eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باسلام، در راستای ترویج فرهنگ فرزندآوری مشاهده و انتشار دهید.
17.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود سین لام الف میم 🎁اجر سلام اول شصت و نه تا ثوابه سلام 70 ثواب دارد 69 تا برای سلام کننده و یکی برای جواب دهنده. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 | اتفاقی که منجر به تغییر مسیر کوسه‌ها شد! ♨️ واقعیت‌هایی درباره کشف ! ⁉️ کاشف حقیقی قاره آمریکا کیست؟! ♨️ ماجرای گُم شده در دریا! ______________ 🔹 برشی از سخنرانی نویسنده کتاب 💠 اندیشکده راهبردی
23.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿به مناسبت تولد شهید حاج حسین پور جعفری ••• به نام آرام دل چگونه میتوان از تو یاد نڪرد!! وقتی بابا ما را واسطه ڪرد در سفر آخر،ڪه‌برگشتی‌نداشت، تا بگوید "حسین را منصرف ڪنید با من نیاید"،، با گفتن این جمله‌ے ما به تو، رنگ رخسارت دیدن داشت..🍃 ما را حلال ڪن که عشقت را نفهمیدیم، فقط جوابت را شنیدیم ڪه گفتی:" یعنی من حاجی را وسط بیابان تنها بگذارم!!؟" 💬برشی از نوشته‌ی خانم زینب سلیمانی *یار وفادار حاج قاسم* *حاج حسین پورجعفری،* *ای کسیکه معرفت پیش تو قد خم میکند؛* *میلادت مبارک❤️*
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*شیعه شدن متفکر سنی با تحقیق در آیه وضو توصیه میشه حتما ببینید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خورشید پشتِ ابر امام زمان (عج)خطاب به شیعیانش: من مواظب شما هستم . من برای شما دعا می کنم. 👤استادانصاریان 🌼@Borhanqomi🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 پورازغدی: رهاکنندگان فضای‌مجازی در آن‌دنیا یقه‌شان گیر است 🔹یک‌عده از مسئولان برای تریپ روشنفکری فضای‌مجازی را به حال خود رها کردند. ✅ به رادار انقلاب بپیوندید: @Radar_enghelab
تمام این مدت بچه هایمان وحشت زده و چسبیده به ما، نگاه می کردند. من سر فاطمه را می گذاشتم روی دلم. گاهی انگشتمان را بین دندان بچه ها می گذاشتیم که خدای نکرده از ترس، زبان یا لب هایشان را گاز نگیرند. چند درختی که در حیاط سرپناهمان بود، درخت کُنار بود و میوه می داد. وقتی میوه هایش زرد شده بود، علی آقا گفت: میوه کنُار خوشمزه است، می توانید بخورید. یکی از تفریح های ما کندن میوه کُنار بود. این درخت ها زیاد بلند نمی شد که دستمان به میوه نرسد. خانواده هایی که قدیمی تر بودیم، تجربه هایمان را در اختیار خانواده های جدیدی که می آمدند، می گذاشتیم و همین طور که با صدای هواپیماها و ضدهوایی ها آشنا می شدند، از فایده های بودنمان در کنار همسرانمان برایشان می گفتیم. یک اتفاق دیگری که بعد از رفتن هواپیما بینمان می افتاد، تحلیل این مطلب بود که حالا کجا رفته و کجا را بمباران می کند. یکی می گفت: حتما الان شهر اهواز را زده. -نه بابا! رفته طرف پل، پل را زده. مثل فرماندهان جنگ، تمام زوایای حرکت هواپیما را زیرورو می کردیم و برای هم توضیح می دادیم. گاهی وقت ها وقت ناهار خانم بهداشت می رفت پیش خانم امانی و ناهار را با او می خورد؛ خانم رزاقیان هم می آمد پیش من. این مهمانی رفتن ها هم برای تنوع بود.
یک شب حال خانم رزاقیان خیلی بد شد. برحسب اتفاق علی آقا آن شب آمده بود. گفتم: بیا بریم دکتر، یک کم آرام شو. -نه، من را ببرید هتل. یکی از دوستان صمیمی ام اونجاست، اگه حالم بد شد با اون می رم دکتر. کنار پل نادری اهواز هتل شیکی بود که بعضی خانواده های فرماندهان دیگر لشکرها در آن سکوت داشتند. من و علی آقا شبانه او را رساندیم به هتل و دوباره برگشتیم خانه. آن شب او آن جا ماند و خداراشکر اتفاق خاصی نیفتاد. درد و دل خانم ها خیلی خاص شده بود. یکی می آمد و می گفت: دیشب اومدم دو ساعت بیرون نشستم. -چرا؟ مگه شوهرت نیومده بود خونه؟! -آخه این چه خونه اومدنیه؟ اومد یک ساعت موند رفت. مثلا شهید طوسی می آمد خانه. همین طور که با بچه هایش بازی می کرد، از خستگی زیاد خوابش می برد. یکی دیگر می گفت: من کلی تدارک دیدم و غذا درست کردم. آقامون غذا را خورد و گفت: می خوابم، اگه تماس گرفتند بیدارم کن. همین که خوابید، تلفن زنگ زد. من هم بیدارش نکردم. یک دفعه خودش بیدار شد. عصبانی شد و با همان عصبانیت رفت بیرون. همه فرماندهان هر چند وقت برای تنوع هم که شده، خانواده هایشان را به مرخصی می بردند. با همان حالت و فشارهای دوره بارداری، چند باری برگشتیم بابل و با خانواده دیدار کردیم.