eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
142 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
377 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 💠 یک نکته‌ی مهم اینکه اگر از سمت همسرتان دریافت می‌کنید هیچ وقت از همان اول شروع به انتقاد نکنید: ⁉️ چرا رنگ قرمزش را نگرفتی؟ ⁉️چرا کوتاه ترش را نگرفتی؟ ⁉️ چرا فلان مدل را نگرفتی؟ ⁉️ چرا .... 💠 اخلاق اسلامی حکم می‌کند که با کمال میل هدیه‌ی همسرتان را بپذیرید. سعی کنید حتی اگر خوشتان نیامد از آن استفاده کنید تا نتایج آن را ببینید! 💠 هیچ وقت هدیه‌ی همسرتان را به کسی نبخشید؛ فکر اینکه بخواهید بروید مغازه و آن را تعویض بکنید را از سرتان بیرون کنید. 💠 با کمال میل و با هیجان، هدیه‌ی همسرتان را قبول کنید. این رفتار، شما را به شدّت می‌کند. 💠 حتی اگر روزی همسرتان فهمید که برخی خصوصیات این هدیه، مورد پسند شما نبوده به او بگویید بخاطر علاقه‌ام به تو از آن استفاده کردم و چون انتخاب تو بود برایم شیرین و لذت‌بخش بود.👌 🆔 @khanevadeh_313
○° یاحسین💔 حول قلوبنا ببکاءالحسین تحویل سال به وقت محرم است
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت نهم 🌀همیشه روی لبش لبخند بود، نه از این بابت که مشکلی ندارد.من خبردارم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد. ✳رفاقت با او هیچکس را خسته نمیکرد.اما مواظب بود در شوخی هایش گناه نباشد. 💟بار اولی که هادی را دیدم قبل از حرکتش به اردوی جهادی بود.وارد مسجدشدم و دیدم جوانی سرش روی پای دیگری گذاشته و خوابیده... ⚡رفتم جلو و تذکر دادم که اینجا مسجداست بلند شو.دیدم بلند شد وشروع کرد به صحبت کردن بامن.خیلی حالم گرفته شد چون بنده خدالال بود و با اَده اَده بامن صحبت میکرد.دلم برایش سوخت معذرت خواهی کردم و رفتم سراغ دیگر شهدا. بچهای دیگر هم خندیدند. 🚌ساعتی بعد سوار اتوبوس شدیم و اماده ی حرکت. یک نفر از انتهای ماشین با صدای بلند گفت:نابودی همه ی علمای اس.... بعد از لحظه ای سکوت ادامه داد:نابودی همه ی علمای اسرائیل صلوات. ✳همه صلوات فرستادیم. وقتی برگشتم با تعجب دیدم ❗که این همان جوان لال در مسجد بود. ❓به دوستم گفتم مگه این جوان لال نبود؟دوستم گفت فکر میکردی برای چه توی مسجد میخندیدیم.این هادی ذوالفقاری از بچهای جدیدمسجدماست که خیلی پسرخوبیه،خیلی فعال و دلسوز و درعین حال وشوخ طبع و دوست داشتنی،شما رو سرکار گذاشته بود..... 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش ۹
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 🔻قسمت دهم ✳ایام فتنه بود و هرروز اتفاق جدیدی می افتاد.دستوررسیده بودکه بچهای بسیج ایست بازرسی انجام دهند.هادی با یکی ازبچهاکه مسلح بوداطراف خیابان ارجمندی با موتور امدند. 🔷ساعات پایانی شب بودکه کارما آغازشد.هنوزساعاتی نگذشته بود که یه سواری قبل رسیدن به ایست بازرسی توقف کرد بعد دنده عقب گرفت و به سمت خیابان ارجمندی رفت.به محض ورود به آن خیابان هادی ودوستش با موتور مقابل اوقرار گرفتند. ❇هریک از انها درب خودرو را باز کردند وفرار کردند.راننده به سرعت فرار کرد اما یکی از انها به سمت یک کوچه ی بمبست رفت.هادی به سمت اورفت و قبل از اینکه به کمک او برویم آن قاچاقچی تریاک رابا دست وچشمهای بسته اورد. 💟جای تعجب این بود که هادی نصف هیکل آن مرد را داشت و بعدا تعریف کرد که انتهای کوچه تاریک بوده وبه آن مرد گفته اگه حرکت کنی میزنمت و بعد هادی چشمهایش را بسته تا نبیندکه مسلح نیست . 🔶بچه های بسیج مردم را متفرق کردندبعدهم مشغول شناسایی ماشین شدند.یک بسته ی بزرگ زیر پای راننده بود.همان موقع بچهای کلانتری 14از راه رسیدندو شناسایی کردند که این بسته تریاک است. ⭕ماشین و متهم و موادمخدربه کلانتری منتقل شدند.ظهرفردا که وارد مسجدشدیم دیدیم یک پلاکارد تشکر ازسوی مسئول کلانتری جلوی درب مسجد نصب شده بود.از ان پلاکارد از همه ی بسیجیان مسجد بخاطر این عملیات و دستگیری یکی از قاچاقچیان مواد مخدر تقدیر شده بود. 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش ۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 ✨چرا زیارت امام حسین ع با حج پیامبر ص سنجیده می شود؟ 🔴دستگاه امام حسین ع بسیار عجیب و غریب است 🔹ثواب 90 حج پیامبر ص که هرگز پاک نمیشود *🌹الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَج🌹*
🏴در مجلس عزای امام حسین «علیه السلام» بنشین غصه‌ات زایل می‌شود.! ✍مرحوم اسماعیل دولابی:مؤمن اگر ابتلائات دنیا را به خاطر ایمان تحمل کند و طاقت بیاورد قوی می‌شود و هنگام بادهای تند حوادث،هر چه هم که حوادث سختی مثل زلزله و سیل و قحطی و گرانی و...بیاید،خودش ذره‌ای تکان نمی‌خورد و آرام می‌نشیند و دیگران به او پناه می‌برند و آرامش می‌یابند. غصه‌های دنیا را به کسی نگو.با بزرگان بنشین غصه‌ات از بین می‌رود.در مجلس عزای امام حسین «علیه السلام» بنشین غصه‌ات زایل می‌شود. 📚مصباح الهدی، ص۶۴
1_958815243.pdf
243.8K
🚨 اگر این ۱۰ صفحه از کتاب را بخوانید حتما آن را می‌خرید! 📗 لینک خرید کتاب دکل👇 https://idpay.ir/rvarva110/shop/292749
دوستان عزیز ! کتاب «زیارت عاشورا، اتحاد روحانی با امام حسین علیه السلام» نوشته ی استاد اصغر طاهر زاده هست که روزانه متن خوانی این کتاب در قالب پادکست در اختیار شما عزیزان قرار خواهد گرفت.👇👇
•°﴾🧕🏻‌͜͡🧕🏻﴿°• 🌱🌸 (ع) ༺🌴⃟ 🖤
🖤🦋🖤 🦋🖤 🖤 علی، اصغر نبود 🖤میوه دل مادر! وقتی به دنیا آمدی 🖤 اول بار که نگاهم به چشمان تو گره خورد 🖤 گمان نمی‌کردم روزی خواهد رسید که نظاره گر چشم های روی هم نشسته باشد. 🖤چشم های بسته تو همیشه به من آرامش میداد. 🖤آخِر خوابیدنِ آرامِ کودک دریای مواج دل مادر را آرام می‌کند 🖤 اما عزیز مادر! خوابی که پس از آن بیداری نباشد دنیا را برای مادر آتشستانی می کند که ذره ذره وجود او را در لحظه زندگی اش آتش میزند. «علی، اصغر نبود محسن عباسی ولدی» 🖤 🦋🖤 ┈••✾•🍃🌺🍃•✾••
۱۶۱صفحه استاد طاهرزاده ┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈
🖤🍃🖤 🍃🖤 🖤 عاشورا سرمشق در همه ی صحنه ها قدر این ایام را بدانید، در این شب های محرم با نزدیک کردن دل های خود به حسین بن علی علیه السلام از آن حضرت و از حادثه عاشورا نیرو بگیرید شما جوانها که امیدهای آینده کشور و انقلاب هستید باید شانه های خودتان را محکم کنید، استخوانهای خودتان را استوار کنید برای حمل کردن بار امانت سنگینی که بر دوش شماست همین امانتی که تا امروز در جبهه جنگ بود فردا ممکن است در شکل دیگری و در جبهه دیگری باشد همه ی اینها درس عاشورا و درس حسین بن علی علیه السلام است. درس های عاشورا صفحه ی ۲۱ 🖤 🖤🖤 ┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈
زیارت_عاشورا_اتحادی_روحانی_با_امام_حسینع.pdf
1.32M
✅زیارت عاشورا اتحادی روحانی با امام حسین(علیه السلام) 🍀پی دی اف ┈••✾•🍃🌺🍃•✾••
سلام نازدونه های امام حسین علیه السلام☘ فرشته های دوست داشتنی امام حسین علیه السلام💞 دردونه های من😍 ایام عزاداری امام حسین علیه السلام رو تسلیت میگم به همه شما نازنینا😢 و خدا رو شکر می کنیم که امسال هم میتونیم این ماه رو درک کنیم و تو برنامه هاش شرکت کنیم 🤲 به مناسبت محرم داستان برای شما عزیزای دل در نظر گرفتیم که هر روز شما نازنینا میتونید داستان مختص اون روز رو در همون روز بخونید☘ از شما عزیزای دلم میخوام که دعا کنیم برای فرج آقا امام زمانمون☘ سلامتی رهبر عزیزمون، سلامتی مامان باباها و شفای همه بیمارها و... ~~~~~~~🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی روزگاری🌺 در شهری به اسم شهر کوفه🧐 مردی زندگی می کرد که خیلی بی رحم و خشن و بداخلاق بود😤 خودشو خلیفه همه مردم میدونست🤨 و اگر کسی به حرفش گوش نمی کرد اونو اذیت میکرد😱 یک روز این خلیفه😏 شنید که مردم برای یک آدم خیلی خوب و مهربون🌹نامه نوشتن📜 مردم توی نامه هاشون نوشته بودن که ای مرد آزاد و مهربون بیا🌹 و ما رو از دست این خلیفه بد بدرد نخور نجات بده🙏🏻 ما دوستِ تو هستیم ❤️کمک میکنیم که این خلیفه بدرد نخور نابود بشه👌🏻اون خلیفه بدجنس🤨وقتی این چیزها رو شنید خیلی عصبانی شد 😡و سریع به یکی از دوستاش گفت برو داخل شهر هر کدوم از مردم که طرفدار اون مرد آزاد هستن رو دستگیر کن و بندازشون تو زندان😱 ادامه دارد... 🥀☘🥀☘🥀☘🥀
نامه های مردم به دست اون مرد آزاد رسید📜 اون آقای مهربون نامه ها رو خوند و پسر عموش رو به عنوان نماینده فرستاداونجا 🌹مردم با دیدن پسرعموی اون مرد مهربون خیلی خوشحال شدن😍 و بهش گفتن ما مرد آزاد رو خیلی دوست داریم🌹 ما از خلیفه بدرد نخورمون بدمون میاد🤢 می خوایم باهاش بجنگیم🤺 تا اون مرد آزاد خلیفه ما بشه 😍 نماینده وقتی این حرف ها رو شنید خیلی خوشحال شد😊 فورا برای مرد آزاد نامه نوشت📜 و گفت مردم شهر کوفه راست میگن اونا با شما دوست هستن😍 منتظرن شما بیایین اینجا و کمکشون کنید 😍. حاکم بدجنس بیشتر عصبانی شد😡 و گفت اگر نماینده مرد آزاد رو به من تحویل ندید همتون رو میفرستم داخل زندان😤 یکی از دوستای پادشاه فهمید که نماینده مرد آزاد خونه چه کسی هست بخاطر همین اون خونه رو نشون حاکم بد داد😔 حاکم بدجنس هم با عصبانیت رفت داخل خونه اون مرد😩 و بهش گفت چرا نماینده مرد آزاد رو تو خونت راه دادی 😡مگه نمیدونی این دشمن منه😏 صاحب اون خونه که خیلی پیر بود گفت👨 من اونو به خونم دعوت نکردم خودش اومده🌹اون مهمون منه منکه نمیتونم مهمون رو از خونه بیرون کنم 😊 مرد بدجنس دوباره عصبانی شد😤 بلند شد و با چوب دستیش اونقدر اون مرد پیر رو کتک زد که بدنش خونی شد😭 و گفت این مرد پیر رو بندازید زندان😱 ادامه دارد... 🥀☘🥀☘🥀☘🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاکم بداخلاق و عصبانی رفت توی شهر و گفت🤨 ای مردم خوب گوش کنید هر کدوم از شما که به نماینده کمک کنه یا اون رو به خونش راه بده میندازمش داخل زندان🤺 و نمیگذارم هیچوقت از زندان بیاد بیرون😕 مردم هم ترسیدن و فرار کردن رفتن داخل خونه هاشون🏡 نماینده مردِ آزاد تنهای تنها موند😔 چون مردم همشون رفته بودن خونه هاشون😔 از حاکم بدجنس ترسیده بودن😔 نماینده جایی نداشت که بره تنها و غریب توی کوچه ها راه میرفت نمیدونست کجا بره خسته شده بود😭 پشت در یه خونه ای نشست🏡 بعد از چند دقیقه خانمی در رو باز کرد🧕🏻 و نماینده رو دید ازش پرسید تو کی هستی☺️ چرا اینجا نشستی🤔❓ نماینده گفت من نماینده مرد آزادم😔 تشنه هستم میشه کمی آب به من بدید💦 اون خانم 🧕🏻نماینده مرد آزاد رو به خونش برد و بهش آب و غذا داد🌹 وقتی اون مرد داشت غذا میخورد پسر اون خانم از راه رسید 🙍🏻‍♂️متوجه شد نماینده مرد آزاد خونشون هست😞 یاد حرف های پادشاه افتاد که گفته بود اگر کسی به مرد آزاد کمک کنه میندازمش زندان😔 بخاطر همین پسر اون خانم یواشکی از خونه بیرون اومد🚶🏼‍♂️ و رفت پیش پادشاه و به پادشاه گفت نماینده مرد آزاد داخل خونه ما هست😭 ادامه دارد.... 🥀☘🥀☘🥀☘🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا