👆 بنده، دانشگاه تهران، غروب؛ ۱۴۰۰/۹/۲۱
🍁چند روز پیش پس ازمراسم؛
🌷نخستین #کنگرهٔ«سردار سربداران»
🥀یادمان #شهید سلیمانی
مدیرعلمی این کنگره «#امیری اسفندقه» مرا برای نقد ونظر درباره این مراسم به انجمن ادبی#دانشگاه تهران حوالت داد! گرچه خودش خلف وعده کرد ونیامد!
ولی بنده بخاطر اهمیت موضوع ومنسوب بودن این کنگره به آن سردار شهید، نقد ونظراتم را به مسؤول محترم جلسه انجمن، یعنی؛
مداح مشهور#حاج سعید حدّادیان ارائه دادم.
پس ازجلسه، گشتی در دانشگاه زدم وچون مدتی بود با توجه به وضعیت کرونایی گذرم به آنجا نیفتاده بود، با وضعیتی روبرو شدم، که دلم گرفت ومناسب حال ابیاتی ذیل درقالب #چهارپاره بداهه آمد؛
🍁دوباره بعد سالی چند، دیروز
گذر کردم به دانشگاه تهران
درآن سرمای بعداز ظهرپاییز
نه شوری بود ونه گرمای یاران
🍂 نمیآمد بگوشم گفتگویی
بجز هوهوی باد وخشخش برگ
تو گفتی بود قبرستان متروک
درختان مویهگر بیبرگ وبیرنگ
🍁نه از استاد بودیّ کرّ وفرّی
نه دانشجو ودرس ودنگ وفنگی
بجز غوغا چندتا زاغک پیر
نه بانگ بلبلی، نه شور چنگی
🍂هوایش سخت سربی بود وسنگین
سرم ازغصه وغم شعلهورشد
بیادعهد پر شورجوانی
دلم آتش گرفت وپر شرر شد
🍁گرفتی عیش وکشتی نوش مردم
الا ویروس منحوس کرونا!
اگر بد کردهایم استغفراللّه!
خدا را دست بردار از سر ما
🍂عذابالله بودی یا که رحمت؟
کرونا ای سفیر مرگ وماتم!
ویا نعمت به کسوت بوده نقمت؟
نمیداند کسی،اللّه اعلم!
🍁نمیدانم؟ولی این هست معلوم
زدی برهم بساط وحال مردم
برو دیگر! که هرگز برنگردی!
زخاک پاک ما ایران، بشو گم
💔ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🍂@banavayeneynava
🦋💐
💐
🏵«یامن فیالقبورعبرته»
🍀#چهارپارهٔ «#حق النّاس»
🦋در بهاران به عنفوان شباب
سرزدم یک سحر به گورستان
تا نمایم زیارت شهدا
هم دهم یک سلام بر خویشان
🦋گذرم شد به گور اهل دلی
از شهیدان ودوستان سلیم
چون نشستم کنار مرقد او
یادم آمد ز روزگار قدیم
🦋از دلم سرکشید شعلهٔ آه
دیدهام شد ز سوز گریه سپید
ندبه کردم ز داغ لاله رخان
در غم دوستان خوب وشهید
🦋الغرض! بعد ذکر فاتحهای
لحظهای خواب وخلسه شد غالب
ناگهان خواب دیدهام، مُردم
جان برفت وتهی شدم قالب
🦋مُردم، اما بهخواب زنده شدم
آمدم باز سوی گورستان
چونکه دادم سلام اهل قبور
با دلی زار ودیدهای گریان؛
🦋ناگهان پاسخم ز غیب آمد
موی شد بر تنم چوسوزن وسیخ
چون بخواندم فراز«کیف وجد؟»(۱)
شدم از بهت بر زمین چون میخ!
🦋ناگهان گورها دهان بگشاد
شد عیان پاسخم ز اهل قبور
پردهها شد کنار و میدیدم
آنچه را بود پیش ازاین مستور
🦋خواب بودم ولی چو بیداری
ناگهان«کاشف الغطا»گشتم
گویی از خویشتن جدا بودم
غرق در قدرت خدا گشتم
🦋صاحب گورهای سرد وخموش
جمله گشتند زنده و گویا
هریکی بیخبر ز یکدیگر
گورهاشان اگرچه در یکجا
🦋غیبشان آشکار شد یکدم
چشم من خیره شد بدان عالم
گشت آشوب در دلم برپا
لرزه افتاد در تنم آندم
🦋باطن گورها بشد ظاهر
دیدهام باز سوی برزخ شد
روضهای از بهشت بود یکی
وان دگر حفرهای ز دوزخ شد
🦋هریک از مردگان به حسبت حال
قبرشان نور، یا که نیران بود
آن یکی حفرهای به دوزخ و نار
وان دگر روضهای ز رضوان بود
🦋گرم ومشعوف برسلام وسپاس؛
عدهای در سُرادق ملکوت
غرق در ظلمت وعذاب وهراس؛
عدهای هم به عالم برهوت
🦋عدهای در عذاب وتنهایی
غرق در شدّت وغم واندوه
عدهای با نشاط وبا شادی
گِرد با دوستان به شور وشکوه
🦋حاصل مزرعش درو میکرد
هریک از ساکنان اهل قبور
عمل خوب، حاصلش گل ونور
عمل زشت، خار ونار وحرور
🦋عمل خوب حاصلش فردوس
نور ونهر وسلام وحور وقصور
دوزخ و دود ودرد وداغ ودرفش؛
حاصل خُلق تنگ وفسق وفجور
🦋ناگهان آن رفیق مرحومم
خاست از قبر مثل«یومالحشر»
دیدمش پیر گشته وفرتوت
از هراس حساب«یومالنّشر»
🦋آمدش با عتاب سویم وگفت؛
آمدی بی وفا چراحالا؟
توکجایی ز ما نمیگیری
یک سراغی بگاه ذکر ودعا؟
🦋گفتمش؛ بی نیاز از مایی
توکه هستی شهید راه خدا
گفت؛ آری! ولیک حقالنّاس؛
گردنم هست وماندهام اینجا(۲)
🦋گرچه باشی شهید اما باز
حسرت از کاهلی به دل داری
وای اگر مرگ آیدت بستر!
مضطری، گرچه صد عمل داری
🦋در ره حق اگر شهید شوی
پاک از هرگناه میگردی
لیک یک ذرّهای زحق النّاس
بر تو باشد، تباه میگردی
🦋منتظر میشوی دراین برزخ
تا که صاحبْ حقت،حلال کند
یا بمانی معطل محشر
تا تو را بیند ومحال کند
🦋گفتمش حق مردمان بر تو
چند وچون است ای شهید خدا؟
گفت؛ من مبلغی بدهکارم
بهکسی قبل مرگ در دنیا
🦋برو اینک بهنزداو ای دوست
قصّه این شکسته را واگو
شاید اویم بحِل کند ازلطف
یا بده وام وکن رهایم زو!
🦋یا حلالم کند ویا آن دَین
کن ادا جای من تو را بخدا
تانباشی رفیق نیمه راه
تا به محشرشوم شفیع شما
🦋گفت برخیز! العجل ای دوست
وقت تنگ و شکسته احوالم
زود جانم رها کن! وبگشای؛
این غل بسته بر پر وبالم
🦋جادهای بس مخوف در پیش است
آه! از بُعد راه وقلّت زاد
راه سخت وکریوههای غریب
کوههای بلند وبیفریاد
🦋سفری هولناک وطاقت سوز
بس دراز وغریب ومقصد دور
سفری بی زمان ونامعلوم
سفری که مسافرش مجبور
🦋سفری،همسفر نداری تو
سفری توشه زاد آن تقوا
بایداین راه پرمخاطره را
طیکنی تو پیاده وتنها
🦋مرگ حق است، تلخ یا شیرین
دیریا زود،گاه یا بیگاه
گرکه خواهی شود به تو شیرین
باید آماده گردی وآگاه
🦋باید ازخواب وخور حذر بنمود
دل نبندی به خان ومال ومنال
بگذری از هرآنچه غیر خداست
از بیاض وسواد وفکر وخیال(۳)
🦋چونکه خواهی به لامکان برسی
باید ازخود به حق سفر بکنی
تا ببینی جمال حضرت دوست
باید از خویشتن گذر بکنی
🦋یاعلی! دستگیر اهل ولا!
غوث عالم! امیر عشق وفتیٰ!
ما که «ابنسبیل»راه تواییم
دستگیرم به دنیی وعقبیٰ!
❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🔻تذکر؛
۱-اشاره بدین فراز زیارت اهل قبور؛
یااهل لااله الاالله بحق لااله الاالله! کیف وجدتم قول لااله الاالله؟
مرویست؛اگ ما پاسخ مردگان را بشنویم،از شدّت وحشت، خواب وخوراک برما حرام میگردد!
۲-مرویست؛ چون اولین قطره خون شهید بر زمین ریزد، تمامگناهانش بخشیده شود جز«حقالناس»
و حقالناس معنی موسّعی دارد وصرفا مالی نیست، بلکه اگرکسی آبروی مؤمنی را نیز ببرد یاغیبت وتهمتی بدو زند، ازمصادیق حقالناساست واگر بدون إعاده آن حق از دنیا برود در برزخ معطّل میماند تاآنکه حقش را پایمال کرده به او ملحق وازاو راضی شود ویا اولیایش آنرا جبران کنند ویادرقیامت با شفاعت ویا انتقال بخشی از ثوابش آنرا تلافی کند
۳-اشارهاست به سلوک از مراتب ملک وملکوت وجبروت
🗓۴۰۰/۷/۲۰
🦋@banavayeneynava
34.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴علی(عليهالسلام)
«والله! اگر اين امت روی خاك برهنه پای بایستند، درحالیكه بر سر خود خاک وخاكستر میریزند وگريه و زاری میكنند، بركساني كه آنها را گمراه كردهاند و راه خدا را بستهاند ومردم را بسوی جهنم خواندهاند، لعنت فرستند، باز اين امت در لعن و بيزاری از آنان كم كاری كردهاند»
📚بحارالانوار؛ ج۳۰ص۱۲۶
🍀#چهارپاره«لعنت نامه»
🔥لعنت حق به روح آنان باد!
که رخ ماه را سِیه کردند
در باغ بهشت بشکستند
یاس اسپید را شَبه کردند
🔥لعنت حق به جبت وبرطاغوت
غاصبان ولایتِ اَللّه!
ناکثین کثیف دنیا دوست
همه مغصوب وجملگی گمراه
🔥باعثین فساد و جور وستم
بانیان سقیفه سفیان
قاسطین خلافت توحید
پیروان ولایت شیطان
🔥لعنت حق به آل بوسفیان
قاتلان شهید کرب وبلا
زادگان قبیلهٔ ابلیس
آن زنازادگان عنتر سا
🔥هرکه لرزاند، قلب آل اللّه
مضطرب کرد زیبب کبریٰ
هرکه با ظلم و جور وحرف وسکوت
ملتهب کرد روح شیرخدا
🔥لعنت حق به دشمنان علی
هرکسی، هرکجاست در هردم
به زبان تمام جن و ملک
از لسان ودل بنی آدم
🔥 لعنت حق به دشمنان علی
از ازل تا ابد ز طفل وعجوز
آنکه باز از سر عناد وجحود
دارد از آل عشق کینه هنوز
🔥لعنت حق به هرکه کافر شد
آنکه خون بردل پیامبرکرد
هرکسی کرد دشمنانش شاد
خاندانش به ظلم مضطر کرد
🔥لعنتش باد! وهرچه بادش باد
آنکه دلشاد حزب ریمن کرد
باز امروز در ولایت عشق؛
آب در آسیاب دشمن کرد
🌿رحمت حق برآنکه با شدّت
لعن بر دشمنان حیدر کرد
با تمام وجود این اشعار
بسرود وبخواند و از برکرد
☄اللهمَّ العن اول ظالم ظلمَ محمد و
آل محمد و آخر تابع له علی ذالک
❤️ ابوالفضل فیروزی(نینوا)
🗒۴۰۱/۱۱/۱۷
🆔@banavayeneynava
🍁🍂
🍂
🦋«یارفیق من لارفیق له»🦋
🏵مولانا علی(علیه السّلام)
مهيا شويد! خدايتان رحمت كناد!
كه درميان شما بانگ رحيل دردادهاند!
درنگ خويش در دنيا كمترسازيد!
وهمراه توشههاى نيكويى كه باخود برداشتهايد بازگرديد!
زيرا فرا رویتان گردنه هولناکیست كه ازآن بسختى توان گذشت!
منزلهايى است وحشتناك وهولانگيز!
كه بناچار برآنان وارد شده ودرآنجا درنگ خواهيدكرد!
بدانيد! كه مرگ از نزديك بگوشه چشم به شما مینگرد!
چنانكه گویی در پنجههایش گرفتار آمدهاید!
وچنگالهایش را در تنتان فرو برده!
وحوادثی بس دشوار ورنجهاى طاقت سوز شما را در برگرفته!
پس دلبستگیهایتان را با دنيا کم کنید!و توشهزاد تقوا برگیرید!»
📒نهجالبلاغه؛خطبه۲۰۴
🍀#چهارپاره «بانگ رحیل»
🍂از کسی آن سوی دریاها
میرسد آوای حق بر گوش
میزند فریاد عشقش را
با صدایی بهتر از«گوگوش»
🍂چاووشی خاموش میخواند
با نوایی بهتر از داوود
آتشی در من برافروزد
آتشی سوزنده وبی دود
🍂یکنفر با سوز دل هر روز
میکند در گوش من نجوا
کز نیستانت جدا ماندی
ای نوایت! نی نوای ما!
🍂بارها دل کندهای از من
یک شبی با من نکردی سر
دل به هر دلداده دادی
دل ندادی بر منِ دلبر
🍂روزها وهفتهها رفتند
ماهها وسالها هم نیز
شیشهٔ عمرت ترک برداشت
تا به کی خوابی! زجا برخیز!
🍂اژدهای هفت سر آرام
لحظه هایت را یکایک خورد
پیش چشمت گرگ مرگ آمد
آشنایانت یکایک برد
🍂در تباهی عمر کردی طی
شد بهار و آمدت پائیز
در زمستان اجل ماندی
منتظر تا مرگت آید نیز
🍂کرک و پشمت ریخته امّا؛
بازهم حرص و ولع داری
با چنین حال وخیمت باز
رحمت حق را طمع داری
🍂سکّههایت را به آب انداخت
عنتر سرگرمی وغفلت
تو به جای گریه، خندیدی
اینک افتادی در این ذلّت
🍂روزهایت سوخت در حسرت
آه! فرصتها که فرسودی!
این همه جان کندی وآخر
لحظهای راحت نیاسودی!
🍂حاصل بی حاصلیت را
آب غفلت اندک اندک برد
جسم بیجان بر عصا تا کی!؟
موریانه هم عصایت خورد
🍂اندرین بازار پر سودا
دست خالی آمدی درویش!
کفشهای آهنینت کو!؟
راه سختی هست اندر پیش!
🍂نه ز دنیا بردهای حظی
نه به عقبی توشهای همراه
هم از اینجا ماندی وآنجا
آه! ازاین خسران وحسرت، آه!
🍂رفتی امّا بیهدف رفتی
نا بلد بودی، نپرسیدی!
یا مثال اسب عصاری
یک نفس یک عمر چرخیدی!
🍂سعی، باطل! عمر، ضایع شد!
تو هنوزم خوابی وغافل!
دست خالی ماندهای اینک
تا به کی بی حاصلی، حاصل!؟
🍂آتشی بر حاصلت افتاد
آب شو، این لحظهٔ آخر!
ورنه این هم بگذرد چون باد
خاک حسرت میکنی برسر
🍂یک شبی روکن به آیینه
خوب تصویرت تماشا کن!
آنچه را کردی، مروری کن
چارهای بر حال فردا کن!
🍂باخودت امروز صادق باش!
رحم کن بر خود، اگر مردی!
گُل بریزی بر سرت یا خاک
هرچه کردی با خودت کردی!
🍂مردمان خوابند وچون مردند؛
میشوند از خواب خوش بیدار
سیلی سکرات چون خوردند؛
میپرند از مستی پندار
🍂بادهای استخوان سوزی؛
میوزد فردا که در راهست
پشمی اینک بر کلاهت نیست
پوستینت حسرت وآهست
🍂راه دور وتنگ وتاریکست
بس کریوهی سخت اندر پیش
فصل سرد و گرم خواهی دید
پس بکن کاری ومیاندیش!
🍂منزلت باشد خراب آباد
قطعه غربت، پلاک هیچ
بعد ازآن تا مقصدی بس دور
راه ناهموار وپیچاپیچ
🍂خانهات تنگ است وبس تاریک
روشنی آوردهای با خود!؟
خانهات بی فرش و بیزاد است
زاد ره را بردهای لابد!؟
🍂قرنها در خاک خواهی خفت
بی سلاح و توشه وتنها
نه به فریادت رسد خویشان
نه بکارت آید این اعضا
🍂یادکن از خانهٔ وحشت
تنگی وتنهایی وغربت
قرنها اینگونه خواهی بود
تا که برخیزی تو با وحشت
🍂تازه آنجا اوّل کارست
از تو میپرسند ای ولگرد!
که چها کردی؟ چرا کردی؟
چون نکردی؟ آنچه بایدکرد؟
🍂هان! چه پاسخ میدهی آنروز
در عتاب «اَیُّها الْانسان!»
چونکه پرسد؛ چون شدی مغرور!؟
بر خدای قادرِ رحمان!؟
🍂پاسخی هرگز نخواهی داشت
جز که اظهار پشیمانی
جز غلط کردم! غلط کردم!
هرچه گویی، باز میمانی!
🍂پس بیا! امروز تائب شو!
فرصت این لحظه را دریاب!
تا نفس داری، بکن کاری!
راه حق بازاست، پس بشتاب!
🍂ای خدای مهربان من!
دستگیر ماندگان راه!
دست گیر! این بندهٔ گمراه
تا شناسد راه را از چاه
🍂مانده در راهیم وبیچاره
از رفیقانم جدا مانده
یا رسان ما را بدان یاران
یا ترحم کن! بر این رانده!
🍂«یا رفیق لا رفیق له!»
بندهٔ دلخسته را دریاب!
از محبّان علی(ع)هستیم
یارب! این دلبسته را دریاب!
🍂یک نفر در گوش من هرروز
چاووشی خاموش میخواند!
میکند فریاد عشقش را
بهتر از«گوگوش»میخواند(۱)
🍂کاش این«گوگوش»میفهمید؛
چاره عشقش، تَوَلّا هست
رفتنش ازاین ولایت نیست
توبه وبرگشتش اینجا هست
😢التماس دعا
❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🔻تذکر؛
۱- لازم به ذکر است اشاره به نام این خوانندهٔ کذاییوترانهٔ مشهورش
(من آمدهام...!) تایید او و ترانهاش نیست،
بلکه نقد آن وصرفا یک کنایه طنزآلودیست.
🗓۱۳۹۹/۳/۲۱
🍂@banavayeneynava
🍁🍂
🦋🍃
🍂
🍀#چهارپاره #هی! روزگار!؟
🦋باز امشب پیش خود
یاد کردم خویش را
روزگار رفته را
سالهای پیش را
🦋 ازنسیم موی دوست
خاطرم عاطر شده
جملهٔ ذرّات من
بازهم شاعرشده
🦋یاد گلهای دیار
باز کرده عاطرم
شمع یار مهربان
کرده روشن خاطرم
🦋یاد ایّام شباب
کرده قلبم ریش ریش
واسفها میزنم
از گذشت عمرخویش
🦋کوچه باغ خاطرم
پرشد از آلوچهها
شد وزان در یاد من
عطر آن کولوچهها
🦋بازم آمد در نظر
روزهای پر ز شور
شب نشینیهای خوش
صحبت شبهای سور
🦋شیطنتهای لذیذ
خندههای قاهقاه
غصههای آبکی
گریههای گاهگاه
🦋باز باران میوزد
بر کتاب خاطرم
عطر پاک کاهگل
می نماید عاطرم
🦋یاد آن ایّام مهر
خاطر شبهای ماه
کرده روشن ظلمتم
چلچراغ اشک و آه
🦋یادکردم در دلم
غصّههای نینوا
روزگاران خوشم
قصّهٔ من و بابا
🦋کوه ودشت روستا
عید نوروز و بهار
کودکیهای خودم
مردمانی خاکسار
🦋بچهها در کوچهها
گرم بازی ونشاط
جمعشان در انقباض
قلبشان در انبساط
🦋بچهها بودند خوش
با کمی نان و پنیر
چهره ناشورشان
بود پرشور ومنیر
🦋زندگانی ساده بود
بود امّا بر قرار
سخت آسان می نمود
در غبار روزگار
🦋قلبها خرسند بود
چون قناعت بودمان
رنج تنهایی نبود
چون جماعت بودمان
🦋عید خرّم بود وشاد
با کمی نقل و نبات
با لباس وصلهدار
مردم بی سور و سات
🦋آسمان ابری وصاف
گه کبود وگه بنفش
گاه روشن میشدی
از فروغ آذرخش
🦋گه عَلَمِّ سرخ وسُز (۱)
یا همان رنگین کمان
در خیالم میشدی
نردبان آسمان
🦋یاد باد آن روزها
در حضر یا در سفر
در کنار مادرم
دست در دست پدر
🦋داغ تابستان خنک
بود در زیر درخت
باز زیبا می نمود
موی گردآلود و رخت
🦋دشت آن«چالم حسین»(۲)
مست کرده خاطرم
از هوای«کوچه باغ»(۳)
من هنوزم عاطرم
🦋«تنگه زرد» و«بابا پیر»
قاهقاه کبکها
هقهق جغد غریب
در شبان روستا
🦋وه! چه زیبا مینمود
گوسفندان در چرا
یا میان مرغزار
بازی گرگم هوا
🦋تشنگیها مینشست
در زلال جوبها
کیف دنیا داشتیم
پشت خرمن کوبها
🦋عمر آسان میگذشت
با تمام غصّهها
عشق با غم میسرشت
در تمام قصّهها
🦋مست کرده خاطرم
فصل سبز کودکی
یاد یار مهربان
شعرهای رودکی
🦋کاش برمیگشت باز
مهر و قهر دوستان
آسمان کودکی
داستان راستان
🦋قیل وقال بچهها
در حیاط مدرسه
جر و بحث دوستان
در حساب وهندسه
🦋آه! اینک میوزد
از ورای سالها
یاد آن روزان خوب
روشن شبهای ما
🦋بوی گند مزار باز
در دل زارم وزید
عطر نمناک علف
در رگ جانم خزید
🦋باد بامن مویه کرد
ابر با چشمم گریست
آنچه عمری بافتم
پنبه کرد وباز ریست
🦋در بلور اشک من
قصری از آیینه شد
از شعاع نور حق
خالی از هر کینه شد
🦋آه از جانم بخاست
ماه از چشمم چکید
اشکم اقیانوس شد
خواب از چشمم پرید
🦋آه من تا ماه رفت
ناگهان مه پاره شد
پارههای ماه من
هرطرف آواره شد
🦋آه!آه! ای ماه من
یادباد! آن روزها
فصل تابستان سبز
گرمی وآن سوزها
🦋کلبهٔ شاد دلم
مثل یک غمخانه شد
گریه کردم قاهقاه
حنجرم حنّانه شد
🦋مویه کردم مثل باد
در خزان برگ بیز
آن زمستانهای سرد
برف شادی ریز ریز
🦋دیدی آخر روزگار
کرد ما را مات وکیش
گلّه عمرم ربود
در هوای گرگ ومیش
🦋دلخوشیهایم ربود
کمکمک عیّار دهر
دزدکی وناگهان
شهد من را کرد زهر
🦋زود ناگه دیرشد
درگذار سالها
بر سر ورویم نشست
برف پیری وشتا
🦋وه! چه آمد برسرم
در شکنج رهگذار
بیصدا وبیامان
هی! چهکردی روزگار!
🦋آه! آه! ای کودکی!
گرمی من گشت سرد
چون شدی، یادت بخیر
باردیگر باز گرد!😢
❤️ابوالفضل فیروزی(نینوا)
🔻تذکر؛
۱-«سُز»در گویش زادگاهم«گلچشمه»همان رنگ سبز است.
۲-«چاله حسین»نام یکی از دشتهای روستای گلچشمه است که در گویش محلی روستایمان«چالم حسین»تلفظ میشود ودر سمت پایین وجنوب غربی آن واقع شده وانتهایش به «تنگه زرد»ختم میشود که یک سمتش عقبه ٔکوه معروف«بابا پیر»است وغالب اوقات سال از بام تا شام آهنگ دلنشین قاهقاه کبکهای خرمانگزلش»گوش جان را مینواخت
البته چندین سالست که بدلیل کم آبی سالهای اخیر ونیز حفر چاههای عمیق چشمه حسین سربی ونیز ضیق آبهایش خشکیده! ودرختانش خشک ویا قطع وقمع گردیده وزمینهایش بایر ولم یزرع مانده!
گرچه باغچههای خانههای قدیمی ونوساز بالای ده -که قبلا آب قنات بدانها راست نمیشد- سبزوخرّم شدهاند!
ولی متاسفانه! ازاین دشت کهن خرّم که روزگاری آهنگ دلنواز پرندگانی مانند گنجشک وشاهین وکلاغ وزاغ وسبزقیا وجغد وتیهو، هوبره و...ازآن شنیده میشد وشبها جولانگاه گرگ وگراز وشغال و روباه وحتی گاه آهو وخرگوشو...بود، اینک بجز کرتهایی تشنه ومتروک وخاکستر خاروخاشاک ایًام وآثار چشمههای سترون وخشکیده! وچند درخت نحیف وشکسته! چیزی برجای نمانده وگهگاه جز هوهوی مویههای بادهای وحشی صدای دیگری به گوش نمیرسد!
۳-نام کوچهای باصفا که در ابتدایش منزل وباغ پدریم بود
🗓۱۴۰۱/۶/۷
🍂@banavayeneynava
🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀#چهارپاره«#بوی بهار»
🍀باز آمد شمیم سبزه و عید
گل بهجوش آمد و شکوفه دمید
در دل کوچههای سرد وسیاه
میوزد باز بوی عشق وامید!
🌸از نسیم مسیح باد بهار
زنده شد جان مرده هرچیز
باچراغ شکوفه و لاله
گشت صحرا و باغ روح انگیز
🌳وطنم! ای شکوه شعر وشعور!
خطهٔ لالههای سرخ حضور!
خاستگاه سترگ علم و هنر!
ملک آب وگل و پرنده ونور!
🌺ساکنان عزیز خطهٔ عشق!
عید نوروزتان مبارکباد!
دفترخاطرات سبز شما؛
پاک باد! از سیاهی بیداد
🌼از نسیم حیات بخش بهار
سرتان سبز وجانتان آباد!
کامتان شهد! جامتان لبریز!
خصمتان بند! خانهتان آزاد!
🌿سفرهٔ هفت سین سینهاِتان
سادهتر از بهار آیینه
تا همیشه پر از صلاح و سِداد
و تهی باد! از بد و کینه!
🌳دور باد! از گزند چشم حسود
این همه سبزی وجود شما
تُنگ قلب بلورتان لبریز
از سماع وسرود ماهیها
📗پر ز انوار عترت و قرآن
کلبهٔ ساده یکایکتان
تا ابد ازحضور سبز خدا
بادتان! این بهار جاویدان
🍎دوستان همیشه یکرنگم
رنگتان تا ابد بهاری باد!
تا رسیدن به ساحل مقصود
زندگیتان چو رود جاری باد!
🌻مهر همواره در نگاه شما
اَسعدَ اللّه! سال و ماه شما
تا طلوع ستارهٔ مهدی(عج)
نور باران شب سیاه شما
💐 برای تعجیل در امر مبارک فرج محمّد وآل محمّد
🍀صلوات
❤️ ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
💐@banavayeneynava
🌸💐
🍀#چهارپاره«#حرمت مهمان»
🦋در حرم ضامن آهو شبی
گرم دعا بودم و آه و نوا
وقت اذان خواب چنانم ربود
صبح شد وگشت نمازم قضا
🦋چونکه ازآن خواب گران خاستم
رو به حرم کردم گفتم خدا
حکمت این خواب چه بودم بگو
وقت اذانم که ندادی ندا؟
🦋آمدم از غیب ندایی چنین؛
گرچه دراینجا نسزد خورد وخواب
لیک روا نیست که مهمان خود
خواب خوشش را بنمایم خراب
🦋بود دگر حکمت این خواب خوش
شاد نگردی به نماز و دعا
گریه کنی از گنهت به زآن؛
غرّه شوی با عملی نابجا
🦋اصل چنین است به شرع مبین
ترک کنی آنچه ز روی هواست
نافله چون لطمه زند بر اصول
باعث دوری ز خدا و خطاست
🦋طالب حق باش نه مطلوب خویش
مالک خود باش نه مملوک نفس
ذکر ودعا کم کن و فکرت نما
ترک نما هرچه تو را شد هوس
🦋گرچه گل سرخ چنان خار نیست
خفته این خانه چو بیدار نیست
قطرهٔ آلوده چو دریا رسید
پاک ومصفا شد واقذار نیست
🦋هرکه به درگاه رضا روی کرد
در حرم حصن وامان خداست
هرکه دراین خانه ما باریافت
حرمت او واجب ومهمان ماست
🦋گرچه یکی خادم ما از قضا
نرم بزد بر تو یکی چوبپر
لیک تو با خستگی مفرطت
از پس آن ضربه نگشتی خبر
🦋ای حرمت ملجاء دلخستگان
کهف حصین است وپناه همه
ما همه درمانده و ابن سبیل
جمله گداییم وتو شاه همه
🦋روز ازل زد دل ما را گره
با سر زلف تو خدای رحیم
عشق تو از ما نرود گر نماند
جز ز من سوخته عظم رمیم
🦋دوزخ ونیران ز جفا برشماست
روضه رضوان به رضای شماست
عاقبت خیر ورضای خدا
بسته به امضا و ولای شماست
🦋بارخدایا من درمانده را
درحرم امن رضا راه ده!
قلب سلیم و تن سالم ببخش
سینهٔ سوزان، دل آگاه ده!
❤️ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🗓۱۴۰۲/۱/۱۵
🆔@banavayeneynava
🍀#چهارپارهٔ«#سکهٔ مِهر»
🏵 خواب دیدم جنگ شرق وغرب شد
صلح کلّ گردید وختم حرب شد
سکّهها از اعتبار افتاده بود
سکّه مهر محمّد ضرب شد
🏵 خواب دیدم طلعت مهرخدا
آفتاب عشق، جان ماسوا
پرتو رویش دل ظلمت شکافت
اهرمن شد ریشه کن از هرکجا
🏵 خواب دیدم این ندا از آسمان
آمداز روح الامین برگوش جان؛
هان بپاخیزید! بشتابید زود!
آمد آن موعود ما، صاحب زمان
🏵 آمد آن مهدی موعود اُمم
صاحب امر وزمان، لوح و قلم
آمد آن میزان و قسط وعدل وداد
آمد آن ویرانگر کاخ ستم
🏵 آمد آن طاووس زیبای بهشت
ختم و آغاز کتاب سرنوشت
حیدرانه هیبت و زهرا وقار
آن حسینی مشرب مینو سرشت
🏵 آمد آن مهرخدا«ربّالفلق»
آن پناه ما ز «شرّ ماخلق»
آخرین باقی«وجه ذوالجلال»
«نجم ثاقب»آخرین خورشیدحق
🏵 با طلوعش مغربین شد مشرقین
چونکه آمد قُرّة العین حسین
خاست از شوقش ز خاک ملک ری
شاهدان عشق با پیر خمین
🏵 با دو چشم خویش دیدم یک نظر
جمع شد در آسمان شمس وقمر
چشم بگشایید ای اهل نظر
آمد آن مهدی امام المنتظَر
🏵 آمد آن احیاگر اسلام ناب
آمد آن میزان وشمشیر وکتاب
آمد آن ویرانگر کفر و نفاق
آمد از مغرب جمال آفتاب
🏵 با طلوعش شد سیاهی بی رمق
چون برآمد آخرین خورشید حق
با طلوع آخرین مهر خدا
گشت غالب حق و باطلها زهق
🏵 کی شود؟ یاربّ! بیاید آن نگار
خرّم دلها، بهار روزگار
از مسیحایی دم نفحات او
عاشقان خیزند شادان از مزار
🏵 کاشکی! من هم اگر قبل ظهور
مُردمی، می دیدم آن روز حضور
می دمیدم مثل گلهای بهار
خرّم وشادان و پاکوبان ز گور
☘اللهم عجّل لولیک الفرج! صلوات!
❤️#ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
#موعود #انتظار
🗓۱۳۹۸/۲ /۲
🆔@banavayeneynava
🦋🌹🦋🌷
🏵🦋
🍃
🦋🏵🍃«بسم النُّور»🍃🏵🦋
🍀#چهارپارهٔ«#مناجات المُنتظرین»
🏵حمد بیحد خدای عزّ وجلّ
برتر از وصف شاعران ملل
کرد جاری به اَلسن شعرا
شعر تر از حماسه تا به غزل
🏵آن خدای بزرگ بیهمتا
حاضرو ناظر نهان و جلا
بنده را از درش گریزی نیست
لطف دارد به بنده هر دو سرا
🏵ای خدای برون ز حد وحدود
جز تو کس نیست در سرای وجود
ختم کن کار من به خیر وخوشی
به بهین آفریدهات «محمود»(ص)
🏵ای خدایی که آفریدی ماه
در شب ظلمتم تو بنما راه
مشتعل کن دلم به عشق«علی»(ع)
به دَم آه و نالهاش در چاه
🏵ای خدای ستارگان سما
کز شمارند فزون و لاتحصیٰ
کوکب بخت من نما مسعود
حق آن نجم ثاقبت«زهرا»(س)
🏵ای خدایی کز آهوان ختن
میکشی مُشک خوشتر از گلشن
حُسن خُلقم ده و جمال حَسَن
حق حُسن وبهاء وخُلق«حَسَن»(ع)
🏵 ای خداوند خالق خورشید
دل ما گرم کن به نور امید
روشنی ده به ظلمتم«یانور»
به سراجالهدیٰ«حسین»شهید(ع)
🏵ای خداوند روز وحافظ شب
که زده رحمتت، جلو ز غضب
جمع کن خاطر پریشانم
به پریشانی دل«زینب»(س)
🏵ای خدای وَدود وبخشش وداد
که نشد زاده و نه هرگز زاد
زینت بندگی ببخشایم!
حق زَین العباد خود«سجّاد»(ع)
🏵ای خداوند عالم و ذاکر
یاد خود را مبر ازاین خاطر
علم نافع ببخش وقلب سلیم
بنده را، حق حضرت«باقر»(ع)
🏵ای خداوند صامت وناطق
بوده معشوق خویش وهم عاشق
دورکن از همه دروغ ودغا
به صفا وصداقت«صادق»(ع)
🏵ای خدای علیم وربِّ حلیم
رحمکن چو شویم «عظم رمیم»
«کاظم الغیظ وعافین النّاس!»
خشم بر من مگیر! حق«کظیم»(ع)
🏵ای خداوند خالق یکتا!
پاک ذاتت ز عیب ونقص وجفا
راضیم کن به قِسمَت أَزلی
قَسَمَت میدهم! به حق«رضا»(ع)
🏵ای خداوند هادی گمراه
ده نشانم تو راه را از چاه
پاک سازم به حق نفس«تقی»(ع)
از پلیدی وچرک هرچه گناه
🏵ای خدای قدیم لَم یَزلی
کافی وشافی وعلی و ولیّ
ظاهر وباطنم منزّه ساز
حق مولایمان«علی نقی»(ع)
🏵ای خداوند آب و سرو وچمن
حال ناخوبمان بکن اَحسن!
زشتی رویمان نما زیبا
حق رخسار باشکوه«حسن»(ع)
🏵ای خداوند غایب حاضر
باطن و ظاهر! اوّل و آخر!
اَلعجل فیٖ ظُهور امر ولیک»
حق«مهدی»خلیفهٔ شاهر(عج)
🏵آنکه باشد به خلق، حجّت جهر
مهر هرمؤمن و به کافر قهر
ناصرش باش وخود نگهدارش
از شرور زمان وآفت دهر
🏵ای خدواند مشرق و مغرب
که نگنجی به ظرف و در قالب
یازده مهر جان فدا کردند
تا شود نور غایبت غالب
🏵ای خدایی که آگهی ز انجام
ختم کن کارمان به حسن ختام
در پناه ولایت مهدی(عج)
جمله گردیم حجّت الاسلام
🏵کی شود صبح صادقش ظاهر
در رود اَهرمن ز هر خاطر؟
نشنویم از زمانه گند فساد
آسمان و زمین شود عاطر
🏵کی شود حجّت خدا آید
نائی نای«نینوای»آید؟
یعنی؛ آن قطب عالم امکان
جان جان، مهر ماسوا آید؟
🏵هرکسی بنگرد کراماتش
بشنود بانگ«یالثاراتش»
بوزرد بر دماغ باغ جهان
نفحهای از نسیم نفحاتش
🏵جای باطل، امام حق آید
خیر از «شرّماخلق» آید
سوی حوارّیان ز عالم غیب
مائداتش طبق طبق آید
🏵کی شود طلعت دلآرایش
گل کند در صدا وسیمایش
دولت عشق او شود حاکم
خم شود قامت جهان پایش
🏵جمع گردد بساط جور وجفا
قسط ومیزان حق شود برپا
غصّهٔ آب ونان ندارد کس
چون شود باز سفرهاش همهجا
🏵باغها پرشود ز میوهٔ ناب
دشتها پر گل وپرنده وآب
جهل را ریشه کن کند از دل
هرسؤالی شود بداده جواب
🏵مهر زنها شود کتاب ونبات
بازگردد به زندگی برکات
جای سودای سود داد وستاد
هدیه گردد سلام ویک صلوات
🏵رخت بندد شیوع بیماری
نه طلبکار ونه بدهکاری
میشود حل تمام مشکلها
چون شود آن ولایتش جاری
🏵عدل ودادش جهان نماید پر
نشود نان هیچکس آجر
زیر چتر ولایت آن شاه
میشود بندگان دنیا حرّ
🏵تیغ مهرش همه جهان گیرد
سطوتش، صولت خزان گیرد
جای هرچه دلار وپول سیاه
سکّه«صاحبالزّمان»گیرد
🏵زیر یوغش ستمگران گیرد
زیر تیغش جهان امان گیرد
بر سر شاخههای انگشتش
بلبل بیدل آشیان گیرد
🏵سرشود فصل غربت اسلام
چون رسد دور نَضرة الاَیّام
باطل از دور خویش گردد دُور
چون دمد دور آن ربیع أَنام
🏵«سِرّ مستودع»ت شود مسرور
هر خرابی از او شود معمور
زیر و رو میشود همه عالم
فتحه سرکشان شود مجرور
🏵دل پیغمبران شود شادان
چو بیاید بهار جان وجهان
عاشقانش ز گور برخیزند
چون وزد نفخ نفحةالرَّحمان
🏵من هم ازجمله عاشقان باشم
نوکر آن خدایگان باشم
بهر برپایی حکومت عشق
کشتهٔ مقدمش ز جان باشم
🏵یاربّ! این آرزوی دیرینه
کی محقق کنی در آدینه؟
گل کند«نی نوا»به شعرترش
توی باغ بهار آئینه
🏵بیگمان آن زمان، جهان بیند
دیدهها جان جان جان بیند
هرکسی نیست یاد او امروز
بیشک آن روز، او زیان بیند
🏵هرکسی یاد او کند همه حال
حق نگه داردش ز وِزر و وبال
زنده گردد به یمن دولت عشق
عاقبت میرسد به اوج وصال
🏵خوش بهحال کسی که قبل ممات
از خدا خواهد آن نسیم حیات
از برای ظهور حضرت او
بفرستد به صبح وشب صلوات
☘اللًهم صلّ علی محمّد وآل محمّد
🦋ملتمس دعا
♥️ابوالفضل فیروزی(نینوا)
🗓۴۰۲/۳/۱۲
🆔@banavayeneynava
34.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴علی(عليهالسلام)
«والله! اگر اين امت روی خاك برهنه پای بایستند، درحالیكه بر سر خود خاک وخاكستر میریزند وگريه و زاری میكنند، بركساني كه آنها را گمراه كردهاند و راه خدا را بستهاند ومردم را بسوی جهنم خواندهاند، لعنت فرستند، باز اين امت در لعن و بيزاری از آنان كم كاری كردهاند»
📚بحارالانوار؛ ج۳۰ص۱۲۶
🍀#چهارپاره«لعنت نامه»
🔥لعنت حق به روح آنان باد!
که رخ ماه را سِیه کردند
در باغ بهشت بشکستند
یاس اسپید را شَبه کردند
🔥لعنت حق به جبت وبرطاغوت
غاصبان ولایتِ اَللّه!
ناکثین کثیف دنیا دوست
همه مغصوب وجملگی گمراه
🔥باعثین فساد و جور وستم
بانیان سقیفه سفیان
قاسطین خلافت توحید
پیروان ولایت شیطان
🔥لعنت حق به آل بوسفیان
قاتلان شهید کرب وبلا
زادگان قبیلهٔ ابلیس
آن زنازادگان عنتر سا
🔥هرکه لرزاند، قلب آل اللّه
مضطرب کرد زیبب کبریٰ
هرکه با ظلم و جور وحرف وسکوت
ملتهب کرد روح شیرخدا
🔥لعنت حق به دشمنان علی
هرکسی، هرکجاست در هردم
به زبان تمام جن و ملک
از لسان ودل بنی آدم
🔥 لعنت حق به دشمنان علی
از ازل تا ابد ز طفل وعجوز
آنکه باز از سر عناد وجحود
دارد از آل عشق کینه هنوز
🔥لعنت حق به هرکه کافر شد
آنکه خون بردل پیامبرکرد
هرکسی کرد دشمنانش شاد
خاندانش به ظلم مضطر کرد
🔥لعنتش باد! وهرچه بادش باد
آنکه دلشاد حزب ریمن کرد
باز امروز در ولایت عشق؛
آب در آسیاب دشمن کرد
🌿رحمت حق برآنکه با شدّت
لعن بر دشمنان حیدر کرد
با تمام وجود این اشعار
بسرود وبخواند و از برکرد
☄اللهمَّ العن اول ظالم ظلمَ محمد و
آل محمد و آخر تابع له علی ذالک
❤️ ابوالفضل فیروزی(نینوا)
🗒۴۰۱/۱۱/۱۷
🆔@banavayeneynava
🔔🗣
🗣
🦋«یارفیق من لارفیق له»🦋
🏵 قال الامام#علی(علیه السلام)
تَجَهَّزُوا رَحِمكُم اللَّه
مهيا شويد! خدايتان رحمت كناد!
فقدنُودی فيكمْ بِالرَّحیل
كه درميان شما بانگ رحيل دردادهاند!
📒(#نهجالبلاغه/خ ۲۰۴)
🔻#چهارپارهٔ«#بانگرحیل»
🔔از کسی آن سوی دریاها
میرسد آوای حق بر گوش
میزند فریاد عشقش را
با صدایی بهتر از «گوگوش»
🗣چاووشی خاموش میخواند
با نوایی برتر از داوود
آتشی در من برافروزد
آتشی سوزنده وبی دود
🔔یکنفر با سوز دل هر روز
میکند در گوش من نجوا
کز نیستانت جدا ماندی
ای نوایت! نی نوای ما!
🗣بارها دل کندهای از من
یک شبی با من نکردی سر
دل به هر دلداده دادی
دل ندادی بر منِ دلبر
🔔واعظی پیری بناگوشم
دم بهدم یکزنگ میخواند
یعنی این موی سپید من
بیصدا بیرنگ میخواند
🗣خیز یاران جملگی رفتند
میدهند من را چنین آواز
نوبت پرواز نزدیکست
تا به کی هستی به خواب ناز!؟
🔔روزها وهفتهها رفتند
ماهها وسالها هم نیز
شیشهٔ عمرت ترک برداشت
تا به کی خوابی! زجا برخیز!
🗣اژدهای هفت سر آرام
لحظه هایت را یکایک خورد
پیش چشمت گرگ مرگ آمد
آشنایانت یکایک برد
🔔در تباهی عمرکردی طی
شد بهار و آمدت پائیز
در زمستان اجل ماندی
منتظر تا مرگت آید نیز
🗣کرک و پشمت ریخته امّا؛
بازهم حرص و ولع داری
با چنین حال وخیمت باز
رحمت حق را طمع داری
🔔سکّههایت را به آب انداخت
عنتر سرگرمی وغفلت
تو به جای گریه، خندیدی
اینک افتادی در این ذلّت
🗣روزهایت سوخت در حسرت
آه! فرصتها که فرسودی!
این همه جان کندی و آخر
لحظهای راحت نیاسودی!
🔔حاصل بی حاصلیت را
آب غفلت اندک اندک برد
جسم بیجان بر عصا تا کی!؟
موریانه هم عصایت خورد
🗣اندرین بازار پر سودا
دست خالی آمدی درویش!
کفشهای آهنینت کو؟
راه سختی هست اندر پیش!
🔔نه ز دنیا بردهای حظّی
نه به عقبی توشهای همراه
هم از اینجا ماندی وآنجا
آه! ازاین خسران وحسرت، آه!
🗣رفتی امّا بیهدف رفتی
نا بلد بودی، نپرسیدی
یا مثال اسب عصاری
یک نفس یک عمر چرخیدی!
🔔سعی، باطل، عمر، ضایع شد
تو هنوزم خوابی وغافل!
دست خالی ماندهای اینک
تا به کی بی حاصلی، حاصل؟
🗣آتشی بر حاصلت افتاد
آب شو، این لحظهٔ آخر!
ورنه این هم بگذرد چون باد
خاک حسرت میکنی برسر
🔔یک شبی روکن به آیینه
خوب تصویرت تماشاکن!
آنچه را کردی، مروری کن
چارهای بر حال فردا کن!
🗣با خودت امروز صادق باش
رحم کن بر خود، اگر مردی!
گُل بریزی بر سرت یا خاک
هرچه کردی با خودت کردی!
🔔مردمان خوابند وچون مردند؛
میشوند از خواب خوش بیدار
سیلی سکرات چون خوردند؛
میپرند از مستی پندار
🗣بادهای استخوان سوزی؛
میوزد فردا که در راهست
پشمی اینک بر کلاهت نیست
پوستینت حسرت وآهست
🔔بگذری باید ز ناچاری
از بیابانهای بیزینهار
هفت خوان رستم افکن باز
پیش رو داری بسی دشوار
🗣راه دور وتنگ وتاریکست
بس کریوهی سخت اندر پیش
فصل سرد وگرم خواهی دید
پس بکن کاری ومیاندیش!
🔔منزلت باشد خراب آباد
قطعه غربت، پلاک هیچ
بعد از آن تا مقصدی بس دور
راه ناهموار وپیچاپیچ
🗣خانهات تنگ است وبس تاریک
روشنی آوردهای با خود؟
خانهات بیفرش وبیزاد است
زاد ره را بردهای لابد؟
🔔قرنها در خاک خواهی خفت
بی سلاح و توشه وتنها
نه به فریادت رسد خویشان
نه بکارت آید این اعضا
🗣یادکن از خانهٔ وحشت
تنگی وتنهایی وغربت
قرنها اینگونه خواهی بود
تا که برخیزی تو با وحشت
🔔چون دمد آن صوراسرافیل
لرزه افتد در همه عالم
کوهها درهم فرو ریزد
خیزد از گورش بنی آدم
🗣هرچه دریا شعلهورگردد
جمع گردد اول و آخر
آدم وجن وملک ناگاه
میشوی برپا در آن محشر
🔔باید آنجا خود دهی پاسخ
آنچه را کردی ز خوب وبد
که چها کردی؟ چرا کردی؟
چون نکردی؟ آنچه بایدکرد؟
🗣هان! چه پاسخ میدهی آنروز
در عتاب «اَیُّهَا الْانسان!»
چونکه پرسد چون شدی مغرور؟
بر خدای قاهر رحمان؟
🔔پاسخی هرگز نخواهی داشت
جز که اظهار پشیمانی
جز غلط کردم! غلط کردم!
هرچه گویی! باز میمانی
🗣پس بیا امروز تائب شو
فرصت این لحظه را دریاب!
تا نفس داری، بکن کاری
راه حق بازاست، پس بشتاب!
🔔ای خدای مهربان من
دستگیر ماندگان راه!
دست گیر! این بندهٔ گمراه
تا شناسد راه را از چاه
🗣مانده در راهیم وبیچاره
از رفیقانم جدا مانده
یا رسان ما را بدان یاران
یا ترحم کن! بر این رانده
🔔«یارفیق لا رفیق له»
بندهٔ دلخسته را دریاب!
از محبّان علی(ع)هستیم
یارب! این دلبسته را دریاب!
🗣یک نفر در گوش من هرروز
چاووشی خاموش میخواند
میکند فریاد عشقش را
بهتر از«گوگوش»میخواند(۱)
🔔کاش این«گوگوش»میفهمید
چاره عشقش، تَوَلّا هست
رفتنش ازاین ولایت نیست
توبه وبرگشتش اینجا هست
♥️#ابوالفضلفیروزی_نینوا
🔸۱-لازم بذکراست اشاره بهنام این خوانندهٔ کذایی(#گوگوش)وترانهٔ مشهورش(من آمدهام!) تایید او وترانهاش نیست.
بلکه بهمصداق«یجوز لشاعر لایجوز لغیره»
صرفا یک کنایه طنزآلود ونقد آنست.
🗓۱۳۹۹/۳/۳
🆔@banavayeneynava
34.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴علی(عليهالسلام)
«والله! اگر اين امت روی خاك برهنه پای بایستند، درحالیكه بر سر خود خاک وخاكستر می ریزند وگريه و زاری میكنند، وبر كساني كه آنها را گمراه كردهاند و راه خدا را بستهاند ومردم را بسوی جهنم خواندهاند، لعنت فرستند، باز اين امت در لعن و بيزاری از آنان كم كاری كردهاند»
📚بحارالانوار؛ ج۳۰ص۱۲۶
🍀#چهارپاره «#لعنتنامه»
🔥لعنت حق به روح آنان باد!
که رخ ماه را سِیه کردند
در باغ بهشت بشکستند
یاس اسپید را شَبه کردند
🔥لعنت حق به جبت وبر طاغوت
غاصبان ولایتِ اَللّه!
ناکثین کثیف دنیا دوست
همه مغصوب ومرتد و گمراه
🔥باعثین فساد و جور وستم
بانیان سقیفه سفیان
قاسطین خلافت توحید
پیروان ولایت شیطان
🔥لعنت حق به آل بوسفیان
قاتلان شهید کرب وبلا
زادگان قبیلهٔ ابلیس
آن زنا زادگان عنترسا
🔥هرکه لرزاند، قلب آلاللّه
مضطرب کرد زیبب کبریٰ
هرکه با ظلم و جور وحرف وسکوت
ملتهب کرد روح شیرخدا
🔥لعنت حق به دشمنان علی
هرکسی، هرکجاست در هردم
به زبان تمام جن و ملک
از لسان ودل بنی آدم
🔥 لعنت حق به دشمنان علی
از ازل تا ابد ز طفل و عجوز
آنکه باز از سر عناد و جحود
دارد از آل عشق کینه هنوز
🔥لعنت حق به هرکه کافر شد
آنکه خون بر دل پیامبر کرد
هرکسی کرد دشمنانش شاد
خاندانش به ظلم مضطر کرد
🔥لعنتش باد! وهرچه بادش باد
آنکه دلشاد حزب ریمن کرد
باز امروز در ولایت عشق؛
آب در آسیاب دشمن کرد
🌿رحمت حق برآنکه با شدّت
لعن بر دشمنان حیدر کرد
با تمام وجود این اشعار
بسرود وبخواند و از برکرد
☄اللهمَّ العن اول ظالم ظلمَ محمد و
آل محمد و آخر تابع له علی ذالک
♥️ #ابوالفضلفیروزی_نینوا
🗒۱۴۰۱/۱۱/۱۷
🆔 @banavayeneynava
🦋🔥