پرچم لالهها به اهتزاز در میآمد!
و فرشتگان عرش، بالهای خویش را در زیر گامهای باصلابتش، فرش میکردند!
وحوریان، غبار چکمههایش را سرمهی چشمان خویش میساختند!
🌲سرداری که سروهای چمان، میل آسودن در سایهسار آفتاب بلندش را داشتند!
و لالههای شهید، شوق شکفتن در چمن سبز خضوعش را میخواستند!
گل آفتابگردانی که هیچگاه رویش را از آفتاب ولایت بر نتافت!
🌹مردی که چون به شیپور جنگ دمیده میشد، اوّلین یلی بود، که به مصاف مرگ برمیخاست!
وچون به طبلهای رزم کوفته میشد، نخستین مردی بود ، که در معرکه آتش وخون، کاسه سر را به خدایش عاریت میداد!
و زورق دل را در دریای طوفانی گیرودار وفتنه های سرخ و سبز ، با لنگر حلم آرام میگردانید!
و آنگاه که ساقی بزم عشق سبوی شهادت را به گردش در میآورد، مشتاقترین ساغری بود که برای نوش، گردن میکشید!
مردی که اژدهای مرگ از او میگریخت!
و عروس شهادت در اشتیاقش آغوش میگشود!
مردی از مردستان خمینی ، و کوهی چونان کوههای جبل عامل لبنان وپاوهٔ کردستان!
🌴 گرچه زانوانش صلابت کوه را داشت ، ولی در شگفتم که چگونه تاب کشیدن آن روح سترگ آسمانی و آن بار سنگین امانت الهی را داشت!؟
💐چه توان گفت!؟
در وصف آن عزیز سفرکرده، که قافله دلهای بسیجیان با او است!
واواینک در جوار حق تعالی ودر جمع شهدای کربلاهای ایران با امام شهدا، محشور!....
(۱)...ادامه #نثر ادبی ⏪
🗓 ۱۳۷۳/۳/۳۱
🆔@banavayeneynava
🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌷🦋🌹🦋🥀
🥀🦋
🦋
🌹🦋🥀«بسم ربّ الشَّهداء و الصّديقين»🥀🦋🌹
🥀😢🌷«بهار اشک»🌷😭🥀
🍀#شعر منثور (#نثر ادبی)
بمناسب فرارسیدن فصل برگریز باغ زهرا و ایّام سوگواری سیدالشهدا حضرت حسین ابن علی
ویاران با وفایش (علیهم افضل صلوات الله وسلامه)
⏪بخش اوّل؛
🍁برگ ريز باغ زهرا (سلام الله علیها) وشكوفه بيز شجرهٔ طوبيٰ، بهاراشك وبشكوه و فصل سنگين غربت و اندوه فرا رسيد و ديگربار خاطره جانسوز مصيبت عظمای فاجعه كربلا و ياد حماسه شگفت عاشورا و شور قيامت قيام حسيني(ع) در دلها زنده شد!
توفان سهمگين خون و خاك دشت سرخ ماريه وزيدن گرفته ودرياي بيكران دلهای خونين شيداييان عاشق را متلاطم كرده ونواي دلربای ني نواي حسيني نيستان دلهاي كربلايي را به آتش كشيده! وآتش داغ لاله های خونين صحراي عشقبازان از پس خاكستر سنگين اعصار و قرون در مجمر سينه شورشيان شيعه گل كرد وخرمن هستي شيفتگان سيد الشهداء را شعله ور ساخته!
عطر بنفشه زاران سوگوار در دشت و صحرا پيچيده و عَلَم لالههای داغدار در كوهساران برافراشته شد و شميم خوش گلهای بهشتي از كربلای معلای حسينی(ع) وزيدن گرفت.
🌷ايُّها العشاق!
پنجره ها را باز كنيد!
وبنگريد فوج ملائكه اللّه را ، كه دسته دسته در ليله القدر تاريخ بر آستان آسمان ساي سردار بی سر فرود می آيند و بر قبر مقدس و شش گوشه غريبترين و مظلومترين مرد تاريخ و زيباترين روح حماسه وپرستش بوسه میزنند!
🌹پنجره ها را باز كنيد!
ببينيد كه چگونه كروبيان دریچه هاي عرش را گشوده اند!
و هنوز انگشت به لب شاهد شگفت ترين تابلوی آفرينش هستند!
بشنويد!
مويه حورياني را كه با موی پريش بر تربت پاك حسين(ع) گرد آمده اند وغبار تربتش را سرمه چشم مي سازند وبا گلاب اشك و عطر بهشت به جاروی مژگان خاك آستانه حرمش را مي روبند و به سوغات به آن سوی سماوات مي برند!
🥀 پنجره ها را بازكنيد!
كه رايحه غربت روح خدا و عطر گل سرخ زهرا (س) پروانگان پريشان را به گرد خويش فرا ميخواند و شعله طور وادي ايمن موسويان آواره را به هماوردي با فرعونيان برمی انگيزاند و منصوران «انا الحق زن» را بردار سربلندی مي كشاند!
🌺 گوش كنيد!
بانگ جرس كاروان كربلا را كه قرار و آرام از دل حسينيان ربوده و شميم خون خدا را كه هوش از سر بهشتيان برده و گلبانگ «هَل مَن ناصرٍ يَنصُرنی» اباعبداللّه (ع) را كه در زير گنبد گيتي پيچيده!
و اينك هنوز از وراي دیوار قرون متواليه طنين «هيهات منّا الذِّله اش» گوش تاريخ را می نوازد!
پنجره ها را باز كنيد!
🌷بشنوید!
اين شيهه غريب اسب كدام شهيدی است که ؛
« ...بوي مهيب هزار زلزله دارد؟!»
اين براق سرخ يال افشان و بي سوار كدام سرداری است!؟ كه اينگونه بيتاب و سوگوار در كنار خيام گر گرفته سردار بی سرش ، سم مي كوبد و خبر از حادثه عظمايی مي دهد كه زمينيان از ديدنش بيم دارند و آسمانيان از شنيدنش شرمسارند!
خاكمان بر سر! اين بيمار بي رمق وداغدار كيست!؟
كه هنوز در بستر تاب و تب مي گدازد و بر سجاده خون و آتش نماز عشق ميگزارد! و از كربلا تا شام با حال نزار بر اشتر بيجهاز خطبه مظلوميت مي خواند!
🥀پنجره ها را باز كنيد!
آیا غيرتمندي نيست كه ببيند بر سر حرم رسول اللّه ( ص) چه آورده اند و چگونه مزد رسالت سنگينش را ادا كردند؟!
آیا نمي بينيد!؟
آن دختر بي پناه را كه گلشن دامانش هنوز شعله ور است!
راستي اين غزال زخمي به كجا ميگريزد!؟ و اين آهوي رميده به كدام سوي مي دود!
آه! ضامن آهويي نيست كه خدا را به اين خسته پناه دهد!؟
و آتش دامانش را به آب ديده خاموش سازد!؟
وای مان باد!
آیا نمی شنوید؛
آه و استغاثهٔ مظلومانهٔ كودكان عطشان و معصومي را ، كه از هر سوي اين صحراي آتش سوز بلند است! و عرش خدا از آن لرزان؟!
🌷پنجره ها را باز كنيد!
اين ضجّه جانسوز و فرياد مهلاً مهلاي زني تنها است!
كه در معبر گرد باد سهمگين زمان ، هنوز از تل زينبيه مي آيد! و در توفاني از غبار و اندوه و رنگين كماني از اشك و خون، شاهد شگفت منظرهاي است كه هيچكس را جز او تاب ديدارش نباشد، كه طور وجود موساييان در تجلاي پرتو جلالش مندك ومتلاشي مي گردد.
يك طرف با دستهاي قلم كرده ابالفضل(ع) حاشيه علقمه قلمكاري شده و يك سوي مشكي مشبّک ، كه تا قيام قيامت تشنگان زلال اسلام ناب محمّدي(ص) را سيراب مي سازد.
وديگر سوي در گودال قتلگاه و از ميان تلي از شمشيرهای شكسته، خورشيدي بر معراج نيزه گل كرده كه هيچگاه غروب نخواهد كرد و از لبخند بهخون خشكيده اش آيات نور ميتراود كه؛
«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا
- آيا گمان بردند، داستان اصحاب كهف - كه از مصاف ستم گريختند و در غار آرميدند- شگفت آور است يا حماسهٔ ما- كه در نبرد با ظلم، سر بر دار كرديم و بر معراج نيزه سرود رهايي سر داديم؟!
...ادامه⏪
❤️ ابوالفضل فيروزي(نی نوا)
🗓 ۱۳۷۷
🥀 @banavayeneynava
🦋🥀
🍀 #شعر #منظوم(نثر ادبی)«#سوخته»
🍁 سلام بر آن درد مندی که؛
خزان، تابلوی کوچکیست از «بیت الاحزانش!»
وپائیز، برگیست از دفتر دل پائیزانش!
🌎 دریاها، موجیست از دیدهٔ توفانیش!
کوهها مناره فریاد دعوی اعتراضش!
دشتها فرخنای شرح صدر سینه سینایش!
بادها ، نفخه ایست از آه سوزناک تنهائیش!
ونیستانها نوای قافله نی نوایش!
💧رودها، رودا رود کنان ، به کوثر لایزالش می ریزند!
وچشمه ها ، مویه گران، از دامن کهسار بلندش میجوشند!
🌑 شبها، شرحه ایست از شام تار پریشانیش!
وروز ها، سوزیست از سینهٔ سوزان سینائیش!
🦋 شمعها، سوختهٔ مزار بی زائرش!
و پروانهها، جانباختهٔ شمع شب افروز جمالش!
🕊 قمریان، نغمهٔ اندوهش را مینوازند!
وشباهنگان، مویهٔ هوهویش را!
🌷لاله ها، گواه دلِ سوخته اش!
🥀 شقایقها ، نشانی از قبرِ بی نشانش!
🌺 بنفشهها ، سر به زانوی غم بی حسابش!
🌼 نرگسها، نگران حال چشمان خمارش!
🌸و یاسها، روییده در کوچهٔ باغِ نگاهش هستند...!
👆 فرازی از #نثر ادبی
📗 کتاب «#آئینه راز»
❤️🔥 #ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🗓۱۳۹۹/۱۰/۸
🆔 @banavayeneynava
🥀🦋🔥
🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌷🦋🌹🦋🥀🦋🌹🦋🥀
🦋
🌷«بسم ربّ الشهداء والصدیقین»🌹
🔻بهمناسبت روز #بسیج اساتید
🥀و سالگردشهادت مرد میادین علم و عمل، مجاهد نستوه#دکترمصطفیچمران
💐(اعلیاللّه درجته فی اعلی علییّن)
💔#ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
☘#شعر منثور(#نثر ادبی)
🦋«کجایند مردان بی ادعا!؟!»
🔻بخش اوّل؛
🥀«کجایند برادران من؟!
آنان که در راه حق از یکدیگر پیشی میگرفتند!؟
وچون بههنگام نبرد خوانده میشدند:
مشتاقانه میشتافتند!؟
و در مرگ عزیزانشان تسلیت نمیخواستند!؟
آنان که شهلای چشمشان از گریه بسیار سفید و شکمشان از روزه و ریاضت لاغر و لبشان از دعا و نیایش خشک و گل رخسارشان از شبزندهداری زرد گشته بود!
در سیمایشان غبار فروتنی نشسته بود و نور خضوع در چهرهشان میدرخشید!
کجایند یاران و برادران من!؟
کجاست عمار!؟
کجاست ابنتیّهان!؟
کجاست ذو الشهادتین؟!....!؟» (۱)
🌹 کجایند حاج همتها؟ باقریها؟ زینالدینها؟ باکریها؟ بروجردیها؟ وصیادها و...؟!
🦋 کجاست آن پیشتاز خطه عشق و سردار سرزمین حماسه و فریاد!؟
کجاست فاتح قلههای سبز کرامت!؟
و آن سربدار میادین سرخ شهادت!؟
همان کوهسار بیفریادی که از سینهاش چشمههای مهتاب میتراوید و مردی که در آسمان چشمانش باغهای ستاره میدرخشید!؟
همان فرماندهی که بر ملک دلها فرمانروایی میکرد!؟
وسرداری که در بازوان توانمندش نشانه بوسههای روحاللهی داشت!؟
و بر شانههایش ستارههای بوسههای اهورایی تلألؤ میزد!؟
چریک سرخی که روح بلندش را هر صبح و شام در شط سرخ شهادت غسل میداد!؟
و هر سپیده از زمزمه سپید نیاز وضو میساخت!؟
وهر شبانهروز پنج نوبت در کوثر سبز نماز شستشو میکرد!؟ و هر گونه چرک و دنس را از خویش میزدود!؟
🌷زاهدی که مسجدش، جبهه!؟
محراباش ،سنگر!؟
قبله اش گل سرخ!؟
سجادهاش مین و ترکش!؟
مهرش تربت لاله وتسبیحش مروارید اشک بود!؟
🌼 سربازی که سرود صبحگاهیش زیارت عاشورا بود!؟
وعارفی که هر شب از بیکران اقیانوس نور قرآن و عترت وضو میساخت!؟و تا پگاه در وادی اشتیاق گرم میتاخت!؟
و چون سپاه خستگی و لشکر خواب بر او هجوم میآورد دستهایش را بالین وبستر اش را خاک قرار میداد!؟
آنچه خوشگذران ها سخت و ناهنجار میداشتند بر خود نرم و هموار میساخت!؟
و به آنچه جاهلان از آن در وحشت و اضطراب بودند، انس و الفت داشت!؟
واگر نبود اجلی که خداوند در دنیا برایش مقدر کرده ، از شوق ثواب و بیم عقاب، چشم بههم زدنی ،جان درکالبدش نمیگنجید!؟
آری تنها با بدن خاکی خود همنشین اهل دنیا بود!
درحالیکه شاهباز تیز بال روح بلندش بر ستیغ سترگ و ذروهٔ بلند کوهسار بیفریاد عشق و معرفت و در آسمان لایتناهی لاهوت در پرواز بود!
🌷همان سردار بی نام ونشان، سرو چمان سروستان جنان حضرت چمران!
مردی که از طنین نعره اش ، دل شیران بیشه آب میگشت!
واز رعد تفنگش زهره پلنگان کوه پاره میشد!
ودر ترنم آسمانی مناجاتش آواز مرغان بهشتی گم میشد!
از نسیم سخنش باغ گلمحمّدی میشکفت!
و از سطوت سکوتش دشتهای سوسن لاله میگشت!
🌸مردی که از سر پنجهاش، هنر میتراوید!
و از سرانگشتش حماسه میچکید!
زاهدی که آهن نفس را در کوران حوادث نرم کرده بود!
و زندگیش، تنها عقیده بود وجهاد!
مردی که در قد قامتالصلاتش، پرچم لالهها به اهتزاز در میآمد!
و فرشتگان عرش، بالهای خویش را در زیر گامهای باصلابتش، فرش میکردند!
وحوریان، غبار چکمههایش را سرمهی چشمان خویش میساختند!
🌲سرداری که سروهای چمان، میل آسودن در سایهسار آفتاب بلندش را داشتند!
و لالههای شهید، شوق شکفتن در چمن سبز خضوعش را میخواستند!
گل آفتابگردانی که هیچگاه رویش را از آفتاب ولایت بر نتافت!
🌹مردی که چون به شیپور جنگ دمیده میشد، اوّلین یلی بود، که به مصاف مرگ برمیخاست!
وچون به طبلهای رزم کوفته میشد، نخستین مردی بود ، که در معرکه آتش وخون، کاسه سر را به خدایش عاریت میداد!
و زورق دل را در دریای طوفانی گیرودار وفتنه های سرخ و سبز ، با لنگر حلم آرام میگردانید!
و آنگاه که ساقی بزم عشق سبوی شهادت را به گردش در میآورد، مشتاقترین ساغری بود که برای نوش، گردن میکشید!
مردی که اژدهای مرگ از او میگریخت!
و عروس شهادت در اشتیاقش آغوش میگشود!
مردی از مردستان خمینی ، و کوهی چونان کوههای جبل عامل لبنان وپاوهٔ کردستان!
🌴 گرچه زانوانش صلابت کوه را داشت ، ولی در شگفتم که چگونه تاب کشیدن آن روح سترگ آسمانی و آن بار سنگین امانت الهی را داشت!؟
💐چه توان گفت!؟
در وصف آن عزیز سفرکرده، که قافله دلهای بسیجیان با او است!
واواینک در جوار حق تعالی ودر جمع شهدای کربلاهای ایران با امام شهدا، محشور!....
(۱)...ادامه #نثر ادبی ⏪
🗓 ۱۳۷۳/۳/۳۱
🆔 @banavayeneynava
🥀🦋🌹🦋🌷
🥀🦋
🌹«بسم ربّ الشَّهداء و الصّديقين»🌷
🥀😢🌷«#بهاراشک»🌷😭🥀
🔻#شعر منثور (#نثر ادبی)
بهمناسب فرا رسیدن فصل برگریز باغ زهرا(س) و ایّام سوگواری سیّدالشهدا حضرت حسین ابن علی و یاران با وفایش
💐(علیهم افضل صلوات الله وسلامه)
⏪بخش اوّل؛
🍁برگ ريز باغ زهرا (سلام الله علیها) وشكوفه بيز شجرهٔ طوبیٰ ، بهار اشك و بشكوه و فصل سنگين غربت و اندوه فرا رسيد و ديگربار خاطره جانسوز مصيبت عظمای فاجعه كربلا و ياد حماسه شگفت عاشورا و شور قيامت قيام حسيني(ع) در دلها زنده شد!
توفان سهمگين خون و خاك دشت سرخ ماريه وزيدن گرفته ودريای بيكران دلهای خونين شيداييان عاشق را متلاطم كرده و نوای دلربای نی نوای حسينی نيستان دلهای كربلايی را به آتش كشيده! وآتش داغ لاله های خونين صحرای عشقبازان از پس خاكستر سنگين اعصار و قرون در مجمر سينه شورشيان شيعه گل كرد وخرمن هستی شيفتگان سيد الشهداء را شعلهور ساخته!
عطر بنفشه زاران سوگوار در دشت و صحرا پيچيده و عَلَم لالههای داغدار در كوهساران برافراشته شد و شميم خوش گلهای بهشتی از كربلای معلّای حسينی(ع) وزيدن گرفت.
🌷ايُّها العشاق!
پنجره ها را باز كنيد!
وبنگريد فوج ملائكة اللّه را ، كه دسته دسته در ليلة القدر تاريخ بر آستان آسمان ساي سردار بی سر فرود می آيند و بر قبر مقدّس و شش گوشه غريبترين و مظلومترين مرد تاريخ و زيباترين روح حماسه و پرستش بوسه میزنند!
🌹پنجره ها را باز كنيد!
ببينيد كه چگونه كروبيان دریچههای عرش را گشوده اند!
و هنوز انگشت به لب شاهد شگفت ترين تابلوی آفرينش هستند!
بشنويد!
مويه حورياني را كه با موی پريش بر تربت پاك حسين(ع) گرد آمده اند وغبار تربتش را سرمه چشم می سازند وبا گلاب اشك و عطر بهشت به جاروی مژگان خاك آستانه حرمش را میروبند و به سوغات به آن سوی سماوات می برند!
🥀 پنجره ها را بازكنيد!
كه رايحه غربت روح خدا و عطر گل سرخ زهرا (س) پروانگان پريشان را به گرد خويش فرا ميخواند و شعله طور وادی ايمن موسويان آواره را به هماوردي با فرعونيان برمی انگيزاند و منصوران «انا الحق زن» را بردار سربلندی مي كشاند!
🌺 گوش كنيد!
بانگ جرس كاروان كربلا را كه قرار و آرام از دل حسينيان ربوده و شميم خون خدا را كه هوش از سر بهشتيان برده و گلبانگ «هَل مَن ناصرٍ يَنصُرنی» اباعبداللّه (ع) را كه در زير گنبد گيتي پيچيده!
و اينك هنوز از ورای دیوار قرون متواليه طنين «هيهات منّا الذِّلهاش» گوش تاريخ را می نوازد!
پنجره ها را باز كنيد!
🌷بشنوید!
اين شيهه غريب اسب كدام شهيدی است که ؛
« ...بوي مهيب هزار زلزله دارد؟!»
اين براق سرخ يال افشان و بي سوار كدام سرداری است!؟ كه اينگونه بیتاب و سوگوار در كنار خيام گر گرفته سردار بی سرش ، سُم میكوبد و خبر از حادثه عظمايی می دهد كه زمينيان از ديدنش بيم دارند و آسمانيان از شنيدنش شرمسارند!
خاكمان بر سر! اين بيمار بی رمق وداغدار كيست!؟
كه هنوز در بستر تاب و تب مي گدازد و برسجاده خون وآتش نماز عشق میگزارد و از كربلا تا شام با حال نزار بر اشتر بيجهاز خطبه مظلوميت می خواند!
🥀پنجره ها را باز كنيد!
آیا غيرتمندی نيست كه ببيند بر سر حرم رسول اللّه(ص) چه آورده اند و چگونه مزد رسالت سنگينش را ادا كردند؟!
آیا نمی بينيد!؟
آن دختر بی پناه را كه گلشن دامانش هنوز شعله ور است!
راستی اين غزال زخمی به كجا ميگريزد!؟ و اين آهوی رميده به كدام سوی من دود!
آه! ضامن آهویی نيست كه خدا را به اين خسته پناه دهد!؟
و آتش دامانش را به آب ديده خاموش سازد!؟
وای مان باد!
آیا نمی شنوید!؟
آه و استغاثهٔ مظلومانهٔ كودكان عطشان و معصومی را ، كه از هر سوی اين صحراي آتش سوز بلند است! و عرش خدا از آن لرزان؟!
🌷پنجره ها را باز كنيد!
اين ضجّه جانسوز و فرياد مهلاً مهلای زنی تنها است كه در معبر گرد باد سهمگين زمان ، هنوز از تل زينبيه می آيد! و در توفانی از غبار و اندوه و رنگين كمانی از اشك و خون، شاهد شگفت منظرهای است كه هيچكس را جز او تاب ديدارش نباشد، كه طور وجود موساييان در تجلاي پرتو جلالش مندك ومتلاشی میگردد.
يك طرف با دستهاي قلم كرده ابالفضل(ع) حاشيه علقمه قلمكاری شده و يك سوی مشكی مشبّک ، كه تا قيام قيامت تشنگان زلال اسلام ناب محمّدی(ص) را سيراب می سازد.
وديگر سوی در گودال قتلگاه و از ميان تلی از شمشيرهای شكسته، خورشيدی بر معراج نيزه گل كرده كه هيچگاه غروب نخواهد كرد و از لبخند بهخون خشكيده اش آيات نور ميتراود كه؛
«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا
- آيا گمان بردند، داستان اصحاب كهف - كه از مصاف ستم گريختند و در غار آرميدند- شگفت آور است يا حماسهٔ ما- كه در نبرد با ظلم، سر بر دار كرديم و بر معراج نيزه سرود رهايی سر داديم؟!
...ادامه ⏪
❤️#ابوالفضلفيروزی_نینوا
🗓 ۱۳۷۷
🆔 @banavayeneynava
🦋🥀
🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷
🌷
🍃🏵 «بسم اللّه الرّحمنالرّحیم»🏵🍃
🌷«وصلّی علی محمّد وآله الطاهرین»🌷
🔻بهمناسبت «۲۶ مرداد» سالروز آغاز آزادی «آزادگان سرافراز ایران بهمیهن عزیز»
🍃#نثر ادبی(#شعرمنثور)«مردان زخم وزنجیر»
☘ السَّلام علی اسیر الکربات وقتیل العبرات
🍀 السَّلامعلی علی ابنالحسین زین العابدین
☘ السَّلامعلی موسی ابن جعفر الکاظم الکظیم
🍀 السَّلام علی الحسن ابن علی العسکری
☘ السَّلامعلی زینب بنت علیالمرتضیٰ
و فاطمهالکبریٰ
🍀 السَّلامعلی سُکَینَه بنت الحسین سیّدالشهدا
☘ السَّلام علی رقیه بنت الحسین سیّدالشهدا
🕊 و سلام بر آزادگان!
مردان زخم و زنجیر ویاران عشق و تدبیر!
🦋سلام بر هژبرانی که؛ زنجیره های اسارت روح را گسستند! وجان از قید علائق رستند!
🕊 سلام بر کبوتران سبکبالی که بر بام انتظار دلهای مشتاق فرود آمدند!
🦋 سلام بر دلیرانی که؛ یادگار مظلومیت و حماسه هشت سال دفاع مقدس را ، با مُرکب خون و قلم بنان بر در و دیوار و سنگفرش دهلیز هارونیان زمان نگاشتند!
🕊 هم آنانکه استقامت وپایداری وعزّت وسرافرازی در اسارت را از مولایشان سیّدالسّاجدینزینالعابدین(علیهالسّلام)
الکاظمالکظیم موسیبنجعفر(سلام اللّهعلیه)
الحسن العسکری الزَّکی(علیه السلام)
و زینب کبری(سلام الله علیها)
آموختند!
🦋 درود باد سر فرازانی را که رنگینکمان زخم و تازیانه بر سیمای آسمانی و دلارایشان میدرخشد!
و پینهٔهای دشنه ودرد، بر پشت وپهلویشان نمایان است!
🕊 درود حق عارفانی را که آوایمناجاتشان، در دل شبهای سنگین غربت، سکوت وحشت زای اردوگاه دژخمیان بعثی را در هم می شکست!
وطنین چکمه زندانبانان را با تلاوت قرآن خاموش می کردند!
🦋 همان بلبلان محبوسی که در لانه بوم شوم، نغمهٔ شیدایی و آزادی سردادند!
🕊 صلوات خدا و ملائکه و رسولان و اولیای الهی برسالکان طریق نور! وپیام آوران نور در بند ظلمت!
🦋 آنانکه هر سپیده دم از اقیانوس عظیم قرآن و نهج البلاغه، وضو می ساختند!
🕊 سربازانی که سرود صبحگاهیشان در هوای سربی زندان تاریک و نمور، زیارت عاشورا بود!
و دعای هرپگاهشان دعای عهد صاحب الزمان(عج)
🦋 آنانکه فصل سنگین غربت را با قرب بهار نوافل تلافی کردند! و آهن نفس را در هرم کوره اسارت نرم نمودند!
وآنچه بر خوش گذرانها سخت وناهنجارمینمود بر خویش سهل وآسان ساختند!
🕊 همانانکه، تسلیم شیطان نشدند و با یاد حق تسکین یافتند!
🦋 آفرین! بر دریا دلانی که؛ با امواج توفانی فریاد خویش، خواب ساحلنشینان بیدرد و کاخ کپیدگان سرخ وسفید را بر آشفتند!
🕊 افتخار بر عزیزان عزتمند!
مردان قبیله داد! و بیدارگران قبله فریاد!
🦋 سلام بر شب زنده دارانی که لشکر خواب را در شب های بلند اسارت باسودن نمک دیده بر زخم دل، از ملک دیده راندند!
و زوایای زندان اسارت را محراب ناز ونیاز و نماز وعبادت ساختند!
🕊 عاشقانی که:خاکستر سنگین سالهای اسارت ، نتوانست شرارهٔ آتش محبتشان را نسبت به امام عزیز و انقلاب مقدسشان خاموش سازد!
🦋 سلامالله علیکم!
ای راویان حدیث مظلومیت هشت سال دفاع مقدس!
ای آزادگان سر افراز!
ای یادگار شهدا!
🕊 ای که هنوز عطر لاله های سرخ شهادت را در گریبان دارید! و زخم زنجیر اسارت در پی! و پینه تازیانهٔ تازیان بعثی بر شانههایتان می درخشد!
🦋درودتان باد! شامگاهان و بامدادان!
سرافراز باشید در خیل آزادگان سلحشور!
و محشور باشید! با شهدا و اسرای کربلا!
🕊 بر دست وبازوی توانمندتان بوسه می زنیم و براین بوسه افتخار میکنیم!
🦋 سرتان همیشه سلامت!
ومقدم سبزتان، هماره گلباران باد!
🤲 اللّهم فُکََ کلّ اَسیر! (خدایا آزاد ساز هر اسیری را از اسارت)
🌷«یادتان زمزمه نیم شب مستان باد!
💚 تا نگویند که از یاد فراموشانند!»
♥️#ابوالفضلفیروزی_نینوا
#آزادگان #اسارت #زندان #دفاعمقدّس
#موسیابنجعفر(ع)
🗓۱۳۷۴/۵/۲۶
🆔 @banavayeneynava
🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋