#داستان
بچهعلینقیالانکیست ؟
بسیار جالبه و خواندنی !!!
علینقی، کاسب مؤمن و خیری بود كه هیچگاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمیکردند. در عوض این معلم قرآن در صف اول نماز جماعت مسجد دیده میشد.
یك عمر جلسات مذهبی در خانهها و تكیهها به راهانداخته و كلی مسجد مخروبه را آباد كرده بود ولی از نعمت فرزند محروم بود ...
آنهایی كه حسودیشان میشد و چشم دیدنش را نداشتند، دنبال بهانه میگشتند تا نمكی به زخمش بپاشند ..!
آخر بعضیها عقده پدر او را هم به دل داشتند؛ پیرمردی كه رضاخان قلدر هم نتوانسته بود جلسات قرآن خانگی او را تعطیل كند ..!
علینقی راه پدر را ادامه داده بود اما
الان پسری نداشت كه او هم به راه پدری برود. به خاطر همین همسایه كینهتوز، بهانه خوبی پیدا كرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد؛ درب را زد. علینقی آمد دم درب ...
مردك به او یك گونی داد و گفت:
«حالا كه تو بچه نداری، بیا اینها مال تو، شاید به كارت بیاید».
علینقی در گونی را باز كرد، ۱۱ تا بچه گربه از توی آن ریختند بیرون ..!
قهقهه مردك و صدای گریه علینقی قاطی شد ...
كنار در نشست و دستانش به دعا بلند و گفت «ای كه گفتی بخوانیدم تا اجابتتان كنم ..! اگر به من فرزندی بدهی، نذر میكنم كه به لطف و هدایت خودت او را مبلغ قرآن و دینت كنم».
خدایی كه دعای زكریای سالخورده را در اوج ناامیدی اجابت كرده بود، ۱۱ فرزند به علینقی داد كه اولینشان همین حاج آقا محسن قرائتی است ...👌🌹
با آرزوی سلامتی فرزند بزرگوارش،مفسر بزرگ قرآن حاج آقا قرائتی
#داستانک
📱موبایلم رو تازه خریدم.دوستام گفتن حیفه که بدون قاب باشه،خراب میشه...یه قاب ساده براش انتخاب کردم.
😂زنگ خورد،جواب دادم.همین که گفتگوم تموم شد،همکارانم با صدای بلندی خندیدند...و شروع کردند به دست انداختنم...که ای بابا،گوشی ۵ میلیونی خریدی،بعد دلت نیومد یه قاب درست و حسابی بخری
😔خلاصه تو اون روزا،هر کسی گوشیم رو میدید،دوست ،فامیل،همین رو میگفت.منم بالاخره تسلیم شدم.رفتم یه قاب خیلی شکیل و زیبا خریدم...کلی تو چشم بود...
😱اما الان تو راهروی کلانتری کنار سارق گوشی ام نشستم...مقصر اونه یا من⁉️
🤩آخه تو اتاق بازپرس که بودیم،میگفت:《گوشی ش از دور بهم چشمک می زد،وسوسه شدم...آخه خیلی قشنگ بود...آخه ....》
😢یادم اومد که چادرم رو هم همینطوری از دست دادم،اطرافیان گفتن،حیف نیست جوونیِ خودت رو تو اون چادر مشکی کرپ پوشوندی؟
😧اول یه چادره استین داره زرق و برق دار شد...بعد نگین هاش بیشتر شد...بعد مانتویِ چادردار شد.....و حالا مانتو و شال و ...خرمن مویی که با باد میرقصه...
⁉️من کی بودم...به کجا رسیدم‼️
😭خدایا!.... امان از حرف مردم !...امان از بی فکری!...امان از سستی
☺️گوشی ام رو که پس گرفتم،حتما یه لباس مناسب تن ش میکنم.وقبل از گوشی ام،باید خودم رو درست بپوشونم.
😍اینطوری در امان تریم
✍️نویسنده: آزاده کاش چون حر باشم.
#داستان
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 حضرت زهرا سلاماللهعلیها مادر گناهکارا هم هست!
بخاطر خطاهات این رابطه رو قطع نکن!
#استوری #استاد_شجاعی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi