15.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆🏻زبانحال مادر شهید خطاب به فرزند شهیدش؛
از حنجرهٔ آسمانی وبا ساز سوزناک جناب استاد؛
🌼«#محمد رضا اسحاقی گرجی»
(استاد موسیقی مقامی و #کمانچه مازندران)
🥀@banavayeneynava
🥀🦋
🦋
🍃🏵🦋«یا کاشف الکرب عن المکروبین»🦋🏵🍃
🏵 السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِه!
🍃 سلام بر ولىّ خدا و حبیبش!
🌺ِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ!
🍃 سلام بر دوست خدا و نجیبش!
🌸 السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّه!
🍃 سلام بر بنده برگزیده خدا! و فرزند برگزیدهاش!
🥀 السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ!
🍃 سلام بر حسین مظلوم شهید!
🌹السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ!
🍃 سلام بر آن دچار گرفتاریهاواندوها و کشته اشکها!
👆فرازی از #زیارت اربعین امام حسین(سلام الله علیه)
🍀 باسلام وتسلیت به مناسبت فرارسیدن فصل حزن
🏵 #محمّد و آل محمّد وشیعیان آل اللّه
💐 علیهم افضل صلوات اللّه
👇#مثنوی ذیل راکه مشتمل بر ده بند است، در هر شب ده اوّل محرم، یک بند آنرا به شما محبّان سوگوار سید الشهدا واولاد پاک واصحاب با وفایش تقدیم مینمایم؛
تا که قبول افتد وکه در نظر آید!
😢 التماس دعا
❤️ #ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🗓 اوّل #محرم الحرام ۱۴۴۱
🌹🦋🥀#مثنوی«#سلامنامهٔ عشق»🥀🦋🌹
🔻#بند (۱) «#ماه عشق»
🌷سلام ما به ماه غم محرم
به ماه آه و اشک وشور و ماتم!
🌹سلام ما به ماه روضه و نور
به ماه سرخ محفلهای پر شور!
🥀 سلام ما به ماه انقلابی
به شبهای منیر وآفتابی!
🌷سلام ما به هرکس در محرم
به دل زد پرچم اندوه و ماتم!
🌹سلام ما بر آل کربلایی
به اول روضه خوانان خدایی!
🥀 نخستش شمع جمع آفرینش
رسول عشق ، آن خورشید بینش
🌷رسول سرمدی ، محمود احمد
سفیر مهر ، بوالقاسم محمّد
🌹دویم شیر خدا ، یعسوب ایمان
امیر مؤمنان ، تالی قرآن
🥀علی مرتضی ، مظلوم عالم
وصیّ الحق ، ولی اللّه اعظم
🌷سیم بر بانوی آئینه و آب
همان زهرا وخورشید جهان تاب
🌹همان اُمَّ ابیها دخت طاها
که میآید هنوزش واحسینا!
🥀سلام اللّه بر آن سردار تنها
همان مسموم و مجروح مصلیٰ
🌷سلام ما به سالار شهیدان
همان احیاگر اسلام و قرآن
🌹سپس بر زینت عبّاد سجّاد
امیر اشک و آه و سوز و فریاد
🥀 سلام اللّه به آل پاک اطهار
که مسمومند و یا مقتول وبر دار
🌷خصوصا بر امام حیّ ناطق
ولی اللّه اعظم ، صبح صادق
🌹گل نرگس ، گلاب یاس یاسین
همان موعود امتهای پیشین
🥀 امام الانس والجن ، کاشف الهمّ
امید و آخرین منجی عالم
🌷همان که صبح و شب بی یار و همدم
بگرید اشک خون از شدّت غم
🌹همان قرآن حق در لیلة القدر
سلام اللّه بر او تا مطلع فجر!
🥀 سپس بر عمهاش اُمُّ المصائب
همان زینب که ثابت بود وصائب
🌷سلام ما به عباس علمدار
همان سقّای عطشان وفادار!
🌹سلام ما به آن شه زاده اکبر
به خَلق و خُلق اشبه بر پیمبر!
🥀 سلام ما بر آن مه پاره قاسم
که مرگش جابران را بود قاصم!
🌷سلام ما بر آن شش ماهه اصغر
که بر دست پدر گردید پرپر!
🌹سلام ما بر آن اطفال عطشان
زنان داغدار و مو پریشان!
🥀 سلام حق به یاران حسینی
ز صدر دین ، تا عصر خمینی!
🌷سلام ما به زنجیر و به سینه
به اشک و سوز پنهان سکینه!
🌹سلام ما به طفل مرده در شام
که از داغش برآمد؛ وای اسلام!
🥀 سلام ما به نوکرهای ارباب
زچایی ریز تا مدّاح و مضراب!
🌷سلام ما به طبل وسنج وزنجیر
که دلها را برآشوبد به شبگیر!
🌹سلام ما به نقّاشان رویش
به سقّا وبه نقّالان کویش!
🥀سلام ما به مداح رثایش
سلام ما به طباخ عزایش!
🌷سلام ما به هرکس با بیانها
به نور معرفت افروخت جانها!
🌹سلام حق به هرکس قدر طاقت
به جان و مال و دل کردش حمایت!
🥀 سلام حق بر آن چشمی که ترشد
برآن قلبی که از غم شعله ورشد!
🌷سلام ما برآن دلهای مهموم
که ازعشق حسینی گشت مغموم!
🌹سلام اللّهَ به شعر کربلایی
به شاعرهای خوب نی نوایی!
🥀 خدا بر شاعر مؤمن بنازد
که با تیغ زبان بر کفر تازد
🌷به هر بیتش دهد بیتی به جنّت
اگرشعرش بود بر قصد قربت!
🌹سلام حق بر آن آهی که برشد
گریبانش ز آب دیده تر شد!
🥀 سلام ما به هرجا روضه بر پاست
صدای یاحسین و آه (نام) زهراست!
🌷سلام اللَّه به هرکس در نظر شد
ز شور «نی نوا»زیر و زبر شد!...
⏪ ... ادامه دارد
🥀 @banavayeneynava
🦋🌹
🦋🌼🍃🦋🌺🍃🦋🌸🍃🦋🌷
🌷
🌼 «بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم»🌼
🍀#شعر منثور«طلوع سبز #محمّد»🍀
🌸🦋💐(صلی الله علیه واله وسلم)💐🦋🌺
🔻قسمت اوّل؛
🌚...وجهان
سياهترين شب يلدايی خويش را سپري میكرد!
و انسان سنگينترين فصل غربت را!
سينهٔ سوزان صحرا در حسرت قطرهای آه میكشيد!
گلشن عالم از دود گناهان آدم گلخنی دهشتزا مینمود!
شهر گند شهوت می داشت!
وكوچهها بوی وحشت!
واز بامها نالهی بوم بر میخاست!
🌑 در رگهای شهر شب ، شرنگ مرگ جاری بود!
بر چهرهاش گرد ماتم نشسته!
و بر سر درختان غبار غربت و اندوه سنگينی میكرد!
دود آه مظلومان سر به كاخ آسمان میساييد!
و بر سفرهٔ دل دردمندان قوتی جز زقّوم ظلم ديده نميشد!
در بيشهٔ فرياد ، سكوتی دهشتزا حكمفرما بود!
و گهگاه جز مويهٔ قمريان اندوه
آوایی به گوش نمی رسيد!
🍂 قناتها خشكيده بودند!
و در چاهساران كبوتران وحشی ، نغمهٔ غم میزدند!
در گلستان غزل، هَزاران شيدا عشق را فراموش كرده!
و در لالهزار سحر
سينه سرخان سر در پَر خويش فرو برده بودند!
در گلشن راز نجوایی نبود!
برتاب شاخهها
گنجشكی نمیرقصيد!
و قشقرق شادی گنجشكها برپا نبود!
شانه سری گيسوی درختی را زينت نمیداد!
چكاوكی در عشق گلی ، سينه چاک نمیزد!
و دست نسيم ، زلف چمن را ، نوازش نمیكرد!
🥀 از نيستان غربت نواي غم
و از كاروان هستي آهنگ ماتم
به گوش ميرسيد.
پرندهای ، عشق پريدن!
بيايانی ، حال روييدن!
باغی ، دماغ بوييدن!
چشمهای ، شوق جوشيدن!
آهويی ، امان غنودن!
وميوهای ، مهلت رسيدن ، نداشت!
غنچهها ، نشكفته ، داغ پژمردگی میدیدند!
وآلالههای داغ ، در سردی آغوش خاک میآرميدند!
🍁 باری!
روزها با سوزها همراه بود!
و در هيچ دلی
چراغ اميد ، كورسويی نمیزد!
و در اين بعد ازظهر غم انگيز پاييز تاريخ
كه جهان در سياهترين شب هيس وهراس نفس می زد!
وانسان سنگين ترين فصل غربت وبیكسي را سپری میساخت؛
🍀به ناگاه نسيم اُنس
از حضـرات قدس
دريچهاي از سراپردهٔ غيبالغيوب
به سوی آفاق نگران حسرت گشود!
و نوری از چشمه سار نور
در ظلمت خاك وزيدن گرفت!
توفان لطف سرمدی
از اقيانوس موّاج و بيكران رحمت لايتناهي ربّاني
دُرّی يتيم ، از صدف غيرت به ساحل وجود افكند!
درّی كه از تلألؤاش چشم صيرفيان دهر برق زد!
و دل دردمندان شهر روشن گشت!
💐 نگاری آمد ، از نگارستان ملكوت!
و مردی رسيد، از مردستان جبروت!
صنمی كه با يك كرشمهاش بازار بتان شكست گرفت!
دلبری كه لعل لبانش رونق قنادّان برد!
و دلداری كه مشك گيسوانش دكّه عطاران بست!
مهری كه با طلوعش؛
شراب نور در رگهاي منجمد شهر شب جاری كرد!
و چراغ لاله در دامن سياه دشت شب روشن ساخت!
گلعذاری كه از عرق پاک جبينش؛
صد هزار باغ گل محمّدی(ص) جوشيد!
🦋كسی كه با آمدنش در عالم و آدم شور و ولوله افتاد!
و شكوفهٔ شادی در باغ چهرهها شكوفا شد!
فرشتگان سپيد پوش آسمانی
هلهله كنان به ميهمانی زمينيان آمدند!
و عطر آواز بال جبرئيل امين در جهان پيچيد!
دختران خنياگر آسمانی
شورانگيزترين آوازها را سر دادند!
وحوريان بهشت
دست افشان و پاكوبان سرانداختند!
🌼وجهان طلوع سبز محمّد(ص)را جشن گرفت!
وبدينسان آفتاب ناب محمّدی (ص)
از گريبان كوهساران بيفرياد سرمدی ، سرزد!
وجهان را به طلعت دل آرایش روشن ساخت!
و عطر بکرش در آفاق و انفاس عالم پيچيد!
🍎 نگاری رسيد كه؛ مكتب نرفته
به غمزه مسأله آموز صد مدرّس شد!
و مردی آمد كه هزار چشمهٔ خورشيد در نگاهش بود!
🌸 بهاری كه در نخستين صبح تنفسش
زمين و آسمان تنفّس كرد!
ستارهای كه در طليعهٔ طلوعش
آتشكدهٔ هزارهٔ فتنه ، به خموشی گرایید!
آفتابی كه از هرم نفسش
برکههای فريب خشكيد!
ماهی كه از طاق ابروانش
بر طاق كسری شكست افتاد!
🍏محبوب چهارده سالهای كه به يُمن مقدمش
چهارده كنگره از كاخ استبداد ، فرو ريخت!
مردی كه؛ رؤيايش ، خواب از سرخفتگان پرانيد!
هيبتش ، پشت مستكبران را لرزانيد!
و از همتش
آه از نهاد شيطان برآمد!
🌞كوهسار بلندی كه از سينهاش
چشمههای مهتاب میتراويد!
و در دامنش گلهای معرفت میجوشيد!
دختركان بکر عصمت هر صبح و شام
كوزهٔ دل را از زلال آن چشمه سار نور لبريز میكردند!
و آهوان وحشي معصوم
در دامن مرغزار مهر او میغنودند!
و فرشتگان عرش؛
در زلال آبشار بلند قنوتش شستشو ميكردند!
بامدادان وشامگاهان
كه رايحهٔ بهشتی اذانش
فضا را آكنده میساخت!
🦋 پروانههای شيدا
در حريم مقدس شمع وجودش در طواف میشدند!
و در شعله آواز آسمانيش پر میسوختند!
ودر صفوفي مرصوص
در محراب ابروانش مبهوت میشدند!
و از نيلوفر گيسوانش مدهوش!
و چون بر خاک میافتادند!
و با حبلالمتين دستار بلند عشق او
تا بام عرش عروج میكردند!
⏪ ادامه...(۲)
❤️ ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🦋@banavayeneynava
🏵🍃🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🦋🌷
🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🌷
🌷
⏪ #شعر منثور«#طلوع سبز #محمّد(صلّیعلیهوآله»
🔻قسمت(۲)
🌸...نميدانم!؟
در افسون لبش چه رمزی بود؛
كه بهار شكوفا میشد!
و در عمق تبسّمش چه سرّی بود؛
که در كوچه باغ دلها شكوفه میوزيد!
در ترنم آهنگش
مرغان بهشتی ترانه میخواندند!
🦋 و در شعله آوازش
پروانههای شيدا پرمیسوختند!
غنچهٔ لب چو میگشود
بوی بهشت می وزيد!
و از باغ دهانش
دامن ، دامن گل محمدی (ص) میريخت!
و از تنگ لعلش
كوزه ، كوزه عسل میتراويد!
با فوّارهٔ آسماني آوازش
حوض چشمان اهل دل
از بيم و اميد سر ميرفت.
🌺 و چون سكوت میكرد؛
هزار قافله فرياد در سكوتش بود!
كوهساری بیفرياد می ماند؛
كه از سطوت سکوتش
باد در صحرا حبس ميشد!
در برابر لطافتش
مخمل برگ گل خار مینمــود!
و در مقابل صداقتش سبّوحیش
سپيدهٔ صبح بهاری گلگون میگشت!
و آئينهٔ مريم پاكی
در برابر عصمت قدّوسيش آلوده نشان میداد!
🌼همان كه؛
گل شب بو از نسيم شب مويش، روييده!
و آهوي ختن ، سنبلستان كاكلش را بوئيده!
شقايقها ، آئينه افروز روی پاكش هستند!
و بنفشهها، تابدار طرّه مشكسايش!
غبار نعلينش، سرمهٔ چشم حوريان بود!
و از ردّ پايش، شميم بهشت بر میخاست!
🌷در عرصهٔ تيغ ابروانش
خونريزترين گردآوران
سپر میانداخت!
شيری نبود كه؛ صيد غزال چشمش نگردد!
قلبی نبود كه؛ مجروح نيزه زار ساحل چشمانش نباشد!
و دلي كه؛ سوختهٔ شعشعهٔ خورشيد نگاهش نشود!
باغبانی بود كه از نگاهش عشق میباريد!
ودستانش در آسمان دلها آئينه میكاشت!
🍀 مردی كه؛
زبان همه زنجرهها را میدانست!
و با گلهاي باغچه هم صحبت بود!
چون شبنمی بر عذار غنچهای میغلتيد!
لاله رخسارش برافروخته میگشت!
و ماهيان الماس گون
در ساحل بلور چشمانش تلألوء می زد!
🌹 آه!
گر چه سيه دستی؛
مرواريد دندانش را شكست!
ولي به خدا سوگند!
شكستهاش هم
بازار درّ فروشان را شكست!
🌴خدايا!
چه بگويم كه؛
هزار دستان حمد و ثنا
وصف گلعذارش نتواند كرد!
و طوطيان شكّرشكن
شرح شيرين لبش نتوانند نمود!
شاهبازان تيزبال شديدالقوی
در حريم آسمان لاهوتش پر شوند!
و باد سواران سليمان سلطنت
در سنگلاخ صحراي سوزان عشقش پی گردند!
🌳 به خدا سوگند!
بهشت در نسيم صلواتش سبز میشود!
و دوزخ با شبنم عشقش سرد میگردد!
🌼 سید ومولای من!
آفتاب هستي از عطسهٔ مبارك تو چكيد!
و آدم وحوّا از دم قدسی تو روييد!
و روزي نيز قافله قطرات وجود
به غدير كوثر بيكرانه تو متصل خواهد شد!
🌲حبيب من!
كرشمه و نازكن!
که زيبنده توست!
و فرمان بده!
که به اتفاق حسن و ملاحت بينظيرت
جهان را خواهی گرفت!
🌟کهکشانها ، پرتویی از نور جبین توست!
دار وجود با حضور تو برپاست!
و آسمان کبود ، به لطف تو برجاست!
پيامبران به احترام تو برخاستهاند!
و منظومهٔ درخشان و با شكوه عترت
از آفتاب جمال تو فيض میگيرد!
ستارگان تابناك ولايت
از دامن مهر زهراي تو طلوع كردهاند!
و جنّت و جحیم
از عشق و نفرت وصي تو شكل میگيرد!
و مهدی موعود (عج) براي تو برخيزد!
همان موعود سبزي
كه در رجعت سرخش ترديدي نيست!
🍀 صلوات
🌼 ملتمس دعا
❤️ ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🗓۱۳۷۲/۱/۱۲
🆔@banavayeneynava
🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🦋🌷
🥀🦋
🦋
🍃🏵🦋«یا کاشف الکرب عن المکروبین»🦋🏵🍃
🏵 السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِه!
🍃 سلام بر ولىّ خدا و حبیبش!
🌺ِ السَّلامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ!
🍃 سلام بر دوست خدا و نجیبش!
🌸 السَّلامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّه!
🍃 سلام بر بنده برگزیده خدا! و فرزند برگزیدهاش!
🥀 السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ!
🍃 سلام بر حسین مظلوم شهید!
🌹السَّلامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ!
🍃 سلام بر آن دچار گرفتاریهاواندوها و کشته اشکها!
👆فرازی از #زیارت اربعین امام حسین(سلام الله علیه)
🍀 باسلام وتسلیت به مناسبت فرارسیدن برگریز باغ زهرا
شکوفه بیز شجرهٔ طوبیٰ و فصل سنگین حزن
🏵 #محمّد و آل محمّد وشیعیان آل اللّه
💐 علیهم افضل صلوات اللّه
👇#مثنوی ذیل راکه مشتمل بر ده بند است، در هر شب ده اوّل محرم، یک بند آنرا به شما محبّان سوگوار سید الشهدا و اولاد پاک واصحاب با وفایش تقدیم مینمایم؛
تا که قبول افتد وکه در نظر آید!
😢 التماس دعا
❤️ #ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🗓 اوّل #محرم الحرام ۱۴۴۱
🦋🥀گزیدهٔ#مثنوی«#سلامنامهٔ عشق»🥀🦋
🔻#بند (۱) «#ماه عشق»
🌷سلام ما به ماه غم محرم
به ماه آه و اشک وشور و ماتم
🌹سلام ما به ماه روضه و نور
به ماه سرخ محفلهای پر شور
🥀 سلام ما به ماه انقلابی
به شبهای منیر و آفتابی
🌷سلام ما به هرکس در محرم
به دل زد پرچم اندوه و ماتم
🌹سلام ما بر آن آل خدایی
به اوّل روضه خوان کربلایی
🥀 نخستش شمع جمع آفرینش
رسول عشق، آن خورشید بینش
🌷رسول سرمدی، محمود احمد
سفیر مهر، بوالقاسم محمّد
🌹دویم شیر خدا، یعسوب ایمان
امیر مؤمنان، تالی قرآن
🥀علی مرتضی ، مظلوم عالم
وصیّ الحق ، ولی اللّه اعظم
🌷سیم بر بانوی آئینه و آب
همان زهرا وخورشید جهان تاب
🌹همان اُمَّ ابیها دخت طاها
که میآید هنوزش واحسینا!
🥀سلام اللّه بر آن سردار تنها
همان مسموم و مجروح مصلیٰ
🌷سلام ما به سالار شهیدان
همان احیاگر اسلام و قرآن
🌹سپس بر زینت عبّاد سجّاد
امیر اشک و آه و سوز و فریاد
🥀 سلام اللّه به آل پاک اطهار
که مسمومند و یا مقتول وبر دار
🌷خصوصا بر امام حیّ ناطق
ولی اللّه اعظم، صبح صادق
🌹گل نرگس، گلاب یاس یاسین
همان موعود امتهای پیشین
🥀 امام الانس والجن، کاشف الهمّ
امید و آخرین منجی عالم
🌷همان که صبح و شب بی یار و همدم
بگرید اشک خون از شدّت غم
🌹همان قرآن حق در لیلة القدر
سلام اللّه بر او تا مطلع فجر
🥀 سپس بر عمهاش اُمُّ المصائب
همان زینب که ثابت بود و صائب
🌷سلام ما به عباس علمدار
همان سقّای عطشان وفادار
🌹سلام ما به آن شه زاده اکبر
به خَلق و خُلق اشبه بر پیمبر
🥀 سلام ما بر آن مه پاره قاسم
که مرگش جابران را بود قاصم
🌷سلام ما بر آن شش ماهه اصغر
که بر دست پدر، گردید پرپر
🌹سلام ما بر آن اطفال عطشان
زنان داغدار و مو پریشان
🥀 سلام حق به یاران حسینی
ز صدر دین ، تا عصر خمینی
🌷سلام ما به زنجیر و به سینه
به اشک و سوز پنهان سکینه
🌹سلام ما به طفل مرده در شام
که از داغش برآمد؛ وای اسلام!
🥀 سلام ما به نوکرهای ارباب
زچایی ریز تا مدّاح و مضراب
🌷سلام ما به طبل وسنج و زنجیر
که دلها را برآشوبد به شبگیر
🌹سلام ما به نقّاشان رویش
به سقّا و به نقّالان کویش
🥀سلام ما به مداح رثایش
سلام ما به طبّاخ عزایش
🌷سلام ما به هرکس با بیانها
به نور معرفت افروخت جانها
🌹سلام حق به هرکس قدر طاقت
به جان و مال خود کردش حمایت
🥀 سلام حق بر آن چشمی که ترشد
برآن قلبی که از غم شعلهور شد
🌷سلام ما برآن دلهای مهموم
که ازعشق حسینی گشت مغموم
🌹سلام اللّهَ به شعرکربلایی
به شاعرهای خوب نینوایی
🥀 خدا بر شاعر مؤمن بنازد
که با تیغ زبان بر کفر تازد
🌷به هر بیتش دهد بیتی به جنّت
اگرشعرش بود بر قصد قربت
🌹سلام حق بر آن آهی که برشد
گریبانش ز آب دیده ترشد
🥀 سلام ما به هرجا روضه بر پاست
صدای یاحسین و آه زهراست
🌷سلام اللَّه به هرکس در نظر شد
ز شور «نی نوا»زیر و زبر شد!...
⏪ ... ادامه دارد
🆔@banavayeneynava
🦋🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 در مدح و رثای حضرت ختمی مرتبت
🏵 «#محمّد مصطفی»
💐 (علیه وآله افضل التحیات والثنا)
🍀#رباعی «#سوخته»(۳۰)
💔 ما عشق ز مکتب تو آموختهایم!
🦋 صد لاله به مهر تو بر افروختهایم!
💔 در کورهٔ سوزان محبّت ای دوست!
🦋 دلسوختهٔ سوختهٔ سوختهایم!
💔 ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🔸۳۰- از رباعیّات «#شرح مجموعهٔ گل»
🗓۱۳۶۸
🆔 @banavayeneynava
🦋🥀🍁🥀🍂
🦋🌼🍃🦋🌺🍃🦋🌸🍃🦋🌷
🌼 «بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم»🌼
🌿شعر منثور«طلوع سبز#محمّد»
🦋(صلی الله علیه واله وسلم)
🔻قسمت اوّل؛
🌚 ...وجهان
سياهترين شب يلدايی خويش را سپري میكرد!
و انسان سنگينترين فصل غربت را!
سينهٔ سوزان صحرا در حسرت قطرهای آه میكشيد!
گلشن عالم از دود گناهان آدم گلخنی دهشتزا مینمود!
شهر گند شهوت می داشت!
وكوچهها بوی وحشت!
و از بامها نالهی بوم بر میخاست!
🌑 در رگهای شهر شب، شرنگ مرگ جاری بود!
بر چهرهاش گرد ماتم نشسته!
و بر سر درختان غبار غربت و اندوه سنگينی میكرد!
دود آه مظلومان سر به كاخ آسمان میساييد!
و بر سفرهٔ دل دردمندان قوتی جز زقّوم ظلم ديده نميشد!
در بيشهٔ فرياد ، سكوتی دهشتزا حكمفرما بود!
و گهگاه جز مويهٔ قمريان اندوه
آوایی به گوش نمی رسيد!
🍂 قناتها خشكيده بودند!
ودر چاهساران كبوتران وحشی ، نغمهٔ غم میزدند!
در گلستان غزل، هَزاران شيدا عشق را فراموش كرده!
و در لالهزار سحر
سينه سرخان سر در پَر خويش فرو برده بودند!
در گلشن راز نجوایی نبود!
برتاب شاخهها
گنجشكی نمیرقصيد!
و قشقرق شادی گنجشكها برپا نبود!
شانه سری گيسوی درختی را زينت نمیداد!
چكاوكی در عشق گلی، سينه چاک نمیزد!
و دست نسيم، زلف چمن را، نوازش نمیكرد!
🥀 از نيستان غربت نواي غم
و از كاروان هستی آهنگ ماتم
به گوش ميرسيد.
پرندهای، عشق پريدن!
بيايانی، حال روييدن!
باغی، دماغ بوييدن!
چشمهای، شوق جوشيدن!
آهويی، امان غنودن!
وميوهای، مهلت رسيدن ، نداشت!
غنچهها، نشكفته ، داغ پژمردگی میدیدند!
وآلالههای داغ ، در سردی آغوش خاک میآرميدند!
🍁 باری!
روزها با سوزها همراه بود!
و در هيچ دلی
چراغ اميد، كورسويی نمیزد!
و دراين بعد ازظهر غم انگيز پاييز تاريخ
كه جهان در سياهترين شب هيس وهراس نفس می زد!
وانسان سنگين ترين فصل غربت وبیكسي را سپری میساخت؛
🍀به ناگاه نسيم اُنس
از حضـرات قدس
دريچهاي از سراپردهٔ غيبالغيوب
به سوی آفاق نگران حسرت گشود!
و نوری از چشمه سار نور
در ظلمت خاك وزيدن گرفت!
توفان لطف سرمدی
از اقيانوس موّاج و بيكران رحمت لايتناهي ربّاني
دُرّی يتيم ، از صدف غيرت به ساحل وجود افكند!
درّی كه از تلألؤاش چشم صيرفيان دهر برق زد!
و دل دردمندان شهر روشن گشت!
💐 نگاری آمد ، از نگارستان ملكوت!
و مردی رسيد، از مردستان جبروت!
صنمی كه با يك كرشمهاش بازار بتان شكست گرفت!
دلبری كه لعل لبانش رونق قنادّان برد!
و دلداری كه مشك گيسوانش دكّه عطّاران بست!
مهری كه با طلوعش؛
شراب نور در رگهاي منجمد شهر شب جاری كرد!
و چراغ لاله در دامن سياه دشت شب روشن ساخت!
گلعذاری كه از عرق پاک جبينش؛
صد هزار باغ گل محمّدی(ص) جوشيد!
🦋كسی كه با آمدنش در عالم و آدم شور و ولوله افتاد!
و شكوفهٔ شادی در باغ چهرهها شكوفا شد!
فرشتگان سپيد پوش آسمانی
هلهله كنان به ميهمانی زمينيان آمدند!
و عطر آواز بال جبرئيل امين در جهان پيچيد!
دختران خنياگر آسمانی
شورانگيزترين آوازها را سر دادند!
وحوريان بهشت
دست افشان و پاكوبان سرانداختند!
🌼وجهان طلوع سبز محمّد(ص) را جشن گرفت!
وبدينسان آفتاب ناب محمّدی (ص)
از گريبان كوهساران بيفرياد سرمدی، سرزد!
وجهان را به طلعت دل آرایش روشن ساخت!
و عطر بکرش در آفاق وانفاس عالم پيچيد!
🍎 نگاری رسيد كه؛ مكتب نرفته
به غمزه مسأله آموز صد مدرّس شد!
و مردی آمد كه هزار چشمهٔ خورشيد در نگاهش بود!
🌸 بهاری كه در نخستين صبح تنفسش
زمين و آسمان تنفّس كرد!
ستارهای كه در طليعهٔ طلوعش
آتشكدهٔ هزارهٔ فتنه، به خموشی گرایید!
آفتابی كه از هرم نفسش
برکههای فريب خشكيد!
ماهی كه از طاق ابروانش
بر طاق كسری شكست افتاد!
🍏محبوب چهارده سالهای كه به يُمن مقدمش
چهارده كنگره از كاخ استبداد ، فرو ريخت!
مردی كه؛ رؤيايش ، خواب از سرخفتگان پرانيد!
هيبتش ، پشت مستكبران را لرزانيد!
و از همتش
آه از نهاد شيطان برآمد!
🌞كوهسار بلندی كه از سينهاش
چشمههای مهتاب میتراويد!
و در دامنش گلهای معرفت میجوشيد!
دختركان بکر عصمت هر صبح و شام
كوزهٔ دل را از زلال آن چشمه سار نور لبريز میكردند!
و آهوان وحشي معصوم
در دامن مرغزار مهر او میغنودند!
و فرشتگان عرش؛
در زلال آبشار بلند قنوتش شستشو ميكردند!
بامدادان وشامگاهان
كه رايحهٔ بهشتی اذانش
فضا را آكنده میساخت!
🦋 پروانههای شيدا
در حريم مقدس شمع وجودش در طواف میشدند!
و در شعله آواز آسمانيش پر میسوختند!
ودر صفوفي مرصوص
در محراب ابروانش مبهوت میشدند!
و از نيلوفر گيسوانش مدهوش!
و چون بر خاک میافتادند!
و با حبلالمتين دستار بلند عشق او
تا بام عرش عروج میكردند!
⏪ ادامه...(۲)
❤️ ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🦋@banavayeneynava
🏵🍃🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺
🦋🌼🍃🦋🌺🍃🦋🌸🍃🦋🌷
🌷
🌼 «بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم»🌼
🍀#شعر منثور«طلوع سبز #محمّد»🍀
🌸🦋💐(صلی الله علیه واله وسلم)💐🦋🌺
🔻قسمت اوّل؛
🌚...وجهان
سياهترين شب يلدايی خويش را سپري میكرد!
و انسان سنگينترين فصل غربت را!
سينهٔ سوزان صحرا در حسرت قطرهای آه میكشيد!
گلشن عالم از دود گناهان آدم گلخنی دهشتزا مینمود!
شهر گند شهوت می داشت!
وكوچهها بوی وحشت!
واز بامها نالهی بوم بر میخاست!
🌑 در رگهای شهر شب ، شرنگ مرگ جاری بود!
بر چهرهاش گرد ماتم نشسته!
و بر سر درختان غبار غربت و اندوه سنگينی میكرد!
دود آه مظلومان سر به كاخ آسمان میساييد!
و بر سفرهٔ دل دردمندان قوتی جز زقّوم ظلم ديده نميشد!
در بيشهٔ فرياد ، سكوتی دهشتزا حكمفرما بود!
و گهگاه جز مويهٔ قمريان اندوه
آوایی به گوش نمی رسيد!
🍂 قناتها خشكيده بودند!
و در چاهساران كبوتران وحشی ، نغمهٔ غم میزدند!
در گلستان غزل، هَزاران شيدا عشق را فراموش كرده!
و در لالهزار سحر
سينه سرخان سر در پَر خويش فرو برده بودند!
در گلشن راز نجوایی نبود!
برتاب شاخهها
گنجشكی نمیرقصيد!
و قشقرق شادی گنجشكها برپا نبود!
شانه سری گيسوی درختی را زينت نمیداد!
چكاوكی در عشق گلی ، سينه چاک نمیزد!
و دست نسيم ، زلف چمن را ، نوازش نمیكرد!
🥀 از نيستان غربت نواي غم
و از كاروان هستي آهنگ ماتم
به گوش ميرسيد.
پرندهای ، عشق پريدن!
بيايانی ، حال روييدن!
باغی ، دماغ بوييدن!
چشمهای ، شوق جوشيدن!
آهويی ، امان غنودن!
وميوهای ، مهلت رسيدن ، نداشت!
غنچهها ، نشكفته ، داغ پژمردگی میدیدند!
وآلالههای داغ ، در سردی آغوش خاک میآرميدند!
🍁 باری!
روزها با سوزها همراه بود!
و در هيچ دلی
چراغ اميد ، كورسويی نمیزد!
و در اين بعد ازظهر غم انگيز پاييز تاريخ
كه جهان در سياهترين شب هيس وهراس نفس می زد!
وانسان سنگين ترين فصل غربت وبیكسي را سپری میساخت؛
🍀به ناگاه نسيم اُنس
از حضـرات قدس
دريچهاي از سراپردهٔ غيبالغيوب
به سوی آفاق نگران حسرت گشود!
و نوری از چشمه سار نور
در ظلمت خاك وزيدن گرفت!
توفان لطف سرمدی
از اقيانوس موّاج و بيكران رحمت لايتناهي ربّاني
دُرّی يتيم ، از صدف غيرت به ساحل وجود افكند!
درّی كه از تلألؤاش چشم صيرفيان دهر برق زد!
و دل دردمندان شهر روشن گشت!
💐 نگاری آمد ، از نگارستان ملكوت!
و مردی رسيد، از مردستان جبروت!
صنمی كه با يك كرشمهاش بازار بتان شكست گرفت!
دلبری كه لعل لبانش رونق قنادّان برد!
و دلداری كه مشك گيسوانش دكّه عطاران بست!
مهری كه با طلوعش؛
شراب نور در رگهاي منجمد شهر شب جاری كرد!
و چراغ لاله در دامن سياه دشت شب روشن ساخت!
گلعذاری كه از عرق پاک جبينش؛
صد هزار باغ گل محمّدی(ص) جوشيد!
🦋كسی كه با آمدنش در عالم و آدم شور و ولوله افتاد!
و شكوفهٔ شادی در باغ چهرهها شكوفا شد!
فرشتگان سپيد پوش آسمانی
هلهله كنان به ميهمانی زمينيان آمدند!
و عطر آواز بال جبرئيل امين در جهان پيچيد!
دختران خنياگر آسمانی
شورانگيزترين آوازها را سر دادند!
وحوريان بهشت
دست افشان و پاكوبان سرانداختند!
🌼وجهان طلوع سبز محمّد(ص)را جشن گرفت!
وبدينسان آفتاب ناب محمّدی (ص)
از گريبان كوهساران بيفرياد سرمدی ، سرزد!
وجهان را به طلعت دل آرایش روشن ساخت!
و عطر بکرش در آفاق و انفاس عالم پيچيد!
🍎 نگاری رسيد كه؛ مكتب نرفته
به غمزه مسأله آموز صد مدرّس شد!
و مردی آمد كه هزار چشمهٔ خورشيد در نگاهش بود!
🌸 بهاری كه در نخستين صبح تنفسش
زمين و آسمان تنفّس كرد!
ستارهای كه در طليعهٔ طلوعش
آتشكدهٔ هزارهٔ فتنه ، به خموشی گرایید!
آفتابی كه از هرم نفسش
برکههای فريب خشكيد!
ماهی كه از طاق ابروانش
بر طاق كسری شكست افتاد!
🍏محبوب چهارده سالهای كه به يُمن مقدمش
چهارده كنگره از كاخ استبداد ، فرو ريخت!
مردی كه؛ رؤيايش ، خواب از سرخفتگان پرانيد!
هيبتش ، پشت مستكبران را لرزانيد!
و از همتش
آه از نهاد شيطان برآمد!
🌞كوهسار بلندی كه از سينهاش
چشمههای مهتاب میتراويد!
و در دامنش گلهای معرفت میجوشيد!
دختركان بکر عصمت هر صبح و شام
كوزهٔ دل را از زلال آن چشمه سار نور لبريز میكردند!
و آهوان وحشي معصوم
در دامن مرغزار مهر او میغنودند!
و فرشتگان عرش؛
در زلال آبشار بلند قنوتش شستشو ميكردند!
بامدادان وشامگاهان
كه رايحهٔ بهشتی اذانش
فضا را آكنده میساخت!
🦋 پروانههای شيدا
در حريم مقدس شمع وجودش در طواف میشدند!
و در شعله آواز آسمانيش پر میسوختند!
ودر صفوفي مرصوص
در محراب ابروانش مبهوت میشدند!
و از نيلوفر گيسوانش مدهوش!
و چون بر خاک میافتادند!
و با حبلالمتين دستار بلند عشق او
تا بام عرش عروج میكردند!
⏪ ادامه...(۲)
❤️ ابوالفضل فیروزی(نی نوا)
🦋@banavayeneynava
🆔🍃🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺
🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🌷
🌷
⏪ #شعر منثور«#طلوع سبز #محمّد(صلّیعلیهوآله»
🔻قسمت(۲)
🌸...نميدانم!؟
در افسون لبش چه رمزی بود؛
كه بهار شكوفا میشد!
و در عمق تبسّمش چه سرّی بود؛
که در كوچه باغ دلها شكوفه میوزيد!
در ترنم آهنگش
مرغان بهشتی ترانه میخواندند!
🦋 و در شعله آوازش
پروانههای شيدا پرمیسوختند!
غنچهٔ لب چو میگشود
بوی بهشت می وزيد!
و از باغ دهانش
دامن ، دامن گل محمدی (ص) میريخت!
و از تنگ لعلش
كوزه ، كوزه عسل میتراويد!
با فوّارهٔ آسماني آوازش
حوض چشمان اهل دل
از بيم و اميد سر ميرفت.
🌺 و چون سكوت میكرد؛
هزار قافله فرياد در سكوتش بود!
كوهساری بیفرياد می ماند؛
كه از سطوت سکوتش
باد در صحرا حبس ميشد!
در برابر لطافتش
مخمل برگ گل خار مینمــود!
و در مقابل صداقتش سبّوحیش
سپيدهٔ صبح بهاری گلگون میگشت!
و آئينهٔ مريم پاكی
در برابر عصمت قدّوسيش آلوده نشان میداد!
🌼همان كه؛
گل شب بو از نسيم شب مويش، روييده!
و آهوي ختن ، سنبلستان كاكلش را بوئيده!
شقايقها ، آئينه افروز روی پاكش هستند!
و بنفشهها، تابدار طرّه مشكسايش!
غبار نعلينش، سرمهٔ چشم حوريان بود!
و از ردّ پايش، شميم بهشت بر میخاست!
🌷در عرصهٔ تيغ ابروانش
خونريزترين گردآوران
سپر میانداخت!
شيری نبود كه؛ صيد غزال چشمش نگردد!
قلبی نبود كه؛ مجروح نيزه زار ساحل چشمانش نباشد!
و دلي كه؛ سوختهٔ شعشعهٔ خورشيد نگاهش نشود!
باغبانی بود كه از نگاهش عشق میباريد!
ودستانش در آسمان دلها آئينه میكاشت!
🍀 مردی كه؛
زبان همه زنجرهها را میدانست!
و با گلهاي باغچه هم صحبت بود!
چون شبنمی بر عذار غنچهای میغلتيد!
لاله رخسارش برافروخته میگشت!
و ماهيان الماس گون
در ساحل بلور چشمانش تلألوء می زد!
🌹 آه!
گر چه سيه دستی؛
مرواريد دندانش را شكست!
ولي به خدا سوگند!
شكستهاش هم
بازار درّ فروشان را شكست!
🌴خدايا!
چه بگويم كه؛
هزار دستان حمد و ثنا
وصف گلعذارش نتواند كرد!
و طوطيان شكّرشكن
شرح شيرين لبش نتوانند نمود!
شاهبازان تيزبال شديدالقوی
در حريم آسمان لاهوتش پر شوند!
و باد سواران سليمان سلطنت
در سنگلاخ صحراي سوزان عشقش پی گردند!
🌳 به خدا سوگند!
بهشت در نسيم صلواتش سبز میشود!
و دوزخ با شبنم عشقش سرد میگردد!
🌼 سید ومولای من!
آفتاب هستي از عطسهٔ مبارك تو چكيد!
و آدم وحوّا از دم قدسی تو روييد!
و روزي نيز قافله قطرات وجود
به غدير كوثر بيكرانه تو متصل خواهد شد!
🌲حبيب من!
كرشمه و نازكن!
که زيبنده توست!
و فرمان بده!
که به اتفاق حسن و ملاحت بينظيرت
جهان را خواهی گرفت!
🌟کهکشانها ، پرتویی از نور جبین توست!
دار وجود با حضور تو برپاست!
و آسمان کبود ، به لطف تو برجاست!
پيامبران به احترام تو برخاستهاند!
و منظومهٔ درخشان و با شكوه عترت
از آفتاب جمال تو فيض میگيرد!
ستارگان تابناك ولايت
از دامن مهر زهراي تو طلوع كردهاند!
و جنّت و جحیم
از عشق و نفرت وصي تو شكل میگيرد!
و مهدی موعود (عج) براي تو برخيزد!
همان موعود سبزي
كه در رجعت سرخش ترديدي نيست!
🍀 صلوات
🌼 ملتمس دعا
❤️ ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🗓۱۳۷۲/۱/۱۲
🆔@banavayeneynava
🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🦋🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 در مدح و رثای حضرت ختمی مرتبت
🏵 «#محمّد مصطفی»
💐 (علیه وآله افضل التحیات والثنا)
🍀#رباعی «#سوخته»(۳۰)
💔 ما عشق ز مکتب تو آموختهایم!
🦋 صد لاله به مهر تو بر افروختهایم!
💔 در کورهٔ سوزان محبّت ای دوست!
🦋 دلسوختهٔ سوختهٔ سوختهایم!
💔 ابوالفضل فیروزی (نی نوا)
🔸۳۰- از رباعیّات «#شرح مجموعهٔ گل»
🗓۱۳۶۸
🆔 @banavayeneynava
🦋🥀🍁🥀🍂
🦋🌼🍃🦋🌺🍃🦋🌸
🌷
🍃🏵«بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم»🏵🍃
🔻#شعر منثور«#طلوع سبز #محمّد»
🌸(صلی الله علیه وآله وسلّم)🌺
🔻قسمت اوّل؛
🌚...و جهان
سياهترين شب يلدايی خويش را سپري میكرد!
و انسان سنگينترين فصل غربت را!
سينهٔ سوزان صحرا در حسرت قطرهای آه میكشيد!
گلشن عالم از دود گناهان آدم گلخنی دهشتزا مینمود!
شهر گند شهوت می داشت!
وكوچهها بوی وحشت!
واز بامها نالهی بوم بر میخاست!
🌑 در رگهای شهر شب ، شرنگ مرگ جاری بود!
بر چهرهاش گرد ماتم نشسته!
و بر سر درختان غبار غربت و اندوه سنگينی میكرد!
دود آه مظلومان سر به كاخ آسمان میساييد!
و بر سفرهٔ دل دردمندان قوتی جز زقّوم ظلم ديده نميشد!
در بيشهٔ فرياد ، سكوتی دهشتزا حكمفرما بود!
و گهگاه جز مويهٔ قمريان اندوه
آوایی به گوش نمی رسيد!
🍂 قناتها خشكيده بودند!
و در چاهساران كبوتران وحشی ، نغمهٔ غم میزدند!
در گلستان غزل، هَزاران شيدا عشق را فراموش كرده!
و در لالهزار سحر
سينه سرخان سر در پَر خويش فرو برده بودند!
در گلشن راز نجوایی نبود!
برتاب شاخهها
گنجشكی نمیرقصيد!
و قشقرق شادی گنجشكها برپا نبود!
شانه سری گيسوی درختی را زينت نمیداد!
چكاوكی در عشق گلی ، سينه چاک نمیزد!
و دست نسيم ، زلف چمن را ، نوازش نمیكرد!
🥀 از نيستان غربت نواي غم
و از كاروان هستي آهنگ ماتم
به گوش ميرسيد.
پرندهای ، عشق پريدن!
بيايانی ، حال روييدن!
باغی ، دماغ بوييدن!
چشمهای ، شوق جوشيدن!
آهويی ، امان غنودن!
وميوهای ، مهلت رسيدن ، نداشت!
غنچهها ، نشكفته ، داغ پژمردگی میدیدند!
وآلالههای داغ ، در سردی آغوش خاک میآرميدند!
🍁 باری!
روزها با سوزها همراه بود!
و در هيچ دلی
چراغ اميد ، كورسويی نمیزد!
و در اين بعد ازظهر غم انگيز پاييز تاريخ
كه جهان در سياهترين شب هيس وهراس نفس می زد!
وانسان سنگين ترين فصل غربت وبیكسي را سپری میساخت؛
🍀به ناگاه نسيم اُنس
از حضـرات قدس
دريچهاي از سراپردهٔ غيبالغيوب
به سوی آفاق نگران حسرت گشود!
و نوری از چشمه سار نور
در ظلمت خاك وزيدن گرفت!
توفان لطف سرمدی
از اقيانوس موّاج و بيكران رحمت لايتناهي ربّاني
دُرّی يتيم ، از صدف غيرت به ساحل وجود افكند!
درّی كه از تلألؤاش چشم صيرفيان دهر برق زد!
و دل دردمندان شهر روشن گشت!
💐 نگاری آمد ، از نگارستان ملكوت!
و مردی رسيد، از مردستان جبروت!
صنمی كه با يك كرشمهاش بازار بتان شكست گرفت!
دلبری كه لعل لبانش رونق قنادّان برد!
و دلداری كه مشك گيسوانش دكّه عطاران بست!
مهری كه با طلوعش؛
شراب نور در رگهاي منجمد شهر شب جاری كرد!
و چراغ لاله در دامن سياه دشت شب روشن ساخت!
گلعذاری كه از عرق پاک جبينش؛
صد هزار باغ گل محمّدی(ص) جوشيد!
🦋كسی كه با آمدنش در عالم و آدم شور و ولوله افتاد!
و شكوفهٔ شادی در باغ چهرهها شكوفا شد!
فرشتگان سپيد پوش آسمانی
هلهله كنان به ميهمانی زمينيان آمدند!
و عطر آواز بال جبرئيل امين در جهان پيچيد!
دختران خنياگر آسمانی
شورانگيزترين آوازها را سر دادند!
وحوريان بهشت
دست افشان و پاكوبان سرانداختند!
🌼وجهان طلوع سبز محمّد(ص)را جشن گرفت!
وبدينسان آفتاب ناب محمّدی (ص)
از گريبان كوهساران بيفرياد سرمدی ، سرزد!
وجهان را به طلعت دل آرایش روشن ساخت!
و عطر بکرش در آفاق و انفاس عالم پيچيد!
🍎 نگاری رسيد كه؛ مكتب نرفته
به غمزه مسأله آموز صد مدرّس شد!
و مردی آمد كه هزار چشمهٔ خورشيد در نگاهش بود!
🌸 بهاری كه در نخستين صبح تنفسش
زمين و آسمان تنفّس كرد!
ستارهای كه در طليعهٔ طلوعش
آتشكدهٔ هزارهٔ فتنه ، به خموشی گرایید!
آفتابی كه از هرم نفسش
برکههای فريب خشكيد!
ماهی كه از طاق ابروانش
بر طاق كسری شكست افتاد!
🍏محبوب چهارده سالهای كه به يُمن مقدمش
چهارده كنگره از كاخ استبداد ، فرو ريخت!
مردی كه؛ رؤيايش ، خواب از سرخفتگان پرانيد!
هيبتش ، پشت مستكبران را لرزانيد!
و از همتش
آه از نهاد شيطان برآمد!
🌞كوهسار بلندی كه از سينهاش
چشمههای مهتاب میتراويد!
و در دامنش گلهای معرفت میجوشيد!
دختركان بکر عصمت هر صبح و شام
كوزهٔ دل را از زلال آن چشمه سار نور لبريز میكردند!
و آهوان وحشي معصوم
در دامن مرغزار مهر او میغنودند!
و فرشتگان عرش؛
در زلال آبشار بلند قنوتش شستشو ميكردند!
بامدادان وشامگاهان
كه رايحهٔ بهشتی اذانش
فضا را آكنده میساخت!
🦋 پروانههای شيدا
در حريم مقدس شمع وجودش در طواف میشدند!
و در شعله آواز آسمانيش پر میسوختند!
ودر صفوفي مرصوص
در محراب ابروانش مبهوت میشدند!
و از نيلوفر گيسوانش مدهوش!
و چون بر خاک میافتادند!
و با حبلالمتين دستار بلند عشق او
تا بام عرش عروج میكردند!
⏪ ادامه...(۲)
♥️ #ابوالفضلفیروزی_نی نوا
🦋@banavayeneynava
🆔🍃🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺
🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃
🌷
⏪ ادامه #شعر منثور«#طلوع سبز #محمّد
☘(صلّی الله علیهوآله وسلم»
🔻قسمت(۲)
🌸...نمی دانم!؟
در افسون لبش چه رمزی بود؛
كه بهار شكوفا میشد!
و در عمق تبسّمش چه سرّی بود؛
که در كوچه باغ دلها شكوفه میوزيد!
در ترنم آهنگش
مرغان بهشتی ترانه میخواندند!
🦋 و در شعله آوازش
پروانههای شيدا پرمیسوختند!
غنچهٔ لب چو میگشود
بوی بهشت می وزيد!
و از باغ دهانش
دامن ، دامن گل محمدی (ص) میريخت!
و از تنگ لعلش
كوزه ، كوزه عسل میتراويد!
با فوّارهٔ آسماني آوازش
حوض چشمان اهل دل
از بيم و اميد سر ميرفت.
🌺 و چون سكوت میكرد؛
هزار قافله فرياد در سكوتش بود!
كوهساری بیفرياد می ماند؛
كه از سطوت سکوتش
باد در صحرا حبس ميشد!
در برابر لطافتش
مخمل برگ گل خار مینمــود!
و در مقابل صداقتش سبّوحیش
سپيدهٔ صبح بهاری گلگون میگشت!
و آئينهٔ مريم پاكی
در برابر عصمت قدّوسيش آلوده نشان میداد!
🌼همان كه؛
گل شب بو از نسيم شب مويش، روييده!
و آهوي ختن ، سنبلستان كاكلش را بوئيده!
شقايقها ، آئينه افروز روی پاكش هستند!
و بنفشهها، تابدار طرّه مشكسايش!
غبار نعلينش، سرمهٔ چشم حوريان بود!
و از ردّ پايش، شميم بهشت بر میخاست!
🌷در عرصهٔ تيغ ابروانش
خونريزترين گردآوران
سپر میانداخت!
شيری نبود كه؛ صيد غزال چشمش نگردد!
قلبی نبود كه؛ مجروح نيزه زار ساحل چشمانش نباشد!
و دلي كه؛ سوختهٔ شعشعهٔ خورشيد نگاهش نشود!
باغبانی بود كه از نگاهش عشق میباريد!
ودستانش در آسمان دلها آئينه میكاشت!
🍀 مردی كه؛
زبان همه زنجرهها را میدانست!
و با گلهای باغچه هم صحبت بود!
چون شبنمی بر عذار غنچهای میغلتيد!
لاله رخسارش برافروخته میگشت!
و ماهيان الماس گون
در ساحل بلور چشمانش تلألوء می زد!
🌹 آه!
گر چه سيه دستی؛
مرواريد دندانش را شكست!
ولي به خدا سوگند!
شكستهاش هم
بازار درّ فروشان را شكست!
🌴خدايا!
چه بگويم كه؛
هزار دستان حمد و ثنا
وصف گلعذارش نتواند كرد!
و طوطيان شكّرشكن
شرح شيرين لبش نتوانند نمود!
شاهبازان تيزبال شديدالقوی
در حريم آسمان لاهوتش پر شوند!
و باد سواران سليمان سلطنت
در سنگلاخ صحراي سوزان عشقش پی گردند!
🌳 به خدا سوگند!
بهشت در نسيم صلواتش سبز میشود!
و دوزخ با شبنم عشقش سرد میگردد!
🌼 سیّد ومولای من!
آفتاب هستي از عطسهٔ مبارك تو چكيد!
و آدم وحوّا از دم قدسی تو روييد!
و روزي نيز قافله قطرات وجود
به غدير كوثر بيكرانه تو متصل خواهد شد!
🌲حبيب من!
كرشمه و نازكن!
که زيبنده توست!
و فرمان بده!
که به اتفاق حسن و ملاحت بينظيرت
جهان را خواهی گرفت!
🌟کهکشانها ، پرتویی از نور جبین توست!
دار وجود با حضور تو برپاست!
و آسمان کبود ، به لطف تو برجاست!
پيامبران به احترام تو برخاستهاند!
و منظومهٔ درخشان و با شكوه عترت
از آفتاب جمال تو فيض میگيرد!
ستارگان تابناك ولايت
از دامن مهر زهرای تو طلوع كردهاند!
و جنّت و جحیم
از عشق و نفرت وصي تو شكل میگيرد!
و مهدی موعود (عج) براي تو برخيزد!
همان موعود سبزي
كه در رجعت سرخش ترديدي نيست!
🍀 صلوات!
🦋 ملتمس دعا
♥️ #ابوالفضلفیروزی_نی نوا
🗓۱۳۷۲/۱/۱۲
🆔@banavayeneynava
🦋🌼🍃🦋🌸🍃🦋🌺🍃🦋🌷