eitaa logo
بانوی آب
5.6هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
165 فایل
به آینده امیدواریم! 🦋 آینده بهشتی، در گرو مجاهدت شبانه روزی است مادرانه این جهاد را زیبا کنیم؛ مادرها انسان سازند... @bdayyani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نهضت مرکزی
29.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هشتمین نشست از سلسله نشست های استانی"افق روح الله" در اراک 🔹با موضوع سنت های الهی در انقلاب اسلامی با حضور خانم دکتر طالبی 📌اراک، مرکز رسانه ماهور 🗓 ۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ 🔸روابط عمومی و رسانه اداره کل تبلیغات اسلامی استان مرکزی 🇮🇷 ✨🌼✨ ــــــــــــــــ‌‌‌‌ــــــــ ایتا | ویراستی | آپارات | اینستاگرام ╭┅───────────┅╮ 💠 @nehzat_markazi ╰┅───────────┅╯
🔻ملاک خیانت !! ✍ای مردم من با این لباسی که برتن دارم و مرکبی که سوار آن هستم وارد شهر شما شدم، پس اگر من از شهر شما خارج شدم در حالی که چیز دیگری غیر از آنها داشتم، بدانید به شما خیانت کردم! 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
| 🔴روایت حضور زنان در انتخابات 🎙گفتگو زنده با موضوع الگو نمایی زنان در انتخابات با محوریت کتاب مادران میدان جمهوری ⏰زمان:۲۱ بهمن ماه راس ساعت ۱۰صبح برای مشاهده لایو اینجا کلیک کنید 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
056_14021115_shabzendedar_beihFozoli.mp3
10.58M
🔸بیانات مهم حضرت آیت الله شب زنده دار "دام ظله" در آغاز درس خارج فقه در مسجد اعظم۱۴۰۲/۱۱/۱۶، پیرامون دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی و انتخابات. 🔹فضلایی که توان روشنگری دارند از جهاد تبیین و روشنگری دریغ نکنند. 🔹در مقام تبیین دو راه داریم یا به صورت تفصیلی و یا اجمالی ورود کنیم. 🔹خیلی از اشکالات یا وارد نیست و یا جواب دارند و برخی هم که جواب ندارند را بپذیریم. 🔹تا اسلامی شدن همه امور، خیلی زمان نیاز است. 🔹شرکت جوانان در مناسک مذهبی مثل اعتکاف افزایش یافته است. 🔹اگر پای کار انقلاب باشیم، نصرت الهی حتمی است. 🔹داستان ختم چله زیارت عاشورا مرحوم حضرت آیت الله شیخ مرتضی حائری با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲بهمن۱۳۵۷ 🔹در کنار انجام وظایف،از دعا و توسل و زیارت برای امور کشور و دفع فتنه دشمنان و رفع کج فهمی ها و تعالی و رشد خودمان غفلت نکنیم.
"هوالمستعان" امام برای بعضی ظهور کرده دانه انار را در دهان محمد مهدی فشار می دهم، قرمزی اش روی شال کرم رنگم می پاشد. یاد شتک خون مادران بر صورت طفلان بی گناه فلسطین می افتم. شیرینی هندوانه در کامم تلخ است. آش داغ ترخینه در دهانم ماسیده است. باید بغض حبس شده در گلویم را چاره ای کنم تا سهم عزیزانم از یلدا را به جانشان دلنشین کنم. به بهانه شیر دادن چند دقیقه ای طبقه بالای خانه برادرم خلوت می کنم. لامپ اتاق را خاموش می گذارم. غصه ام را با امام زمان شریک می شوم. نذر می کنم حضرت این چند صباح متعفن دنیا را بر ما ببخشد، من سفره یلدا در مسجد الاقصی پهن کنم. برایشان انار گل کنم. هندوانه قاچ کنم. لبخندی به شیرینی لبو بر لب هایشان بنشانم. درد غزه را در اتاق بالا می تکانم از پله ها پایین می روم. محمد مهدی را به پسرهای خواهرم می سپارم، با روی گشاده به آشپزخانه می روم. تصویر نگاه پر امید بچه های فلسطینی در خیالم پرسه می زند. "آن لبخند های شیرین بر ویرانه های زندگی از کجا آمده است؟" معادلاتم به هم ریخته است. ظرف های تلنبار شده شام را در یک سینک ظرفشویی می گذارم. راه دستم باز می شود. من اسکاج می کشم خواهرم می شوید. زن داداش لا به لای افکارم راه به راه می گوید بیایید بشینید. کم کم فکرم مثل آشپزخانه آرام می گیرد. "آن ها منتظر منجی نیستند تا زندگی شان را سر و سامان دهد. آن ها خود، کار و بار امام را بر دوش می گیرند و برکت این مبارزه شیرینی رضایت را به جانشان می نشاند." چادر کرم رنگم را از روی کابینت بر می دارم سر می کنم. روی مبل سفید راحتی کنار مادرم می نشینم. حرف بین خانم ها و آقایان گل انداخته است. گوشه بحث ازدواج و فرزندآوری را می گیرم. از شیرینی های پسرم می گویم. هنوز تعریف هایم تمام نشده که می بینم محمد مهدی دارد ظرف های مسی و بلورهای تزئینی سبز روی میز را روی پارکت پذیرایی قل می دهد. نگرانم وسایل نوعروس را خراب کند. هی روی مبل می نشانمش میوه در دهانش می چپانم، هی به جای قبلی در می رود. یلدا تمام می شود. به خانه بر می گردیم. محمد مهدی را آرام روی تخت چوبی زیر پنجره می گذارم. همسرم سرش را روی بالشت نگذاشته خوابش سنگین می شود. اتاق از سکوت لبریز است. خستگی در تنم ولو می شود. اما خواب به حوالی چشم هایم نمی آید. زور شوفاژ به سرمایی که از پنجره های پذیرایی و دو تا اتاق می آید نمی رسد. پاهایم را زیر پتو می برم. "نمی دانم دعا کنم بر زمین یخ خیابان های فلسطین باران نبارد یا ببارد تا آبی بر لب های خشکشان بچکد." محمد مهدی غلتی می زند، پایش را زیر پتو می گذارم. "آیا مادری هست که بچه های سرمازده را در آغوشش گرم کند؟" انگشت گرم محمد مهدی را می بوسم. دوباره امید چشم هایشان جلوی نظرم می آید. فلسطین با دست های خالی و سنگی بی جان، غبار ظلم را در دنیا کنار زده است. خونشان چنان در جهان جوشیده که رویای نیل تا فرات، کابوس اسرائیل شده است. این همه از کجا آمده؟ حتم دارم امام زمان در قلبشان ظهور کرده است. آن ها واژه مضطر را زندگی کرده اند. از همه چیز و همه کس بریده اند و فقط به امام زمان امید بسته اند. مگر می شود امام، منتظر را دست خالی رها کند؟ ساعت به اذان صبح نزدیک می شود. وضو می گیرم. صورتم را که مسح می کنم، چهره خونین و کبود زن های غزه را جای خود در آینه می بینم. پای سجاده می نشیم. چادر نماز را دور انگشتم می پیچم. بغضم اشک می شود. شاید فلسفه نرسیدن های ما به اجابت همین باشد، نه مضطر شده ایم، نه تنها پناهمان امام شده است. آن قدر امید های قلابی در دلمان کاشته ایم که مثل خانه عنکبوت بی بن و ریشه شده ایم. ما اندر خم انتظاری بی ایمان و یقینیم. ظهور، همان که ما بعیدش می دانیم آن ها قریبش می دانند. به نصر من الله و فتح قریب ایمانی قلبی دارند. صدای موذن قلبم را به مسجد می کشاند. سوییچ را بر می دارم می روم. دلم پر می کشد برای نماز جماعت مسجدالاقصی. بعد از نماز دعای عهد را می خوانم. تشنه بیعتی هستم از جنس وفاداری آزادگان جهان. بیعتی که با مال و جان و خون پایش را امضا کنم. عهد می بندم دیگر دنبال نتیجه پر زرق و برق از فعالیت هایم نباشم. من سستی نکنم و خدا از من کمم را زیاد بپذیرد. به خانه بر می گردم. قرآن خاک گرفته را از کشوی میز تلویزیونی در می آورم. از امروز به نیت ظهور منجی عالم هر صبح را با قرائت و معنی قرآن شروع می کنم. لامپ راهرو را خاموش می کنم. چشم هایم را می بندم به امید طلوع ظهورش در غروب این جمعه. 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
| 🗳 آبروی جمهوری اسلامی 💢آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوق‌های رأی و تـأثیر یکـایک مـردم در انتخاب مدیران کشور است. انتخابات مظهر اراده‌ی ملی است، نماد مردم‌سالاری اسلامی است. ■بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۹۲/٠۱/٠۱ 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
اموربانوان اداره کل تبلیغات اسلامی استان قم برگزار می‌کند: ♦️نقش بانوان در تبیین گری انتخابات ✅ویژه خواهران 🔻با حضور استاد بابایی مسئول قرارگاه جهاد تبیین 📆زمان: دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۹ تا ۱۲ 🏢مکان: جمهوری، نبش کوی ۶،اداره کل تبلیغات اسلامی استان قم، سالن کوثر جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با شماره +982532906646 تماس بگیرید. @SzmnTbliqat_Banovan
| 💢مولفه اصلی الگوی سوم نه زن شرقی است نه زن غربی! 🔻مؤلفه اصلی این الگو؛ نه زن شرقی است نه زن غربی بلکه زن تراز اسلامی است. البته منظور ما این نیست که تمام رفتار زن شرقی یا غربی را قبول نداریم. ما دچار مغالطه قدیم و جدید نمی شویم، دچار مغالطه زمان مکان و مرز نمی شویم. نمی گوییم هر آنچه در این خطه رخ دهد غلط است یا هر آنچه در این خطه رخ دهد درست است. بحث، بحث ویژگی هایی است که به عنوان زن شرقی مطرح و پررنگ می شود و ما بر آن نقد داریم. 🔻مثلاً در زن شرقی خانواده هست، مادری هست، همسری هست؛ این مسائل را رد نمی کنیم بلکه با این مسئله که منحصر در این امر باشد مخالف هستیم. مثلاً شهید مطهری می فرماید: زن شیء گران بهایی است؛ با شیء بودن آن مخالف هستیم ولی گران بها بودن را قبول داریم. حال وقتی گفته می شود نه زنِ شرقی نه زنِ غربی؛ بلافاصله عده ای می گویند هر چه شرقی است نباشد و هر چه غربی است نباشد. ما این امر را نیز قبول نداریم. بلکه ما زن تمام شرقی را که به طور کامل خانه نشین باشد و فقط در خدمت همسر و خانه باشد نمی پذیریم و نیز زن غربی را که فقط اجتماعی است و برای اجتماعی شدن خانواده را نادید می گیرد، خانه و خانواده را فراموش کند نمی پذیریم! | 🔻 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
هدایت شده از هم‌عزم
🔻 پنجمین نشست از مجموعه نشست‌های «هم‌عزم» (گفتگوهای انتقادی پیرامون نحوه اتصال نظر و عمل در فرآیند گفتمان‌سازی پیشرفت) 🔰 گفتمان‌سازی پیشرفت، از معنا تا فرآیند «پیشرفت» در نسبت با واقعیت امروز جمهوری اسلامی پرداختن به چیستی «پیشرفت» به عنوان معنایی که در نسبت با وضعیت امروز جمهوری اسلامی مفهوم‌پردازی شده، مسأله این نشست است. آیا این مفهوم قدرت توضیح و تبیین حرکت انقلاب اسلامی و جامعه‌ی ایرانی را به ما می‌دهد؟ و با فرض داشتن چنین قدرتی، مقوم اصلی این مفهوم چیست؟ با حضور: 🔹 مهدی افراز مدیر کارگروه سیاست‌گذاری فرهنگی پژوهشکده باقرالعلوم (علیه‌السلام) 🔸 سجاد صفارهرندی رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر 🔹 محمد‌‌‌‌‌‌‌‌ رسول علی‌بابایی مدیر مرکز نظام سازی ستاد پیشرفت 🗓️ زمان: دوشنبه ۲۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۳۰ تا ۱۵:۳۰ 📍مکان: خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولیعصر و برادران مظفر، پلاک ۹۰۷، خانه اندیشه‌ورزان 🔘 پخش زنده ▫️در بستر اسکای روم https://www.skyroom.online/ch/tsi/society@hamazm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه آیت الله جاودان برای راهپیمایی ۲۲ بهمن: راهپیمایی ۲۲ بهمن را یادآوری کنید به دوستان که امری بسیار مهم و بعدا اگر نرفتیم مایه حسرت! شما هرکار دیگه ای داشتی میزاری کنار هر قدر هم اون کارا لازمه میزاری کنار...
🌀 زیر سایه‌ی حکومت امام خمینی 👤 شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر ✨ من بقالی باشم در شیراز، زیر سایه‌ی حکومت امام خمینی؛ برایم دوست‌داشتنی‌تر است از مرجعیت سید ابوالحسن اصفهانی زیر سایه‌ی حکومت صدام. @Manahejj 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
| ⭕️ناخشنود کردن دشمن، عمل صالح است! 🔻من چند نکته درباره‌ی اهمّیّت حضور مردم عرض بکنم؛ لکن قبل از اینکه این نکات را بگویم، مایلم به این آیه‌ی شریفه‌ای که در سوره‌ی مبارکه برائت است -آیه‌ی ۱۲۰- اشاره کنم، که جزئی از این آیه و تکّه‌ای از این آیه، این قسمتی است که میخوانم: وَلایَطَئونَ مَوطِئًا یَغیظُ الکُفّارَ وَ لا یَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلًا اِلّا کُتِبَ لَهُم بِهٖ عَمَلٌ صٰلِح؛ مضمون این دو فقره‌ای که از این آیه خواندم، به طور خلاصه این است که هر عملی و اقدامی از شما که دشمن از آن ناخشنود باشد، در پیشگاه پروردگار یک عمل صالح است. می‌بینید که دشمنان دین، دشمنان اسلام، دشمنان ایران با انتخابات شما بشدّت مخالفند، بنابراین اقدام به انتخابات یک عمل صالح است. همه‌ی کسانی که دنبال عمل صالحند اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحٰت میخواهند عمل صالح انجام بدهند، بدانند حضور در انتخابات یک عمل صالح از طرف این ها است. ■تفسیر مقام معظم رهبری ۱۴۰۰/۰۳/۲۶ 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
📝نامه قذاقی به امام خمینی(ره) 🔻در آستانه‌ی پیروزی انقلاب ۵۷، معمر قذافی رئیس‌جمهور وقت لیبی طی نامه‌ای به آیت‌الله العظمی امام خمینی حمایت خود را از انقلاب ملت ایران ابراز داشت. 🔻 متن این نامه که روز پنج‌شنبه ۱۹ بهمن ۵۷ در صفحه‌ی ۵ روزنامه‌ی کیهان منتشر شد به این شرح بود: پیشگاه آیت‌الله امام خمینی – تهران بعد از سلام و تحیت هم‌اکنون که ملت ایران این پیروزی چشم‌گیر را تحقق بخشید که اسلام محرک آن است؛ اسلامی که جاودان و همیشه تحرک‌آفرین است. اکنون که ملت ایران در سایه‌ی انقلاب ملی اسلامی که در نوع خود بی‌نظیر است از ستم و استبداد رهایی یافته و صفحه‌ی جدیدی را در تاریخ ایران گشوده است. حال برای جهانیان در شرق و غرب روشن شد که قدرت مردمی که ایمان به قرآن دارند تا چه حد است. بی‌شک مسلمین جهان که در خوشحالی پیروزی برادران ایران شرکت دارند انتظار و امید دارند که این انقلاب در قالب‌های غربی اعم از جمهوری و یا سلطنتی قرار نگیرد. انقلاب اسلامی ایران که به پشتیبانی ملت ایران به پیروزی رسیده است به هدف‌های عالی خود نخواهند رسید جز با اعلان جمهوری اسلامی که قانون اساسی‌اش قرآن باشد که می‌تواند سرمشقی برای همه‌ی ملت‌های اسلامی باشد و حقیقت انقلابی اسلامی را آشکار نمایند. معمر قذافی 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
| 🗳حفظ عزت کشور وابسته به حضور در انتخابات است 🔻آحاد ملت ما باید بدانند آنچه بکارند، میدروند. بعضی ممکن است در رأی‌گیری شرکت نکنند؛ بعد بگویند چرا فلان کار نشد. شما باید شرکت میکردید و آن کسی را که فکر میکنید میتواند این کار را انجام دهد و میپسندید، انتخاب میکردید تا آن‌طور که میخواهید، بشود. 🔻 نمیشود ما در انتخابات شرکت نکنیم؛ بعد نتیجه انتخابات احیاناً آن‌طور که ما میپسندیم، نشود؛ سپس بگوییم چرا نشد! بله، وقتی انسان شرکت نکند، همین است. 🔻 همه باید شرکت کنند؛ این یک وظیفه است؛ هم وظیفه اسلامی است، هم وظیفه میهنی و ملی است و حفظ عزّت و شوکت کشور به این وابسته است، هم وظیفه سیاسی است، هم وظیفه اخلاقی است؛ حقوق مردم اقتضاء میکند که در این میدان وارد شوند. ■بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۸۰/۲/۲۸ 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
📌برای شفای عاجل برادر بسیجی حاج احمد ربانی و خانواده محترم ایشان که در سانحه رانندگی به شدت آسیب دیده اند دست به دعا برداریم که اَلدُّعَاءُ يَرُدُّ اَلْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ إِبْرَاماً.. 🔹 سالها تلاش و مجاهدت فرهنگی این برادر عزیز درتهران و قم و اقصی نقاط محور مقاومت برای ماوهمه آشنایان ایشان یادآور خاطرات شهداوتلاش وهمت رزمندگان دفاع مقدس بود. 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
"هوالقوی" 🇵🇸🧕🏼پرچم مادر🧕🏼🇵🇸 زن ها با چادر نمازهایی که مقنعه آن تا زانو و دامنش تا پاهای پر از خاک و خونشان کشیده شده است قرآن می خوانند. انفجار، شیشه های مدرسه را خورد می کند. نور موبایل ها در دود گم می شود. صدای ممتد جیغ، پرده های گوش را می لرزاند. بچه ها نیمکت شکسته ای را تخت کرده، یکی از پسرها را در آن خوابانده بالای سرشان گرفته شهید بازی می کردند، حالا می نشینند و دست هایشان را سپر شهید و خودشان می کنند. خانم ها کنار زن با هر بمبارانی الله اکبر می گویند و با هر صدای جیغش، بلند صلوات می فرستند تا نجابت زن را حفظ کنند. بالاخره صبر زن میوه می دهد. صدای گریه نوزاد و بوی گوشت و باروت و دود به هم می پیچد. مادر قرآن چسبانده به سینه اش را بالا می آورد روی لب های لرزان و بی رمقش می گذارد: _حَمداً لله، شکراً للّه. خنده چشمانش بین لرز و عرق صورتش برق می زند. پدر تا صدای هلهله و دعای خانم ها را می شنود پشت پرده خاکی اتاق که جای در نشسته است سجده می کند. اشک از گوشه چشمانش روی رد خون زمین می افتد. رد خونی که وقتی دنبالش کنی کمی آن طرف تر کنج حیاط می رسی به پیکرهای زخمی و تکه تکه، زن و مرد، کوچک و بزرگ. مرد خیالش از همسر و فرزند نورسش راحت می شود، به سمت خانه های ویران که هنوز هم ریشه در خاک زیتون دارند می دود. مردم آجرها را کنار می زنند. دست دخترکی که انگشتش را دور عروسکش گره زده از لای خرابه ها بیرون مانده تکان آرامی می خورد. مادری با پر شالش خاک و خون را از چهره پسر مو فرفری اش پاک می کند. پدری گوشت و پوست دست آویزان بچه یک ساله اش را بغل گرفته با ملافه ای که از بین خرابه ها بیرون کشیده می بندد. مرد کمک می کند مجروح ها را به گوشه ای می کشند و شهدا را به اردوگاه مدرسه می آورند. هنوز هم صدای تیر و ترکش از دور می رسد. گرد و غبار کمی می نشیند. پدر با دست هایی خونین و لباسی خاکی تر از قبل بر می گردد. بالای سر زن می نشیند پیشانی اش را می بوسد. انگشت های مشت شده سلمای کوچولو را در دست می گیرد. زن همسایه نان شیرینی ای که برای عروسی شب قبل پسرش پخته تعارف می کند. چشم مادر به پرچم فلسطین که با شیشه های پنجره پایین آمده می افتد. به رنج بلند می شود. خم می شود، درد زیر شکمش چنگ می اندازد. صورتش را جمع می کند. همسایه دستش را بلند می کند: _چه کار میکنی یوما؟ پرچم را بلند می کند می تکاند. چوبی از تکه های شکسته میز معلم بر می دارد، پرچم را به آن گره می دهد: _می خوام برم سری به شهدای توی حیاط بزنم. چادر نمازش را که حالا لباس جنگ زن های فلسطینی شده جلو می کشد. سلما را در چفیه فلسطینی می پیچد. با یک دست او را بغل می گیرد و با دست دیگر پرچم را بلند می کند. بالای سر کفن هایی که از خون گرم شهدا قرمزند می رود. پرچم را وسط شهدا کنار شاخه زیتونی در زمین می کارد. بچه را روی دست می گیرد رو به خانواده ها بلند می خواند: _ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ. 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دختری که بعد از بازدید از پایگاه پهپادی و دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیدگاهش نسبت به بسیجی‌ها عوض شد 🔻جذب حداکثری درسایه پیشرفت کشور است خیلی از افراد که در ادبیات سیاسی به آنها مذهبی صورتی می‌گویند، معتقدند برای جذب اقشار به اصطلاح خاکستری باید اهل مماشات باشند و تلاش کنند با تفسیری رحمانی از اسلام جوانان را جذب دین کنند. اما مساله اینجاست مردم ما از متدینین جامعه توقع دین‌داری درست دارند نه جلوه گری به اسم دین تا جذب دین شوند که اتفاقا صورتی بازی دافعه هم ایجاد می‌کند. عمده شکایات قشر خاکستری ازمسئولین ناکارآمد وریاکار، تورم، مشکلات اقتصادی، معیشتی و ناامیدی از آینده کشور است. اگر واقعا به دنبال جذب حداکثری هستیم باید به دنبال ساخت ایران قوی باشیم و پیشرفت را روایت کنیم. باید برای پیشرفت کشور تلاش کنیم. پیشرفت هم فقط پیشرفت در ساخت موشک نیست، ابعاد گسترده اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، علمی، معنوی، نظامی و حتی شامل سیاست خارجی می‌شود. بسیار لازم هست که، راه درست را برای جذب قلوب جوانان و خلق امیدواری طی شود‌. 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
| 🗳انتخابات؛ نقطه وصل مردم و نظام 🔻انتخابات، آن نقطه‌ى اساسى وصل افكار و آراى مردم به بدنه‌ى نظام اجرايى است. اگر انتخابات همچنان كه بحمداللَّه در گذشته همين‌طور بوده است با حضور مردم، با اراده‌ى مردم، با آزادى كامل مردم و انتخاب آزادانه‌ى آنها انجام بگيرد، و حداكثر آگاهى از سوى مردم به كار برود، تا اين‌كه افراد صالح و شايسته و حقيقتاً حايز شأن نمايندگى اين ملت عظيم، به مجلس فرستاده بشوند، نظام اسلامى مى‌تواند مطمئن باشد كه در جهت آرزوها و هدفهاى خود در حركت است. اين، نقش انتخابات و شأن والاى انتخابات است. ■بيانات مقام معظم رهبري ۱۳۷۰/۰۹/۲۷ 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
| ⁉️ مگه رأی دادن امنیت میاره؟! 🦋به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باحضور ۸۰ نفر از دختران نوجوان👌🌺 هرجا که حکایتی و جمعی است هنگامه توست و محفل من 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab
🇵🇸باز هم دخترک بهانه پدرش را گرفته است. عادت داشت هر روز بعد از ظهر موهای طلایی اش را شانه بزند. لباس هایش را مرتب کند. پشت پنجره منتظر پدرش بنشیند. اما حالا... بعد از ظهر ها دیوانه وار دور خودش میچرخد. اسباب بازی هایش را روی زمین می ریزد و حوصله بازی ندارد. با خواهر و برادرهایش سر ناسازگاری دارد. گاهی گوشه ای می نشیند و بغض می کند. مادر او را میبیند. بغضش را به سختی فرو میبرد. اسما را صدا می زند، بیا مادر کمکم کن تا خمیر ها را برای نان چانه کنیم. اسما با اینکه چهار سال بیشتر ندارد، این کار را خوب یاد گرفته است. حالا نوبت مادر است. باید تنور را روشن کند. تا حالا اینکار را نکرده. می گوید زشت است، چقدر از همسایه ها نان بگیریم. باید خودمان دست به کار بشویم. مادر خمیر های چانه شده را با وردنه باز میکند و با مهارتی خاص روی دستان کشیده اش می‌چرخاند. به اسما می گوید این کار را از مادرم یاد گرفته ام. میدانم تو هم میتوانی. بیا این یکی را امتحان کن. اسما با دستان کوچکش وردنه را روی خمیر قِل می دهد. آنطور که باید صاف نشده. مادر با لبخندی می گوید برای اولین بار خیلی عالی است. بیا باهم خمیر را در تنور بگذاریم. آتش تنور زیاد است. حرارتش صورت لطیف مادر را سرخ کرده است. اسما از اینکه به تنور نزدیک بشود، میترسد. مادر کمکش میکند. «یک، دو، سه... آفرین. موفق شدی.» اسما می گوید کاشکی بابا بود و میدید که چه نانی پخته ام. مادر صورتش را می‌بوسد و میگوید بابا هنوز هم ما را میبیند.‌ صدای زنگ در می آید. ضربان قلب مادر تندتر می شود. با صدای لرزان به اسما می گوید در را باز کن. اسما خوشحال می شود و به سمت حیاط می دود. در را باز می کند. منتظر پدرش است. با دیدن زن همسایه و بچه هایش کمی جا می خورد. اما سریع فراموش میکند. در حیاط با بچه های همسایه مشغول بازی می شود. بوی نان همه جا را پر کرده است. زن همسایه به کمک مادر می رود. مادر از دیدنش خوشحال می شود. کمی آرام میگیرد. از کمک او استقبال می کند. کمی درد و دل میکند. می گوید از وقتی ابومحمد شهید شده، اسما آرام و قرار ندارد. همینطور که چندتا از نان های آماده را لای دستمال میگذارد و به همسایه می دهد، در گوشش می گوید: حال و روز من هم بهتر از اسما نیست. زن همسایه بغلش می کند. کمی شانه هایش را می مالد و با او همدردی میکند. مادران به سمت حیاط می روند. بچه ها بی توجه به صدای بمباران دور هم جمع شده اند و شعر می خوانند. مادر می گوید: دخترم امروز بزرگ شده و در نان پختن کمک بزرگی به من کرده است. اسما سریع به سمت آشپزخانه می رود. نانی را که پخته برای دوستانش می آورد. همه اسما را تشویق می کنند و دور هم نان میخورند. لبخند رضایت روی لب های اسما می نشیند. 🦋 به بپیوندید: https://eitaa.com/banooyeab