#عکس
🌱[یکی از درمانهای قساوت قلب ،
زیاد قرآن خواندنِ با توجه است]🌱
📚آیت الله جاودان
#درمان_قساوت_قلب
#قرائت_قرآن
#قرآن #عید_نوروز #نوروز #ماه_شعبان #سال_نو_مبارک #بهار
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💌 @qorunstory110
✅ویژگیهای فصل بهار و اهمیت رعایت تدابیر آن
✍️همچنان که طبع هر فصلی از فصلهای سال با طبع فصل دیگر تفاوت دارد، لازم است جهت حفظ سلامتی در هر فصلی، از تدابیر مناسب آن فصل استفاده شود. فصل بهار دارای طبع گرم و تر بوده که نشانه آن، افزایش حرارت و رطوبت هواست و فصل هیجان و غلبه خون است. در این فصل افراد دارای طبع گرم و تر (دموی) دچار مشکلات بیشتری میشوند و میانسالان، سالخوردگان و افراد دارای طبع سرد و خشک (سوداوی) حال بهتری پیدا میکنند. به دلیل از بین رفتن سرما و ایجاد گرما و رطوبت معتدل بهاری، قوای بدنی تقویت شده، خونسازی تشدید میشود و شخص ممکن است دچار غلبه طبع دم (خون) شود، به ویژه اگر تدابیر این فصل را رعایت نکند یا طبع او دموی باشد.
در بهار نیز باید به بدن کمک کرد تا مواد فاسد را بیرون بریزد و در صورت غلبه طبع، چارهای برای آن اندیشیده شود. تدابیری که در ادامه ذکر میشوند به منظور کاهش درگیری با مشکلات در بهار میباشند: پاکسازی بدن با حجامت، فصد، قی و.. برای گریز از بیماریهای بهاری و لذت بردن از لطافت و اعتدال مزاجی آن، هیچ چیز بهتر از پاکسازی بدن از اخلاط زمستانی نیست. اخلاطی که در زمستان ساکن و منجمد شده، به واسطه گرمی هوا به حرکت در آمده و برانگیخته میشود و به سمت اعضای ضعیف جاری شده و موجب بروز بیماری میشود، لازم است که در ابتدای فصل بهار و قبل از جنبش این اخلاط در حدی که ضرورت دارد به پاکسازی بدن پرداخت.
در این پاکسازی، فرد باید بر اساس دلایل غلبه هر طبع و بسته به نیاز هر فرد و البته با مشورت طبیب، از حجامت، فصد، استفاده از مسهلات مناسب و قی بهره ببرد. این تدابیر، هم اخلاط فاسد را از بدن خارج میکنند و هم غلبه خون را میکاهند. اگر تدابیر فصل بهار، به شیوههای صحیح مورد توصیه طبع هر فرد انجام شوند، بهاری خوشایند را سپری خواهیم نمود و برای تابستانی کم درد سر و بدون بیماری آماده میشویم. تاکید میشود که در واقع تدابیر سلامتی در هر فصل، از فصل پیش از آن آغاز میشوند.
@Teb340_ir
@Teb340_ir
#طب_سنتی #اسرارالشفاء #بهار #طبیعت
❄️🌷 سرمای بهاری را غنيمت بشمارید
🔸 پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمودهاند: «اغْتَنِمُوا بَرْدَ الرَّبِیعِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ بِأَبْدَانِکُمْ مَا یَفْعَلُ بِأَشْجَارِکُمْ وَ اجْتَنِبُوا بَرْدَ الْخَرِیفِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ بِأَبْدَانِکُمْ مَا یَفْعَلُ بِأَشْجَارِکُم
👈 «از سرمای بهار خود را مپوشانید زیرا آنچنانکه درختان را سبز و خرم میکند جسم و روح شما را هم سبز و خرم و جوان مینماید ولی از سرمای پاییز خود را بپوشانید که با شما چنان میکند که با سبزه و گل و درختان میکند.»
#بهار
#طهورا_طب🍃👇
🆔 @TahoraTeb
#تنها_میان_داعش
#قسمت_اول
💠 وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانهای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر #بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید.
دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخل ها رد میشد، عطر #عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد!
💠 دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا درآمد.
همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دقّالباب میکند و بیآنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :«بله؟»
💠 با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :«الو...»
هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطهای خیره ماند، خودم را جمع کردم و این بار با صدایی محکم پرسیدم :«بله؟»
💠 تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :«الو... الو...»
از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :«منو میشناسی؟؟؟»
💠 ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردّد پاسخ دادم :«نه!» و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :«مگه تو نرجس نیستی؟؟؟»
از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :«بله، من نرجسم، اما شما رو نمی شناسم!» که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :«ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!» و دوباره همان خندههای شیرینش گوشم را پُر کرد.
💠 دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت.
چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و پاسخ دادم :«از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!» با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :«اما بعد گول خوردی!» و فرصت نداد از رکب #عاشقانهای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :«من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!» و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای #عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک!
💠 خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه می آید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم.
از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا درآمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمی تابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است.
💠 دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خندهای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :«من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم میبرمت! ـ عَدنان ـ »
برای لحظاتی احساس کردم در خلائی هستم و نمیدانستم عدنان از جانم چه می خواهد؟...
#ادامه_دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ویژه نوروز
📹 #کلیپ_نوشت | نوروز ایرانی؛ عید بهاری
💐 حضرت آیتالله خامنهای: یک نکته دربارهی #نوروز آمیختگی این عید ملّی با ذکر و نیایش و دعا و معنویّت است... بهار مظهر #امید است... #بهار به انسان میگوید که خزان و برگریزان حتماً رفتنی است و طراوت و نوسازی و نوگرایی حتماً آمدنی است. ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
🌱ویژگیهای عید نوروزبراساس بیانات رهبرانقلاب