eitaa logo
از لاک جیغ تا خدا
2.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.1هزار ویدیو
52 فایل
﷽ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ ️ ارتباط با ما👇 @R_Nurzade لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــــــــــ🖤☁️ـــــــــــــ -ضمیر ناخودآگاهِ کسی که نفرت داره به کسی، نمیتونه تشخیص بده که این محصولاتِ مسموم کننده، متعلق به فرد دیگری هست و باید به سمت اون صادر بشه ! بلکه ضمیر ناخودآگاه، اون آتش رو ابتدا خودش جذب می‌کنه ! -اول خودِ شما با آثار مخرب نفرین یا نفرت روبرو خواهید شد پس بهتره به جای اینکه بگیم دیگران رو ببخش، بگیم خودت رو ببخش ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
بگیر!🔔🔔 امروز من، ماحصل تصمیم‌های من است!💯 شخصیت من، حاصل تصمیم‌های ‍‍ من است!✅ همین تصمیم بگیر!🤺🤺 همین الآن تصمیم بگیر که چگونه تصمیم بگیری!✔️ همین الآن برای فردایی که می‌خواهی، تصمیم بگیر!🌴🌴 از سنخ 🦋 قلم و کاغذ بردار و تصمیمات امروز را بنویس و همین امروز انجام بده📝 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
هیچ حالی بدی ماندگار نیست!🌱
💛☀️🌙 -گاهی از خود بپرسید که اگر خود را ملاقات می‌کردید، آیا از خودتان خوش‌تان می‌آمد؟! صادقانه به این سوال جواب دهید، خواهید فهمید که نیاز به چه تغییراتی دارید ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
امام حسین علیه السلام به ما یاد داد غم ها بزرگ نیست دلها کوچک است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز اول این کلیپ رو ببینید بعد کارهای روزانتون رو شروع کنید✨ انرژی مضاعف داد به من😍♥️ تقدیم به شما🎁 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
@zekr_media - مجتبی رمضانی_۲۰۲۱_۱۱_۲۸_۲۰_۰۴_۴۰_۰۵۸.mp3
9.46M
دلم گرفته انگاری که اسیر زندونه کربلایی مجتبی رمضانی تنظیم استودیویی نواهنگ فوق‌العاده زیبا👌 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 استاد 🔖 «گفت‌وگوی عاشق و معشوق» 🔸تا حالا به نماز از این زاویه نگاه کرده بودید! ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
رفقا یک خبر خوب بهتون بدم یادتونه کتاب صوتی سه دقیقه در قیامت رو درکانال گذاشتم خیلیی مورد استقبال قرار گرفت خب!. اومدم بهتون بگم انتشارات فرهنگی ابراهیم هادی جدیداً کتابی رو منتشر کرده به اسم~~~» (تقاص)«~~~ که تقریبا در ادامه همون کتاب سه دقیقه در قیامت هست البته با جزئیات بیشتر خیلیییییی خوش مزه است 😋 حتما تهیه کنید بخونید 🌸 _خوب
از لاک جیغ تا خدا
رفقا یک خبر خوب بهتون بدم یادتونه کتاب صوتی سه دقیقه در قیامت رو درکانال گذاشتم خیلیی مورد استقبال
این کتابو بخونی بعید می دونم دیگه بتونی هر پیامی رو نگاه کنی یا برای دیگران بفرستی مطالب آموزنده در مورد فضای مجازی داره نخونی احساس می کنم عقب موندی
از لاک جیغ تا خدا
ادمین نوشت ....... سلااااام خدمت همه بزرگوران چااالش داررریم 😍 خب ! چی هست؟؟ چالش این هفته اینط
🌸چهارمین شرکت کننده چالش🌸 بردار شهید من : شهید محمدرضا دهقان امیری هستند🥀 شهید بسیار مهربان ، مؤمن ، دلسوز ، خوش اخلاق ، خنده رو ، شوخ طبع ، غیرتمند، متبسم و دست و دلباز بودند... خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر داشتند ؛ انقلابی و پیرو ولایت فقیه بودند ، آگاهی و بصیرت نسبت به امور سیاسی جامعه داشتند. بچه هیئتی بودند... علاقه ی خاصی به ائمه و شهدا (مخصوصا شهدای مدافع حرم ) داشتند چیزی که من رو جذب شهید کرد یکی شیطنت های شهید بود و یکی دیگه و البته مهم ترینش این که بود در اوج جوانی ( ۲۰ سالگی ) دل از تمام تعلقات دنیایی خودشون کندند و دل به معشوق واقعی دادند...💔 کتاب های چاپ شده در رابطه با ایشون: ابووصال ، یک روز بعد از حیرانی مستند ملازمان حرم ، شهید محمدرضا دهقان♥️ مستند جوانی بانشاط🌸 در آخر سخنی با بردار شهیدم: برادر جانم✨ خیلی ممنونم که منہ رو سیاه رو قبول کردی و انقدر درحقم محبت کردی... کمکم کن بتونم مثل خودت امام زمانم رو یاری کنم ، قدمی بردارم در راه اسلام... برام دعا کن ، شفاعت من رو هم پیش مادرم حضرت زهرا بکن بلکه من هم مثل عاشق واقعی جون بدم برای معشوقم...💔😭 🌸ارسالی از تمنای وصال🌸 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ای‌که‌گفتی‌"عشق‌"رادرمان‌به‌هجران‌میکند.. کاش‌میگفتی‌که‌"هجران"را‌چه‌درمان‌میکند؟🥀 🌸ارسالی از تمنای وصال🌸 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
helali-and-sibsorkhi-be-range-yas(320).mp3
8.69M
بمیرم ای یاس کبود💔 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
💠اطلاعیه فوری درباره خرید کتاب " تنها گریه کن "، کتاب مورد ستایش رهبری معظم ✅از سایت پاتوق کتاب خبر دادند که تعداد محدودی از این کتاب را با قیمت تخفیفی دارند که می توانید برای خرید آن به لینک https://bookroom.ir/track/6075pm بروید و سفارش دهید 👈اعضای محترم حتما این کتاب عالی پرمعنویت را بخوانید ، زودتر هم سفارش دهید چون قیمت چاپ جدید حدودا 20 هزار تومان گران تر است 👈👈خواهشا این اطلاعیه را پخش کنید تا دیگران از این تخفیف جا نمانند 👉👉 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
- رﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻓﻘﺎ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ🚗 ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺩﺭﻩ ... -ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺑﻐﻞ ﺗﺨﺘﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﺵ ﺗﻮ ﮔﭽﻪ ...🤕 -ﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻖ ﻣﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻩ😶 ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﻣﯿﺮﻩ ,,, -ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻪ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﻩ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﻩ؟!🤔 -ﮔﻔﺖ ﻭﺍﻻ ﻣﺎ ﺷﺐ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﻮﺗﻮﺭﺵ 🏍ﭼﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺷﺖ ... -ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﺎ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺗﻮ ﺩﺭﻩ ﺍﯾﻨﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺎ !!!😐😜😂 😌 -شاگردی که شیفته ی استادش بود تصمیم گرفت تمام حرکات و سکنات استادش را زیر نظر بگیرد. فکر می کرد اگر کارهای او را بکند فرزانگی او را هم به دست خواهد آورد. - استاد فقط لباس سفید می پوشید شاگرد هم فقط لباس سفید پوشید، - استاد گیاهخوار بود ، شاگرد هم خوردن گوشت را کنار گذاشت و فقط گیاه خورد. -استاد روی بستری از کاه خوابید. شاگرد هم روی بسترے از ڪاه خوابید - مدتی گذشت. استادمتوجھ تغییر ظاهر شاگرد شد.پرسید چہ می ڪنی؟ -شاگرد گفت: دارم مراحل تشرف را می گذرانم!! - سفیدی لباسم نشانه ی سادگی و جستجو است. - گیاهخواری جسمم را پاک می کند. -ریاضت و روی ڪاه خوابیدنم موجب می شود که فقط به روحانیت فکر کنم. -استاد خندید و او را به دشتی برد که اسبی از آن جا می گذشت. استاد اشارھ به اسب ڪرد و گفت: -آن حیوان را آنجا می بینی؟ او هم با موی سفید، فقط گیاه می خورد و در اسطبلی روی کاه می خوابد!!. -فکرمی کنی قدیس است یا روزی استادی واقعی خواهد شد؟!!!!!!!!!! - بعد گفت: «تمام این مدت فقط به بیرون و ظاهر من نگاه کرده ای در حالی که این کمترین اهمیت را دارد!!!! -نه هر چه به صورت زیباست به سیرت نڪوست... ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیزان که هنوز تردید دارید در مورد چادر یا مانتو این را تا آخر بیبینید😭 ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
رفقا یه سوال فنی به نظر شما یک خانم باسواد ،متشخص و خانه دار باشه بهتره ؟؟؟یا نباشه؟؟ لطفاً همه با دلیل پاسخ بدهید با بله وخیر جواب ندهید توضیح بدهید
از لاک جیغ تا خدا
🌛ادامه خواب..... دو نفر از آنان جواب دادند: - این دختر کوچک که پنج ساله است. و امروز به طور ناگهانی
بسمه تعالی ✍️ رویای صادقه زلزله. یکبار در شهرستان چالدران زلزله سختی آمد، که منشاء اصلی آن در کشور ترکیه بود. ما آن روز خیلی استغفار کردیم. زلزله نزدیک به ساعت هشت صبح، اِتّفاق افتاد. و ما ناگهان از خواب پریدیم، و حدود چهل ثانیه زمین به سرعت ما را، چون کودکی در گهواره تکان داد. بعد از اینکه زمین آرام گرفت. در حالی که عاجزانه در بستر خود نشسته بودیم، به قدرت خدای متعال پی بردیم. و فهمیدیم چقدر ضعیف هستیم. من خوابی دیده بودم که نشان کرونا بود. و دروغ نمی‌گویم. از آن‌جا متوجّه شدم که در خواب مرد میانسالی به دست چند آدم تروریست در روستای قُطور به قتل رسید. و کسی محکم فریاد زد، تاوان این خون موجب بلای زلزله خواهد شد. من خانه بزرگی داشتم، که زن آن مرد مهمان من بود. و من خیلی از مرگ آن فرد ناراحت شدم. در روستایی که نزدیک شهر خوی بود، زلزله سختی آمد و حدود صد نفر از دنیا رفتند. من قتل همان مرد را، به دست افراد تروریست که از ترکیه آمده بودند، و در قطور چند نفر را کشته بودند، دیدم. پس خواب واقعیّت بود. زلزله در کشور ترکیه و قطور اِتِّفاق افتاده بود. رویای صادقه دو روز قبل از این حوادث بود. و دو روز بعد در چند شهر آلوده به گناهان بزرگ، زلزله‌های سختی آمد‌. ✍️ راوی. ن. ق قسمت_دهم ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
یا نُورُ یا بُرهان نوربخش در میان نور. در آذرماه سال نود و هفت، مُعَلِّمِ عزیز و مهربانم، خانم نور بخش در بستر بیماری از سرطان کبد رنج می‌برد. و من بی‌خبر از همه جا به دنبال شماره تماس او بودم. خواهرم با وجود اصرار زیادم، حاضر نشد شماره را از همکلاسی‌های خودش بپرسد. و فقط تلفنی به من گفت: یکی از معلّمان گفته، خانم نوربخش حال مساعدی ندارد. من از بی‌خیالی او خیلی ناراحت شدم. خانم نور بخش خیلی مذهبی بودند، و بسیار درکم می‌کردند. قبل از اینکه بیماری ایشان عود کند، سه بار با ایشان، از طریق گوشی موبایل صحبت کرده بودم. دوبار در ماه مهر، زمانی که در حوزه علمیّه به صورت مهمان درس می‌خواندم، و بار سوّم در آبان ماه. آبان سال نود و نه آخرین تماس ما بود. و بعد از آن به خاطر تعمیر کردن گوشی شماره مهم ایشان از حافظه گوشی، پاک شده بود. ☀️ رویای صادقه خواب ابدی☀️ دوماه نگران ایشان بودم، و خواهرانم چنان خونسرد می‌گفتند، حال بدی دارد، و سرطان دارد؛ که دلم می‌خواست، کسی با پشت دست به دهانشان بکوبد. و آنان متوجّه خونسردی خود باشند. خانم نوربخش بهترین معلّم بود، و آن‌ها لایق دوست داشتن او نبودند. در بهمن ماه سال نود و نه، تنها یک روز به فوت ایشان مانده بود، که من در اتاق خوابگاه به سمت راست خوابیده بودم. ناگهان در رویا زنی را با چهره نگران و اندوهگین دیدم. سلام کردم، و حالش را پرسیدم. - سلام، خانم نوربخش حالتون خوبه، کجا دارید می‌روید؟؟. با صدای گرفته و آرامی گفت: - اومدم بگم حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها را صدا کنی. صداش کن. - خانم بگید کجا می‌خواهید برید آخه؟؟ خانم نرو
- خانم نوربخش، اونجا کجاست؟. نرو. 🕯ادامه رویای خیس من..... - بهت گفتم خانم فاطمه زهرا سلام الله‌علیها را، صدا کن. زودباش صداش کن. با غصه پرسیدم: - کجا میری؟؟ کجا؟. اونجا کجاست؟. با دست به نقطه‌ای اشاره کرد، در حالی که چادر سیاهش که نشان حیای او بود، روی سرش ابهت خاصی داشت. خدایا من در خواب نگران شدم. فهمیدم حالش وخیم شده. در آن لحظاتی که من این رویا را دیدم، فرشته من درد می‌کشیده است. من بلند بلند خانم دو عالم را صدا زدم. او با چشمانی غم‌آلود، چند لحظه‌ای به صورتم نگریست. بعد از سه بار صدا کردن بانوی دو عالم علیه‌السّلام، آثار رضایت در چهره‌اش نمایان شد. بعد به آرامی صورتش را برگرداند، و به سمت جلو حرکت کرد. لحظاتی بعد از جلوی چشمانم، ناپدید شد. در ساعت پنج نیمه شب، در زمستانی پر از برف، من سراسیمه از جا بلند شدم. و برای شِفای او دعا کردم. غافل از اینکه او برای همیشه این دنیا، و رنج‌های آن را ترک کرده است. برای شادی روح درد کشیده او، لطفاً فاتحه و صلواتی قرائت کنید. ✍️ به قلم. شاگرد، خانم سکینه بنت علی. ⭐ ن. ق قسمت _یازدهم ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
بسمه تعالی ♦️📝 ماه هفتم شیعیان ♦️ اشک‌های آسمان ✍️ انس زیاد با خدای متعال و اهل بیت علیهم‌السّلام باعث شد، هر سال چند بار رویاهای زیبایی ببینم. یکبار در رویا دیدم در کاظمین هستم، و لباس بانوان عرب را به تن کردم. به دنبال کسی هراسان کوچه‌ها را طی کردم، و بالاخره به محلی رسیدم، که خیمه سفیدی برپا کرده بودند‌. با نگرانی کنار خیمه رفتم، و دیدم شهیدی که پیراهن سفیدی بر تن دارد، خوابیده است. کنار شهید، مردی با صورت بسیار زشتی نشسته بود‌. و با هر نفس، از دهانش بوی بسیار بد و غیر قابل تحمّلی، بیرون می‌زد. شهید متوسط القامه و چهره بسیار زیبایی داشتند، نور صورت ایشان باعث شد، خیلی دلم آتش بگیرد‌. و در همان مکان فهمیدم ایشان امام موسی کاظم علیه‌السّلام هستند. و بر اثر خوردن چند عدد خرمای سمّی، مسموم شده، و شهید شدند‌. با ناراحتی پرده خیمه را بالای سقفش دادم، و بعد چند قدم از آنجا فاصله گرفتم، و با داد و فریاد و گریه مردم را صدا زدم. چند مرد و زن سبز پوش و سیاه پوش، بر سر و سینه زنان برای تشیع پیکر پاک ایشان آمدند‌. و آن مرد بدجنس از خیمه خارج شد. چند سالی طول کشید، تا معنای رویای خود را با خواندن روایات مربوطه فهمیدم. روایات: 👈 همان مردی که در خواب دیدم،.... ( معلوم شد که خدمتکار و پاچه خوار، هارون الرشید معلون بوده، و برای اینکه قضیه مسموم شدن ایشان به دست هارون، بر مردم فاش نشود. تصمیم داشته با دستان ناپاک خودش امام مظلوم و شهید را غسل دهد‌. ولی این آرزو در دل سنگش ماند، چون دستهایش با نیروی غیبی بالا نگه داشته شد. و هر چه از ظرف آب، از بالا آب
آب می‌ریخته، هیچ قطره‌ای به بدن مطهّر نرسیده است. بلکه با چند متر فاصله از بدن مبارک، در قسمتهای دیگر زمین جاری شده، و بعد از چند لحظه، به داخل زمین فرو می‌رفته است. و آن مرد نادان و ظالم فکر می‌کرد، خودش امام علیه‌السّلام را غسل داده است. ولی اینطور نبود، و امام رضا علیه‌السّلام که نوجوانی رشید و زیبا بودند، به وسیله طی الارض از مدینه به بغداد آمده و پیکر پاک ایشان را غسل دادند. و همراه مردم بغداد تشیع کرده، و به خاک سپرده بودند. این رویای هفده سالگی من در مورد شهادت ایشان بود، و من فهمیدم تا چه حد در زندان بلا شکنجه شده و با غل و زنجیر در سیاه چال‌ها، تا سال‌های زیادی زندگی کردند. 😭 قسمت آخر پایان ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═ @banomahtab ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از لاک جیغ تا خدا
آب می‌ریخته، هیچ قطره‌ای به بدن مطهّر نرسیده است. بلکه با چند متر فاصله از بدن مبارک، در قسمتهای دی
بزرگوران اگر امشب طولانی شد ببخشید فقط راویی این داستان خیلیی دوست داره مشرف بشه امام رضا علیه السلام اول همه باهم برای ایشون دعا کنیم ان شاءالله بزودی دعوت بشوند همه براش یک صلوات بفرستید اگر کسی خواست هزینه کمک سفر به مشهد این بزرگوار رو تقبل کنه حتما اطلاع بدهد اجرکم عندالله🌸🍃