#سلام_سردار
امروز آسمان دوباره حس قشنگی دارد
حس غرور و امنیت
و امروز را هم مدیون شماییم
تبریک ای اسطوره جاوید مقاومت و جهاد
https://twitter.com/mTalebid/status/1252847295848083457?s=19
🦋قرار روزانه #بانوی_تمدن_ساز 🦋
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۱۴📗
پس از مدتی آشنایی و مراوده با محمدبن عبدالوهاب بدین نتیجه رسیدم که فرد شایسته برای اجرای مقاصد بریتانیا در منطقه شخص او تواند بود. روح بلندپرواری، غرور، جاه طلبی و دشمنی با علماء و مراجع اسلام خودکامگی تا آن مرحله که حتی خلفای راشدین را هم مورد انتقاد قرار می داد. برداشت او از قرآن و حدیث که تفاوت آشکار با واقعیت داشت بزرگ ترین نقطه ضعف او بود که می توانست مورد استفاده قرار گیرد.
این جوان مغرور کجا و آن عالم پیرمرد ترک ساکن استانبول که ابدا تغییری در افکار و رفتارش نسبت به هزار سال پیش روی نداده بود. پیرمرد حنفی مذهب وقتی می خواست نام ابوحنیفه را بر زبان براند برمی خاست و وضو می گرفت یا مثلا برای او مطالعه کتاب صحیح بخاری که از منابع حدیث اهل سنت است و بدان بسیار ارج می نهند، فریضه ای بود، قبلا وضو می گرفت و سپس کتاب را برمی داشت و مطالعه می کرد.
بالعکس شیخ محمد عبدالرهاب ابوحنیفه را تحقیر می کرد و او را بی اعتبار می پنداشت و ارزشی برایش قائل نبود. محمد می گفت: من از ابوحنیفه بیشتر می دانم و مدعی بود که نصف کتاب صحیح بخاری بیهوده و چرند است.
به هر حال من با محمد گرم گرفتم و تدریجا دوستی پابرجایی میان ما برقرار گردید. من پیوسته در گوش او فرو می خواندم که خداوند تو را از موهبت نبوغ و قریحه ای بهره مند ساخته که به مراتب از علی (علیه السلام) و عمر بیشتر است. به او می گفتم: «اگر تو در زمان پیامبر(ص) می بودی یقینا به جانشینی او انتخاب می شدی» من دائما با لحن آرزومندانه ای او را مخاطب قرار می دادم که: «امیدوارم تحولی که بزودی باید در دین اسلام پدید آید بدست تو صورت گیرد زیرا تو تنها نجات دهنده اسلام از این انحطاط خواهی برد. همه به تو امید بسته اند تا مگر اسلام را از سقوط رهائی بخشی»
با محمد قرار گذاشتیم که در تفسیر قرآن بر پایه اندیشه های جدید نه بر مبنای آراء صحابه و پیشوایان دین و علما و مفسران گفتگویی داشته باشیم. ما قرآن را می خواندیم و در اطراف آیه بحث می کردیم. نقشه من این بود که به هر ترتیبی شده او را در دام وزارت مستعمرات انگلیسی بیاندازم تدریجا توانستم محمد را که دانا بلندپرواز و خود پرست بود زیر تأثیر سخنان خود قرار دهم تا بدانجا که او به پندار خود برای جلب اعتماد بیشتر من خود را از آنچه واقعا بود بی بندوبارتر معرفی می کرد.
یک بار به او گفتم: آیا جهاد واجب است؟
گفت: چگونه واجب نیست که خدا می فرمابد. "با کافران بجنگید".
گفتم: خدا می فرماید با کافران و منافقان بجنگید و اگر جهاد با کافران و منافقان واجب است پس چرا پیامبر با منافقان نجنگیده است؟
محمد گفت: جهاد تنها در میدان جنگ نیست، پیامبر با گفتارش با منافقان نبرد می کرده است. گفتم: پس در این صورت جهاد با کفار هم با گفتار واجب است
پاسخ داد. نه! چون پیامبر با کفار در میدان جنگ جهاد کرده
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
#سلام_سردار
امروز همرزمانتان این عکس را معنایی زمینی بخشیدند
نگاه آسمانیتان مستدام ...
۱:۲٠ https://t.co/BVWM0dnTFB
عوامل آرامش در قبر
مطابق روایات معتبر در منابع حديثي شیعه، عواملي چند، موجب آرامش در قبر می شود:
🌹۱. خواندن نماز لیله الدفن(وحشت)
دو رکعت است؛ در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آيه الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود.
🌹۲. دوستی پیامبر(ص) و اهل بيت(ع)
پیامبر اکرم(ص):
رابطه دوستی با من و اهل بیتم، در هفت موقعیت حساس که هول و هراس آن ها خیلی بزرگ است، سود بخش می باشد؛ هنگام مرگ، در قبر، وقت رستاخیز، هنگام دریافت نامه عمل، زمان حسابرسی، هنگام سنجش اعمال و زمان عبور از صراط.
بحارالأنوار، ج۷، ص۲۴۸
🌹۳. سازگاری زن و شوهر
امام صادق (ع):
مردی که بر اخلاق همسری بد اخلاق صبر کند و به حساب أجر الهی بگزارد، خداوند پاداش شکرگزارن را به او خواهد داد.
وسائل الشيعه، ج۴، ص۱۲۲
پيامبر اکرم (ص):
عذاب قبر از سه طايفه از زنان برداشته خواهد شد و با فاطمه(س) دختر محمد (ص) محشور مي شوند. زنی که بر غیرت (وتعصب بیجا و بددلی) شوهرش شکیبا باشد؛ زنی که در برابر بد اخلاقی همسرش صبور باشد، زنی که مهر خود را به همسرش ببخشد. خداوند به هر یک از آن ها ثواب هزار شهید و یک سال عبادت را می بخشد.
وسائل الشيعه، ج۲۱، ص۲۸۵
🌹۴. اقامه نماز
پیامبر اعظم(ص):
نماز شفیع نمازگزار نزد ملک الموت، مونس در قبر، بستری نیکو در قبر و پاسخ به سؤال نکیر و منکر می باشد.
بحارالأنوار، ج۸۲، ص۲۳۱
🌹۵. خواندن قرآن کریم
مطابق روایات سوره های زیر باعث بر طرف شدن عذاب قبر می شود:
نساء هر جمعه، مداومت بر خواندن زخرف، خواندن تکاثر وقت خواب، یس قبل از غروب، ملک بالای سر میت
#بانوی_تمدن_ساز
🍃🌷🌷🍃
@banooyetamadonsaz
🦋قرار روزانه #بانوی_تمدن_ساز 🦋
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر۱۵ 📗
گفتم: جنگ پیامبر با کفار به منظور دفاع از خود بوده است، زیرا کفار قصد جان او را کرده بودند.محمد سرش را به نشان موافقت تکان داد و من حس کردم که در کار خود موفق شده ام.
یک روز دیگر به او گفتم: آیا ازدواج موقت با زنان جائز است؟ گفت: هرگز گفتم: پس چرا خدا درقرآن تجویز کرده است " که از زنان کام گیرید و مهرشان را بپردازید " ؟
گفت: بلی! ولی عمر متعه را حرام کرده و گفته است: " دو متعه را که در زمان پیامبر حلال بود حرام می کنیم و هر که را بدین کار مبادرت کند مجازات خواهیم کرد. "
گفتم: شگفتا پس چگونه خود را از عمر دالاتر می دانی؟ در حالیکه از او پیروی می کنی، عمر چه حق دارد بگوید: آنچه را پیامبر اسلام حلال کرده من حرام می کنم، تو چرا حکم قرآن را از یاد برده و به رأی عمر تسلیم شده ای؟
محمد خاموش شد و خاموشی او نشانه رضا بود.
پس از آنکه او را به صیغه گرفتن راضی کردم، شروع به تحریک غريزه جنسی او با گفتن سخنانی کردم و چون جوان مجردی بود از او پرسیدم آیا مایلی صیغه ای داشته باشی و از آن لذت ببری؟ محمد سرش را به نشانه موافقت و رضایت پایین آورد.
من به بهترین فرصت های مأموریتم رسیده بودم. با او قرار گذاشتم که حتما زنی را بعنوان صیغه برای او در نظر بگیرم. تنها نگرانی من این بود که محمد از سنی مذهبان بصره که مخالف این کار بودند، بیمی بدل راه دهد. به او اطمینان دادم که برنامه کاملا محرمانه خواهد بود و به زن نیز نام تو را نخواهم گفت. پس از این گفتگو فورا به خانه روسپی نصرانی که از سوی وزارت مستعمرات در بصره خود فروشی می کرد و جوانان مسلمانان را به فساد می کشاند رفتم و موضوع را با او در میان نهادم، پس از آنکه موافقت کرد، نام صفیه را برای او انتخاب کردم. قرار شد با شیخ به خانه او برویم، در روز موعود به اتفاق شیخ محمد به خانه صفیه رفتیم، هیچکس به جز صاحبخانه آنجا نبود، محمد پس از جاری کردن صیغه به مدت یک هفته و تعیین مهر که یک سکه طلا بود صفیه را به همسری برگزید. خلاصه من از خارج و صفیه از داخل در کار آماده ساختن محمد بن عبدالوهاب برای آینده بودیم، صفیه شیرینی زیر پا نهادن احکام دین و استقلال رای و آزادی را به محمد چشانده بود.
روز سوم به سراغ محمد رفتم و دوباره بحث خود را آغاز کردیم. این بار گفتگوی ما درباره حرمت شراب بود.
تصمیم گرفتم آیات و احادیثی را که به پندار او دلالت بر تحریم شراب داشت مردود شمارم، به او گفتم: اگر شرابخواری معاویه، یزید و دیگر خلفای بنی امیه و بنی عباسی را درست بدانیم چگونه روا باشد این پیشوایان دین همگی در گمراهی بسر برند و تنها تو راه صواب بسپاری؟ بی شک آنان کتاب آسمانی و سنت پیامبر را بهتر و بیشتر از من و تو میدانسته اند، پس به نظر می رسد که استنباط آنان از حکم خدا و سنت، حرمت شراب نبوده، بلکه کراهت آن بوده است. علاوه بر این در کتاب های مقدس یهود و نصاری اباحت شراب تصریح شده در حالی که این دین ها الهی بوده اند و پیامبرانشان مورد تأیید اسلام است. چگونه در یک دین الهی شراب حلال است و در دین دیگری حرام ؟ ما روایتی در دست داریم که عمر شراب می خورده تا اینکه آیه:" آیا شما از شراب خواری دست برمیدارید؟"
نازل شده است.
اگر شراب حرام بود پیامبر اگر عمر را به جهت شرابخواری حد میزد، در حالی که عدم مجازات او دلیلی بر حلیت شراب است.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
بانوی تمدن ساز 🇵🇸🇮🇷
❌#دورهمی دور از مردم مبتلا به کرونا❌
به جناب مهران مدیری برسانید
امیدوارم هیچ وقت کرونا نگیرید ولی گویا لازم است شمایی که سعی میکنید در هر چیزی اظهار نظر کنید اول تجربه اش کنید بعد از آن چیز در آن شرایط دفاع کنید
من به علت کرونا پدرم را از دست دادم و نه تنها نتوانستم برای عزیزترینم مراسم سوگواری برگزار کنم بلکه در آن ایام خودم هم به علت ابتلا در یکی از بیمارستانها بستری شدم
یکی از کشنده ترین روزهای بستریم همان روزی بود که توسط عده ای احمق به اسم شاد کردن بیماران موسیقی بلند همراه همین حرکات موزون در بیمارستان برگزار کردند ‼️
آقای مدیری!
باید یکبار مبتلا شوید تا بدانید و درک کنید بیماری که یک هفته تهوع شدید و تب و لرز داشته و به غیر از سرم و داروهای بسیار قوی چیزی به بدنش نرسیده چقدر از نظر جسمی و اعصاب ضعیف شده که کوچکترین صدا در مغزش مثل صدای بمباران عمل میکند حتی صدای آرام گذاشتن ظرف غذا روی میز فلزی تخت چطور تن بیماران را میلرزاند ...
کاش یکی بود آن روز که کادر بیمارستان مشغول شاد کردن دل بیماران با این حرکات موزون با اره کردن سلولهای اعصاب بیماران بودند به داد پیرمرد اتاق بغلی میرسید که با نفسهای بریده سعی میکرد فریاد بزند من باید بروم سرویس بیایید سرمم را ببندید چرا این زنگ.کار نمیکند‼️
کاش در شرایط ما بودید و میدیدید خانم تخت کنار پنجره به خاطر سرو صدایتان در راهرو چطور با ناخنهای کاشته به سرش چنگ کشید که زخم شد کاش یکی بود که در را میبست...
آقای مدیری!
کاش هیچ وقت عزیزی را با کرونا از دست ندهید
اما تا در این شرایط قرار نگیرید نمیفهمید که در همان بیمارستانی که برخی از کادر مشغول حرکات موزون و شیرین مد نظر شما هستند همزمان چند عزیز آن به آن به کمک نیاز دارند
و این را میتوانید از پرستاران و کادر دلسوز واقعی بپرسید که فرصت استراحت هم ندارند چه رسد به حرکات موزون‼️
آقای مدیری!
کافیست نگاهی به آمار مرگ و میر روزانه بیندازید و از سر تفنن که کار همیشگیتان هست سری به بیمارستانها بزنید که بدانید در این شرایط چند نفر عزادارند
و این را فقط عاقلان میفهمند که فقط دیوانه ها مقابل عزاداران میرقصند
این دیگر ربطی به دین ندارد کافیست انسان باشی تا درک کنی
آقای مدیری!
کاش کرونا نگیرید
اما تا کرونا نگیرید و دردهاو شرایطش را از نزدیک لمس نکنید نمیفهمید به چه رفتار احمقانه ای که حتی دشمن هم در حق دشمنش در این شرایط روا نمیدارد میگویید شیرین و جذاب و دوست داشتنی‼️
ضمنا خیلی دوست دارم بدانم کدام پیرزن در این شرایط توانسته بعد از این کار غذا بخورد⁉️من که به چشم دیدم پیرزنی در اثر ضعف نتوانست بعد از سرویس روی تختش برود و تا با فریادمان پرستار برسد مرد...
و در آخر خوب است مهمان شما از خودش بپرسد چرا این کار خالصانه شما مورد استقبال مردم قرار نگرفت⁉️
ای کاش تقاص برخی رفتارها و گفتارمان آنی بود
#التماس_اندکی_انسانیت
#بانوی_تمدن_ساز
@banooyetamadonsaz
#داستان_امروز
«اثر مخرب تماشای ماهواره کمتر از برخی برنامه های صدا و سیما»
نتیجه گیری داستان رو اول آوردم
یکی از دوستان دانشگاهیم تازه از کانادا برگشته بود دودختر داشت که یکیشون متولد کانادا بود.
تو یکی از دورهمی هامون که معمولا برمبنای رشتمون درمورد مسائل حوزه زن وخانواده حرف
میزدیم، گفت: اصلا فکر نمیکردم تربیت وکنترل بچه هام در مسیر درست تو ایران سخت تر از کانادا باشه‼️
پرسیدیم:چطور⁉️
گفت: اونجا که بودیم هر وقت دخترام آدم بد لباس یا بدرفتاری یا فحشایی میدیدند و براشون سوال میشد؛ از اسلام میگفتم، اینکه آخرین و متعالی ترین دینه
اینکه ما پیرو کاملترین دینیم که درجات اعلای انسانیت رو بهمون عرضه کرده فارغ از اینکه جسممون قشنگ باشه یا زشت، کامل باشه یا ناقص انسان بودنمون مهمه
از قرآن و از روایات براشون میخوندم و قصه ائمه(ع) و راه و روش مکتبشون رو براشون میگفتم طوری که بچه هام احساس غرورمذهبی وعقیدتی پیدا کرده بودند تاجایی که روزی که روسری دخترمو کشیده بودند وبه خاطر حجابش مسخرش کرده بودند، با گریه اومد خونه گفت: مامان اینها گناه دارند چرا هیچ کس بهشون نمیگه دارند اشتباه زندگی میکنند⁉️ کاش ایران بودیم که همه درست زندگی میکنند ...
ولی حالا که برگشتیم
دچار شبهه شدند مملکتی که اسمش اسلامیه ولی خیلی چیزاش غیر اسلامی‼️
تحت لوای اسلام و مکتب شیعه بدترین نوع پوشش و رفتار دیده میشه
اعتقادات بچه هام سست شده
موندم درمورد بعضی شبهاتی که براشون توسط این سیستم غلط و اجرای ناقص اسلام توسط مسئولان به ظاهر اسلامی ایجاد میشه چطور قانعشون کنم⁉️
چطور بهشون بفهمونم که در ایران اسلامی هم همون جریان کفر در برخی از دستگاهها رایجه ولی به سبک دیگه...
حالا همین مقدمه رو تطبیق بدیم با مقایسه تاثیرات منفی ماهواره و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
من به عنوان یک مادرو یک مربی دلسوز تکلیفم مقابل برنامه های ماهواره مشخصه
میتونم نصب نکنم و به بچم بگم نبین؛ و دلیل بیارم براش که این برنامه ها رو دشمن ساخته و جذابشون کرده برای اینکه تو رو بدبخت کنه و مثالهایی هم براش از معضلات فرهنگی_اجتماعی غرب بیارم و قانعش کنم
❌ اما مقابل انحرافات اخلاقی وشرعی صدا و سیمای جمهوری اسلامی والگوهای کثیف و نامناسبی که ارائه میده چه استدلالی دارم؟!
سیگنالهای مخرب موثری که بین چند حرف خوب کم اثر، به تفکرات و روح فرزندم تزریق میشه اونم به این عنوان که اسلامیست رو چطور میتونم دفع کنم⁉️
#نفوذ_ماندگار پاسخ مناسبی نیست ...
کاش مسئولان صداوسیما میفهمیدند که با ایجاد جذابیت کاذب انحرافی، امکان جذب مخاطبان ماهواره به گونه ای که دیگر سراغش نروند نیست و تنها نتیجه این عمل التقاطی، از دست دادن مخاطبانی است که نخواستند تفریحات و دورهمیهای خانوادگیشان بافسادو فحشا همراه باشد وبه همین دلیل سمت ماهواره نرفتند
کاش درک کنند؛ حرکت غلط تحت سازمانی که به اسلامی بودن شناخته شده آسیبش موثرتر و غیرقابل جبران تر از ماهواره است.
@banooyetamadonsaz
🌙* حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادت های عاشقانه، نیایش های عارفانه و بندگی خالصانه مبارک باد.🌙*
@banooyetamadonsaz
اطلاعیه 📢2⃣
قابل توجه طلاب و اساتید محترم
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران به مناسبت ماه مبارک رمضان برگزار می نماید:
"جلسات تفسیر سوره دخان به صورت حضوری و آنلاین"
✅سخنران: مدیر محترم مرکز حجه الاسلام و المسلمین استاد جناب آقای بهجت پور
✅زمان: از اول ماه مبارک رمضان هر روز به جز ایام تعطیل رسمی از ساعت 12 الی 13
✅آدرس: live. whc. ir (به صورت لایو)
@karime_ahle_beyt
@banooyetamadonsaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌بی حیایی در چادر‼️
ماجرای حجاب آمریکایی که اخیرا در کشور بین دختران مذهبی باب شده است و #خطرناک_تر از بی جابی است!!!
📽صحبت های تکان دهنده استاد پورآقایی در مورد دخترانی که به اصطلاح دارن #تبلیغ_حجاب می کنن...
#نشر_حداکثری
@banooyetamadonsaz
❎ فوری
هم اکنون محفل قرآنی امام خامنه ای از شبکه قرآن 🍃🌸🍃
#رمضان_الکریم
@banooyetamadonsaz
🦋قرار روزانه #بانوی_تمدن_ساز 🦋
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۱۶📗
من از این اعتراف او سخت شادمان شدم ولی برای احتیاط تا مدتی خواندن نماز را به او تلقین می کردم، او گاهی نماز می خواند و گاهی نمی خواند و مخصوصا نماز صبح را بجا نمی آورد، شب ها تا دیر وقت هر دو بیدار می ماندیم، بدین سبب صبحگاهان توانایی برخاستن و وضو گرفتن نداشت. کوتاه سخن، موفق شدم اندک اندک، جامه ایمان را از تن شیخ به درآورم. هر روز به بحث و گفتگوی شیرین خود ادامه می دادیم. سرانجام یکبار دامنه بحث را به پیامبر کشاندم. ناگهان چهره درهم کشید و بی میلی خود را از ورود در بحث مربوط به پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلام) ابراز داشت و مرا گفت: اگر به رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) بی احترامی کنی علاقه ام را از تو خواهم گرفت. من از بیم آنکه هرچه رشته ام دوباره پنبه نشود ناگزیر موضوع گفتگو را تغییر دادم و از پیامبر سخنی با او به میان نیاوردم از این تاریخ هدف من القاء فکر رهبری و پیشوایی در شخصیت محمد بن عبدالوهاب بود. بر آن شدم تا در روح او رسوخ کنم و راه سومی را جز شیعه و سنت برای اداره امور مسلمین بدو پیشنهاد نمایم. برای حصول این مقصود لازم بود قبلا ذهن او را از تمامی آنچه بدان مهر می ورزد و تعصب کورکورانه دارد پاک سازم و در نتیجه حس آزاد اندیشی و بلندپروازی او را تقریت کنم. صفیه نیز مرا در این مورد یاری می کرد زیرا محمد دیوانه عشق او بود و هر هفته مدت صیغه را مرتبا تجدید می کرد. خلاصه صفیه اختیار و شکیبایی را از شیخ گرفته برد در یکی از دیدارها به شیخ گفتم: آیا درست است که پیامبر(ص) با اصحاب خود رفیق بود؟ گفت: آری پرسیدم: آیا احکام اسلام دایمی است یا موقتی؟ گفت: البته دایمی است، زیرا پیامبر می فرماید: " حلال محمد تا رستاخیز حلال و حرام او تا رستاخیز حرام است "
بلافاصله گفتم: پس ما هم باید به سنت او پابند باشیم و با یکدیگر دوست و برادر شویم او پیشنهادم را پذیرفت و از آن پس در سفر و حضر با هم بودیم. من پیوسته کوشش می کردم تا میوه نهالی را که کاشته ام و در سرسبزی و رشد آن عزیزترین روزهای جوانی را صرف کرده ام زودتر بچینیم مانند گذشته، هر ماه گزارش کار خود را به وزارت مستعمرات به انگلیسی می فرستادم، این عادتی بود که از همان آغاز در کلیه مأموریت ها بدان خو گرفته بودم و از لحظه حرکت تا مراجعت به لندن از ارسال گزارش کوتاهی نمی کردم پاسخ هایی که از آنجا می رسید همه تشویق آمیز و امیدوار کننده بود و مرا در انجام وظایفی که بر عهده داشتم بیشتر دلگرم می داشت. من و محمد راهی را که در پیش داشتیم با سرعت می پیمودیم. هرگز او را در سفر و حضر رها نمی کردم و در صدد آن بودم که روح آزادگی را در اندیشه اش و تردید در عقاید دینی اش را تقویت کنیم. همیشه بدو امیدواری می دادم که آینده درخشانی در انتظار اوست و قریحه تابناک و استعداد بی چون و چرای
او را در مسائل دینی می ستردم
یک بار نیر به دروغ خوابی را که گفتم دیده بودم برایش تعریف کردم.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 کلیپ حاوی مطالب آزار دهنده برای غرب پرستان است ...
https://eitaa.com/joinchat/3589996566C30f040f3b9
جایگاه #زن در ایران
قبل و بعد از انقلاب اسلامی...
@banooyetamadonsaz
🦋قرار روزانه #بانوی_تمدن_ساز 🦋
⏳سیر مطالعاتی روزانه⌛️
📕 #خاطرات_مستر_همفر ۱۷📗
شب در خواب دیدم که پیامبر(ص) با همان هیأتی که خطیبان بر منبرها او را توصیف می کنند بر کرسی نشسته بود و گرداگردش را عالمان و بزرگانی که من هیچیک را نمی شناختم گرفته بودند. ناگهان تو وارد مجلس شدی و تو محمد عبدالوهاب، از چهره ات نوری می درخشید. وقتی به پیامبر رسیدی او به احترام تو از جایگاه خود برخاست و پیشانیت را بوسید و به تو گفت: "ای هم نام من! تو وارث عام و جانشین من در اداره شئون دین و دنیای مسلمینی" تو گفتی یا رسول الله می ترسم علم خود را به مردمان آشکار کنم
پیغمبر فرمود: "بیم به دل راه مده که تو برتر از آنی که خود می پنداری"
وقتی محمد عبدالوهاب افسانه خواب دروغینم را شنید، نزدیک بود از خوشحالی به پرواز درآید. دائما می پرسید آیا تو در رویاهایت صادقی؟ و من مکرر به او می گفتم مطمئن باش و احساس کردم از همان لحظه بازگو کردن خواب، تصمیم جدی به اظهار دعوت خود و اعلام مذهب تازه اش اتخاذ کرده است.
✳️ @banooyetamadonsaz
https://t.me/joinchat/AAAAAEZeui4XqwrHk5vJmw