eitaa logo
" بانو محله رویان"
389 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
32 فایل
💫﷽💫 اینجا روزمرگی بانوی محله وازجنس همون مجله های قدیمه با همون حس وحال خوب و ساده از هنر،آشپزی،فرهنگ،روتین ،مسائل تربیتی،اجتماع صحبت میشه 📌اگر نظرتون روبیان کنید خوشحال میشم. 🍃ادمین @n1159n
مشاهده در ایتا
دانلود
♡ وقتی می‌خوام حرف بزنم؛ - تو اول از همه، هوا رو می‌بری توی ریه‌هام، و بعد خیلی آروم و کنترل‎شده هدایتش می‎کنی به سمت تارهای صوتیم. - حالا با عبور ملایمِ هوا، اون تارها رو به ارتعاش درمیاری، و اینجوریه که صدای منو می‌سازی! - ولی این صدا هنوز واضح و خوش‌آهنگ نیست، برای همین با کوتاه و بلند کردن تارهای صوتیم، در لحظه حنجره‌م رو برام کوک می‌کنی؛ اینجوری هر تُن و لحنی که لازم دارم رو برام تولید می‌کنی. - هم‌زمان با کوک کردنِ حنجره‌م، امواج صدای منو از بینی و دهانم عبور میدی تا با حرکات زبان و لب‌هام، بتونم کلمات رو ادا کنم؛ واضح و شنیدنی! - به صدای خودم گوش می‌دم و به این فکر می‌کنم که تو، داخل حنجرۀ من یه دستگاهِ موسیقیِ تمام‌عیار ساختی؛ اون هم تنها با دوتا تار ماهیچه‌ای. 💞 ممنونم ازت خدا🙏
🙏 🖐 به انگشتام نگاه می‌کنم، و به این فکر می‌کنم که اگه ناخن نداشتم چطوری می‌تونستم چیزهای ریز رو بردارم یا گرهی رو باز کنم.. - بدون ناخن حتی برای خاروندن بدنم هم درمونده می‌شدم.. - سرانگشتام برای انجام دادن کارهای مختلف به تکیه‌گاه نیاز دارن و تو پشتشون ناخن‌ها رو گذاشتی... - وقتی مشغول کاری هستم با همین ناخن‌ها از بافت نرم انگشتام محافظت کنی.. - تو اون‌ها رو بدون حس خلق کردی تا هم بتونم کارهای سخت‌تر رو بدون احساس درد انجام بدم و هم اینکه وقتی اون‌ها بزرگ میشن بتونم به‌راحتی کوتاهشون کنم.. ✨راستی اگه ناخن‌هام حس داشتن باید چی‌کار می‌کردم؟! ممنونم ازت خدا...🙏
🙏 🤕 وقتی که زخمی می‌شم ؛ - رگ‌های خونیِ اطراف زخمم رو باریک می‌کنی تا خون کمتری از دست بدم. - پلاکت‌ها رو کنار هم میچسبونی تا لخته بشن، شکاف رگ‌ها رو ببندن و خونریزی رو متوقف کنن. - حالا رگ‌ها رو بازتر می‌کنی تا خون تازه به همراه مواد مغذی به جای آسیب‌دیده برسن. - التهابِ محل زخم نشونۀ اینه که سربازهای ایمنی بدنم یعنی گلبول‌های سفید دارن با سلول‌های مرده، باکتری‌ها و عوامل بیماری‌زا مبارزه می‌کنن؛ تو اون‌ها رو مأمور پاک‌سازیِ بافت آسیب‌دیده می‌کنی. - حالا زمان بازسازیه و تو سلول‌های پوست و بافت‌های زیرش رو، بدون اینکه دردی احساس کنم، تکثیر می‌کنی؛ و اندازۀ زخم روزبه‌روز کوچیک و کوچیک‌تر می‌شه. همۀ این‌ها را بدون اینکه ذره‌ای به اون‌ها آگاه باشم یا اراده‌م در اون‌ها نقشی داشته باشه انجام می‌دی تا از من مراقبت کنی. ممنونم ازت خدا... 🙏