eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن اک الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۷》 : رَضُوا بِأَن يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ : (آرى،) آنها راضى شدند که با واماندگان (و افراد ناتوان) باشند. و بر دلهایشان مهر نهاده شده. از این رو (حقایق را) درک نمى کنند. در این آیه، قرآن آنها(منافقین) را، با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار مى‌دهد که: آنها راضى شدند با متخلفان باقى بمانند(رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ). همان طور که سابقاً نیز اشاره کردیم، خَوالِف جمع خالفة ، از ماده خلف ، به معنى پشت سر است; به همین جهت به زنان که به هنگام رفتن مردان به خارج از منزل، در منزل باقى مى‌مانند خالفة گفته مى شود، و در این آیه، منظور از خَوالِف ، تمام کسانى است که به نحوى از شرکت در میدان جنگ معذور بودند، اعم از زنان، پیران و یا بیماران و کودکان. بعضى از احادیث، که در تفسیر آیه وارد شده نیز، به این موضوع اشاره کرده است. سپس اضافه مى کند: اینها بر اثر گناه و نفاق، به مرحله‌اى رسیده اند که، بر قلب هایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزى نمى‌فهمند(وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَفْقَهُونَ). در آغاز سوره بقره، درباره معنى مُهر نهادن بر قلب، سخن گفته ایم. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۸۸》 : لَٰكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ ۖ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ : ولى پیامبر و کسانى که با او ایمان آوردند، با مال و جانشان جهاد کردند. و همه نیکیها براى آنهاست. و رستگاران آنها هستند. این آیه، از گروهى که در نقطه مقابل این دسته قرار دارند، و صفات و روحیات آنها، و این که سرانجام کارشان درست به عکس آنها است، سخن به میان آورده، مى فرماید: اما پیامبر و آنها که با او ایمان آورده اند، با اموال و جان هاى خود، در راه خدا جهاد کردند (لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ). و سرانجام، کارشان این شد که: انواع نیکى‌ها، سعادت‌ها، پیروزى‌ها و خیرات مادّى و معنوى در این جهان و جهان دیگر، نصیبشان است (وَ أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ). و گروه رستگاران همین‌ها هستند (وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). کلمه الْخَیْراتُ ، به اصطلاح، صیغه جمع توأم با الف و لام است، و از آن عمومیت استفاده مى شود و تعبیر جامعى است که، هر گونه موفقیت، پیروزى، موهبت و خیرى را، اعم از مادّى و معنوى شامل مى گردد. ضتعبیرات این دو جمله، طبق قواعدى که در علم معانى بیان آمده است، همگى دلیل بر انحصار است، یعنى تعبیرات فوق نشان مى دهد: رستگاران تنها این گروهند، و همچنین، کسانى که استحقاق هر گونه خیر و سعادتى را دارند، تنها این دسته اند، همانها که با تمام وجود و امکاناتشان، جهاد مى کنند. از این آیه، به خوبى استفاده مى‌شود: اگر ایمان و جهاد توأم گردد، هر گونه خیر و برکتى را با خود همراه خواهد داشت، و جز در سایه این دو، نه راهى به سوى فلاح و رستگارى است، و نه نصیبى از خیرات و برکات مادّى و معنوى. این نکته نیز، شایان توجه است که، از مقابله صفات این دو گروه با هم، چنین استفاده مى شود که: منافقان به خاطر فقدان ایمان و آلودگى فوق العاده به گناه، افرادى نادان و بى‌خبرند; و به همین جهت از علوّ همت ، که زائیده فهم و شعور و آگاهى است محرومند، آنها راضى اند که با بیماران و کودکان بمانند، ولى از شرکت در میدان جهاد، با آن همه افتخاراتش ابا دارند. اما در مقابل، افراد با ایمان آنچنان روشن‌بینى، فهم و درک و علوّ همت دارند، که تنها راه پیروزى بر مشکلات را جهاد، آن هم با تمام امکاناتشان، یافته‌اند. این، همان درس بزرگى است که قرآن در بسیارى از آیاتش به ما داده و باز هم از آن غافلیم! ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۰》 : وَ جَاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَ قَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ۚ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ : و معذوران از اعراب ، (نزد تو) آمدند که به آنها اجازه (عدم شرکت در جهاد) داده شود. ولى کسانى که به خدا و پیامبرش دروغ گفتند، (بدون هیچ عذرى) از جهاد کناره گیرى کردند. بزودى به کسانى از آنها که کفر ورزیدند (و بدون عذر مخالفت کردند)، عذاب دردناکى خواهد رسید! معذوران واقعى! در این آیه، به تناسب بحث هاى گذشته، پیرامون منافقان بهانه جو و عذرتراش، اشاره به وضع دو گروه از تخلف کنندگان از جهاد شده است: نخست، آن دسته که واقعاً معذور بوده اند. و دیگر، گروهى که بدون عذر، و به عنوان سرکشى و عصیان، سر از انجام این وظیفه بزرگ باز زدند. در آغاز مى گوید: گروهى از اعراب بادیه نشین، که از شرکت در میدان جهاد معذور بودند، نزد تو آمده اند تا به آنها اجازه داده شود و معاف گردند (وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الأَعْرابِ لِیُؤْذَنَ لَهُمْ). و در مقابل، کسانى که به خدا و پیامبر دروغ گفتند، بدون هیچ عذرى در خانه خود نشستند و به میدان نرفتند (وَ قَعَدَ الَّذینَ کَذَبُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ). در پایان آیه، گروه دوم را شدیداً تهدید کرده، مى گوید: به زودى آن دسته از ایشان که کافر شدند، گرفتار عذاب دردناکى خواهند شد (سَیُصیبُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ). آنچه در تفسیر آیه فوق گفتیم، همان چیزى است که با قرائن موجود در آیه سازگارتر است; زیرا از یکسو مى بینیم این دو گروه، در برابر یکدیگر قرار داده شده اند. و از سوى دیگر، کلمه مِنْهُم نشان مى دهد که: تمام این دو گروه کافر نبودند، از مجموع این دو قرینه استفاده مى شود، مُعَذِّرُون معذوران حقیقى بوده اند. ولى، در برابر این تفسیر، دو تفسیر دیگر نیز گفته شده: نخست، این که: منظور از مُعَذِّرُون کسانى بوده اند که، عذرهاى واهى و دروغین، براى فرار از جهاد مى تراشیده اند. و منظور از گروه دوم، آنهائى که حتى زحمت عذرتراشى به خود نمى دادند، و صریحاً از اطاعت فرمان خدا درباره جهاد سر باز مى زدند. دوم این که: مُعَذِّرُون ، همه گروه هائى را شامل مى شود که، با اظهار عذر، اعم از این که راست باشد یا دروغ، از شرکت در جهاد خوددارى مى کنند. ولى قرائن نشان مى دهد که مُعَذِّرُون همان معذوران واقعى هستند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۱》 : لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَ لَا عَلَى الْمَرْضَىٰ وَ لَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ۚ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ : نه بر افراد ناتوان و نه بر بیماران و نه بر کسانى که چیزى براى انفاق (در راه جهاد) ندارند، گناهى نیست (که در میدان جهاد شرکت نجویند،) به شرط آنکه براى خدا و پیامبرش خیرخواهى کنند (. و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند. زیرا) بر نیکوکاران راهى براى مؤاخذه نیست. وخداوند آمرزنده و مهربان است. معذورانى که از عشق جهاد اشک مى ریختند! در این آیات، براى روشن ساختن وضع همه گروه ها، از نظر معذور بودن یا نبودن در زمینه شرکت در جهاد ، تقسیم بندى مشخصى شده است، و به پنج گروه اشاره گردیده، که چهار گروهشان واقعاً معذور، و یک گروه منافقند و غیر معذور! در آیه نخست مى گوید: کسانى که ضعیف و ناتوان هستند، (بر اثر پیرى و یا نقص اعضاء همچون فقدان بینائى)، همچنین بیماران و آنها که وسیله لازم براى شرکت در میدان جهاد در اختیار ندارند بر آنها ایرادى نیست، که در این برنامه واجب اسلامى شرکت نکنند (لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذینَ لایَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ). این سه گروه، در هر قانونى معافند، و عقل و منطق نیز معاف بودن آنها را امضاء مى کند، و مسلّم است قوانین اسلامى، در هیچ مورد، از منطق و عقل جدا نیست. کلمه حَرَج ، در اصل، به معنى مرکز اجتماع چیزى است، و از آنجا که اجتماع و انبوه جمعیت، توأم با تنگى و ضیق مکان و کمبود جا است، این کلمه به معنى ضیق و تنگى ، ناراحتى و مسئولیت و تکلیف آمده است، و در آیه مورد بحث، به معنى اخیر، یعنى مسئولیت و تکلیف مى باشد. پس از آن، به یک شرط مهم براى حکم معافى آنها اشاره کرده، مى گوید: این در صورتى است که، آنها از هر گونه خیرخواهى مخلصانه درباره خدا و پیامبرش دریغ ندارند (إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ). یعنى: گر چه آنها توانائى به دست گرفتن سلاح و شرکت در میدان نبرد را ندارند، ولى این توانائى را دارند که با سخن و طرز رفتار خود، مجاهدان را تشویق کنند و مبارزان را دلگرم سازند، و روحیه آنها را با شمردن ثمرات جهاد تقویت کنند، و به عکس، تا آنجا که توانائى دارند، در تضعیف روحیه دشمن، و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهى نورزند; زیرا کلمه نصح ، که در اصل به معنى خالص ساختن است، کلمه جامعى است که هر گونه خیرخواهى و اقدام مخلصانه را شامل مى شود، و چون مسأله جهاد مطرح است، ناظر به کوشش ها و تلاش هائى است که در این زمینه صورت مى گیرد. سپس، براى بیان دلیل این موضوع مى فرماید: این گونه افراد، مردان نیکوکارى هستند، و براى نیکوکاران هیچ راه ملامت، سرزنش، مجازات و مؤاخذه وجود ندارد (ما عَلَى الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیل). و در پایان آیه، خدا را با دو صفت از اوصاف بزرگش، به عنوان دلیل دیگرى بر معاف بودن این گروه هاى سه گانه، توصیف مى کند، مى فرماید: خداوند غفور و رحیم است (وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ). غَفُور از ماده غفران ، به معنى مستور ساختن و پوشیدن است، یعنى: خداوند به مقتضاى این صفت، پرده بر کار افراد معذور و ناتوان مى اندازد، و عذرشان را مى پذیرد و رَحِیم بودن خدا، اقتضاء مى کند که تکلیف شاق و مشکل، بر کسى ننهد و او را معاف دارد. اگر این گروه ها مجبور به حضور در میدان بودند، با غفوریت و رحیمیت خداوند سازگار نبود، یعنى خداوند غفور و رحیم حتماً آنها را معاف خواهد داشت. از پاره اى روایات، که مفسران در ذیل آیه نقل کرده اند چنین استفاده مى شود: گروه هاى معذور، نه تنها از تکلیف معافند، و از مجازات بر کنار، بلکه، به مقدار اشتیاقشان به شرکت در میدان جهاد، در پاداش ها و افتخارات مجاهدان شریکند، چنان که در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: هنگامى که از غزوه تبوک بازگشت، و به نزدیکى مدینه رسید فرمود: شما در این شهر مردانى را پشت سر گذاشتید، که در تمام مسیر با شما بودند!، هر گامى که برداشتید، و هر مالى که در این راه انفاق کردید، و هر سرزمینى را که پیمودید با شما همراهى داشتند! عرض کردند: اى رسول خدا! چگونه با ما بودند با این که در مدینه ماندند؟ فرمود: به این دلیل که آنها به خاطر عذر، نتوانستند در جهاد شرکت کنند (اما قلبشان با ما بود). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۲》 ،: وَ لَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوا وَّ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنفِقُونَ : و (نیز) گناهى نیست بر آنها که وقتى نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبى (براى جهاد) سوار کنى، گفتى: «مرکبى که شما را بر آن سوار کنم، در اختیار ندارم.» (از نزد تو) بازگشتند در حالى که چشمانشان از اندوه اشکبار بود. زیرا چیزى نداشتند که در راه خدا انفاق کنند (و با آن به میدان بروند). و در آیه بعد، به گروه چهارمى اشاره مى کند، که آنها نیز از شرکت در جهاد معاف هستند، مى فرماید: همچنین بر آن گروه ایراد نیست، که وقتى نزد تو آمدند تا مرکبى براى شرکت در میدان جهاد در اختیارشان بگذارى، گفتى مرکبى در اختیار ندارم که شما را بر آن سوار کنم، ناچار از نزد تو خارج شدند، در حالى که چشم هایشان اشکبار بود، و این اشک به خاطر اندوهى بود، که از نداشتن وسیله براى انفاق در راه خدا، سرچشمه مى گرفت (وَ لا عَلَى الَّذینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ). تَفِیضُ از ماده فیضان ، به معنى ریزش بر اثر پر شدن است، هنگامى که انسان ناراحت مى شود، اگر ناراحتى زیاد شدید نباشد، چشم ها پر از اشک مى شود، بى آن که جریان یابد، اما هنگامى که ناراحتى به مرحله شدید رسد، اشک ها جارى مى شود. این نشان مى دهد: این گروه از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)، به قدرى شیفته، دلباخته و عاشق جهاد بودند، که نه تنها از معاف شدن خوشحال نشدند، بلکه همچون کسى که بهترین عزیزانش را از دست داده است، در غم این محرومیت اشک مى ریختند. البته، شک نیست گروه چهارم، از گروه سوم، که در آیه قبل ذکر شد جدا نیستند، ولى، به خاطر امتیاز خاصى که بر آنها دارند، و نیز، به خاطر قدردانى از این گروه، به طور مستقل، ضمن یک آیه وضع حالشان مجسّم شده است، و ویژگى آنها در این بود که: اوّلاً ـ به این قناعت نکردند که، خودشان وسائل لازم را براى شرکت در جهاد ندارند، بلکه نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و با اصرار، از او مطالبه مرکب کردند. ثانیاً ـ هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله)به آنها جواب منفى داد، نه تنها از معاف گشتن شادمان نشدند، بلکه فوق العاده منقلب، ناراحت و اندوهناک گشتند، به خاطر این دو جهت، خداوند آنها را به طور مشخص و جداگانه بیان کرده است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۳》 : إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ : راه مؤاخذه تنها به روى کسانى باز است که از تو اجازه مى خواهند در حالى که توانگرند; (و امکانات کافى براى جهاد دارند;) آنها راضى شدند که با متخلفان (زنان و کودکان و بیماران) بمانند; و خداوند بر دل هایشان مُهر نهاده; به همین جهت چیزى نمى دانند! در این آیه، حال گروه پنجم را شرح مى دهد، یعنى آنها که به هیچ وجه در پیشگاه خدا معذور نبوده و نخواهند بود، مى فرماید: راه مؤاخذه و مجازات تنها به روى کسانى گشوده است که از تو اجازه مى‌خواهند در جهاد شرکت نکنند، در حالى که امکانات کافى و وسائل لازم براى این کار در اختیار دارند، و کاملاً بى نیازند(إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ). سپس اضافه مى کند: این ننگ براى آنها بس است که، راضى شدند با افراد ناتوان، بیمار و معلول، در مدینه بمانند و از افتخار شرکت در جهاد محروم گردند(رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ). و این کیفر نیز آنها را بس که خداوند قدرت تفکر و ادراک را از آنها به خاطر اعمال زشتشان گرفته، و بر دل هایشان مُهر نهاده و به همین دلیل چیزى نمى دانند(وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۳》 : إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ : راه مؤاخذه تنها به روى کسانى باز است که از تو اجازه مى خواهند در حالى که توانگرند; (و امکانات کافى براى جهاد دارند;) آنها راضى شدند که با متخلفان (زنان و کودکان و بیماران) بمانند; و خداوند بر دل هایشان مُهر نهاده; به همین جهت چیزى نمى دانند! در این آیه، حال گروه پنجم را شرح مى دهد، یعنى آنها که به هیچ وجه در پیشگاه خدا معذور نبوده و نخواهند بود، مى فرماید: راه مؤاخذه و مجازات تنها به روى کسانى گشوده است که از تو اجازه مى‌خواهند در جهاد شرکت نکنند، در حالى که امکانات کافى و وسائل لازم براى این کار در اختیار دارند، و کاملاً بى نیازند(إِنَّمَا السَّبیلُ عَلَى الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ). سپس اضافه مى کند: این ننگ براى آنها بس است که، راضى شدند با افراد ناتوان، بیمار و معلول، در مدینه بمانند و از افتخار شرکت در جهاد محروم گردند(رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ). و این کیفر نیز آنها را بس که خداوند قدرت تفکر و ادراک را از آنها به خاطر اعمال زشتشان گرفته، و بر دل هایشان مُهر نهاده و به همین دلیل چیزى نمى دانند(وَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لایَعْلَمُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۴》 : يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ ۚ قُل لَّا تَعْتَذِرُوا لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ ۚ وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ : هنگامى که به سوى آنها (که از جهاد تخلّف کردند) بازگردید، براى شما عذر (و بهانه) مى آورند. بگو: «عذر نیاورید، ما هرگز (سخن) شما را باور نخواهیم کرد! چرا که خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته. و خدا و پیامبرش، اعمال شما را خواهند دید. سپس به سوى کسى که داناى پنهان و آشکار است بازگشت داده مى شوید. و او شما را به آنچه انجام مى دادید، آگاه مى کند (و جزا مى دهد.)» به عذرها و سوگندهاى دروغینشان اعتنا نکنید! این آیه و آیات بعد آن، همچنان پیرامون اعمال شیطانى منافقان سخن مى گوید، و پرده از روى کارهایشان، یکى پس از دیگرى، برمى دارد، و به مسلمانان هشدار مى دهد فریب اعمال ریاکارانه و سخنان ظاهراً دلپذیر آنها را نخورند. در آیه نخست مى فرماید: هنگامى که شما (از جنگ تبوک) به مدینه باز مى گردید، منافقان به سراغ شما مى آیند و عذرخواهى مى کنند (یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ). از تعبیر یَعْتَذِرُون که فعل مضارع است و معنى آینده را مى تواند در بر داشته باشد، چنین برمى آید قبلاً خداوند، پیامبر و مسلمانان را از این موضوع آگاه کرده که منافقانِ دروغگو، به عنوان عذرخواهى، به زودى نزد آنها خواهند آمد، لذا طرز پاسخگوئى آنها را نیز به مسلمانان تعلیم مى دهد. در اینجا، روى سخن را به پیامبرش، به عنوان رهبر مسلمین کرده، مى گوید: به منافقان بگو عذرخواهى مکنید، ما هرگز به سخنان شما ایمان نخواهیم آورد(قُلْ لاتَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ). چرا که خداوند ما را از اخبار شما آگاه ساخته(قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ) بنابراین، ما از نقشه هاى شیطانى شما به خوبى باخبریم! ولى در عین حال، راه بازگشت و توبه، به سوى شما باز است، اعمال آینده شما روشن مى سازد از عدم شرکت در نبرد پشیمان شده اید یا این عذرخواهى فریب و خدعه است و به زودى خداوند و پیامبرش اعمال شما را مى بینند(وَ سَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ). این احتمال نیز، در تفسیر آیه داده شده است که منظور از این جمله، مسأله توبه نیست، بلکه هدف آن است در آینده نیز، خداوند و پیامبرش (طبق وحى الهى) از اعمال و نقشه هاى شما آگاه مى شود، و آنها را نقش بر آب خواهد کرد، بنابراین، نه امروز از دست شما کارى ساخته است و نه فردا!. ولى، تفسیر اول با ظاهر آیه سازگارتر است. ضمناً، توجه داشته باشید درباره این جمله، و مسأله عرضه داشتن همه اعمال امت بر پیامبرش(صلى الله علیه وآله)، بحث مشروحى داریم که در ذیل آیه ۱٠۵ همین سوره خواهد آمد. و پس از آن مى فرماید: همه اعمال و نیات شما، امروز ثبت و بایگانى مى شود، سپس به سوى کسى که اسرار پنهان و آشکار را مى‌داند، باز مى گردید، و او شما را از آنچه انجام مى دادید آگاه مى‌کند(ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) و جزاى آن را به شما خواهد داد. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۵》 : سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ ۖ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ ۖ إِنَّهُمْ رِجْسٌ ۖ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ : هنگامى که به سوى آنان بازگردید، براى شمابه خدا سوگند یاد مى کنند، تا از آنها اعراض (و صرف نظر) کنید. (آرى) از آنها اعراض کنید (و روى بگردانید). چرا که آنها پلیدند. و به کیفر اعمالى که انجام مى دادند، جایگاهشان، دوزخ است. در این آیه، بار دیگر به سوگندهاى دروغین منافقان اشاره مى کند و مى‌فرماید: آنها براى فریب شما، به زودى دست به دامن قسم مى‌زنند، و هنگامى که به سوى آنان بازگشتید، به خدا سوگند یاد مى کنند که از آنها صرف نظر کنید و اگر خطائى کرده اند، مشمول عفوشان سازید(سَیَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَکُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ). آنها از هر درى وارد مى شوند، تا خشم شما را فرو نشانند و مورد مجازات قرار نگیرند. گاهى از طریق عذرخواهى مى‌خواهند خود را بى گناه قلمداد کنند. و گاهى با اعتراف به گناه، تقاضاى عفو و گذشت دارند، شاید به یکى از این دو طریق بتوانند در دل شما نفوذ کنند. ولى شما نباید به هیچ وجه تحت تأثیر آنان قرار گیرید و ... باید از آنها روى بگردانید( فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ). اما به عنوان اعتراض و خشم و انکار! نه به عنوان عفو و بخشش و گذشت. آنها تقاضاى اعراض دارند، اما اعراض به معنى گذشت، شما هم اعراض کنید، ولى به معنى تکذیب و انکار. این دو تعبیر مشابه، با دو معنى کاملاً متضاد، لطافت و زیبائى خاصى دارد که، بر اهل ذوق پوشیده نیست. آنگاه به عنوان تأکید و توضیح و بیان دلیل مى فرماید: چرا که آنها موجوداتى پلیدند (إِنَّهُمْ رِجْسٌ) و باید از چنین موجودات پلیدى، اعراض کرد. و چون چنین اند... جایگاهى جز جهنم نخواهند داشت(وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ). زیرا، بهشت جاى نیکان و پاکان است، نه جایگاه پلیدان و آلودگان! 🔹اما... ⚜🔸همه اینها نتیجه اعمالى است که خودشان انجام داده اند(جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ) و نسبت به آنان هیچ ستمى نشده است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۶》 : يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ ۖ فَإِن تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَرْضَىٰ عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ : براى شما قسم یاد مى کنند تا از آنها راضى شوید. اگر شما از آنها راضى شوید، خداوند (هرگز) از گروه فاسقان راضى نخواهد شد. براى شما قسم یاد مى کنند که از آنها خشنود شوید (یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ). سوگندى که در آیه قبل مورد اشاره قرار گرفت، به خاطر این بود که: مؤمنان عملاً واکنشى در مقابل آنها نشان ندهند، ولى سوگندى که در این آیه، به آن اشاره شده، براى آن است که: علاوه بر جنبه عملى، قلباً هم از آنها خشنود شوند! این در صورتى است که آیه قبل را اشاره به سوگند آیه بعد ندانیم و گرنه هر دو آیه اشاره به یک سوگند خواهند داشت. و در ادامه آیه، با تعبیرى که بوى تهدید از آن مى آید، مى فرماید: اگر شما هم از آنها راضى شوید، خدا هرگز از جمعیت فاسقان راضى نخواهد شد (فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لایَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقینَ). بدون این که دستور دهد شما از آنها راضى نشوید. شک نیست، آنها از نظر دینى و اخلاقى، اهمیتى براى خشنودى مسلمانان قائل نبودند، بلکه مى خواستند از این راه، کدورت هاى قلبى آنان را بشویند، تا از عکس العمل هاى آنان در امان بمانند، و دستورات رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مورد عدم مجالست با آنها را خنثى سازند. ولى خداوند، با تعبیر لایَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقینَ ، به مسلمانان هشدار مى دهد: اینها فاسقند، و جاى این ندارد که از آنها راضى شوند، این سوگندها دام هاى فریبى است که، بر سر راه شما مى گسترند، بیدار باشید، در آنها گرفتار نشوید! چه خوب است مسلمانان در هر عصر و زمان، مراقب نقشه هاى شیطانى و شناخته شده منافقان باشند، نکند با استفاده از همان نیرنگ ها و دام هاى گذشته، در برابر آنان ظاهر شوند، و به مقاصد شوم خود با استفاده از این وسائل، برسند. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۷》 : الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَ نِفَاقًا وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ : بادیه نشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است. و به ناآگاهى از حدود احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده، سزاوارترند. و خداوند دانا و حکیم است. در آیه نخست مى فرماید: اعراب بادیه نشین (به حکم دورى از تعلیم و تربیت، و نشنیدن آیات الهى و سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله)) کفر و نفاقشان شدیدتر است (الأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً). باز به همین دلیل، به جهل و بى خبرى از حدود فرمان ها، و احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده است، سزاوارترند (وَ أَجْدَرُ أَلاّ یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ). اعراب از کلماتى است که معنى جمعى دارد، و مفردى براى آن از نظر لغت عرب نیست، و چنان که ائمه لغت مانند: مؤلف قاموس ، صحاح ، تاج العروس و دیگران گفته اند: این کلمه، تنها به عرب هاى بادیه نشین اطلاق مى شود، و هنگامى که معنى مفرد آن را اراده کنند، همین کلمه را با یاء نسبت ، به صورت اعرابى به کار مى برند. بنابراین، بر خلاف آنچه بسیارى تصور مى کنند، اعراب جمع عرب نیست بلکه به معنى عرب هاى بادیه نشین است. أَجْدَر از ماده جدار به معنى دیوار است، سپس به هر چیز مرتفع و شایسته اطلاق شده است، به همین جهت أَجْدَر معمولاً به معنى شایسته تر استعمال مى شود. و در پایان آیه مى فرماید: خداوند دانا و حکیم است (وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ). یعنى: اگر درباره عرب هاى بادیه نشین چنین داورى مى کند، روى تناسب خاصى است که محیط آنها، با این گونه صفات دارد، و از روى علم و حکمت این معنى را اعلام مى دارد. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۹۸》 : وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَمًا وَ يَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ ۚ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ : گروهى از (این) اعراب بادیه نشین، چیزى را که(در راه خدا)انفاق مى کنند، غرامت محسوب مى دارند. و انتظار حوادث ناگوار براى شما مى کشند. حوادث بد، سزاوار خودشان است. و خداوند شنوا و داناست. براى این که چنین توهمى پیدا نشود که: همه اعراب بادیه نشین، و یا همه بادیه نشینان، داراى چنین صفاتى هستند، به دو گروه مختلف آنها اشاره مى کند. نخست مى گوید: گروهى از این عرب هاى بادیه نشین، کسانى هستند که بر اثر نفاق یا ضعف ایمان، هنگامى که چیزى را در راه خدا انفاق کنند، آن را ضرر و زیان و غرامت محسوب مى دارند (وَ مِنَ الأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً)، نه یک موفقیت و پیروزى و تجارت پر سود. و دیگر از صفات آنها این است که: همواره در انتظار این هستند، بلاها و مشکلات شما را احاطه کند، و تیره روزى و ناکامى به سراغ شما بیاید (وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ). دَوائِر جمع دائره و معنى آن معروف است، ولى عرب به حوادث سخت و دردناک، که انسان را احاطه مى کند نیز، دائره و در حال جمعى دوائر مى گوید. در واقع آنها افرادى تنگ نظر، بخیل و حسودند، بخل آنها سبب مى شود، هر گونه خدمت مالى در راه خدا را غرامت بپندارند، و حسادتشان موجب این مى شود که، همیشه در انتظار بروز مشکلات، گرفتارى ها و مصائب براى دیگران باشند، سپس اضافه مى کند: حوادث دردناک براى خود آنها است (عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ. آنها نباید در انتظار بروز مشکلات و نزول بلاها بر شما باشند; چرا که این مشکلات، ناکامى ها و بدبختى ها، تنها به سراغ این گروه منافق بى ایمان، جاهل، نادان، تنگ نظر و حسود مى رود. سرانجام، آیه را با این جمله که: خداوند شنوا و دانا است پایان مى دهد (وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ). هم سخنان آنها را مى شنود و هم از نیات و مکنون ضمیر آنها، آگاه است. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری