eitaa logo
بانک عکس دفاع مقدس
2.6هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
91 ویدیو
26 فایل
📷 مرجع عکس کانال‌های شهدایی ❌ روی تصاویر لوگو نزنید 📌استفاده از تصاویر آزاد است 📌 با فوروارد مطالب از کانال شهدا حمایت کنید. 📌تلگرام https://t.me/bank_aks https://www.instagram.com/defense_ir?r=nametag
مشاهده در ایتا
دانلود
سفر کرده‌ام تا بجویم سرت را و شاید در این خاک‌ها پیکرت را ؛ پس‌ از این من ای کاش هرگز نبینم‏ نگاهِ به دَر مانده‌ی مادرت را... تابستان ۱۳۷۵ فکه شمالی، ارتفاع ۱۴۶ اعضای گروه تفحص همیشه در تلاش بودند تا با کوچکترین نشانه‌ای که می‌یابند هویت قهرمانان وطن را مشخص کنند! عکاس: شهید سعید جانبزرگی 💠 @bank_aks
عشقِ حسین (ع) ما را به این وادی کشانده... 💠 @bank_aks
او مثال همان زینب کربلاست زینبی که صبور بود و شکور ... 📸 تصاویری که می‌بینید، تجلی «ما رأیتُ إلّا جمیلاً» در قامت استوار و کلام محکم و رسایِ مادر شهید «احمدعلی قادری» از رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا مازندران در روز تشییع پیکر مطهر فرزند شهیدش است. مادری که از بهمن سال ۱۳۶۴ وقتی فرزندش به شهادت رسید تا شهریور سال ۱۳۷۴ که پیکر او را بازگرداندند، ۱۰سال چشم‌انتظار فرزند خود بود؛ اما وقتی پیکر فرزندش را بازگرداندند، همچون حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در مسیری که او رفته بود، جز زیبایی چیز دیگری ندید..! 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای منتقم ، برای ظهورت دعا می‌کنیم تکلیف انتقام شهیدان به دوش توست أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ.... 💠 @bank_aks
مهران تا تهران در سه روز! آرزوی منافقین بود که با مرصاد به کابوس تبدیل شد ... 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6046611150089489966.mp3
6.12M
🎶 نماهنگ دنیا به ما نمیاد به غیر نوکری بچه‌های زَهـۜرا... @bank_aks
در جبهه در هر محفلی که می‌نشست می‌گفت: عشق حسین بن علی (ع) ما را به این وادی کشانده و بس.... پیش‌از شهادت از مادرش خواسته بود: مراسم مرا بسیار ساده بگیرید، سردَر خانه پرچم عزاداری امام‌حسین را نصب کنید و جز اسم حسین(ع) اسم دیگری بر در خانه نزنید، بر روی سنگ قبرم بنویسید فدایی امام حسین (ع) «ان‌شاءالله قبول کند.» 💠 @bank_aks
✍ عکاس نوشت : گاهی اوقات که در میان عکس‌های جنگم پرسه می‌زنم، به چیزهای جدیدی بر می‌خورم که حیرتم را بر می‌انگیزد. اتفاقاتی که با گذشت زمان برایم شگفت‌انگیز و یا قابل درک نیستند.... در چله تابستانِ مهران، زیر آفتاب سوزان، که هنوز بعداز سی‌و‌ چند سال، گرمای شدید آن از داخل عکس صورتم را می‌سوزاند، آنها به راحتی روی سینه‌‌ٔ خاکریز دراز می‌ کشیدند و خستگی شبِ گذشته را در چند دقیقه به در می‌ کردند. بدون هیچ انتظار و غرزدنی شب را به روز و روز را شب می‌کردند....! آنها آقازاده نبودند، بزرگ‌زاده بودند، آدم‌های عجیب و غریبی که عکس‌های من، حقیقتِ آن‌ها را کاهش داده است... مرداد ماه ۱۳۶۱ ایلام، غرب موسیان عکاس: بهرام محمدی‌فرد 💠 @bank_aks