eitaa logo
" بانو محله رویان"
419 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
35 فایل
💫﷽💫 باسلام ما یه کانال محله محور به نام بانومحله رویان برای مردم عزیز راه اندازی کردیم تا صدای مردم را به مسئولین برسونیم. این کانال یک کانال مردمی ست که کلی مطالب جور واجور داره لطفا نظرات، پیشنهادات ،اخبار و نیازمندی ها و....را برای ما بفرستید.
مشاهده در ایتا
دانلود
✏️ روزی حکیمی به شاگردانش گفت: «فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان می‌آید پیاز قرار دهید.»روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: «هر جا که می‌روید این کیسه را با خود حمل کنید.» شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که: «پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می‌کند.» حکیم پاسخ زیبایی داد: «این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید. این کینه، قلب و دل شما را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد
✏️ روستايی بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بی سوادی در آن سكونت داشتند. مردی شياد از ساده لوحی آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعی حكومت می كرد. بر حسب اتفاق گذر يك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاری های شياد شد و او را نصيحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می كند. اما مرد شياد نپذيرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شياد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از كلی مشاجره بين معلم و شياد قرار بر اين شد كه فردا در ميدان روستا معلم و مرد شياد مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك باسواد و كداميك بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در ميدان ده گرد آمده بودند تا ببينند آخر كار، چه می شود. شياد به معلم گفت: بنويس «مار» معلم نوشت: مار نوبت شياد كه رسيد شكل مار را روی خاك كشيد. و به مردم گفت: شما خود قضاوت كنيد كداميك از اينها مار است؟ مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا مي توانستند او را كتك زدند و از روستا بيرون راندند.
💌 میگه یکی میره پیش یه آیت اللهی میگه میخوام امام زمان رو ببینم، چیکار کنم؟ آیت اللّه بهش میگه چله بگیر و بهش یاد میده چه ذکرایی بگه اون فرد میره چله میگیره شبا بیدار میشه نماز شب میخونه ذکرهاشو میگه میخوابه چله ش تموم میشه امام زمان رو نمیبینه میشه شب چهل یکم باز نمی‌بینه میشه شب چهل هفتم نمی‌بینیه شب پنجاهم باز نمی‌بینه میاد پیش همون آیت الله میگه حاج آقا ذکری که گفتین نگرفت من چله گرفتم ولی امام زمان رو ندیدم آیت الله میگه امشب آب نخور و بخواب.. اون شخص هم میگه باشه و شب آب نمیخوره و میخوابه فرداش میره پیش حاج آقا ـ میگه بازم نشد من امام زمان رو ندیدم حاج آقا میگه پس دیشب خواب چی دیدی؟ میگه فقط آب 🤭 حاج آقا میگه اگه یه شب با فکر امام زمان میخوابیدی خوابشو میدیدی چله هم نیاز نبود🤦🏻‍♀ ☘🍀☘ @banoo_mahaleh
✨ از بزرگی پرسیدند فلسفه حرام بودن نگاه به چیست؟ گفت : 👀 میبینی،میخواهی،به وصالش نمیرسی،دچار افسردگی میشوی! 👀 میبینی،شیفته میشوی،عیب هارا نمیبینی،ازدواج میکنی،طلاق میدهی! 👀 میبینی ،دائم به او فکر میکنی،از یاد خــدا غافل میشوی،از عبادت لذت نمیبری! 👀 میبینی،باهمسرت مقایسه میکنی،ناراحت میشوی،بداخلاقی میکنی! 👀 میبینی،لذت میبری،به این لذت عادت میکنی، چشم چران میشوی،درنظر دیگران خوار میگردی! 👀 میبینی،لذت میبری،حب خدا دردلت کم میشود،ایمانت ضعیف میشود! 👀 میبینی،عاشق میشوی،از راه حلال نمیرسی،دچار گناه میشوی! @banoo_mahaleh
✍ حکایت دنیای پَست 🔹قطره عسلی بر زمین افتاد. مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه عسل برایش اعجاب‌انگیز بود، پس برگشت و جرعه‌ای دیگر نوشید. 🔸باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی‌کند و مزه واقعی را نمی‌دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد. 🔹مورچه در عسل غوطه‌ور شد و لذت می‌برد، اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود. پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت. در این حال ماند تا آنکه مُرد. 🔸دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ! پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می‌یابد و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می‌شود. 🔹این است حکایت دنیای ما. 🔸چه زیبا مولای متقیان این دنیا را ناچیزتر از آب بینی بز و استخوان خوک در دست جذامی نام نهاد. _ _ _ _ _➰🌨☃️🌨➰_ _ _ _ _ کانال بانو محله🧕: 🌐https://eitaa.com/banoo_mahaleh/3471310851C6309f6d13d ارتباط با ما📲: 🆔️@n1159n