eitaa logo
خاطرات یک بانوی آمر🌷
79 دنبال‌کننده
44 عکس
45 ویدیو
2 فایل
جهاد امروز ،جهاد بانوان است شروع فعالیت کانال ۵ اسفند ۱۴۰۱ آی دی بانوی آمر👇 @Modafeaharem9
مشاهده در ایتا
دانلود
پروفایلشو عوض کرد☺️ اونایی که میگن امر به معروف ونهی از منکر اثر نداره کجای مجلس نشستن؟ البته من دنبال تاثیر آنی نبودم منتهی این خانم خودش زمینه پذیرشش و داشت الان تاثیر کرد همانطور که قبلا هم گفتیم تاثیر به معنی متحول شدن آنی طرف نیست☺️ راستی اگه کسی تو کانال هست که دوره امر به معروف ونهی از منکر ونگذرونده تا ماه رمضان تموم نشده اقدام کنه چون ثوابش و دوبرابر براتون مینویسن😉 آی دی ثبت نام و سنجاق کردم🌹 💚اینجا عشق به یادگار میماند💚 👇👇👇 @banoaamer8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شب همگی بخیر یه خاطره ی توپ براتون دارم از این دختر خانم نازنین ان شاالله سر فرصت تعریف میکنم براتون☺️ شب بخیرررر🦋
استفتائات امربه معروف.pdf
7.55M
🔥🔥🔥مهم🔥🔥🔥 یه خبر خووووب🤩پایان انتظار😍 انتشار رساله تخصصی استفتائات نفر از مراجع تقلید ✅ کاش توانایی داشتم که این کتاب رو برای کل مردم ایران بفرستم!📲 🔹 نشر این کتاب از واجباته💯 🖍 هیس! بعضی ها متوجه نشن 🔴آموزش های و اظهار نظرهای بعضی از روحانیون بزودی دامان مردم ما را خواهد گرفت❌ 🟠 تالیف دکتر علی تقوی 🟢مرکزتخصصی‌آموزش‌امربه‌معروف‌ ♻️مولف اجازه نشر درفضای مجازی را داده 🔴 بسیار روان و زیبا رو بیان کردن، اولین بار بود که اینطوری احکامش رو میخوندم و گره های ذهنیم باز میشد 🔊همه جا منتشر کنید تا مومنین رو یاد بگیرن بیاید کانال مرکز تخصّصی👇 https://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda
سلام خوب هستید ؟ نماز روزه تون قبول ۲تا خاطره براتون بگم از احتمال تاثیر امروز صبح با گروهی رفته بودیم بیرون میخواستیم وارد مسجد جامع بشیم دیدم چندنفر از خانم ها ناخن کاشت دارن😳 همه اش تو این فکر بودم چجوری تذکر بدم که این خانم ها نمیتونن وارد مسجد بشن🤔 به ذهنم رسید به مدیر گروهی که همراهشون بودیم پیام بدم با این که مدیر گروه مرد بودن،ولی مجبور شدم و پیامک دادم و نوشتم جسارتا خانم هایی که ناخن کاشت دارن غسل واجب بر گردنشون هست و نمیتونن وارد مسجد بشن،لطفا تذکر بدید و برا دفعات بعد از قبل تو گروه اعلام کنید!🙂 پیام رو فرستادم،تو دلم گفتم حالا من گفتم‌ولی فکر نکنم نتیجه بده!😏 ولی بعد به خودم گفتم مهم اینه من پیام رو دادم حالا نتیجه هم نداد چیزی گردنم نیست😌 وقتی برنامه تمام شد دیدم جواب دادن: سلام علیکم خیلی ممنون از تذکرتون اگر فایل پوستری یا متن استفتائی در این زمینه دارید لطفا برای بنده توی ایتا بفرستید که توی گروه قرار بدم!!!! خیلی خوشحال شدم بابت این جوابشون 🥰 شاید خیلی از خانم ها مسیله کاشت ناخن رو ندونن الان از طریق گروهی که تعدادشون هم کم نیست متوجه میشن🥲 دومی هم وقتی داشتیم برمیگشتیم خونه سه تا خانم دیدم دوتاشون محجبه (فقط چادر نداشتن مانتو بلند روسری بلند و مو کاملا پوشیده) یکیشون هیچی سرش نبود حتی دور گردنش هم نبود😐 تو دلم گفتم اگه تذکر بدم حتما دوتا خانم محجبه با من بد برخورد میکنن😰 ولی گفتم باید تذکر بدم😌 رفتم و محکم و قاطع گفتم شالتون رو بپوشید لطفا😎 سه تاشون متعجب شدن وسریع از اون جا رفتن😁 میخواستم برگردم دیدم یکی دیگه هم هست که اون خانم شال سرش نبود ولی دور گردنش بود🙃 به خودم گفتم این یکیو بی خیال دیگه دیدم نمیتونم بی خیال بشم🤪 رفتم گفتم شالتون بپوشید لطفا اون خانم هم با سری افراشته و مغرور نگاهم کرد فقط😄 ازش فاصله گرفتم ،رفتم به همراهم گفتم تو هم برو تذکر بده اوشون هم رفتن و جمله رو تکرار کردن دیدم یک مردی کنار خانم بود چیزی گفت و اون خانم هم شالشو پوشید🥳 💚اینجا عشق به یادگار میماند💚 👇👇👇 @banoaamer8
خاطرات یک بانوی آمر🌷
سلام شب همگی بخیر یه خاطره ی توپ براتون دارم از این دختر خانم نازنین ان شاالله سر فرصت تعریف میکنم
خب بریم سراغ خاطره ی این دختر خانم گل توی عفیف آباد ایستاده بودیم با دوستان دیدم از دور این دختر خانم داره نزدیک میشه🤔 اومد جلو دستاشو با اضطراب به هم میفشرد گفت ببخشید یه سوال دارم فکر کردم میخواد بگه چرا از ما فیلم گرفتین یا چرا به ماها گیر میدین واز این حرفها گفتم بفرمایین ؟ گفت: من اینطوری بدون شال میام بیرون ولی نماز میخونم رو‌زه هم میگیرم یعنی قبوله ؟ مشکلی نداره نگاهی به چهره ی معصوم و پر از استرسش کردم گفتم آره نمازت وروزت قبوله ولی خب گناه بی حجابیت جداست دیگه اون پات نوشته میشه موهاشو از چشماش زد کنار وگفت یعنی گناهه؟ ناراحتی واضطراب تو چهرش به وضوح پیدا بود . گفتم آره دیگه درمورد حجاب خدا تو قرآن گفته چند ثانیه مکث کرد ونگاهم کرد گفتم میخوای روسری بهت بدیم؟ چشمام برقی زد و گفت آره بعد گفت ولی ببخشید من الان پولی ندارم بهتون بدم گفتم هدیه هست عزیزم دلم خواست تو آغوش بگیرمش آغوشمو باز کردم و توآغوش گرفتمش چقدر هم خودم انرژی گرفتم ☺️ یکی از دوستان گفت عزیزم کی بشه با تمام شماها بریم کربلا یه لبخند عمیق روی چهرش نقش بست روسری وگیره رو برداشتم توی گلوم بغض بود و توی چشمام اشک😢❤️ گفتم دخترم برای دوستات وبقیه جوونای اینجا هم دعا کن😭 بسم الله گفتم وروسری وسرش کردم چقدر توی حجاب چهرشون معصوم وقشنگ میشه😭❤️ رفت ... با نگاهم دنبالش کردم رفت پیش دوستاش😔 اونجا چندین دختر وپسر کنار هم نشسته بودن و دخترها بی حجاب بودن😔 هر از گاهی یه نیم نگاهی بهش می انداختم و هنوز روسری سرش بود آینه هم گرفته بود دستش هی نگاه خودش می کرد☺️❤️ اما متاسفانه بعد حدود نیم ساعت بخاطر جو دوستاش روسریش و درآورد من براش دعا کردم و مطمعنم بعد روی این مسئله فکر میکنه حتما این خاطره یه گوشه ی ذهنش میمونه و ممکنه براش تلنگری بشه فقط خدا کنه بتونه دوستاشو عوض کنه وخدا دوستان خوبی و سر راهش قرار بده شما هم براش دعا کنید هم این دختر گلمون هم بقیه دختران راه گم کرده ی کشورمون😔🤲 💚اینجا عشق به یادگار میماند💚 👇👇👇 @banoaamer8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات یک بانوی آمر🌷
#خاطره_15 🔹✅دخترم کلاس اوله چند مدت پیش برام تعریف کرد گفت مامان منم از این ببعد میخوام هر کسی
چند مدت پیش خانم سرویس دخترم زنگ زد ازش شکایت کرد گفت شیشه ی ماشین ومیکشه پایین دوستش وهم وادار میکنه باهم به خانم ها تذکر میدن😁 بهش بگین این کارو نکنه وخلاصه یه مقدار باهم صحبت کردیم بعد با دخترم که صحبت کردم گفتم چی میگی به خانم ها گفت بهشون میگم دخترم شالتو بپوش😂😂😂 امروز رفته بودیم پارک جاتون سبز چند موردی هم بود که خودم تذکر دادم یه فروشگاه بزرگ روبروی پارک هست بچه ها برای سرگرم شدن میرن اونجا یه خانم کشف حجاب به دخترم و دختر دایی همسرم گفته حیف شما نیست روسری پوشیدین؟ 😐😕😏 دخترم بهش گفته حیف تو نیست روسری نپوشیدی؟😜😁 خانمه روسریشو از دور گردنش درآورده و گفته من نمیپوشم شما هم نپوشید😡😏 وقتی دخترم برام تعریف کرد یاد اون جمله افتادم که: امر به معروف نکنید امر به منکرت میکنند اگه مردم ما خودشون وملزم ندونن که به گناهکار تذکر بدن وامربه معروف ونهی از منکر در جامعه نهادینه نشه به زودی بچه هامونو امر به منکر میکنند واین فاجعه است... 💚اینجا عشق به یادگار میماند💚 👇👇👇 @banoaamer8
⚠️🚨ناراحت نشیداا❗️ اما حال و روز خیلی از مذهبی ها این روزها مثل کبکه !!! بهشون میگیم پاشید بیائید در صحنه، ۲ درصد بی دین و بهایی و غافل دارن همه ی شهر رو به لجن می کشن، میگن نمیائیم که نبینیم !!! 💎به آمـرین بپیـوندیـد
گفت فحشا در کجا آید پدید؟ گفتمش در کوچه های بی شهید
حرفی ندارم بزنم جز اینکه قلبم پاره پاره است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
51.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻ویژه مسئولین 💠دختر خانم کم حجاب ، حالا فهمیدی مرد واقعی کیه؟ تقدیم به تمام دختران کشورم😭💔
دیشب مراسم داشتیم برای شهید الداغی یکی دوتا خاطره دارم براتون ان شاالله سر فرصت مینویسمشون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات یک بانوی آمر🌷
دیشب مراسم داشتیم برای شهید الداغی یکی دوتا خاطره دارم براتون ان شاالله سر فرصت مینویسمشون
💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐 چهارشنبه طلایی این هفتمونو به نیت شهید الداغی برگزار کردیم ومراسمی برای شهید غیرت گرفتیم خب برخوردها متفاوت بود بعضی ها وقتی عکس شهید ومیدین میگفتن آخی این همون شهیده و شروع میکردن برای همراهشون تعریف کردن خیییییلی ها اصلا این شهید و نمیشناختن واصلا از ماجرای ایشون خبر نداشتن😔 دختری مو پریشان کرده از جلو ما به سرعت داشت رد میشد گفتم دخترم شالتو بپوش گفت شال ندارم همینطوری گفتم میخوای شال بهت بدم یک دفعه دیدم ایستاد نگاهم کرد دستامو دراز کردم سمتش دستمو گرفت یخ کرده بود گفتم آخی چقدر یخ کردی😢 اومدیم جلو میز که عکس شهید بود دست کردم توی کیف شال ها یه روسری سرخابی خوشرنگ اومد توی دستم بسم الله گفتم و انداختم روی سرش بعد از شهید الداغی براش گفتم... بهش گفتم به حق این شهید که بخاطر ناموس وطن جونشو از دست داد قول میدی دیگه روسریتو در نیاری؟ گفت آره گفتم قول دادی ها چقدر زیبا و معصوم شد توی حجاب کلی ذوقش کردیم آغوشمو باز کردم وگفتم حالا یه بغل هم بده اینقدر آغوش این عزیزان انرژی داره که خدا میدونه☺️ تو آغوش فشردمش و بعد رفت دست خدا با نگاهم دنبالش کردم چقدر صحنه ی زیبایی بود ...❤️❤️❤️ 💚اینجا عشق به یادگار میماند💚 👇👇👇 @banoaamer8
خاطرات یک بانوی آمر🌷
دیشب مراسم داشتیم برای شهید الداغی یکی دوتا خاطره دارم براتون ان شاالله سر فرصت مینویسمشون
آخرای مراسم یکم از میز فاصله گرفته بودم پیاده رو خیلی شلوغ بود گاهی یکم دورتر میشدم تا آدم های اطراف و یه رصدی کنم یه اکیپ دختر وپسر رد شدن و دقیقا جلو من ایستادن همشون نوجوون بودن دوتا دختر وچهار پنج تا پسر😔 یکی از دختر ها یه حرکت خیلی زشت رو داشت انجام میداد من فقط چشمام چهار تا شده بود و با تعجب واخم نگاهش میکردم دختر دیگه که سنی هم نداشت نگاهش به نگاه من افتاد با خنده وخجالت بی اختیار سلام کرد چند لحظه با همون حالت قبل نگاهش کردم بعد به خودم اومدم دستمو دراز کردم دستشو گرفتم از بین پسرها کشیدمش بیرون دوتا پسر ترسیدن و اومدن پشت سرش که یعنی حمایتش کنن رو کردم بهشون وگفتم چیه؟ دوستمه میخوایم باهم حرف بزنیم... اشاره کردم به سمت میز و عکس شهید گفتم شهید الداغی ومیشناسی ؟ گفت نه پسره یه قدم جلو تر اومد روکردم سمتش گفتم شما میشناسی گفت نه شروع کردم براشون تعریف کردن نگاهی به دختر خانم انداختم با محبت ودلسوزی وناراحتی گفتم حیفه توعه سنت خیلی کمه خیلی مراقب خودت باش دستمو از سر محبت فشرد ورفت گرمای دستش و حس قشنگش با فشردن دستم بهم منتقل شد قلبمو لرزوند احساس کردم خیلی دوستش دارم😭 خیلی داغون شدم خیلی بهش فکر کردم کاش این دخترامون بفهمن دارن اشتباه میرن براش دعا میکنم قبل از اینکه تاوان سنگینی بده متوجه بشه🤲🤲🤲😭😔 💚اینجا عشق به یادگار میماند💚 👇👇👇 @banoaamer8
Rasoli-9.mp3
2.29M
دوباره جمعه های بی قراری... بیا و تکیه کن به کعبه یکی یکی ما رو صدا کن😍😭😭 حال دلتون امام زمانی🤲