🔴 #داستان_زن_زیبای_شوهردار_و_عابد
💠 روزی زنی بسیار #زیبا که شوهری بیغیرت داشت خود را #آرایش کرد و به شوهرش گفت: آیا کسی در این دنیا هست که مرا ببیند و به #گناه و فساد نیفتد؟
شوهرش گفت: بله یک نفر بنام عُبید میشناسم که انسان #عابد و زاهدی است که نمیتوانی فربیش دهی. زن گفت: حالا ببین چجوری وسوسهاش میکنم و او را به بدترین گناه میاندازم! زن زیبا حرکت کرد و نزد عبید رفت. تا عبید را دید #چادرش را از چهرهاش کنار زد و عبید را با ناز و #عشوه بسوی خود دعوت کرد. عبید در کمال تعجب گفت: باشد من دعوت تو را #قبول میکنم که با تو باشم اما...
🔴 ادامه این داستان عجیب در اینجا
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1130430467Ca0c7cbea7d