#جنازهای_که_سر_و_صدا_می_کرد
یکی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال هاراننده آمبولانس بودم.یکروز رفته بودم سطح شهرکه جنازه ای را به بهشت زهرا(س) منتقل کنم.خیلی برای تشییع معطلم کردند. چندین بار جنازه را از توی ماشین درآوردند وتشییع کردند و دوباره گذاشتن توی ماشین.نزدیک ظهر بود که رضایت دادندجنازه رابه بهشت زهرا(س) منتقل کنیم.در مسیر اتوبان صالح آباد داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد...
http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2
هدایت شده از سابقه گسترده موج 🌊
#جنازهای_که_سر_و_صدا_می_کرد
یکی از نیروهای بهشت زهرا می گوید: سال هاراننده آمبولانس بودم.یکروز رفته بودم سطح شهرکه جنازه ای را به بهشت زهرا(س) منتقل کنم.خیلی برای تشییع معطلم کردند. چندین بار جنازه را از توی ماشین درآوردند وتشییع کردند و دوباره گذاشتن توی ماشین.نزدیک ظهر بود که رضایت دادندجنازه رابه بهشت زهرا(س) منتقل کنیم.در مسیر اتوبان صالح آباد داشتم رانندگی می کردم. حواسم به جلو بود که یکباره شنیدم از کابین عقب با مشت محکم می کوبند به شیشه پشت سرم. خودم نفهمیدم چطور و با ترس و عدم تعادل توقف کردم. وقتی ماشین ایستاد...
http://eitaa.com/joinchat/2574188547C196ea40fc2