#خاله_زنکی
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.
روزی از روزها، زنانی که خدای متعال مهر و عطوفت مادری را درونشان به ودیعه گذاشته بود، بابت طی کردن روزهای سخت و گاها تکراری، برای کنار هم بودن حرفهایی داشتند، حرفهایی که گاهی به رفع مشکل همسایه و بازکردن گره بخت جوانان یا به اشتراک گذاشتن تجارب خانه داری وهمسرداری منجر می شد، همین کنار هم بودن ها، گاهی زنان را از خیلی مسائل نابهنجار دیگر دور می کرد، تفریحات ناسالم و حرامی چون دلربایی از نامحرم، در چنین جمع هایی زشت تر جلوه می کرد و اساسا، روضه و ذکر و دعا و نذر هم رونق بخش خیلی از این جمع ها بود.
در این جمع ها شاید گهگاه آسیب هایی از جنس رد و بدل نظرات شخصی هم وجود داشت، اما گستره فواید آن به شدت ارزشمند بود.
کم کم سبک زندگی مجازی و آپارتمانی، فضایی رقم زد که زنان، در تنهایی بیش از پیش فرو رفتند و بهانه هایی مثل تحصیل و فشار اقتصادی، به کاهش این تخلیه احساسات زنانه دامن زد.
زنان در هجمه ای از سبک زندگی غربی بعلاوه تنهایی، از تجارب نسلهای قبلتر خود در همسرداری و خانه داری و بچه داری محروم تر شدند و کم کم غلبه مردسالاری سرمایه سالارانه و تامین نهایی لذات مردانه، ذائقه زنان جامعه را به سمت خودآرایی و خودنمایی های مدرن سوق داد، جامعه شاید به نوعی از حرفهای خاله زنکی فاصله گرفت اما به شدت با مردانی مواجه شد، که در اختلاط نقش ها و کمبود عواطف زنانه در بسترهای خانه و جامعه، دچار نوعی تامین زنانگی و به بیانی حرفهای #عمو_مردکی شده بودند.
هنر مدرنیته، جابه جایی نقش های جنسیتی و به هم ریختن زیربنای اخلاقی جامعه است ولو با تمسخر نیازهای انسانی زنان و مردان.
🦋 به #بانوی_آب بپیوندید:
https://eitaa.com/banooyeab