فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبح آخرین روز از پاییز هزار رنگتون بخیر😍
#صبح_بخیر
به خانوادهی پر جمعیت ما بپیوندید☺️👇
http://eitaa.com/bano_sadeghy
در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇
https://rubika.ir/banosadeghy
(از اینکه مطالب را با ذکر منبع نشر میفرمایید متشکریم🌹)
♦️همچنان که ما فکر میکنیم که اگر چهارپنج بچه افتادروی دوش یک خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد،فکر این را هم بکنید که این چهار پنج بچه وقتی بزرگ شدند و کاری پیدا کردند و شغلی پیدا کردند چه کمکی میتوانند به پیشرفت کشور بکنند👌 یعنی این را هم باید فکر کرد؟
#فرزندآوری
#بحران_جمعیت
#بحران_کاهش_جمعیت
#گوش_به_فرمان_ولی
#لبیک_یا_خامنه_ای
به خانوادهی پر جمعیت ما بپیوندید☺️👇
http://eitaa.com/bano_sadeghy
در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇
https://rubika.ir/banosadeghy
(از اینکه مطالب را با ذکر منبع نشر میفرمایید متشکریم🌹)
حضرت فاطمه(س)خطاب به امیرالموُمنین(ع)فرمودند:✨✨
☘من از خدای خود شرم دارم که از تو چیزی را در خواست نمایم و تو توان تهیه آن را نداشته باشی.🌱🌱🌱
برپایی آداب و رسوم همیشه قشنگه ولی حواسمون باشه با افراط و اسراف شبهای قشنگ رو به همدیگه تلخ نکنیم.☺️
به خانوادهی پر جمعیت ما بپیوندید☺️👇
http://eitaa.com/bano_sadeghy
در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇
https://rubika.ir/banosadeghy
(از اینکه مطالب را با ذکر منبع نشر میفرمایید متشکریم🌹)
#داستان_زندگی_من
💛 قسمت هشتم .
یبار دیگه مامانو بوسیدم و بلند شدم رفتم جلوی آینه اتاق، یکم به خودم نگاه کردم، ینی من دارم ازدواج میکنم؟!😶 .... درسته که یه دلهره عجیبی تو وجودم بود اما از طرفی یقین داشتم که دارم کار درستی میکنم، شاید سنم کم بود اما کم و بیش روایات و احادیث رو خونده بودم و میدونستم که چقدر سفارش شده که خواستگار خوبُ رد نکنید یا سن پایین ازدواج کنید و ضمنا میدونستم با پذیرش این مسئولیت هر چند خیلی سخت، کلی رشد در انتظارمه ....پس یه نفس عمیییییق کشیدمُ .... زنگ زدن وای نشد عمیق بدم بیرون ،قلبم تند تند میزد، درو باز کردن ، باز هم بوی مریم بود که خونه رو پر کرد و من از اون تَه خونه متوجه شدم پسر عمه اومد تو. ورودی خونه ما با پذیرایی شروع میشد ،کنار پذیرایی یه اتاق ، جلوتر فضا بیشتر میشد و آخر خونه هم با یه راهرو کوچیک اتاق من و آشپزخونه قرار داشت ، روبروی هم. و من فعلا در نقطه امن خونه ینی اتاقم بودم ، حدس میزدم آقایون سمت اتاق کوچیکه باشن و من میتونم بلافاصله بعد اتاقم وقتی یه سلام کوچیک کردم برم گوشه پذیرایی بشینم اما وقتی اومدم دیدم برعکسه😥 از بین آقایون رد شدم 😳😬😰
رفتم تو خانوما و بعد سلام و احوالپرسی تو اولین جای خالی نشستم ، سنگینی نگاه های جدیدُ خیلی زیاد رو خودم حس میکردم ، سرم پایین بود ، همه در حال صحبت کردن بودن
و دو تا پدر بزرگ ها داشتن سر مهریه چونه میزدن😀و البته هر دو تعداد رو بالا میگفتن ، بیشتر از اینکه به حرف خانمها توجه کنم، گوشم تو مردونه گیر کرده بود😁
حرف سر دویست و خورده ای سکه بود که یهو دیدم آقای پسر عمه گفت من توانم بیشتر از چهارده تا نیست و اگه بشه بریم پیش آقا ، ایشون هم بیشتر از چهارده تا عقد نمیکنن
نمیدونم چی شد که احساس کردم اینجا باید وارد عمل بشم😄💪
صدامو صاف کردم و کمی بلند گفتم ،من با همون چهارده تا موافقم😌
یهو همه ساکت شدن
تازه فهمیدم چه کار کردم😂🙈
بعد چند ثانیه همه پکیدن از خنده
عمه پاشد و اومد بوسم کرد و گفت بخاطر این کار قشنگت منم یه سفر حج و یه کربلا بهتون هدیه میدم
و این طوری ما سر مهریه توافق کردیم😌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به شرط لیاقت بیادتون هستم 💞
1_1101948963.amr
936.9K
من دیگر ما
#جلد_چهارم قسمت دهم
استاد عباسی ولدی
به خانوادهی پر جمعیت ما بپیوندید☺️👇
http://eitaa.com/bano_sadeghy
در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇
https://rubika.ir/banosadeghy
(از اینکه مطالب را با ذکر منبع نشر میفرمایید متشکریم🌹)
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍉اینم ایده اگه امشب هندونه داشتین ،
هر مدلش که اسراف نمیشه بهتره ،
گاهی برای تزیین، میوه ها خیلی دور ریخته میشن 😕
به خانوادهی پر جمعیت ما بپیوندید☺️👇
http://eitaa.com/bano_sadeghy
در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇
https://rubika.ir/banosadeghy
(از اینکه مطالب را با ذکر منبع نشر میفرمایید متشکریم🌹)