eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 پیاده‌روی دو فرسخی در درّه‌های کوهستانی وحشتناک 💠 من تصمیم گرفتم به مشهد بروم و آنجا شوم. هیچ کس را از تصمیمم آگاه نکردم. ساکم را بستم، در اتوبوس نشستم و راهی مشهد شدم. احتمال می‌دادم که به محض ورودم به مشهد مرا دستگیر کند؛ زیرا من به دلیل ماجرای کتابی که از آن یاد کردم (آینده در قلمرو اسلام) هم بودم. به همین جهت کمی مانده به مشهد، جلوی جاده‌ی فرعی منتهی به پیاده شدم. اخملد روستای ییلاقی زیبایی در حدود ده فرسخی مشهد است. من قبلاً بار‌ها برای گذراندن تابستان به آنجا رفته بودم. بهار هنوز پایان نیافته بود و هوا گرم نشده بود. برای رسیدن به این روستا، تقریباً دو فرسخ راه را از میان دره‌های کوهستان که خالی از رهگذران بود، پیاده پیمودم. زودتر از وقت معمول در این دره‌ها و مناطق گودتر سایه گستر شد. اکنون که آن لحظه‌ها را به یاد می‌آورم، خدا را شکر می‌کنم که به من در آن هنگام ، چنان جرئتی بخشید؛ چون در آن راه روستایی همه چیز خوف‌انگیز بود. 📘 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
بانوان فرهیخته ی فلارد
🚨 پیاده‌روی دو فرسخی در درّه‌های کوهستانی وحشتناک 💠 من تصمیم گرفتم به مشهد بروم و آنجا #مخفی شوم. ه
کتاب خون دلی که لعل شد، از تألیفات حضرت آقا مقام معظم رهبری امام خامنه ای ارواحنافداه هست... حتماً مطالعه بفرمایید ☺️
محمد رفته بود... قبل از اینکه زینبش را ببیند؛ زینبی که ۶‌ ماه دیگر تازه به دنیا می‌آمد. خودم را به آشپزخانه رساندم. شیر آب را باز کردم. فقط می‎گفتم محمد!!! دستم را زیر آب گرفتم... آب در دستم جمع شد؛ «محمد زنگ بزن!» نیت وضو کردم و آب را به‌صورتم پاشیدم؛ « محمد! یه خبری از خودت بده.» آب را روی دست راستم ریختم؛ «محمد! یعنی زینبت رو نمی‌خوای ببینی؟» آب را روی دست چپم ریختم. تصویر واضح محمد تیرخورده آمد جلوی چشم‌هایم. همان‎طور که از پشت سرش خون می‎رفت، بلند شد، ایستاد و خندید. مسح کشیدم. جانماز را پهن کردم؛ « دو رکعت نماز شکر می‎خوانم برای رضای خدا و شهادت محمدم! قربة الی‌الله. ‌الله‌اکبر... زینب چند روز است که به دنیا آمده است. برعکس تولد ۳فرزند دیگرم که همه با سر و صدا تبریک می‎گفتند، بعد از دیدن زینب همه گوشه چشم‌شان‌تر می‎شود. بغلش می‌کنم و آرام وصیت‎نامه محمد را که دیگر حفظ شده‎ام در گوش‌اش زمزمه می‌کنم:«از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختی‌ها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد». زینب آرام می‎خوابد و من به عکس محمد روی دیوار نگاه می‌کنم..😭 شادی روح شهید صلوات
سردار شهید مصطفی صدر زاده معروف به سید ابراهیم فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون شهیدی که عشق به عمه سادات دلش را روانه شام کرد تا عمه سادات یک بار دیگر به اسارت نرود. او شهیدی است که با ندای یا حیدر کرار جام شیرین شهادت را سرکشید نشر دهید و همراه ما باشید @Hamrahe_Shohada
یک بار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: بپر بغل بابا و فاطمه به آغوش او پرید. بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و می‌دانست که من او را می‌گیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود. توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست... تاریخ شهادت: ۹۴/۸/۱ 🥀 @Hamrahe_Shohada
14.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 کلیپ ویژه 💔داستانی از توسل شهید عبدالحسین برونسی 🎙حجت الاسلام عالی 🌱 حتما ببینید @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎هدیه حضرت آقا به این دختر نازنین🎁 💎رهبر خیلی خوشگلِ خوشگلِ خوشگل بود😍 💎پیشنهاد دانلود👌👌👌               ┅═༅𖣔🌹🇮🇷🌹𖣔༅═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥باید پای حجاب ایستاد 🌹 🔷هم قانونی است 🔷هم شرعی است 🔷هم عقلانی است 🔷و هم به نفع جامعه است. 📌اگر حد حجاب برداشته شود، کجا متوقف خواهیم شد؟!؟ 🎙استاد رحیم پور @umefafgaraei
🌹از خط ولایت جدا نشوید و چادر، این هدیه حضرت زهرا (ص) را که امانتی دست شما هست را پاسداری کنید. 🌹وصیت شهید به دو فرزندش: خانم فاطمه ی عزیز، حجابت را همیشه رعایت کن. مثل مادرت چادر را که دست شما امانت است، پاسداری کن. 🌹محمدحسین عزیز، شما را ندیدم، اما می دانم که شما هم مثل خواهرت هدیه ی حضرت رقیه (س) به من هستید. با این که خیلی دوست داشتم ببینمت، اما نشد. چون من صدای کمک خواستن بچه های شیعیان را می شنیدم و نمی توانستم به صدای کمک خواستن آنها جواب ندهم. "شهید مدافع حرم سجاد طاهر نیا" 🌹 ✅تکاوران‌جنگ‌نرم ✅ 🚩قرارگاه عملیاتی لشکر۷ولیعصر(عج)🚩
⭕️ و زن زندگی‌اش را داد تا ما آزادی داشته باشیم...