eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
137 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️📽 ؟! ]سردار کاجی: حاج قاسم به شهید فخری زاده اجازه نداد برای زیارت به عراق برود و گفت مثل من زیاد است اما شما جایگزین ندارید 🙏به ما بپیوندید👇 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔰https://eitaa.com/joinchat/1887830016Ca0751285a2 ✔️ تبیین حقایقی بسیار مهم🔺
دوستان سلام✋ اگه وقت نمی کنید معنی قرآن را بخوانید، می توانید به آن گوش دهید یا حتی تصویری به شکلی فوق‌العاده زیبا تماشا کنید. یک سایتی هست که قرآن رو به شیوه ی خاص و با معنی و به سبک آرامش بخشی آماده نموده و به صورت رایگان در اختیار قرار داده است. فقط میتونم بگم فوق العاده است یک نمونه اش رو ببینید مثل من عاشقش می شید.💝💝💝 بر روی لینک انگشت بزنید و وارد شید👇👇👇👇👇👇 http://www.masoudriaei.com/index.php/quranv/ عزیزان واقعا جالبه، حتما امتحان کنید کاری از 👈موسسه پیامبر مهر و رحمت(صلوات الله علیه)
آقای چناری از دوستانش بعدها می گفت: علی آقا رو تو حیاط پایگاه دیدم. خیلی شاد به نظر می رسید. حال و احوال پرسیدیم و گفتم؟ علی کجا؟! -می خوام برم مرخصی! -الان؟! الان واسه چی می خوای بری مرخصی؟! علی شروع کرد به خندیدن و همین طور که غش غش می خندید، گفت: خانمم یک رزمنده به دنیا آورده، می رم ببینمش؛ حسین آقا. اسمش را حسین انتخاب کرده بودیم. از آقای چناری خداحافظی می کند و می آید به سمت بابل. همین که در زد و آمد داخل خانه، فاطمه دوید و بابایی بابایی گویان خودش را انداخت بغل علی آقا. فاطمه تقریبا سه سالش بود و به خاطر این که در اهواز بودیم و پدرش را بیش تر می دید، حالا دلتنگ پدر بود و عجیب بهانه پدرش را می گرفت. علی آقا داخل اتاق شد و به من و پسرش نگاه عمیقی انداخت. فاطمه را روی زمین گذاشت و پسر رزمنده اش را بغل کرد. گرچه اذان و اقامه را در گوش حسین خوانده بودیم، اما او هم اذان و اقامه را خواند. علی آقا هر دو بچه را بغل کرده بود. من از دیدنشان لذت می بردم. دیدن آن صحنه آن قدر لذت داشت که جا داشت هزار بار خداراشکر کنم. دوباره جمعمان جمع شده بود. تا بعد از ظهر از خودش و خاطرات جبهه اش گفت. من کمی از پایگاه شهید بهشتی و خانواده ها پرسیدم. گفت: فکر کنم با این اوضاع نمی تونی بیای خونه، درسته؟ -آره! شما هم نباشی، نگه داشتن فاطمه و حسین با این حال خیلی سخته. -پس من می رم، شب خونه خودمون هستم و دوباره برمی گردم. یک سری هم برم روستا پیش مادر و پدر و عمو علیرضا و بقیه. -باشه، هرجا هستی خبر بده.
همین که از جا بلند شد تا خداحافظی کنه، فاطمه گفت: بابایی! کجا؟ منم میام! -فاطمه! باش پیش داداشی، بابایی می ره برمی گرده. فاطمه که انگار نگران از دست دادن پدرش باشد؛ زد زیر گریه و لج کرد. پدرش هرچه اصرار کرد و من هرچه گفتم بابا می آید، تأثیری نداشت. علی آقا بالاخره گفت: باشه! اشکال نداره. برای این که فاطمه اذیتتون نکنه من اون رو همراه خودم می برم. از آن روز فاطمه با علی آقا بود. با هم می آمدند سری به ما می زدند و با حسین بازی می کردند، ناهار می خوردند و دوباره می رفتند. علی آقا می گفت: شما خانم ها پسر دوست هستید، تهمتش را ما مردها می خوریم که پسر دوست داریم. حسینم برعکس فاطمه، سفید و بور بود. زاغی بود چشم هایش و موهایش طلایی بود، اما فاطمه معمولی بود. حسین بعدها چشم آبی شد. علی آقا می گفت: پسرم با این که خیلی خوشگله، پسره؛ اما فاطمه برام یک جور دیگه ای است، شاید چون بچه اولم هست و من بهش عادت کردم. و باز تکرار می کرد: اصلا نمی دونم چرا شما خانم ها حرف درآوردید برای ما مردها که پسر دوست داریم. این روزها، هرجا علی آقا می رفت، فاطمه با او بود. از پدرش جدا نمی شد. وقتی علی آقا آمد، نگران یک مطلبی بودم، گفتم: علی جان! پیگیر اوضاع خانه باش. با دوتا بچه مستأجری سخت است. ما که تا آخر عمر توی اهواز نمی مونیم. انگار با این حرفم نگرانش کرده باشم، یک نگاهی به من و فاطمه و حسین انداخت و گفت: باشه. آن روز هم ناهار را خورد و با فاطمه رفت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افطار سینه زن‌ها، با گریه می‌شود باز نوکر به یاد ارباب، آب و غذا گرفته ... 🎙 با نوای حاج منصور 💠💠💠 شب جمعه ست.... هوایت نکنم میمیرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علیکم ✋ ❣ 🌼 🌼 💫عاقبت وقت خوش 🌼 ديدار مهدی (عج) ميرسد 💫پرتو رخشنده 🌼رخسار مهدی (عج ) ميرسد 💫ميشود دنيا همه 🌼 عـدل و صفـا و يکدلی 💫وقت فيض از نعمت 🌼 بسيار مهدی (عج) ميرسد 🌼الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌼 🌹تعجیل درفرج صلوات 🌹 ✍تهیه و تنظیم :عاشوری
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 سفارش به خواندن دعای مجیر 🎬 استاد_فرحزاد از امشب ایام البیض ماه مبارک رمضان شبهای15،14،13 «» ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ دلنشین ترین ادعیه و مناجات صوتی 👇 @ppt_doa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه احوال عجيبي دارد هر كس از عشق نصيبي دارد💚 در دلم حس غريبي جاري است🍃 و جهان منتظر بيداري است🍃 جمعه، با نام تو آغاز شود🍃 يابن ياسين همه جا ساز شود🍃 جمعه يعني غزل ناب حضور🍃 جمعه ميعاد گه سبز حضور🍃 جمعه هر ثانيه اش يكسال است🍃 جمعه از دلهره مالامال است...😔 ابر چشمان همه باراني است😢 عشق در مرحله پاياني است💚 كاش اين مرحله هم سر مي شد🍃 چشم ناقابل ما تر مي شد... 😢 مرا میانِ مَبـر از یـاد ڪه احتیاجِ شدیدی بر این دارم بدسٺِ خود بده خـرج ما را هوای بوسه‌ای از خاڪ دارم أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏