eitaa logo
🌹 بانوی تمدن ساز 🇵🇸🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
323 فایل
🌺 قرآن انسان ساز است و زن انسان ساز است🌺 آمده ایم تا با الگو برداری از بزرگ بانوی تمدن ساز عالم حضرت فاطمه زهرا(س)، از به انتظار نشستن دست برداریم و به انتظار مبارزه و تلاش کنیم #سید_علی_تنها_نیست مدیر: @banooyemobarez ادمین تبلیغ و تبادل: @as_h1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 حماسه آفرینی زنان در 🔻 دوران پس از اسارت و بانوان نقش آفرین3 🍃 ‏_البنین، همسر بزرگوار امام علی بن ابی طالب و مادر حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) نیز علاوه بر نقش غیر مستقیم خود (تربیت فرزندان شجاع، متدین و ولایت محوری چون قمر بنی هاشم و سه برادر عزیز او)، مستقیما به روشنگری پرداخت و با استفاده از ابزارهای محرک عاطفه، مردم را با حقیقت عاشورا و عظمت مصیبت آن آشنا کرد. 🌿 در کتب تاریخی می‏خوانیم که: «پس از شهادت عباس (علیه‏السلام) ام‏البنین هر روز به همراه عبیدالله فرزند عباس (علیه‏السلام) (که در کربلا حضور داشته است)، به می‏رفت و می‏خواند و گریه می‏کرد و مردم اجتماع کرده و همراه با او می‏گریستند.» 📚 ریاحین الشریعة، ج 3، ص 294. 🌱 حضور این بانوی و در بقیع که یک مکان عمومی است و استفاده از شاهد کوچک کربلا (فرزند ابوالفضل العباس) و روشنگری‏ هایی که در نوحه‏ها و سخنرانی‏های او بوده و در کتب معتبر ذکر شده است، حکایت از عظمت روحی او دارد و جلوه‏های سیاسی - اجتماعی این بانو را نمایان می‏سازد.🍃 🍀 این بانوی صبر و شکیبایی، حدود ده سال پس از واقعه عاشورا، در سال 70 ه . ق، دارفانی را وداع گفت، اما در مدت این ده سال، حداکثر تلاش خویش را برای احیای فرهنگ غنی مبذول داشت. 🔰نقش اساسی این بانو، کمتر از کسانی که در کربلا حضور داشته و به یاری امام پرداختند، نبود، زیرا یک فرهنگ و پایدار کردن آن به همان اندازه اهمیت دارد که فرهنگ. 📚 نهلا غروی نایینی، محدثات شیعه، ص 25. https://eitaa.com/joinchat/3589996566C30f040f3b9
از زندگی یک مادر البنین اسطوره تربیت فرزند که در دل صفحات تاریخ به شخصیت عظیم ایشان، کمتر پرداخته شده .. ام البنین هم در نقش مادری بود و هم به اصطلاح امروزی نامادری برای بچه های فاطمه زهرا(س).. اما چطور توانست در یک خانه ،فرزندان خودش را طوری تربیت کند که در خدمت فرزندان یتیم حضرت زهرا (س) باشند. ازدواج حضرت علی (ع) با ام البنین حدود ده سال بعد از شهادت خانم فاطمه زهرا بود.. صحبت از خواستگاری که به میان آمد ،پدر ام البنین به نزد وی آمد و چنین گفت: دخترم مردی به خواستگاری تو آمده که خانه اش ،خانه ی علم و حکمت و آداب است اگر خودت را اهل و لایق این خانه می‌دانی که این خانه باشی قبول کنیم و اگر این ظرفیت را در خودت نمیبینی پس نه بگو»!!!😢 و ام البنین این دختر جوان ، پاسخ مثبت داد و به عقد علی بن ابیطالب در آمد.. بعد از انجام عقد ،هنگامی که می‌خواست پا به خانه علی بن ابیطالب بگذارد گفت:«تا دختر بزرگ فاطمه (س)،زینب جان ، اجازه نفرمایند وارد خانه نمی‌شوم.🥺 بعد از آمدن زینب ،پا به خانه گذاشت.. همان روز حسن و حسین (ع) در بستر بیماری بودند. عروس تازه تا وارد خانه شد، خود را به آن دو وجود نازنین رساند ،همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت وهمواره می گفت :«من فرزندان فاطمه هستم.» روزی ام البنین دید دخترک کوچک زهرا (س) به گوشه‌ای از خانه خیره مانده و به فکر فرو رفته . پرسید: دخترم! چه شده ؟ به چی فکر میکنی؟ ام کلثوم آهی کشید و با صدای معصومانه‌ای گفت: مادرم زهرا در این گوشه از خانه می‌نشست و موهایم را شانه می‌زد و مرا می‌بوسید و برایم با صدایی دل نشین قرآن می‌خواند و من و خواهرم زینب رو در آغوشش می گرفت و برامون از داشتن روح بزرگ و تقوا صحبت میکرد ، در این هنگام، اشک ام البنین سرازیر شد و ام کلثوم رو محکم بغل کرد و همینطور که نوازشش میکرد برایش از عظمت فاطمه(س) در عالم سخن گفت 🌸🍃 ام البنین بسیار با ادب ، با وفا و با معرفت بود ،از کودکی به فرزندان خود آموخته بود که وقتی می‌خواهند امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را صدا بزنند بگویند یا سیدی و مولایی ... مادر است دیگر ،مادری که تربیت فرزندانش برایش اهمیت دارد ، او ادب را از بچگی به فرزندانش آموخت... عباس پنج ساله بود که مادر دستش را گرفت ،بوسید و گفت : عباسِ من ،پسر شجاع من ،نسبت تو و فرزندان فاطمه، نسبت برادر با برادر و خواهر نیست،بالاتر از این حرفهاست.. ما هم شان این عزیزان نیستیم ، مبادا پدرت را با لفظ خالی پدر صدا کنی! مبادا حسن و حسین را برادر خطاب کنی. مبادا زینب و ام‌کلثوم را خواهر بخوانی.باید بگویی آقای من و بانوی من ، مبادا جلوتر از آن ها راه بروی ، مبادا قبل از آنها بر سر سفره بشینی و غذا برداری ، مبادا قبل از آنها آبی بنوشی🥺 و اینگونه شد که هر چهار برادر رسم ادب و وفا رو آموختند... وقت سفر که رسید ، چهار پسر جوانش را صدا زد ،دست عباس فرزند بزرگترش رو گرفت و گفت: عباسِ من به تو و برادرانت سفارش میکنم که برای دفاع از امامت، حسین(ع) از هیچ چیز دریغ نکنی ، جان همه شما فدای پسر فاطمه(س)... چشم و دل مولایم علی ،حسین است ،او را اطاعت کنید .. پسران خم شدند و دستان مادر را بوسیدند و رهسپار سفر عشق شدند... وقتی خبر شهادت فرزندانش رو به او دادند ، باصدای بلندی فریاد زد و گفت: فرزندانم و آنچه در زمین و آسمان است فدای حسینم باد...🥺🍃 تقدیم به وجود نازنین خانم ام البنین(ع) :م.پارسانیک https://eitaa.com/Ghesesazi