﷽ #نماز_خوبان
💠 زدیم بغل. وقت #نماز بود گفتم : «حاجی قبول باشه.» گفت: «خدا قبول کنه ان شاءالله» نگاهم کرد.
گفت: «ابراهیم! نماز خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوانده بودم»
💠 قصهاش این بود: رفته بود کاخ کرملین قرار داشت با پوتین. تا رئیس جمهور روسیه برسد وقت #اذان شد. حاجی هم بلند شد اذان و اقامه را گفت صدایش پیچید توی سالن.
💠 بعد هم ایستاد به نماز. همه نگاهش می کردند. می گفت در طول عمرم همچین لذتی از نماز نبرده بودم. پایان نماز پیشانی اش را گذاشت روی مُهر.
💠 به خدای خودش گفت: «خدایا این بود که کرامت تو یه روزی توی کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می کشیدند حالا منِ قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.»
📚 کتاب سلیمانی عزیز، نشر حماسه یاران، صفحه ۱۰۹، راوی ابراهیم شهریاری
#سرداردلها #حاج_قاسم_سلیمانی #داستان
🌿🌸✨✨✨✨✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/2272264265C1c4d98eccf
✨﷽✨
💢 داستان کوتاه پند آموز
✍مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود: «حداکثر ارتفاع سه متر»ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده میشود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف میکند.
💭پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت میشوند. پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدهاند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره.
💭اما هیچ کدام چارهساز نبود تا اینکه پسربچهای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من میدانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر میگوید: «برو بالا پیش بچهها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل میگوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتون باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی میآورد.»
💭مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راهحل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟»
💭پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است.
✨حدیثی از معصوم ✨
🌹امام کاظم(علیه السلام)مےفرمایند:
زراعت درزمین هموار می روید، نه برسنگ سخت!
و چنین است که حکمت در دلهای متواضع جای می گیرد نه در دل های متکبر. خداوند متعال ،تواضع را وسیله عقل، و تکبر را وسیله جهل قرار داده است.
📚تحف العقول،ص۳۹۶
{🌻🍃}
-----------🍂🍀🍃🍀🍃🍂-----------
📮 #داستان #سخنرانی #تلنگر
°🌱<🌸🌹°
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎨 #قصه #داستان👆👆
🦋 📜 داستان #ضرب_المثل
« زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد» چيه⁉️🤔🤔
هدیه به کودکان عزیز شما
#داستان
#میلاد_پیامبر_رحمت
✨قصهی دریا 💦در مورد پیامبر مهربان_1☀️
من دریا 🌊 هستم. شنیده بودم که کودکی نورانی متولد شده است. نام مادرش #آمنه و نام پدرش #عبدالله است. اما قبل از تولد، عبدالله از دنیا رفته بود.
مادر و پدر بزرگش، نام او را به امر خداوند ✨محمد✨ گذاشتند.
قبل از آن خداوند آمدن ✨محمد (صلیاللهعلیهوآله) را به همهی گذشتگان مژده داده بود. چون او قرار بود که مردم را از تاریکیها و گمراهیها نجات دهد👌
او در کنار پدر بزرگ و مادرش زندگی کرد. وقتی شش سالش شد، مادرش را از دست داد.
کمی بزرگتر که شد، پدربزرگش عبدالمطلب به رحمت خدا رفت.
وقتی عبدالمطلب داشت از دنیا میرفت، دست فرزندش ابوطالب را در دستان محمد (صلیاللهعلیهوآله)☀️ نهاد. به او فرمود: پسرم، من محمدم☀️ را به تو میسپارم.
همیشه در کنار او باش و او را همراهی کن🌺
جناب ابوطالب ☀️که درود خدا بر ایشان باد، هم به حرف پدرش گوش داد. او محمد را به خانهاش برد. به همراه فاطمه بنتاسد همسرش، از ✨محمد به خوبی و مهربانی مراقبت کردند. محمد(صلیاللهعلیهوآله) هم روز به روز بزرگتر میشد. او در کنار عموی مهربانش ابوطالب به سفرهای مختلفی میرفت. مهربانی محمد☀️ توجه همه را به خودش جلب میکرد.
اینها را از خورشید خانم 🌞شنیده بودم. چون او آنقدر عاشق❤️ محمد(صلیاللهعلیهوآله)☀️ بود که تا چشم باز میکرد، نگاهش به محمد
(صلیاللهعلیهوآله)☀️ بود. من هم خیلی دوست داشتم او را ببینم☺️
#ادامه_دارد...
34.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان #قصه
این داستان : این که شوخی نیست
بچه ها باید یاد بگیرن که شوخی کردن خوبه ولی هر شوخی خوب نیست . اونا باید بدونن که شوخی که باعث آزار و اذیت و ناراحتی کسی بشه اصلا خوب نیست . پیامبر صلوات الله علیه وآله وسلم هم از شوخی کردن خوششون می امده ولی از هر شوخی نه ...
لطفا کانال کودکانه رو به دوستانتون هم معرفی کنید
کانال کودکانه رضوی
@koodakane_razavi
#داستان
💎داستان زیبا درباره حجاب:
✍ــــ رسول خدا صلوات الله علیه وآله وسلم از حضرت جبرئیل علیهالسلام سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله.
ــــ (یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) 😂زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. 😢
فرشتگان میخندند و میگویند: 😂
ــــ تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، 😢💔
ــــ ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند.😔
┈•≜⊱⌾༄❥⟿🥀🍃 ●⊰≛