به نام خدا
*جشن میلاد بانوجانمان کریمه ی اهلبیت ع و روز دختر مادرانه ی افلاک (خرمآباد) *
دوشنبه یک خرداد ۱۴۰۲
سنگینی سبد و اکو دستی برشانه هایم سنگینی میکند اماذوق جشن پاهایم را بسمت پارک بانوان بسرعت حرکت می دهد😍. مادری با لب خندان به کمکم می آید. نمی شناسمش ولی روح مواساتی اش حکایت از آن دارد که از مادرانه ایهای جدیدالورود است😃. تعدادمادرها اینقد زیاد است که برای معارفه باید صدایمان را بالا ببریم. حدود 30مادری میشویم که با دخترانمان در جشن کرامت شرکت کرده ایم☺️. هنوز شیرینی کیکهای دستپخت مادران از گلویمان پایین نرفته که دختران از ترس سگی به آغوشمان پناه می آورند. به صاحب سگ پیشنهاد میدهیم که سگ را به گوشه ای دورتر از بچه هامان ببرد. او معتقد است که زبان بسته نسبت به بچه ها در اولویت است.😏 قانون را یادآوری میکنیم که قبول ندارد و با فحاشی دور میشود.😢 با بازیهای تحرکی که برای دختران تدارک دیده ایم فضا را عوض میکنیم و بماند به یادگاری که در بیشتر مسابقات پسران حائز رتبه های برتر شدند😜 هنوز دقایقی نگذشته از شادی بچه ها که باز سرو کله ی خانم سگباز پیدا میشود. نرگس 5ساله از ترس دستم را رها نمیکند. 😔اینبار سه تا از مادران برای صحبت جلو میروند که هنوز شروع نکرده توهین های صاحب سگ شروع می شود و بعد از چند دقیقه دوباره دور می شود😮💨 خانمی لباس سیندرلایی پوشیده و با عشوه و ناز مدام از کنارمان رد میشود و گروهی دوربین به دست در حال ثبت کلیپ از او میباشند 😳 گروهی دیگر با اسپیکری موسیقی پخش میکنند و تمام مدت در حال رقص در مقابل چشمان پسران ممیز پارک اند😢 دخترم مدام دختری را به من نشان میدهد که شبیه پسرهاست و دست دختری حلقه در گردن می چرخد و طفلک دخترم گمان میکند پسر است😒 هدیه های روز دختر پخش میشود تا جشن دختران تکمیل شود.😊وقت نماز مغرب است و با چندتن از مادران راهی مسجد نزدیک پارک می شویم 😊 سلام نماز اول تمام نشده پیرزنی با زبان لکی شروع به نفرین کردن می کند و مدام از اینکه دخترانمان به مهرها دست زده اند به خداوند شکایت میکند 😕می گویم حاج خانم این پنج دختر مکلف اند مثل من و شما واجب است که نماز بخوانند و او اصلا گوشش بدهکار نیست و نفرینهای آبدارش را سریعتر از قبل روانه یمان می کند. 😟پیرزنی دیگر مرا به حفظ حرمت حاج خانم دعوت میکند😅و امام جماعت از پشت بلندگو اعلام میکند که بچه ها را ساکت کنیم 😏تعقیبات نخوانده دست طفلکانمان را میگیریم و از مسجد خارج می شویم تا بچه هارا به محل امن و همیشگی شان، خانه هایمان برسانیم و با بغضی در گلو به این فکر میکنم که چطور جامعه ی بچه ستیز از کهولت رهایی می یابد؟ چرا یک حیوان جایگاه ترحم آمیزتری نسبت به طفل من دارد؟ این همه قانون به چه دردی میخورد وقتی به درد نمیخورد؟ 😏
#میلاد_حضرت_فاطمه_معصومه
#مادرانه_افلاک
#خرم_آباد
#روز_دختر
#اردیبهشت
به خانوادهی بزرگ ما بپیوندید☺️👇
http://eitaa.com/bano_sadeghy
در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇
https://rubika.ir/banosadeghy
(حتما مطالب را با ذکر منبع نشر بفرمایید. متشکریم🌹)