eitaa logo
بانک سپه / BankSepah
7هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
866 فایل
کانال رسمی اطلاع رسانی اخبار، خدمات، جشنواره ها و مسابقات بانک سپه وب سایت: 🇮🇷banksepah.ir اینترنت بانک سپه: 🌍vbank.banksepah.ir مرکز تماس: ☎️۱۵۵۷ آدرس کانال: @banksepahofficial
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 بخشنامه اعطای تسهیلات قرض الحسنه ازدواج را ابلاغ کرد لینک : https://www.banksepah.ir/Url/GOM2A7 @banksepahofficial
🔰 میمون پیر دستش را داخل نارگیل نمی‌کند 🔸در هندوستان، شکارچیان برای شکار میمون‌ها سوراخ کوچکی در نارگیل ایجاد می‌کنند و یک موز در آن می‌گذارند و زیر خاک پنهان می‌کنند. میمون جوان و بی‌تجربه دست در نارگیل می‌برد و به موز چنگ می‌اندازد، اما دیگر نمی‌تواند دستش را بیرون بکشد، چون مشتش از دهانه سوراخ خارج نمی‌شود. فقط به خاطر اینکه حاضر نیست میوه را رها کند. در اینجا، میمون درگیر یک جنگ ناممکن معطل می‌ماند و سرانجام شکار می‌شود. همین ماجرا، دقیقاً در زندگی ما هم رخ می‌دهد. ضرورت دستیابی به چیزهای مختلف در زندگی، ما را زندانی آن چیزها می‌کند. در حقیقت متوجه نیستیم که از دست دادن بخشی از چیزی، بهتر است تا از دست دادن کل آن چیز. در تله گرفتار می‌شویم، اما از چیزی که به دست آورده‌ایم، دست نمی‌کشیم، خودمان را عاقل می‌دانیم؛ اما (از ته دل می‌گویم) می‌دانیم که این رفتار یک‌جور حماقت است. ۱۴۰۱ @banksepahofficial
🔰 آشنایی با نقاط زیبای گردشگری ایران 💠 شاهنامه فردوسی 🎞️ مشاهده مستند: https://www.banksepah.ir/Url/HV6IS4 ۱۴۰۱ @banksepahofficial
🔰 بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند 🔸ناهارخوران - گرگان @banksepahofficial
📚 در «تامین مالی در عملیات بانکی بدون ربا» تالیف دکتر اکبر کشاورزیان راهکارهای مناسب برای بهره‌مندی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران اعتباری، کارشناسان و بانکداران اعتباری، مدیران و معاونان شعب، متصدیان امور بانکی و دانشجویان علوم بانکی و مالی ارائه شده است. دکتر اکبر کشاورزیان با رتبه دکترای اقتصاد از دانشگاه مفید؛ عضو هیأت عامل و معاون اجرایی شرق کشور بانک سپه و پژوهشگر برتر نظام بانکی در سال ۱۳۹۶ می‌باشد. ۱۴۰۱ @banksepahofficial
📚 در «تامین مالی در عملیات بانکی بدون ربا» تالیف دکتر اکبر کشاورزیان راهکارهای مناسب برای بهره‌مندی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران اعتباری، کارشناسان و بانکداران اعتباری، مدیران و معاونان شعب، متصدیان امور بانکی و دانشجویان علوم بانکی و مالی ارائه شده است. دکتر اکبر کشاورزیان با رتبه دکترای اقتصاد از دانشگاه مفید؛ عضو هیأت عامل و معاون اجرایی شرق کشور بانک سپه و پژوهشگر برتر نظام بانکی در سال ۱۳۹۶ می‌باشد. 💠 در پشت جلد کتاب آمده است: یک بانکدار اعتباری با مطالعه مطالب این کتاب، با اهمیت اعطای تسهیلات یا ایجاد دارایی در ترازنامه و تاثیر آن بر پایه پولی، نقدینگی و تورم به همراه اثرات نامطلوب اعطای تسهیلات صوری و خارج از اقتصاد حقیقی، آشنا می‌شود. از جنبه دانش خرد اقتصادی، بانکدار اعتباری ضمن اشراف به اهمیت اعطای تسهیلات در رشد و توسعه اقتصادی، نقش کیفیت اعتبارات در سودآوری بانک را درک نموده و با احساس مسئولیت پست سازمانی، به بررسی ریسک اعتباری مشتریان می‌پردازد. بانکدار اعتباری لمس می‌کند که در صورت تبدیل شدن تسهیلات اعطایی به مطالبات غیرجاری و مشمول شدن آن برای ذخیره‌گیری, یک ریال ذخیره می‌تواند پنج ریال از تسهیلات را )با فرض نرخ سود بیست درصد( از چرخه سودآوری خارج نماید. درک این موضوع یعنی احساس مسئولیت برای بقای سازمان بانک، چرا که اگر مطالبات غیر جاری مشمول ذخیره‌گیری در یک بانکی حدود ده درصد شود (که در برخی از بانک‌های کشور این موضوع صادق است)؛ هیچ برنامه مالی نمی‌تواند بانک را از مسیر توقف برهاند. بنابراین بانکداران فعال در بانک‌های کشور باید با درک اهمیت بالای بخش اعتباری، دانش و فرهنگ اعتباری خود را برای تداوم حیات بانک، به صورت مستمر ارتقاء دهند. ۱۴۰۱ @banksepahofficial
🔰 اگر صادر کننده چک فوت کند پاس می‌شود؟ 💠 بانک اول 🔸 یکی از سوالاتی که همیشه ذهن کاربران را به خود مشغول کرده است این است که در صورت مرگ صادرکننده چک آیا چک پاس می شود؟ یا چطور پس از فوت صادرکننده چک را به پول نقد تبدیل کنیم؟ لینک : https://www.banksepah.ir/Url/EC4QMY @banksepahofficial
🔰 در راستای هجدهمین سفر استانی رئیس جمهور؛ 💠 وزیر امور اقتصادی و دارایی وارد مشهد شد 🔸 بازدید خاندوزی از میز ارتباطات مردمی وزارت اقتصاد در بدو ورود به مشهد مقدس لینک : https://www.banksepah.ir/Url/YXB19O @banksepahofficial
🔰 آشنایی با نقاط زیبای گردشگری ایران 💠 غبار آیینه‌ها 🎞️ مشاهده مستند: https://www.banksepah.ir/Url/GF08FV ۱۴۰۱ @banksepahofficial
🔰 صد رحمت به دزد سرگردنه 💠 در روزگار قدیم، جز چارپایان وسیله‌ای برای سفر کردن وجود نداشت و راه‌ها پر از خطر بود. مردم به‌صورت کاروان به سفر می‌رفتند تا بتوانند با راهزن‌ها مقابله کنند. یک روز دو نفر که از کاروان جا مانده بودند، تصمیم گرفتند منتظر کاروان بعدی نشوند و خودشان به سفری که بایستی می‌رفتند، بروند. آن دو ترسی از دزدان سر گردنه، یعنی همان دزدهایی که در پیچ‌وخم راه‌ها اموال مسافران را می‌دزدیدند، نداشتند. زیرا چیزی همراه خود نداشتند که به درد دزدها بخورد نه پول داشتند، نه جنس، نه اسب و الاغ. پیاده راه افتادند و رفتند و رفتند تا به اولین پیچ یک گردنه‌ی پر پیچ‌وخم رسیدند. پیچ اول گردنه را پشت سر گذاشتند اما سر پیچ دوم بود یا سوم که دزدها از کمین گاه بیرون آمدند و راه را بر مسافران بی‌چیز و بینوا بستند. ۱۴۰۱ @banksepahofficial
🔰 صد رحمت به دزد سرگردنه 💠 در روزگار قدیم، جز چارپایان وسیله‌ای برای سفر کردن وجود نداشت و راه‌ها پر از خطر بود. مردم به‌صورت کاروان به سفر می‌رفتند تا بتوانند با راهزن‌ها مقابله کنند. یک روز دو نفر که از کاروان جا مانده بودند، تصمیم گرفتند منتظر کاروان بعدی نشوند و خودشان به سفری که بایستی می‌رفتند، بروند. آن دو ترسی از دزدان سر گردنه، یعنی همان دزدهایی که در پیچ‌وخم راه‌ها اموال مسافران را می‌دزدیدند، نداشتند. زیرا چیزی همراه خود نداشتند که به درد دزدها بخورد نه پول داشتند، نه جنس، نه اسب و الاغ. پیاده راه افتادند و رفتند و رفتند تا به اولین پیچ یک گردنه‌ی پر پیچ‌وخم رسیدند. پیچ اول گردنه را پشت سر گذاشتند اما سر پیچ دوم بود یا سوم که دزدها از کمین گاه بیرون آمدند و راه را بر مسافران بی‌چیز و بینوا بستند. یکی از آن‌ها رو کرد به رئیس دزدها و گفت: «می‌بینید که ما چیزی نداریم. رهایمان کنید تا پای پیاده برویم و به شهر خودمان برسیم.» دزدها نگاهی به سراپای آن‌ها انداختند. وقتی دیدند واقعاً چیزی ندارند، گفتند: «ای بخشکی شانس!» و آن‌ها را رها کردند. کم مانده بود که دو مرد مسافر به‌خوبی و خوشی به راهشان ادامه دهند که یکی از دزدها گفت: «مال و مرکب ندارند، لباس که دارند!» لباس یکی از مسافران نو بود و لباس یکی از آن‌ها کهنه. هر چه آن دو به دزدها التماس کردند که لباسشان را نگیرند، نشد. دزدها هر دو مسافر را لخت کردند، لباسشان را از تنشان بیرون آوردند و گفتند: «حالا به هرکجا می‌خواهید، بروید.» مسافری که لباسش کهنه بود، رو کرد به دزدها و گفت: «این انصاف نیست که هم لباس نو و باارزش دوستم را از تنش درآورید، هم لباس کهنه و بی‌ارزش مرا.» رئیس دزدها که دید با دو مسافر نادان روبه‌رو شده، به شوخی گفت: «عیبی ندارد. برای اینکه از هر دو نفر شما به‌طور مساوی دزدیده باشیم، وقتی به شهرتان رسیدید، آنکه لباسش تازه بوده، پول یک نصف لباس نو را از آنکه لباسش کهنه و بی‌ارزش بوده، بگیرد.» مسافران لخت و بی‌لباس راه افتادند. در راه، آنکه لباس نو و باارزش خود را از دست داده بود، رو کرد به دوستش که لباس کهنه بر تن داشت و گفت: «وقتی به شهرمان رسیدیم، تو باید نصف پول یک دست لباس را به من بدهی. فهمیدی که رئیس دزدها چی گفت.» آنکه لباس کهنه‌اش را از دست داده بود، گفت: «من آن حرف را زدم تا شاید دزدها دلشان بسوزد و لباسمان را پس بدهند.» دوستش گفت: «نه این‌طور نمی‌شود چیزی که تو از دست داده‌ای ارزشی نداشته و چیزی که از من دزدیده شده با ارزش بوده. لباس من صد تومان می‌ارزیده و لباس تو هیچی. تو باید حتماً پنجاه تومان به من بدهی تا هر دو به‌اندازه‌ی مساوی ضرر کرده باشیم.» دوستش حرف او را قبول نکرد. بگومگوی آن‌ها ادامه پیدا کرد و بالا گرفت تا هر دو بی‌لباس به شهرشان رسیدند و یک راست رفتند پیش قاضی و آنچه را بر سرشان آمده بود تعریف کردند. قاضی، نفری پنجاه تومان از آن‌ها گرفت و گفت: «من وقت ندارم، بروید پیش معاونم.» آن دو نفر رفتند پیش معاون قاضی معاون قاضی نشست و باحوصله به حرف‌های آن دو نفر گوش داد. بعد، دستی به موهای سفیدش کشید و گفت: «اول باید نفری صد تومان به من بدهید تا بعدازآن بگویم حق با کدامتان است.» مسافران بیچاره، سروصدایشان بلند شد که: «آخر این چه نوع عدل و دادی است که بدون پول دادن کاری پیش نمی‌رود؟» بعد هم گفتند: «بابا! ما اصلاً قضاوت و رأی قاضی را نخواستیم. خودمان یک‌جور با هم کنار می‌آییم.» و غرغرکنان سرشان را انداختند پایین که از پیش معاون قاضی بروند؛ اما معاون قاضی، مأمورهایش را صدا کرد و گفت: «این‌ها وقت مرا گرفته‌اند و همین‌طور می‌خواهند بروند. تا هرکدام صد تومانی را که گفته‌ام نداده‌اند، نباید بروند ببریدشان زندان». مسافرها گفتند: «صد رحمت به دزدهای سر گردنه، اینجا که از پیچ‌وخم‌های گردنه خطرناک‌تر است.» و دست‌بسته به زندان رفتند. از آن به بعد، وقتی مردم با بی‌انصافی و زورگویی کسی روبه‌رو شوند که از او انتظار بی‌انصافی و زورگویی نداشته‌اند، این مثل را به کار می‌بردند. ۱۴۰۱ @banksepahofficial