فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داداششهیدم
<دلتنگیپسرشهیدحججی🥺>
بابامحسنبغلمکن(:💔
#شهید_محسن_حججی
#شهیدانه
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
#گامهای_عاشقی 🌱
_گام های عاشقی
پارت 89
دور میز نشسته بودیم و مشغول غذا خوردن شدیم
بابا: آیه تو کسیو میخوای؟
غذا پرید تو گلوم ،امیرم محکم میزد به پشتم که با دست بهش اشاره کردم کافیه
یه لیوان آب خوردم و چیزی نگفتم
بابا: نشنیدی چی گفتم
مامان: احمد آقا ،بزار بعدأ صحبت کنیم
بابا: بعدأ،تو میدونی وقتی پسر حاجی اومده میگه دخترت یکی و میخواست واسه چی گفتین من بیا خواستگاریش ،دلم میخواست زمین دهن باز کنه برم داخل
- بابا جان پسر حاج مصطفی بد متوجه شده
بابا: خوب تو چی گفتی بهش شاید من متوجه بشم
- بابا جان من اصلا نمیخوام ازدواج کنم ،نه با این پسر نه با هیچ کس دیگه ای
بابا: مگه دسته خودته ،آبروی چندین چند ساله مو به خاطر یه حرف احمقانه تو به باد رفت
مامان: احمد آقا ،حالا که طوری نشده ،اومدن خواستگاری جواب منفی شنیدن آسمون که به زمین نیومده
بابا نگاهی به من کرد
بابا: آیه از الان اولین خواستگاری که اومد داخل این خونه مورد تایید من بود باهاش ازدواج میکنی
- اما بابا...
بابا: کافیه دیگه چیزی نمیخوام بشنوم
بغض داشت خفم میکرد،بلند شدمو رفتم سمت اتاقم درو بستمو روی تختم دراز کشیدم و شروع کردم به گریه کردن صدای زنگ گوشیمو شنیدم
نگاه کردم هاشمی بود
اصلا نمیتونستم تو این شرایط باهاش صحبت کنم گوشیمو خاموش کردم و پرت کردم روی میز صبح زود بیدار شدمو دست و صورتمو شستم و لباسامو پوشیدم بدون اینکه سمت آشپز خونه برم از خونه زدم بیرون رفتم سمت دانشگاه
کلاسم نزدیک ظهر شروع میشد ولی به خاطر تدارک مراسم باید زودتر میرفتم تا کارا رو شروع کنیم بعد از مدتی که به دانشگاه رسیدم اول تو محوطه نگاه کردم دیدم ماشین هاشمی نیست متوجه شدم هنوز نیومده رفتم یه گوشه نشستم و مشغول کتاب خوندن شدم...
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
______°🌱•
#گمنام
@banomahtab
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
#گامهای_عاشقی 🌱
_گام های عاشقی
پارت 90
یه دفعه دیدم یکی جلوم ایستاده سرمو بالا کردم دیدم هاشمیه بلند شدم
- سلام
هاشمی: سلام صبح بخیر ،شرمنده دیشب تماس گرفتین جایی بودم نمیتونستم جوابتونو بدم ،وقتی هم که من تماس گرفتم شما جواب ندادین
- تو شرایطی نبودم که بتونم صحبت کنم
هاشمی یه لبخندی زد : من فکر کردم دارین تلافی میکنین
با حرفش لبخندی زدمو گفتم : من یه ایده به ذهنم رسید
هاشمی: خوبه ،اگه میشه بریم دفتر بسیج صحبت کنیم
- باشه
وارد دفتر شدیم هاشمی در و باز گذاشت و رفت پشت میز نشست
منم رفتم روی صندلی روبه روی میزش نشستم
هاشمی : بفرمایید میشنوم
- به نظر من یه گوشه از حیاط و مثل دوره جنگ درست کنیم
دور تا دورو یه سنگر درست کنیم
در کل دلم میخواد طوری باشه که حال و هوای جبهه و جنگ داشته باشه ودعوت نامه هم از طرف شهید واسه کل بچه های دانشگاه درست کنیم
هاشمی: خیلی خوبه ،ولی چون زمان کمه مجبوریم از همین امروز شروع کنیم ،به چند نفر از بچه ها هم میسپرم که بیان کمک
- خیلی خوبه
هاشمی: فقط یه چیزی
- بفرمایید
هاشمی: زحمت دعوت نامه ها با شما
-چشم
هاشمی: خیلی ممنون
از اتاق که بیرون اومدم رفتم سمت اتاق بسیج خودمون پشت سیستم نشستم شروع کردم به نوشتن دعوت نامه...
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
______°🌱•
#گمنام
@banomahtab
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
#گامهای_عاشقی 🌱
_گام های عاشقی
پارت 91
در اتاق باز شد و سارا وارد اتاق شد
سارا: معلوم هست کجایی ،چرا گوشیت خاموشه
- دیشب گوشیم خاموش شد ،یادم رفت روشنش کنم ،حالا مگه چی شده؟
سارا: امیر و نمیشناسی ،وقتی دید صبح تو اتاقت نبودی صد بار شماره تو گرفت ،اگه بدونی چه جوری منو رسوند دانشگاه
- زنگ بزن بهش بگو حالم خوبه
سارا: خودت زنگ بزن ،میدونم زنگ بزنم جوابمو نمیده اینقدر که عصبانیه !
- باشه
یه پرینت از نوشته ام گرفتم به سمتش گرفتم
- بیا ببر به هاشمی نشون بده بپرس این متن خوبه یا نه
سارا: من حوصله ندارم خودت برو
- وااا ،میگم زنگ بزن به امیر میگی نه ،،میگم این نامه رو ببره نشون هاشمی بده میگی نه ،،معلوم هست فازت چیه امروز
سارا: ای خداااا دیونه شدم از دست تو ،بده ببرم
- به سلامت
گوشیمو از کیفم بیرون آوردم و شروع کردم به پیام دادن به امیر
- سلام امیر جان ،شرمندم گوشیم خاموش بود ،دانشگام ،لطفا زنگ نزن فعلا حوصله صحبت کردن ندارم
بعد پیامو براش فرستادم
به ثانیه نکشید که پیام داد
امیر: خدا رو شکر زنده ای ،گفتم حتما رفتی فرار مغزها بشی ،باشه شب صحبت میکنیم ،تلافی امروزم سرت در میارم از پیامش خندم گرفت در اتاق باز شد و سارا وارد اتاق شد
سارا: بفرما ،گفتن خوبه همینو به تعداد بچه ها پرینت بگیرین
نوشته رو ازش گرفتم دیدم زیر نامه نوشته « مثل همیشه عالی »
لبخند زدمو شروع کردم به پرینت گرفتن نامه
کارمون تا نزدیکای ظهر طول کشید
یه دفعه یادمون اومد کلاس شروع شده
نامه ها رو روی میز گذاشتیم و تن تن از پله ها رفتیم بالا
در اتاق و باز کردیم ،نیم ساعت دیر کرده بودیم
هاشمی که نفس زدن هامونو که دید چیزی نگفت و با دست اشاره کرد وارد کلاس بشیم
سارا آروم گفت:آیه شانس آوردیم به خاطر کار هاشمی دیر کردیم وگرنه عمرأ اگه اجازه میداد وارد کلاس بشیم
- یعنی تو اگه حرف نزنی دیگران فکر میکنن لالی؟
سارا: بی ادب شدیااا
لبخندی زدمو چیزی نگفتم....
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
______°🌱•
#گمنام
@banomahtab
دوستان خداروشکر پیدا کردم پارت های میانه را .
بفرمایید . پیش چشمان شما🌱❤
باتوجه به اینکه ماه مبارک رمضان نزدیک هست واینکه در همون لینک هم بنده مشاهده کردم دوستان سوال هایی داشتن در زمینه های دینی ابهامات ومسائلی بود کلا من فکر کردم بهتره یک لینک ناشناس برای پرسش سوال ها قرار بگیره تنها برای سوالات عزیزان .پس عزیزان اگر سوال وابهامی وجود داشت بیان کنید بنده پاسخگو هستم واینکه در هفته دوبار این لینک قرار میگیره ومیتونید سوالات رو بپرسید 😍
زندگی سرشار از بالا وبلندی بوده و هست وخواهد بود😉
گاهی هم ما همه به یک مشکل که برخورد میکنیم اون مشکل رو مانعی میبینیم بر سر راه مون
وخیلیم دیدم که که با یه مشکل سریع شروع به گلایه میکنیم
اما اگه خدا میومد بهت میگفت بابا این مشکل باید به وجود می اومد که تو تلاش کنی که این مشکل تو رو به ادمی تبدیل کنه که بتونی با درس از این مسئله
فرد موفق وبزرگی بشی
دیگه تامل رو جایز نمیدونستی
میخوام یه چیزی بگم سختی امروز مشکل امروز میخواد تورو به شخصی موفق تبدیل کنه واعتقاد من بر اینه که نذارید سختی ومشکل بر شما غلبه کنه
دوست دارم که این تو باشی رفیق بر مشکل وسختی که داری غلبه میکنی
واون مشکل رو راهی ببینی پلی ببینی که زمینه سعادت تو رو فراهم میکنه
همیشه مشکل زمینه ساز رنج نیست گاهی باید صبر ایوب پیشه کنیم
# دلنوشته ای از خادم المهدی 🌷
خب... شبتون پر از یاد خدا یاعلی خدانگهدار 😉😉😉
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#معبودیجزتونیستتوازهرعیبونقصی
#منزهیهمانامنازستمکارانم
انبیا: 87
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️ آیا با این اوضاع اقتصادی میشود بازهم حرف از فرزندآوری زد؟❗️
🔹 انتشار ۴ قسمت از مناظره جنجالی
🔸 قسمت چهارم: پاسخ به شبهات
✅ حجت الاسلام محمدمسلم وافی
#فرزندآوری #نهضت_جمعیتی #وافی
#مناظره
#شبهات
🔸 آدرس کانال نسل ۱۱۰👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3788177457C1c24ab6741
⚠️دعای بسیار کاربردی ....‼️☝️☝️☝️
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
هدایت شده از از لاک جیغ تا خدا
سلام خدمت اعضای محترم!
دوستانی که گفتند برای ماه رمضان چله بردارید و دوست دارن با ما همکاری کنند لطفا در این گروه عضو شوند تا تصمیم بگیریم!
با تشکر☺️🌹
https://eitaa.com/joinchat/1797062832G2b4bef101c
هدایت شده از از لاک جیغ تا خدا
و کسانی هم که میخوان ختم قرآن شرکت کنند در این گروه عضو شوند👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/1798176944Ga580c43a85
هدایت شده از از لاک جیغ تا خدا
اگر تعداد به حد نساب رسید چله و ختم قران رو شروع خواهیم کرد😊
••🍊🍀••
#تلنگرانہ
-میگفت
قرارنیستتودنیاسختـےنکشیم..
قرارهیادبگیریمڪه
چجوریباسختےهامونڪناربیایم!
چجوریرشدکنیم..
اینجابھشتنیست!
بهشتاونوره،حالااینڪهتو
تویایندنیاباهمهسختےهاشبھشترو
بچشـے..؛
بستهبهنگاھِخودته:)!😇
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
💚••
#مقـٰاممعظمرهبری
درشبڪههایاجتماعی،فقطبهفڪرخوش
گذرانینباشید..!!
شماافسرانجنگنرمهستید:
وعرصهجنگنرمبصیرتیعمارگونهومقاومتی
مالکاشتروارمیطلبد!!
ــــــــــــــــــــ•••••ــــــــــــــــــــ
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
دوستان بنده پاسخگو سوالات هستم هرشب تا لینک هم قرار بدم تنها برای سوالات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔💔
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫هـشــدار براۍ چادریها‼️•••
مصداقبارز خسرالدنیاوالاخره هستے!😑💔
#پیشنهاد_دانلود
#نشر_دهید
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
✍استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت..
ول کن!
روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند...
فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه!
یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم...
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━