#تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_دوم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد.
خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد:
«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است.
از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد:
«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد:
«میری یا بزنم؟»
و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد:
«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!»
و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد:
«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود.
عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟
هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید،
حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد.
جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید.
میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۱۴
🌹 آیه ۱۸ سوره اعراف
💥 قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُوماً مَّدْحُوراً لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ
#ترجمه:(خداوند) فرمود: از این جایگاه که مستحق ذلّت و رانده شدنی بیرون شو! قطعا هر كسی از آنها پیرو تو شود، به یقین دوزخ را از همه ى شما پر خواهم كرد.
🌷 #مذءوم: عیب شدید، ذلت
🌷 #مدحور: رانده شده
🌷 #املأن: پر می کنم
🌷 #اجمعین: همگی
🌸 این آیه در #مکه نازل شده است.
در اين آيه بار ديگر فرمان بيرون رفتن ابليس از حريم قُرب #خدا و مقام و منزلت رفيع صادر مى شود، با اين تفاوت كه در اينجا حكم طرد او به صورت تحقيرآميز و شديدتر صادر شده است و شايد به خاطر لجاجتى بود كه #شيطان در مورد اصرار در وسوسه افراد انسان به خرج داد و گناه بزرگ ديگرى بر #گناه خود افزود؛ «قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً: (خداوند به او) فرمود: از این جایگاه ، که مستحق ذلت و رانده شدنی بیرون شو»
« لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ: قطعا هر کسی از آنها پیرو تو شود، به یقین دوزخ را از همه ی شما پر خواهم کرد»
✅ سؤال: بعد از آنكه شيطان مرتكب چنان گناه بزرگى شد، چرا #خداوند تقاضاى او را مبنى بر ادامه حيات او پذيرفت؟
پاسخ اينكه: ادامه حيات او به عنوان وجود يک نقطه منفى براى تقويت نقاط مثبت نه تنها ضرر نداشت، بلكه مؤثّر نيز بود، حتّى قطع نظر از وجود #شيطان، در درون خود ما، غرايز مختلفى وجود دارد، كه چون در برابر نيروهاى عقلانى و روحانى قرار گيرند، يک ميدان تضادّ را تشكيل مى دهند كه در اين ميدان پيشرفت و تكامل و پرورش وجود انسان صورت مى گيرد.
بايد توجّه داشت كه #خداوند اگرچه شيطان را در انجام وسوسه هايش آزاد گذاشته ولى #انسان را در برابر او بى دفاع قرار نداده است، زيرا نيروى عقل و خِرَد به او بخشيده كه مىتواند سدّ نيرومندى در مقابل وسوسه هاى شيطان به وجود آورد. و از سوى ديگر فطرت پاک و عشق به تكامل را در درون وجود #انسان به عنوان يک عامل سعادت قرار داده و از سوى سوّم فرشتگانى كه الهام بخش نيكی ها هستند، به كمک انسان هايى كه مى خواهند از وسوسه هاى شيطان بركنار بمانند مى فرستد.
🔹پيامهای آیه ۱۸ سوره اعراف🔹
✅ اگر چه ابلیس در مسیر راه مستقیم كمین كرده و دائماً وسوسه مى كند، ولى گناهكار خود به دنبال شیطان مى رود و جهنّمى مى شود.
✅ منحرفین به قدرى زیادند كه #دوزخ را پر مىكنند، ولى افراد سالم و پاک و سپاسگزار كم هستند.
✅ پیروى از #شیطان، موجب همنشینى با او در جهنم است.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_۲۷
🌹 آیه ۳۸ سوره اعراف
💥قَالَ ادْخُلُواْ فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَ الْإِنسِ فِى النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعاً قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فََاتِاهِمْ عَذَاباً ضِعْفاً مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِن لَّا تَعْلَمُونَ
#ترجمه: (خدا) مى فرماید: شما نیز در میان گروه هایى از جنّ و انس، كه پیش از شما بوده اند، به دوزخ داخل شوید. هرگاه گروهى وارد (جهنّم) شود، گروه هم كیش خود را لعن و نفرین كند، تا آنكه همه یک جا در دوزخ بهم رسند. آنگاه گروه متأخّر درباره ى گروه قبلى گوید: خدایا! اینان بودند كه ما را گمراه كردند، پس عذابى دو چندان از آتش دوزخ برایشان بیاور مى فرماید: براى هر كدام، دو برابر است، ولى نمى دانید.
🌷 #ادْخُلُوا: داخل شوید
🌷 #أُمَم: امت ها، گروه ها
🌷 #نار: آتش
🌷 #أُخْتَهَا: خواهرش، هم کیش خود
🌷 #ادَّارَكُوا: به یکدیگر رسند
🌷 #أَضَلُّونَا: ما را گمراه کردند
🌷 #فَآتِهِمْ: پس برایشان بیاور
🌷 #ضِعْفًا: دو چندان، دو برابر
🌷 #نار: آتش
🌷 #لَا_تَعْلَمُونَ: نمی دانید
💥این آیه در #مکه نازل شده است.
در آيات گذشته صحنه اى كه به هنگام #مرگ و بازپرسى فرشتگان قبض ارواح رُخ مى دهد ترسيم شده بود و در اينجا صحنه برخورد گروه هاى اغوا كننده و اغوا شونده را در #قيامت شرح مى دهد: {قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النّارِ: (خدا) می فرماید: شما نیز در میان گروه هایی از جن و انس، که پیش از شما بوده اند، به دوزخ داخل شوید} هنگامى كه همگى در #آتش داخل شدند برخوردشان با هم مسلكهايشان شروع مى شود، برخوردى عجيب و عبرت انگيز، {كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها: هر گاه گروهی وارد جهنم شود، گروه هم کیش خود را لعن و نفرین کند}
مطلب به همين جا پايان نمى پذيرد، هنگامى كه همگى با ذلّت و خوارى در محيط شرر بار #دوزخ قرار مىگيرند شكايت آنها به پيشگاه پروردگار از يكديگر شروع مى شود.
نخست فريب خوردگان عرضه مىدارند: پروردگارا! اين اغواگران بودند كه ما را گمراه ساختند {حَتّى إِذَا ادّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النّارِ: تا آنکه همه یک جا در دوزخ برسند.
آنگاه گروه متاخر درباره ی گروه قبلی گوید: خدایا! اینان بودند که ما را گمراه کردند، پس عذابی دوچندان از آتش دوزخ برایشان بیاور}.
ولى عجيب اين است كه #خداوند در پاسخ آنها {قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ: می فرماید: برای هر کدام ، دو برابر است، ولی نمی دانید}
🔹پيامهای آیه ۳۸ سوره اعراف🔹
✅ در #بهشت، كینه و دشمنى نیست، سراسر صلح و صفاست ولى در جهنّم، افراد یكدیگر را لعن و نفرین مى كنند.
✅ جنّ نیز مانند #انسان، تكلیف دارد و گنهكاران هردو سرنوشتى مشابه دارند و در یک دوزخ قرار مى گیرند.
✅ #كفّار، یكباره وارد دوزخ نمى شوند، بلكه به ترتیب و نوبت
✅ ولایت ها، محبّت ها و حمایت هاى غیر الهى، در #قیامت به كینه و نفرین و دشمنى تبدیل مى شود.
✅ در #قیامت، همه مى كوشند گناه خود را به گردن دیگرى اندازند یا براى خود شریک جرم پیدا كنند.
✅ گاهى #انسان كیفرهایى مى بیند كه خود آگاه نیست.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری