💠 #شیعه
🔹 امام علی (علیه السلام):
شیعیان ما:
1️⃣ بخاطر ولایت ما با یکدیگر بذل و بخشش میکنند
2️⃣ بخاطر دوستی ما با یکدیگر دوستی میکنند
3️⃣بخاطر زنده نمودن معارف و تعالیم ما با یکدیگر دیدار میکنند
4️⃣ اگر خشمگین شوند ستم نمیکنند
5️⃣ اگر شاد شوند زیاده روی نمیکنند
6️⃣ مایه برکت برای همسایگان خویش هستند
7️⃣ با اطرافیان در صلح و صفا به سر میبرند.
✨ إِنَّمَا شِیعَةُ عَلِیٍّ علیه السلام الْمُتَبَاذِلُونَ فِی وَلَایَتِنَا الْمُتَحَابُّونَ فِی مَوَدَّتِنَا الْمُتَزَاوِرُونَ لِإِحْیَاءِ أَمْرِنَا الَّذِینَ إِذَا غَضِبُوا لَمْ یَظْلِمُوا وَ إِذَا رَضُوا لَمْ یُسْرِفُوا بَرَکَةٌ عَلَی مَنْ جَاوَرُوا سِلْمٌ لِمَنْ خَالَطُوا
📚 کافی/ج3/ص333
#نماز_شب
👈در ملاقاتی که آیت الله مرعشی نجفی با حضرت ولی عصر ارواحنافداه حاصل نمودند👇
حضرت خطاب به ایشان در مورد اهمیت نماز شب فرمودند👇
نماز شب را ترک نکن❌ و به آن بسیار اهمیت بده حیف است که اهل علم، آنهایی که خود را وابسته به ما می دانند، مداومت به نماز شب نداشته باشند😊👌
🌺التماس دعا فرج🌺
🕊 مهربانی امام زمان به استغاثه کنندگان🤲🏻🌤🌈
🔵 حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🌕« چقدر حضرت (امام زمان) مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند و صدایش میزنند🗣 و از او استغاثه میکنند🍃؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربانتر است !»🙃
📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۶۶
اموزش معارف مهدویت✅🍃
|🕊|🍃|
#
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
اولِ کار سلام بدیم بھ صاحب قلب منتظرمون ، رو بھ قبلھ دست راستمونُ بزاریم روۍ قلبمون . . !❤️
- اَلسَّلام عَلَیڪ یا حُجَّھاللّٰھ فِۍ اَرضِھِ السَّلامُ علیڪ یا بقیَّةَاللّٰھِ یااباصالحَ المَھدۍ یاخلیفھ الرَّحمن و یا شریڪ القران ایُّھا الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدۍ و مَولای الاَمان الاَمان
ای کاش جهان برای ظهورتان بیتاب میشد
ای کاش تمامی دل های دردمند و بیقرار،
شما را از خدا می خواست ...
ای کاش زمین و زمان،
یکصدا دعای فرج می خواند ...
ای کاش خدا شما را به ما بازرساند ...
که غیر از حکومت عدل گستر شما
امید نجاتی نیست ...
#صبحتون_مهدوی
✧════•❁❀❁•════✧
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
jana.mp3
8.3M
🖤جانا🖤
🖤التماس دعای فرج ان شاءالله🖤
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق سیدتنا حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله ) فرمودند :
🌺 مادر حضرت سلیمان به او گفت
ای پسرم! بپرهیز از زیاد خوابیدن در شب، زیرا خواب زیاد در شب، انسان را در روز قیامت فقیر می کند.
🍁 چون در شب، مخصوصا در دل شب که مردم در خواب هستند، خرمن برکات و خیرات را پهن می کنند، کسی که در خواب باشد دستش از این برکاتْ تهی خواهد بود و در روز قیامت چیزی نخواهد داشت و فقیر خواهد بود.
📙 امالی صدوق، ص۱۴۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 «خودت رو میخوام»
👤 استاد #عالی
🔸 یکم تامل کن، واسه چی برای ظهور حضرت دعا میکنی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فصل الخطاب ولی فقیه
خانواده آسمانی ۴۱.mp3
12.62M
🕊🌿🕊🌿
🌿🕊🌿
🕊🌿
🌿
#خانواده_آسمانی ۴۱
❇️ عاشقیها با آسمان، دو دستهاند؛
- دستهی اول، انسان را در نزد خداوند محبوب ساخته و به مقام معصوم میرسانند.
- و دستهدوم، تنها تا سقف دنیا و تعلقات آن انسان را بالا میبرند.
🔅 وقت آن رسیده که فکر کنیم ما جزو کدام دسته ایم؟
و چه کنیم که رفاقتهایمان، از جنس دسته اول باشد؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
🕊
🌿🕊
4_6030470173364849041.mp3
12.33M
🕊🌿🕊🌿
🌿🕊🌿
🕊🌿
🌿
#خانواده_آسمانی ۴۲
▫️ در انتخاب معشوقهای زمینی، دل تصمیم گیرنده است و عقل دخالتی ندارد.
▫️اما در انتخاب معشوق حقیقی، دل به پشتوانه عقل تصمیم میگیرد.
※ تفاوت این دو عشق در چیست؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رائفی_پور
🕊
🌿🕊
*تحلیل عجیب وفوق تصور ۴۹ سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای درباره کنگره عظیم جهانی اربعین*
حتما بخوانید واز وجود این رهبر فرزانه به خود ببالید
شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعهای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمیکردند. در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود.
مثل دانههای تسبیح یک رشته و یک نخ همه اینها را به هم وصل میکرد. چه بود آن رشته؟ رشته اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه این رشتهها به آنجا متصل میشد. قلبی بود که به همه اعضاء فرمان میداد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود.
همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را میدیدند. اما یک کنگره جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه(ع).
این کنگره جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنبالهروی عاشورای حسین است. این هم که میبینی همه جا این تپشهایی که در شیعه مشهود شده، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعلههایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جانها و روحها رسیده. انسانها را به گلولههای داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.
بنابراین مسئله اربعین یک مسئله مهمی است، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره بینالمللی و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطرهانگیز است آن سرزمین. سرزمین خاطرهها است، خاطرههای باشکوه، خاطرههای عزیز، سرزمین شهدا، مزار کشتهشدگان راه خدا، اینجا جمع بشوند تشیع، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند.
اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنبالهگیری از راهی است که از ائمه هدی(ع) به ما ارائه دادند.
📚 سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی(ع)/ مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲
*🖇️روایت کوتاه_سفر اربعین:*
*◌هشت روز مانده بود به اربعین ۱۳۹۳٫. شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه؛گفت: وسایلم را جمع کن که عازم کربلام.*
*-گفتم: زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.*
*◌عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند،چه رفقایی و چه سفر اربعینی....تا برسند مرز مهران صدای بگو بخندشان بلند بود!*
*◌مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع)، کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم دیر بر می گشت آن هم با چشم های کاسه خون؛رفقا مانده بودند که خودِ مجید است یا نقشِ جدید.*
*💔پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید، پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست.. دیگر دست خودش نبود. ذکر یا حسین بود و اشک و ناله.*
*◌وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: توی این چند روز از امام حسین خواستم که آدمم کنه. اگر آدمم کنه دیگه هیچ چیز نمی خوام.*
*🕊️او حرّی دیگر شده بود. فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود.*
*✍🏻به روایت _مادرشهید*
*┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄*
*🌷شھید مدافعحࢪم_مجید قربانخانی*
*💐یادش گرامی باذکرصلوات*
*الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدوعجّل فَرَجَهُم.*
❣بسم الله الرّحمن الرّحيم ❣
❤️هر روز یک سلام به مولا امام زمان ارواحناله الفدا
💚السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ
💚سلام بر تو ای پاکیزه جان از ترس پنهان سلام بر تو ای ولی الله ناصح مردم
☀️اللّهم عجّل لولیّک الفرج والعافیة والنّصر
💚💚💚
🌸السّلام علی الحسین
🌸وعلی علیّ بن الحسین
🌸وعلی اولاد الحسین
🌸وعلی اصحاب الحسین
✋سلام صبح شما بخیر
39.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حلوا_تارت_اقتصادی 🥣😋
حلوا تارت گزینه ی خیلی مناسبیه برای نذری هاتون تو این ایام و همچنین یه شیرینی خوشمزه به حساب میاد برا میانوعده ها 🥰
چند تا نکته ی مهم هست که اگر رعایت کنید میتونید یه حلوای فوقالعاده خوش طعم و خوشگل درست کنید ✌
این حلوا فوقالعاده خوشمزه و شیکه و خیلی راحت هم درست میشه 😊
مواد لازم برای تهیه ی حلوا تارت:
آرد ۱ پیمانه
روغن مایع ۱دوم پيمانه
شکر ۱ونیم پیمانه
آب ۲ پیمانه
گلاب ۱دوم پيمانه
هل
زعفران آبکرده
نان تارت
نان میکادو
تو ویدئو کامل توضیح داده طرز تهیشو لطفا با دقت ببينيد تا کامل متوجه بشید 🤩
چند نکته ی مهم:
شربت بار تون نباید سرد باشه
نبایدم اصلا بذارید بجوشه چون کم میشه و حلواتون سفت میشه.
آرد و روغن رو با حرارت کم تفت بدید تا کمکم نسکافه ای بشه و تغییر رنگ بده
اگه حرارت بالا باشه زود میسوزه و حلوا تون طعم بدی میگیره.
زمانی که شربت رو به مواد اضافه میکنید حتمآ زیر شعله رو خاموش کنید
اردتون حتما ارد سه صفر باشه.
نکته اخر: بنظرم برا مجالس، نون تارت بگیرید راحتتره
درست کنید و عکسش رو برام پی وی بفرستید😍👍
🍮دهکده کیک خانگی🍮
____________🎂👩🏻🍳🎂___________
🍰 @dehkade_cake_homee 🍰
شهریار
🌿بیان لطیف، ساده، روان و جذابیت کلام، ویژگی های شعر شهریار است. البته گاه در کنار بیان لطیف و ادیبانه، دیده می شود شاعر با شجاعت، پروایی از کاربرد اصطلاحات عامیانه ندارد و تصاویر زیبای کلامی را با جملات محاوره ای در می آمیزد و از اینکه ادیبان، سطح شعرش را نازل بپندارند نمی هراسد.
🌿 این تلفیق شاعرانه، از ویژگی های شعر شهریار است. شهریار معتقد به تحول و تجدید حیات در شعر ادبی بود و آثار این نوگرایی در بیشتر اشعارش دیده می شود. او از کاربرد مضامین نو، پروایی نداشت و در این زمینه، نوآوری های فراوانی دارد.
🌿شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشتهاست. اما بیشتر از دیگر گونهها در غزل شهره بود و از جمله غزلهای معروف او میتوان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابیطالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشتهاست
🌿🌿سالروز بزرگداشت استاد شهریار گرامی باد
🍫🍫کاکائو🍫🍫🍫
🍫کاکائو از لحاظ خروجی خلط کبدی، سودازاست
⬅️درنتیجه افرادی که دچار مشکلات زیر هستند نباید از آن استفاده کنند :
🌕غلظت خون
🌕فشارخون
🌕لکهای قهوه ای رنگ پوستی وکک ومک
🌕اختلال خواب
🌕افسردگی
🌕اختلال اشتها
🌕یبوست
#طهورا_طب🍃👇
🆔 @TahoraTeb
🔶🔹صبحانه نخوردن در ریزش مو
🔹و پوکی استخوان و سردرد
🔹و لک بدن و سرگیجه و ضعف بدن
⛔️برخی از عوارض ترک صبحانه
۱⃣ریزش مو
۲⃣پوکی استخوان
۳⃣سردرد
۴⃣لکهای پوستی( به علت کاهش ایمنی بدن و عدم توانایی آن در غلبه بر رادیکال های آزاد)
۵⃣سرگیجه
۶⃣ضعف بدن
۷⃣ناراحتی های گوارشی
#طهورا_طب🍃👇
🆔 @TahoraTeb
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت بیست و ششم
❇يادم هست در خاطرات ابراهيم هادي خواندم كه هميشه دنبال گره گشايي از مشكلات مردم بود.
🔗اين شهيد والامقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام هميشه جيبم پر پول باشد تا گره از مشكلاتت مردم بگشايم.
♦من دقيقاً چنين شخصيتي را در هادي ذوالفقاري ديدم. او ابراهيم هادي را الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جاي پاي ابراهيم مي گذاشت.
🔘هادي صبحها تا عصر در بازار آهن كار مي كرد و عصرها نيز اگر وقت داشت، با موتور كار مي كرد. اما چيزي براي خودش خرج نمي كرد.
⚫وقتي مي فهميد كه مثال هيئت نوجوانان مسجد، احتياج به كمك مالي دارد دريغ نمي كرد.
🔵يا اگر ميفهميد كه شخصي احتياج به پول دارد، حتي اگر شده قرض مي كرد و كار او را راه مي انداخت. هادي چنين انسان بزرگي بود.
💟من يك بار احتياج به پول پيدا كردم. به كسي هم نگفتم، اما هادي تا احساس كرد كه من احتياج به پول دارم به سرعت مبلغي را آماده كرد و به من داد.
🔲زماني كه ميخواستم عروسي كنم نيزهفتصد هزار تومان به من داد.
⭕ظاهراً اين مبلغ همه ي پس اندازش بود. او لطف بزرگي در حق من انجام داد ومن کم کم پولش را پس دادم.
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_بیست_و_ششم
۲۶
پسرک فلافل فروش
قسمت بیست و هفتم
اين سخنان را از خيلی ها شنيدم.اينکه هادی ويژگی های خاصي داشت. هميشه دائم الوضو بود.
مداحی مي کرد. اکثر اوقات ذکر سينه زنی هيئت را می گفت.
اهل ذکر بود. گاهي به شوخی می گفت: من دو هزار تا يا حسين حفظ هستم.
يا می گفت: امروز هزار بار ذکر يا حسين گفتم، عاشق امام حسين و گريه برای ايشان بود.
واقعاً برای ارباب با سوز اشک می ريخت.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعريف می کرد، خيلی بدش می آمد.
وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد
يعنی ما کاری نکرده ايم. همه کاره خداست و همه ی کارها برای خداست.
حال و هوا و خواسته هايش مثل جوانان هم سن سالش نبود.دغدغه مندتر و جهادی تر از ديگر جوانان بود.
انرژی اش را وقف بسيج و کار فرهنگی و هيئت کرده بود. در آخر راهی جز طلبگی در نجف پاسخگوی غوغای درونش نشد.
من شنيدم که دوستانش می گفتند:هادی اين سالهای آخر وقتی ايران می آمد
بارها روی صورتش چفيه می انداخت و می گفت: اگر به نامحرم نگاه کنيم راه شهادت بسته می شود.
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_بیست_و_هفتم
۲۷
پسرک فلافل فروش
قسمت بیست و هشتم
خیلی دوست داشت به سوريه برود و از حرم حضرت زينب دفاع کند.
يک طرف ديوار خانه را از بنری پوشانده بود که رويش اسم حضرت زينب نوشته شده بود. می گفت نبايد بگذاريم حرم عمه ی سادات، دست تروريست ها بيفتد.
وقتی مي خواست برای نبرد با داعش برود، پرسيديم درس و بحث را ميخواهی چه کنی؟ گفت: اگر شهيد نشدم، درسم را ادامه می دهم.
اگر شهيد شوم، که چه بهتر خدا می خواهد اين گونه باشد.
در ميان فيلم ها به خداحافظ رفيق خیلی علاقه داشت. سی دی فيلم را تهيه کرد و برای خانواده پخش نمود.
خواهرش می گفت: من مدتها فکر ميکردم هادی هم مثل آدم های درون فيلم، هر شب با موتور و با دوستانش به بهشت زهرا می رود.
صحنه های اين فيلم همه اش جلوی چشم های من است.
همه اش نگران بودم می گفتم نکند شباهت های هادی با محتوای فيلم اتفاقی نباشد!
هادی مثل ما نبود که تا يک اتفاقی می افتد بيايد برای همه تعريف کند.
هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نمی زد. آرامش در کلامش جاری بود.
برادرش می گفت: »نمی گذاشت کسی از دستش ناراحت شود اگر دلخوری پيش می آمد، سريعاً از دل طرف درمی آورد.
هادی به ما می گفت يکی از خاله هايمان را در کودکی ناراحت کرده، اما نه ما چیزی به خاطر داشتيم نه خاله مان.
ولی همه اش مي گفت بايد بروم حلالیت بطلبم. هيچ وقت دوست نداشت کسي با دلخوری از او جدا شود.
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_بیست_و_هشتم
۲۸